کتابخانهمدافعانحریمولایت
#قدّیس 🔶 کشیش گفت:" حالم خوب است..فکر می کنم فشارم بالا رفته باشد." قادر نبود دستهایش را از روی ز
#قدّیس
🔶 کشیش سعی کرد کمرش را راست کند..قوت از دست رفته به جانش باز می گشت و پاهایش از تشت اسید بیرون آمده بودند.
◻️ رستم صندلی را به پاهای او نزدیک کرد و از او خواست روی آن بنشیند..
کشیش آرام و البته کمی لرزان روی صندلی نشست ، نفس بلندی کشید ، عرق پیشانی اش را با آستین قبایش پاک کرد و گفت:" نترس پسرم نترس! حالم خوب می شود."
🔸 پشتش را به صندلی تکیه داد، نگاهش را به مردی دوخت که در مقابل گنجی که داشت یک "کوپک" نمی ارزید.
باصدایی پر از خش خش که از گلوی خشکش بیرون می زد پرسید:" تو این کتاب را از کجا بدست آوردی؟"
◻️ رستم گفت:" ما در جنوب تاجیکستان در نزدیکی مرزهای افغانستان زندگی می کنیم. پدرم کشاورز بود. ۶ماه پیش، قبل از مرگش ، مرا صدا زد و گفت که میخواهد رازی را پیش من فاش کند.
📓 گفت که یک کتاب قدیمی که از پدرش و او هم از پدرش به ارث برده ، در اختیار دارد.
گفت که میخواهد آن را به من بدهد تا با فروش آن به وضع زندگی خودم و مادرم خواهرم را سر و سامان بدهم.
او کتاب را در یک صندوقچه ی فلزی در گوشه ی حیاط خانه مان دفن کرده بود.
گفت در ۱۹۲۴ از ترس سربازان روس آن را دفن کرده است.
گفت هیچکس نمیداند این کتاب چقدر قیمتی است.
گفت برو مسکو و این کتاب را بفروش
گفت مواظب باش کسی آن را از چنگت درنیاورد و به مُفت نخرد.
گفت دنیا سرای دزدان است، به یغمایش ندهی. گفت...."
⚜ کشیش فکر گرد گفته های این جوان همچون پُتک بر سرش کوبیده می شود..
او که اغلب نسخه های خطی را به مبلغ ناچیزی از افراد نیازمندی چون او خریده بود ، نمی بایست این کتاب را به قیمت برآوردنِ آرزوهای او و وصیت های پدرش بخرد.
✍ داستان پسرک ، شبیه داستان بسیاری دیگر از فروشندگان نسخه ی خطی بود.
انقلاب " بلشویک" صدها بلکه هزاران جلد از کتابهای قدیمی را روانه ی خاک کرده بود؛ بخصوص کتابهای مذهبی که در جمهوری های شوروی سابق در امان نبودند و حالا با فروپاشی آن حکومت ، خاک ها شخم می خوردند و همه ی آن کتابها از دل خاک بیرون می آمدند..
📓اما این کتاب با همه ی آنها فرق می کرد؛ اوراق کاغذ پاپیروس مصری داد می زد که باستانی اند.
با این که هنوز کلمه ای از نوشته ها را نخوانده بود ، اما حسی به او می گفت 👈این کتاب گنجی است که آشکار شده و معجزه ی آن را به دست او رسانده است....
ادامه دارد...
🎚۱۱
#کپی_و_ارسال_بدون_لینک_جایز_نمیباشد
@ketabkhanehmodafean
#اندر_احوالات_خبرنگار
#اندر_احوالات_کتاب
😎🎤گفتگویی با نمایندگان کمیسیون فرهنگ:
+ آقای نماینده آخرین کتابی که خوندین کی بوده؟🎤
_همین پنج دقیقه پیش تو ماشین که میومدم چند صفحه خوندم🤓
+چه عالی! پس تو ماشین هم #کتاب میخونید!🎤📒
_بله بله! مکررا.☺️
+خب اسمش رو میشه بگید؟🎤
_راهنمای استفاده از پژوپارس📖🚘
+نشنیدم تاحالا! کدوم انتشارات!؟🎤😳
_گمونم نشر ایران خودرو.🤔
+نداریم همچین چیزی. از کجا خریدین؟🎤🧐
_نخریدم. تو داشبورد این ماشینای مجلس بود.😁🤦♂
🔺امین میمندیان 🔺
#طنزسیاسی
📚
@ketabkhanehmodafean
وقتی زندگی
سختترین روزهای خودش رو
⚡️ بهمون نشون میده
ممکنه حتی
هیچکسی هم نباشه که
کنارت بمونه ⛅️، یا مثلا
دلداریت بده
👈 اما توی لحظهها
میشه با یاد خدا، خودمون
کنار خودمون بمونیم ... خودمون
به خودمون امیدواری بدیم ...
کار آسونی نیست
اما یادمون باشه خدا، همیشه
برای بندههای صبور،
❤️ بهترینها رو میخواد ...
نبی نور رو رحمت (صلی الله علیه وآله ) فرمودند:
«بدان که صبر، پيروزى در پی دارد و گشايش،
پس از #مشكلات پيش میآيد، و هر سختى،
آسانى به دنبال دارد » 🌸🍃
📗 بحار الانوار. ج ۶۷. ۱۸۴
#انگیزشی
📚
@ketabkhanehmodafean
کتابخانهمدافعانحریمولایت
ادامه دارد...
➖➖🍃🌸عرض سلام و احترام
خدمت همراهان گِرام🌸🍃➖➖
و خیرمقدم به سرورانی که به تازگی به جمع ما پیوستند..
ادامه ی کتاب صوتی "یک عاشقانه ی آرام " رو تقدیمتون می نماییم..👇
TMP_C88cc4_441662735567028851.mp3
3.64M
📖 #دانلود کتاب #صوتی : #یک_عاشقانه_آرام
🖊 اثر: #نادر_ابراهیمی
قسمت 4⃣1⃣
#پایان
📚🎧
@ketabkhanehmodafean
قسم به مرگ! آن زمان که حلقوم جلادان را میفشارد..
روزی که #شاه مرد..
#محمدرضاشاه #پهلوی #ارتداد #کتاب_ارتداد #یامین_پور #جلاد #مرگ #ایران #آریایی #ممیت #رضاپهلوی #سلبریتی #کتاب #معرفی_کتاب
📚
@ketabkhanehmodafean
کتابخانهمدافعانحریمولایت
#قدّیس 🔶 کشیش سعی کرد کمرش را راست کند..قوت از دست رفته به جانش باز می گشت و پاهایش از تشت اسید ب
#قدّیس
💥 معجزه وقتی بیشتر رخ نمود که او در بالای اوراق ، در بین خطی که به عربی متفاوتی با خط امروزِ عرب نوشته شده بود ، چشمش به عدد آشنای عربی افتاد ؛
به عدد۳۶ که میتوانست حدس بزند باید سال۳۶قمری باشد و سال۳۶قمری یعنی قرن۶میلادی ❗️
🔷دیگر شکی نداشت که به یک گنجِ واقعی دست یافته است. حتی اگر این عدد ربطی به سالِ کتابت نداشته باشد، باز کاغذهای پاپیروس و اوراقِ پوست آهو ثابت می کرد که قدمت این نسخه ی خطی بیشتر از آنست که بشود تصوری از آن داشت.
🔹 کشیش جانِ تازه ای گرفت. شروع کرد به ورق ورق زدنِ اوراق. بوی کهنگیِ کتاب را استشمام می کرد؛ کتابی که باید به هرشکل آن را به چنگ می آورد؛ اما در عین حال نباید در برابر مرد تاجیک ، هیجانی از خود بروز بدهد.
♦️ بروز هرنوع هیجان و کلامی تاءییدآمیز ، معامله ی او را با غریبه دچار مشکل می کرد.
غریبه نیز در همان حال داشت فکر می کرد که دوستش درباره ی قیمت ۱۰۰هزاردلاری کتاب اغراق نکرده است ؛
زیرا می دید که کشیش چگونه اوراق کتاب را لمس میکند و با هیجانی خاص به آن می نگرد..
✴️ احساس می کرد در یک قدمی خوشبختی بزرگ زندگی اش قرار دارد؛
کشیش ایوانف هم دقیقا" همین احساس را داشت.. البته او به خوشبختی از یک قدم هم نزدیکتر بود؛ چون آن را با تمام وجود حس می کرد،
حتی می توانست آن را با انگشتان باریک و کشیده اش لمس کند و با چشمان ریز و آبی اش ببیند و باور کند که یک گنج واقعی بدست آورده است.
🔷 کشیش سرش را بلند کرد ، خودش را از روی میز عقب کشید و به پشت صندلی تکیه داد.
اما مدتی طول نکشید تا نگاهش را از اوراق روی میز بگیرد و به مرد نگاه کند که همه ی وجودش را سرشار از امید و هیجان شده بود و منتظر بود تا کشیش قیمت را بگوید و کار را تمام کند...
ادامه دارد...
🎚۱۲
#کپی_و_ارسال_بدون_لینک_جایز_نمیباشد
@ketabkhanehmodafean
#تمثیلات
✍✍مثل میخ کج ❗️
📌📌
🔹یک میخ اگر راست باشد هر چه هم ضربه بخورد پیش تر رفته و محکم تر و مقاوم تر خواهد شد.
📖 به همین خاطر هم قرآن به ما می گوید بیایید راستی و صداقت پیشه کنید، اینجا است که هیچ کس نمی تواند به شما آسیب بزند.
« وَإِن تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا لَا يَضُرُّكُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئًا»
آیه ۱۲۰ آل عمران
💠اگر اهل شکیبایی باشید، اگر تقوا پیشه کنید و در یک سخن، اگر راستی و درستی پیشه کنید، هیچ کس نمی تواند به شما آسیبی بزند
اما اگر صداقت را پیشه نکنید و کج بشوید و کج رفتار باشید مثل همان میخ کج می مانید، هر چه ضربه بخورید بیشتر کج می شوید.
#انگیزشی
#روانشناسی
#کتابخانه_مدافعان_حریم_ولایت
@ketabkhanehmodafean
کتابخانهمدافعانحریمولایت
ادامه دارد...
⚜ ⚜
سلام و صد درود خدمت اهالی مهربان #کتابخانه_مدافعان..
ادامه ی نمایشنامه صوتی " #یادت_باشد " رو تقدیم تون می کنیم👇
⚜سپاس از همراهی تون⚜