شهید آسید مرتضی 1اوینی.mp3
10.78M
🔊 #دانلود یکی از بهترین آثاری که از شهید برای ما بهجامانده است.
🙏 حتما گوش کنید.
🔴بیستم فروردین🗓 سالروز شهادت سید شهیدان اهل قلم؛ #شهید_سید_مرتضی_آوینی و روز هنر انقلاب اسلامی است.
📚 برخی از شاخصترین کتب این شهید بزرگوار:
🔸 #فتح_خون [روایت محرم]
🔹 #توسعه_و_مبانی_تمدن_غرب [پیشرفت اقتصادی یا تکامل فرهنگی]
🔸 #رستاخیر_جان [ادبیات،فرهنگ و رسانه]
🔹 #آغازی_بر_یک_پایان [انقلاب اسلامی و پایان انتظار]
🔸 #حلزونهای_خانه_به_دوش [جریان روشنفکری و انقلاب اسلامی]
🔹 #فردایی_دیگر [فلسفه و شعر]
🔸 #انفطار_صورت [گرافیک و نقاشی]
🔹 #آیینه_جادو [سخنرانی ها و مقالات سینمایی]
🔸 #گنجینه_آسمانی [متن مستند روایت فتح]
🔹 #تماشاگه_راز [ سینمای دفاع مقدس]
📚 @ketabkhanehmodafean
کتابخانهمدافعانحریمولایت
مادرم با گریه گفت:" دختر گلم..الهی فدای اشکات بشم..حالا که چیزی نمیخوری، استراحت کن که جون داشته باش
🌹پیکرحمیدرا با آمبولانس آوردند..آن هم درست روز۸آذرماه سه روز مانده به اربعین..هشتم آذری که سه سال پیش من بخاطر دل دردم سوار آمبولانس شدم و حمید بالای سر من کنار تخت بیمارستان تا صبح بیدار بود..تا صبح نماز خوانده بود..آن موقع فکرش را نمی کردم که ۳سال بعد چنین روزی من باید حمید را دفن کنم و تا صبح قرآن بخوانم..
روایت تکرار می شد ولی این بار خیلی غم انگیزتر...
نزدیکی امامزاده اسماعیل ایستاده بودم..خیلی شلوغ بود.
🌹حمید، اولین شهید مدافع حرم قزوین بود ..جمعیت زیادی آمده بودند..ولی از اکثر رفقایش خبری نبود..یا در سوریه مانده بودند یا قبل از شنیدن خبر شهادت حمید برای زیارت اربعین به کربلا رفته بودند..
داشتند تشریفات اول مراسم را انجام می دادند..احترام و مارش نظامی، بنظرم خیلی طولانی می آمد..فقط منتظر بودم تابوت را بالا بگیرند تا حمیدم را ببینم..
تابوت را که بلند کردند جانی تازه گرفتم..
🌹شوق حمید من را با خودش می کشاند..نمی توانستم راه بروم..خواهرم با دوستانم زیر بغل های مرا گرفته بودند و می کشیدند..
گفتم: خواهش می کنم همراه حمید حرکت کنیم..نه جلوتر بیفتیم نه عقب بمونیم.
💔دلممی خواست برای آخرین بار این خیابان را باهم برویم...
🌷🌷🌷🌷
به گلزارشهدا که رسیدیم، بعداز مراسم برای نماز صف ها تشکیل شد..توان ایستادن نداشتم..گفتند:" تو حالت خوب نیست.نمی خواد نماز بخونی.برو یه گوشه بشین".
گفتم : نه..دوست دارم برای حمیدم نماز بخونم..
یک ماشین پراید سفید آنجا بود. به همان ماشین تکیه دادم و نماز را خواندیم....
✍ادامه دارد...
🌷۲۷۷
#یادت_باشد
#کپی_و_ارسال_بدون_لینک_جایز_نمیباشد
@ketabkhanehmodafean
السَّلامُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ بَيْتِ الرَّحْمَةِ وَالنُّبُوَّةِ ، وَمَعْدِنَ الْعِلْمِ ،
وَمَوضِعَ الرِّسالَةِ ،
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اللّهِ فِي أَرْضِهِ .
درود بر شما اى خاندان مهر ورزى
و پيامبرى
و سرچشمه دانش
و قرارگاه پيغام گزارى
، درود بر تو اى بازمانده خداوند در زمين.
سلام بر مهدی موعود
سلام بر نیمه ی ماه شعبان و قرص قمرش..
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸
کتابخانهمدافعانحریمولایت
السَّلامُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ بَيْتِ الرَّحْمَةِ وَالنُّبُوَّةِ ، وَمَعْدِنَ الْعِلْمِ ، وَمَوضِعَ ال
🌸🌴🌸
حضرت حکیمه(سلام الله علیها) :
❤️[بعد از آنکه مهدی(عجل الله فرجه) به دنیا آمد]
دیدم ولىّ خدا صلوات اللَّه علیه سجده میکند.
🌼 او را برداشتم و در دامن خود گذاردم دیدم پاک و پاکیزه است.
ابومحمد [امام حسن عسگری(علیه السلام)] صدا زد عمه!
فرزندم را بیاور!
او را نزد پدرش بردم.
⭐️ حضرت نور دیدهاش را گرفت و زبان مبارک بر وى چشمهاى او مالید تا دیده گشود،
سپس زبان در دهان و گوشهاى طفل نهاد و او را در دست چپ گذارد و
بدین گونه ولىّ خدا در دست پدر نشست.
💚آنگاه دست بر سر او کشید و فرمود: فرزند! بقدرت الهى با من سخن بگو!
❤️آن نوزاد عزیز گفت:
«اعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجِیمِ،
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ وَ نُمَکِّنَ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَ نُرِیَ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُما مِنْهُمْ ما کانُوا یَحْذَرُون؛
و خواستیم بر کسانى که در آن سرزمین فرو دست شده بودند منّت نهیم و آنان را پیشوایان [مردم] گردانیم،
و ایشان را وارث [زمین] کنیم
و در زمین قدرتشان دهیم
و [از طرفى] به فرعون و هامان و لشکریانشان آنچه را که از جانب آنان بیمناک بودند، بنمایانیم.»
(القصص5 و 6)
💙آنگاه بر پیغمبر اکرم صلى اللَّه علیه و آله و امیر مؤمنان و همه ائمه تا پدرش درود فرستاد.
(الغیبة طوسی، ص184)
میلادت بر ما مبارک مولاجانم
✨🌸✨🌸✨🌸✨
#یاامام_عسکری_چشمتون_روشن
#یا_مهدی_ادرکنا
#ماه_شعبان_به_نیمه_رسید
#قرص_ماه_کامل_شد
#میلادمنجی
#عیدمون_خجسته
#کتابخانه_مدافعان_حریم_ولایت
@ketabkhanehmodafean
کتابخانهمدافعانحریمولایت
🌹پیکرحمیدرا با آمبولانس آوردند..آن هم درست روز۸آذرماه سه روز مانده به اربعین..هشتم آذری که سه سال پی
مراسم شروع شد. داشتند وصیتنامه ی حمید را میخواندند..همان وصیتنامه ای که من را مجبور کرد بایستم با صدای بلند بدون گریه برایش بخوانم..
📄
ولی حالا هرخطش را که می شنیدم گریهام بلندتر می شد..
کنار همان ماشین روی جدول نشسته بودم که داداشم آمد و گفت" بریم کنار مزار..بعدا شلوغ بشه نمیتونی بری نزدیک".
بالای قبر حمید آمدم..خانه ای کهدهمسرم برای همیشه می خواست در آن بماند..خوب نگاه کردم..دورتادور قبر را دست کشیدم و جابه جای آن را به خاطر سپردم..حتی درست یادم مانده کدام آجر کدام ردیف شکسته بود..
به بابا گفتم: اجازه بدهید من چندلحظه داخل قبر بخوابم ببینم راحته ، بعد حمید رو بذارید.
پدرم نگذاشت داخل قبر بروم..
خاک هایی که اطراف قبر بود را مشت مشت برداشتم و بوسیدم..به آن خاک ها حسودی می کردم..
گفتم: چقدر شما خوشبخت تر از من هستید که از این به بعد با حمید من همنشین هستید..
😭
حمید را از تابوت بیرون آوردند..روی چوب تابوت عدد پلاک، تاریخ شهادت و گروه خونی حمید را نوشته بودند..
پیکر را که بلند کردند، پاهایش را گرفتم..با دستهایم لمس کردم..انگار سالم بود..
به اطرافیانو دوستانی که پیکر را گرفته بودند، گفتم: پاهای حمید سالمه..حمید زنده است..خواهش می کنم حمید رو داخل قبر نذارید
😭
می خواستم تلاش های آخر خودم را بکنم که به خودم بقبولانم که حمید هنوز نفس می کشد..ولی انگار کسی صدای من را نمی شنید....
✍ادامه دارد..
🌷۲۷۸
#یادت_باشد
#کپی_و_ارسال_بدون_لینک_جایز_نمیباشد
@ketabkhanehmodafean
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#عیدانه
🎥 خاطره جبهه رفتن و آمپول زنی حاج حسین یکتا 😂😂😂
@ketabkhanehmodafean
کاش این بهار
همان ناگهان
حلول تو باشد بر قلبها و دیدهها!
و نرگسِ چشمانت
همان محرابِ آسمان
که بگرداند زمین را به احسن الحال
💠السَّلامُ عَلیٰ رَبیعِ الاَنام
سلام بر مولود منتظر💠
📚#میلادمنجی
#کتابخانه_مدافعان_حریم_ولایت
@ketabkhanehmodafean
کتابخانهمدافعانحریمولایت
ادامه دارد...
عرض ادب و احترام
✨..آدینه تون پرنور..✨
ادامه ی کتاب صوتی کمی دیرتر ؛ تقدیم حضورتون میشه👇