#روایت
در مطب دندان پزشکی به انتظار نشسته ایم
کتاب دوست خوبی است که مدت زمان انتظارت کوتاه شود
جهاد تبیین را باز میکنم و میخوانم:
اینکه بگوییم ما به وظیفه یمان عمل کرده ایم و گفته ایم.،شنیدند شنیدند نشنیدند ما دیگر کاری نداریم، نه، فقط گفتن کافی نیست، باید حرف هایمان را به دل ها برسانیم...
نگاهم را از کتاب برمیدارم
به دور و اطراف نگاه میکنم
صندلی ها پرهستند با خانم های به اصطلاح امروزی
یکی هم که نماد زن زندگی آزادی شده و شالش را دور گردنش انداخته
تلویزیون مطب روشن است و شبکه ی ای فیلم، سریال طنزی را پخش میکند..
خب حالا اینجا چکار میشود کرد؟!
ساعت را نگاه میکنم
19:45دقیقه است
سریال به آخر میرسد
میروم سمت منشی
_میشه بزنید شبکه دو؟!
کنترل را میدهد دستم
شبکه را عوض میکنم
حالاسر جایم نشسته ام و منتظر شروع برنامه و عکس العمل ها هستم
پاورقی شروع میشود
مراجعین سرشان در گوشی هایشان است و نگاه نمیکنند
_مجری:شما فقط میخواین سر لخت باشین؟؟
توجه خانم ها جلب میشود و..
حالا به جای نگاه کردن به برنامه زیر چشمی مراجعین را زیر نظر دارم
با هر خبر چشمشان دوخته میشود به صفحه ی تلوزیون..
توماج صالحی
باغ اروپا
اخراج ایران از سازمان...
این کلیدواژه ها کافی هستند تا هراز گاهی توجهشان جلب شود..
جایی هم که توجه نمیکنند با صدای بلند همان قسمت را برای همسرم بازخوانی میکنم
منشی اسمم را صدا میزند
دیگر وقت رفتن است
خدا کند پیامی به دلشان رسیده باشد...
#جهاد_تبیین
@ketabkhanemadarane
#روایت
#همدلی
نوبت دکتر دارم اما هنوز نیامده است
با همسرم پیاده به سمت نزدیک ترین محلی خودمان را میرسانیم که بشود نماز خواند
در پیاده رو ماموران شرکت گاز در حال قطع گاز مغازه دارها هستند
صدای اعتراض بلند میشود:
چرا ما؟ فقط زورتون به کاسبا رسیده؟!
_مامورگاز:خب شما نگاه کن گاز رسوندن به اون خونه ای که توش بچه ی کوچیک داره تو اولویت هست تا رسوندن به مغازه هایی که مردای قویی مثل شما هستن..
رد میشویم
به نمازخانه رسیده ایم
هنوز اذان را نگفته اند
همان اول ورود نگاهم به بخاری روشن با شعله ی زیاد جلب میشود
در راهم که نبسته اند فقط با یک نایلون پوشانده اند..
یک جعبه کتاب کنار بخاری گذاشته اند
میروم کنار بخاری
لیست کتابها را نگاه میکنم
یک کتاب برمیدارم
کتابی در مورد بیانات رهبری در فتنه ی 88
بخاری شعله میکشد
به جای گفتن و سر گرفتن بحث، بخاری را تا کمترین درجه کم میکنم
حالا خیالم راحت تر است
حالا تا اذان وقتی مانده که کتاب خواندن
کنار بخاری کم شده بیشتر می چسبد..
@ketabkhanemadarane