کتابخانهمدافعانحریمولایت
📌فصل هفتم بیادرجمع یاران یارباشیم 🕝 از ساعت ۲ونیم به بعد حرکت عقربه های ساعت روی دیوار پذیرایی خیل
تا داخل شد، متوجه خیسی های لباسش شدم..گفتم: حمیدجان نگران شدم..چرا اینهمه دیر کردی؟ لباسات چرا خیس شده؟
نمیخواست جوابم را بدهد..طفره می رفت..
سر سفره ی غذا وقتی پاپیچش شدم ، تعریف کرد که با سربازها برای شستن موکت های حسینیه ی تیپ مانده است...
پابه پای آنها کمک کرده بود..
برای همین وقتی خانه رسید لباس هایش خیس شده بود .
🌹گفت:" برای حسینیه و کار خیر همه ی ما سرباز هستیم..داخل سپاه برو نداریم..بیا داریم".
با نگاهم پرسیدم فرقشون چیه؟
🌹جواب داد:" فرق برو و بیا اونجاس که وقتی میگی برو یعنی خودت اینجا وایستادی ، انتظار داری بقیه جلودار بشن..
ولی وقتی میگی بیا یعنی خودت رفتی جلو بقیه رو هم تشویق می کنی حرکت کنن".
👆این رفتارش باعث شده بود که در بین سربازان جایگاه خوبی داشته باشد..موقع کار خودش را در لباس یک سرباز می دید نه کسی که باید دستور بدهد ، به حدی صمیمی و متواضع بود که بعضی سربازها حتی چندسال بعداز خدمتشان زنگ می زدند و با حمید احوالپرسی می کردند.
گفتم: پس من هم از این به بعد به رسم سپاه می برمت خرید!
🌹گفت": یعنی چجوری؟".
گفتم : دیگه نمیگم حمیدآقا بیا بریم خرید..میرم داخل مغازه میگم بیاداخل این چندتا رو پسندیدم حساب کن!
☘به تعبیرم خندید...
✍ادامه دارد...
🌷۱۶۴
#یادت_باشد
#کپی_و_ارسال_بدون_لینک_جایز_نمیباشد
@ketabkhanehmodafean
#حس_خوب_کتابخوانی
#انگیزشی
🌷هرگاه افکار مثبت داشته باشید؛
استعدادهای ذهنی و نیروهای درونی شما فعال می شوند
و هرگاه افکار منفی و مخرب بر شما چیره شود؛ نیروها و استعداهایتان سرکوب شده و باعث شکست شما می گردد.
وقتی می بینید که در احساسات منفی غرق شده اید؛ می توانید خیلی ساده از آن خارج شوید.
کافی است به یک چیز زیبا فکر کنید یا مشغول کاری زیبا شوید
ما به شما #کتاب خوندن رو توصیه میکنیم😊
هیچ چیز جای کتاب خوب رو نمیگیره وقتی به این روش عادت کنید؛ زودتر از چیزی که فکر می کنید خالق زندگی خود خواهید شد.
#کتاب_خوب_بخوان_دوست_من
📕🍎
@ketabkhanehmodafean
4_5951532660194017421.pdf
2.55M
📕 #تاریخ_انبیاء_از_آدم_تا_خاتم
#قصه_های_قرآن
با فرمت pdf
@ketabkhanehmodafean
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #تماشایی | مطالعه پای تلویزیون
📺 حتی پای تلویزیون هم میشود مطالعه کرد...
🤔 اما چه جوری؟؟!
😇 اگر خوب بگردیم از این دست فرصتها اطرافمان زیاد است
📚 #من_و_کتاب
@ketabkhanehmodafean
کتابخانهمدافعانحریمولایت
تا داخل شد، متوجه خیسی های لباسش شدم..گفتم: حمیدجان نگران شدم..چرا اینهمه دیر کردی؟ لباسات چرا خیس ش
دوست نداشتم سر سفره تنهایش بگذارم..با اینکه ناهارم را خورده بودم و گرسنه نبودم کنارش نشستم ، مشتاقانه درست مثل اولین سفره ای که برایش انداخته بودم، کنارش نشستم و به او نگاه کردم..
❤️
بهترین لحظه هایی که دوست داشتم کش بیایند و بتوانم با آرامش به صورت خسته ولی مهربانش نگاه کنم ، مثل همیشه با اشتها غذایش را خورد..طوری که من هم دلم خواست چندلقمه ای بخورم..
🍾
حمید ظرف سس را برداشت و روی سیب زمینی ها خالی کرد..
همراه هرغذایی از کتلت گرفته تا سیب زمینی و سالادکاهو سس استفاده می کرد..
شاید در دوماه سه بار سس سفید می خریدیم.
وسط غذاخوردنش طاقت نیاوردم و پرسیدم:
امروز برای شستن موکت ها موندی ، روزهای دیگه چطور؟
چرا بقیه ی همکارای تو سرموقع میرن خونه ولی تو معمولا دیر میای؟
در حالی که خودش را با ظرف سس مشغول کرده بود گفت:
" شرمنده ..بعضی روزا کارام طول می کشه..تا جمع و جور کنم میبینی سرویس رفته ..وقتی دیر میرسم مجبورم خودم ماشین جور کنم یا حتی تا یه جاهایی پیاده مسیر رو بیام".
☘
محل کار حمید از قزوین چندکیلومتری فاصله داشت..
برای همین با سرویس رفت و آمد می کرد..با اینکه به من می گفت کارش طول می کشد اما میدانستم صرفا بخاطر کار و ماموریت خودش نیست که از سرویس جا می ماند..
هم زمان دو مسئولیت داشت..
🔀
هم زمان دو مسئولیت داشت:
هم مسئول مخابرات گردان بودهم مسئول فرهنگی گردان..
هرجای دیگری که فکر می کردکاری از دستش برمی آید دریغ نمی کرد...
✍ادامه دارد
🌷۱۶۵
#یادت_باشد
#کپی_و_ارسال_بدون_لینک_جایز_نمیباشد
@ketabkhanehmodafean
📌 امام خامنهای:
«اگر کتابخوانى فرهنگ رایج شد و در بین مردم ما جا افتاد، آنوقت کسانى پیدا میشوند که «صدقهى کتاب» درست میکنند که الان نیست.
شما ببینید چقدر روضهخوانى میشود! چقدر احسان میشود!
چقدر به ایتام کمک میشود!
چقدر پول و جنس و پارچه و چیزهاى دیگر داده میشود!
آیا به همین نسبت، کتاب هم داده میشود؟!
به همین نسبت پول براى چاپ کتاب داده میشود؟!
خیلى کم.
خب، شما که روشنفکرید و به اهمّیّت این کار آگاهید، این را ترویج کنید.»
📚
@ketabkhanehmodafean
#من_زنده_ام
اسارت مفهومی است که تا اسیر نشده باشی نمیتوانی آن را درک کنی.
برای یک مرد هم مفهوم اسارت غیر قابل تصور است چه رسد به اینکه این اتفاق را از زبان یک دختر ۱۷ ساله بشنوی.
#من_زندهام عنوان کتابی است نوشته معصومه آباد که به شرح خاطرات دوران چهار ساله اسارت وی از سن ۱۷ تا ۲۱ سالگی در چنگال ارتش بعث عراق می پردازد.
واقعیت این است که هر کسی موقع ورق زدن کتاب و لا به لای خطوط آن دو احساس «اندوه و غم» و «عزت و افتخار» را توأمان تجربه می کند و جاهایی از کتاب را از پشت پرده ی اشک خواهد خواند...
📚
@ketabkhanehmodafean
ادامه ی کتاب صوتی #من_زنده_ام ان شاالله در هفته های آتی تقدیم حضورتون خواهدشد🌸☘😊
کتابخانهمدافعانحریمولایت
دوست نداشتم سر سفره تنهایش بگذارم..با اینکه ناهارم را خورده بودم و گرسنه نبودم کنارش نشستم ، مشتاقان
از کار پرسنلی گرفته تا کارهای فوق برنامه ی فرهنگی تیپ و گردان ، در واقع آچارفرانسه ی تیپ بود..خستگی نمیشناخت... مقید بود حقوقش کاملا حلال باشد..برای همین بیشتر از ساعات موظفی کارانجام می داد..
🍀
تمام ساعاتی که سر کار بود آرام و قرار نداشت..در بحث مخابرات خیلی کارکشته بود..در ارزیابی های متعدد بازرس ها همیشه نمره ی ممتاز می گرفت و به او چند روز مرخصی تشویقی می دادند که اکثرشان را هم استفاده نمی کرد..
🍀
برای شام منزل عمه دعوت بودیم...معمولا پنجشنبه شب ها شام خانه ی عمه می رفتیم...جمعه ها هم برای ناهار خونه ی بابای من بودیم...گاهی هم وسط هفته برای شب نشینی می رفتیم..
خیلی کم پیش می آمد تنها برود..
به مرد خوش تیپ خانه ام گفتم: نیم ساعت دیگه میخواییم راه بیفتیم تو از الان برو آماده شو..
📺
بعدهم رفتم جلوی تلویزیون نشستم تا حمید حاضر بشود..
حمید در حالی که برای بار چندم موهایش را شانه می کرد به شوخی گفت:" همین که میخواییم بریم خونه ی مادر من تو طول می دی ..
موقع رفتن خونه مادر تو بشه ، من عوضش رو درمیارم!".
کلی خندیدم و زیرلب قربان صدقه ش رفتم و گفتم: این تیپ زدنت با اینکه زمان می بره ولی دل ما رو بدجور برده..
🚘
سر کوچه که رسیدیم سوار تاکسی شدیم ، راننده ترانه ای با صدای خانم گذاشته بود..
🌹حمید با خنده و خوشرویی به راننده گفت:" مشتی صدای خانم رو لطف می کنی ببندی ، اگر داری صدای مردونه بذار".
راننده از طرز بیان حمید خندید و همان موقع ترانه را قطع کرد..گفت: حاج آقا همون یک کلمه من رو مجاب کرد..صحبت می کنیم و می خندیم..اینطوری راه کوتاه میشه..
👳بنده خدا مثل بقیه فکرکرده بود که حمید طلبه است....
✍ادامه دارد...
🌷۱۶۶
#یادت_باشد
#کپی_و_ارسال_بدون_لینک_جایز_نمیباشد
@ketabkhanehmodafean