#با_ذکر_صلوات
#دفاع_مقدس
#مربع_های_قرمز
#زینب_عرفانیان
#نشر_شهید_کاظمی
کتاب مربعهای قرمز، یا خاطرات شفاهی حاجحسین یکتا از دوران کودکی تا پایان دفاع مقدس، کتابی دربارهی زندگی، کارها و فعالیتهای حسین یکتا است. حسین یکتا در سال ۱۳۴۶ در قم متولد شد. او در جنگ ایران و عراق حضور داشت و یک چشمش را در جریان جنگ از دست داد. یکتا در حال حاضر عضو شورای مرکزی قرارگاه عمار است و سابقه فرماندهی قرارگاه خاتم الاوصیا را هم در کارنامهی خود دارد. اما شهرت حسین یکتا به دلیل برگزاری اردوهای راهیان نور است که برای بازدید دانشجویان و دانشآموزان از مناطق جنگی ترتیب داده میشود.
در کتاب مربعهای قرمز دربارهی فعالیتهای او، خانواده و اعتقادات خانوادگی که او را به این مسیر کشاند، نگاه حسین یکتا به مسالهی روحانیت و توجه به شهدا و الگو گرفتن از آنان میخوانیم.
#امانت_دهنده
@hosna_14
@Zmeraji1
@ketabkhanemadarane
🏡کتاب خانه مادرانه سبزوار🏡
#با_ذکر_صلوات #دفاع_مقدس #مربع_های_قرمز #زینب_عرفانیان #نشر_شهید_کاظمی کتاب مربعهای قرمز، یا خا
#مربعهای_قرمز
#بخشی_از_کتاب
📖📚
کمک می کنی؟
طوری حرف زد، مثل این که خیلی وقت است مرا میشناسد. نتوانستم نه بگویم. یک سنگ گذاشتم لای در حیاط و معطل نکردم. یادم رفت قرار است ماست بخرم. آفتاب تیرماه قم انگار لب جوی کنار خیابان نشسته بود. گرمای چسبندهاش را میپاشید به سر و صورتمان و داغمان میکرد. دانههای عرق تا وسط کمرم سر میخوردند. نردبان را دو دستی چسبیده بودم. از ترس افتادن جعفر حتی نمیتوانستم خودم را بخارانم. با چشم های تنگ شده از نور تیز آفتاب نگاهش میکردم. رو ی آخرین پلۀ نردبان کش و قوس میآمد و به پلاکارد میخ میکوبید. با هر چکشی که میزد دلم میریخت. میترسیدم با سر، وسط پیادهرو سقوط کند. با خواندن نوشتە روی پلاکارد یاد شهادت آقای بهشتی افتادم. دلم سوخت. اسم آقای بهشتی وسط پارچۀ سفید نوشته شده بود؛ با رنگ سرخ و قطره های خون که از حروف «ش»، «ه» و «ی» چکه میکرد. به نظرم آمد همە کلمات دور بهشت جمع شده اند و تماشا می کنند.
دو سال پیش آقای بهشتی را درست همین جا دیدم؛ جلوی بقالی حسن آقا. سر کوچهمان از یک بلیزر سیاه پیاده شد. با ذوق به سمتش دویدم. سلام کردم و اسمم را پرسید. پر عبایش را روی شانه کشید و با قدم های بلندش رفت و در پیچ کوچه گم شد.
@ketabkhanemadarane
🏡کتاب خانه مادرانه سبزوار🏡
.
#ده_غلط_مشهور_درباره_اسرائیل
نویسنده: #ایلان_پاپه
مترجم: #وحید_خضاب
انتشارات: #کتابستانمعرفت برای خیلی از ماها، طرفداری از فلسطین یه اصل مسلمه. حتی اگه طرفش نباشیم و نخوایم کمکش کنیم، لااقل به اسرائیل حق نمیدیم.
ولی همه جا اینطور نیست...
هنوزم هستن کسایی که تو این دعوا تا حد خوبی به اسرائیل حق میدن. واقعا چرا؟ آیا همه یه مشت آدمکش قسیالقلب هستن؟
نکته اینجاست که تو این تعارض چند ده ساله، مسائلی وجود داره که نگاه آدمها بهش بر اساس اینکه کدوم طرف خط ایستاده باشن میتونه خیلی متفاوت باشه...
🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅
تو این کتاب، آقای پاپه دست گذاشته روی ده تا از مهمترین مسئلههایی که میشه تو بحث فلسطین و اسرائیل مطرح کرد، با عنوان ده افسانه در باب اسرائیل! (اصل عنوان در واقع اینه که تو فارسی ترجمه شده به ده غلط مشهور)
آقای پاپه، که خودش یه یهودیه با تابعیت اسرائیل (که البته الان چند سالی هست دیگه اونجا زندگی نمیکنه)، ده تا عنوان رو میندازه وسط و سعی میکنه نشون بده چطور روایت اسرائیلیها از این مسائل غلطه.
عناوین هم طوری انتخاب شدن که گسترهٔ خوبی از شبهههایی رو که ممکنه در باب فلسطین به ذهنتون رسیده باشه دربرمیگیرن.
نویسنده یه مورخه و سعی میکنه با بررسی منابع متنوع، «افسانه» بودن روایت صهیونیستها رو نشون بده و با توجه به دین و تابعیتش، نظراتش تو این کتاب قابل توجه و استناده. اینجا دیگه گوینده، خبرنگار صدا و سیمای جمهوری اسلامی نیست که نشنیده بگیم داره دروغ میگه :)
#معرفی_کتاب
#کتاب_خوب_بخوانیم
#کتابخوانی
#فلسطین
#غزه
#تاریخ_خوانیم
@ketabkhanemadarane
🔴«دختران ایران» منتشر شد
⭕️داستانهایی از زنان تاریخساز ایرانی
♦️«دختران ایران» جلد اول از مجموعۀ روایت زن ایرانی است که به بازنمایی زندگی زنان تاریخسازی که هرکدام به نحوی در رشد و پیشرفت این مرز و بوم مؤثر بودهاند، پرداخته است.
🔺فاطمه خطیب؛ فعال صلح، عضو اتحادیه بینالمللی امتواحده و استاد فیزیک، نیره عابدینزاده؛ قاضی، معاون دادستان عمومی و انقلاب مرکز خراسان رضوی، هاشمیه متقیان؛ ورزشکار دو و میدانی و قهرمان پارالمپیک، سپیده کاشانی؛ شاعر، نصرتبیگم امین؛ اولین بانوی مجتهده ایرانی، زهرا عجمیان؛ کارگر زن، مرضیه حدیدچی؛ اولین فرمانده سپاه و نماینده مجلس از جمله بانوانی هستند که در این کتاب، معرفی و روایت شدهاند.
🔺زهرا صادقی؛ کارآفرین روستایی، مریم نقاشان؛ وکیل و حقوقدان، شهیده طیبه زمانی(شهیده انقلاب)،زهرا اصغری؛ معلم، خیرالنسا صدخروی؛ بانوی فعال در پشتیبانی دفاع مقدس، عصمت احمدیان؛ کارآفرین موفق و فعال در پشتیبانی دفاع مقدس،مرجان نازقلیچ؛ اولین فرماندار زن ترکمن و شهیده حادثه منا،مریم قاضی سعیدی؛مسئول گروه جهادی «حسنا»(حامیان مادران باردار) و معصومه اسمعیلی؛استاد تمام دانشگاه علامه طباطبایی، روانشناس و رئیس انجمن علمی مشاوره ایران دیگر بانوانی هستند که در دفتر اول کتاب «دختران ایران» روایت میشوند.
✍️به قلم:جمعی از نویسندگان
🔰دبیر ادبی:معصومه امیرزاده
🔰دبیر علمیاجرایی:ملیحه بخشینژاد
📚292صفحه
📚195هزار تومان
♦️سفارش با تخفیف20درصد(به مدت محدود) و ارسال رایگان(بالای ۴۰۰هزار تومان):
rahyarpub.ir
@Rahyar97
✅ @rahyarpub
#حظ_من
#کتاب_خوب
پس از بیست سال گوش میدم ...این تکه از کتاب به نظرم خیلی جالب و مهمه اومد
براتون نوشتم
واقعیت : آنیست که حاکم و رایج است
حقیقت : آنیست که باید باشد و نیست
ارزش انسان ها به تلاشیست که برای هویدا ساختن حقیقت ها میکنن نه پذیرش واقعیت ها
و چقدر امروز ما با این حقیقت و واقعیت درگیریم
@ketabkhanemadarane
#حظ_کتابخوانی
#حظ افتخار کردن به زنان و دختران ایران
امروز توفیق شد استارت خوندن کتاب دختران ایران رو بزنم .😍
هنوز قصه اول رو تموم نکردم عاشق کتاب شدم (البته هنوز نخونده عاشقش بودم الان عاشق تر شدم ☺️)
از اون کتابهایی که باید واقعا مزه مزه کنی تا قشنگ شیرینی و حلاوت کتاب به جانت بشینه .
خوندن یک روایتش تا مدتها حالت رو خوب می کنه و انگیزه و توان مضاعف برای حرکت و رشد بهت میده ،چه برسه کل کتاب رو بخونی .😊
[قلب یک زن وقتی قرار است مادر باشد ،قابل ارتجاع ترین چیزی خواهد بود که خداوند آفریده 🥺🥺]
یه جمله از کتاب 👆🌹
@ketabkhanemadarane
یک ماه پیش با معرفی دوست عزیزی از مقر کتاب سبزوار خریدمش
از ساعت ۱۲:۳۰ توی کتاب قدم گذاشتم
و یکریز خواندمش
و همین الان بالاخره تمام شد.
حالا دارم همهی آنچه خواندهام را توی ذهنم پردازش میکنم
جواد که پر است از انکار و تردید
و دلخوشیهای جوانان امروزی
پر است از هوس و لذت
و برای انجام دلبخواهیهایش هیچ چیز جلودارش نیست
هیچ جوره از خر شیطان پایین نمیآید
تا اینکه مرگ فرید، رفیق عیش و نوشهایش
او را بهم میریزد
و قلبش را به تلاطم در میآورد
و یک دوست، یک معلم، یک مربی
به اسم آقای مهدوی
بیآنکه قضاوتش کند
بی آنکه مجابش کند
بی آنکه تحقیر و تهدیدش کند
او را با فطرتش روبرو میکند
تا جواد خودش برسد به اینجا که؛
به کجا آمدهام؟ آمدنم بهر چه بود؟
به کجا میروم آخر ننمایی وطنم!
#از_کدام_سو
#نرجس_شکوریان_فرد
@ketabkhanemadarane
#معرفی
#کتاب_خوب
یه کتاب توپ برای خلاقیت بچه ها👌👌
بیشتر نمیگم😌 تهیه کنید ببینید چقدررررر جالبه😍
@ketabkhanemadarane
من یار مهربانم
دانا و خوش بیانم
گویم سخن فراوان
با آن که بی زبانم
پندت دهم فراوان
من یار پند دانم
من دوستی هنرمند
با سود و بی زیانم
از من مباش غافل
من یار مهربانم📚
#روز_کتاب_کتابخوانی
#یار_مهربان
@ketabkhanemadarane
#با_ذکر_صلوات
#کتاب_بزرگسال
#آبنبات_هلدار
#مهرداد_صدقی
#انتشارات_سوره_مهر
#معرفی
«آبنبات هلدار» داستان طنزی است از زبان یک کودک بجنوردی؛ برادر این کودک قرار است به جبهه برود. محسن، راوی داستان، فرزند آخر یک خانوادة پنجنفری است. آنها همراه مادربزرگشان در یکی از محلههای قدیم بجنورد زندگی میکنند. فضای داستان سرتاسر ماجراهای خندهدار و حیرتآور است؛ ماجراهایی که محسن آنها را ایجاد میکند.
#امانت_دهنده:
@hosna_14
@ketabkhanemadarane
#با_ذکر_صلوات
#خاطرات
#خون_دلی_که_لعل_شد
#محمدعلی_آذرشب
#انتشارات_انقلاب_اسلامی
خاطرات حضرت آیتالله العظمی سیدعلی خامنه ای از زندانها و تبعید دوران مبارزات انقلاب اسلامی
📖📚
اکنون رخدادهایی از خاطر من میگذرد که برای کسانی که با زندگی در سلّول تاریک در بسته و بی ارتباط با جهان خارج آشنا نباشند، عادّی و معمولی به نظر میرسد؛ امّا برای کسی که در چنین سلّولی زندانی شده، رخدادهایی مهم است و به خاطر اهمّیّتی که دارد، با روشنی تمام در حافظه باقی می ماند؛ از آن جمله است تابش رشته ای از نور خورشید در داخل سلّول. یک روز، روشنی اندکی که توانسته بود از همه ی تیرگیها و غبارهای بالای روزنه ی سلّول بگذرد و به داخل سلّول نفوذ کند، توجّهم را جلب کرد. از شادی نتوانستم خودم را کنترل کنم. فریاد زدم: آهای... مژده ... آفتاب... آفتاب...! چشمهای ما به این نوری که ما را با گستره ی فضای آزاد و رها پیوند میداد، دوخته شد. به مدّت نیم ساعت یا کمتر، همچنان با خوشحالی به آن نگاه می کردیم تا این که ناپدید شد. روز بعد این شعاع نور بیشتر شد و مدّت بیشتری دوام آورد. چند هفته وضع به همین منوال بود تا آن که خورشید در زاویه ای قرار گرفت که دیگر این عطیّه ی ناچیزش به ما نمیرسید.
#امانت_دهنده
@hosna_14
@ketabkhanemadarane
#عصرهای_کریسیکان
درباره کتاب عصرهای کریسکان:
راوی این کتاب یکی از خاصترین رزمندگان نیروهای دفاع مقدس، امیر سعیدزاده است؛ زیرا در هیچ سازمانی عضویت ندارد. نیرویی آزاد محسوب میشود، با این حال در مأموریتهای اطلاعاتی و عملیاتی حضور پیدا میکند و همچنین به مأموریتهای خارج از کشور برای شناسایی نیز میرود. بعد از آن وراد سپاه میشود.
سعیدزاده قبل از انقلاب، توسط ساواک، مورد مواخذه قرار گرفته و فرار میکند. اسیر کومله میشود و از آنجا نیز میگریزد. 4 سال بعد از جنگ، او به وسیلۀ حزب دموکرات کردستان عراق به اسارت درمیآید. این دوران از روزهای آغازین انقلاب تا سال 74، یعنی یک دوره 15 ساله به درازا میکشد...
#با_ذکر_صلوات
#خاطرات_انقلاب_دفاع_مقدس
#عصرهای_کریسیکان
#کیانوش_گلزار_راغب
#انتشارات_سوره_مهر
با پررویی وارد خانه شد. کلت سعید را گذاشته بودم لای متکای بچه. همین که وارد خانه شد متکا را از پنجره اتاق انداختم توی حیاط پدرشوهرم و او متوجه نشد. تمام اثاثیه منزل را بهم ریخت و آلبوم عکس شوهرم را ورق زد. عکس سعید و بچههای سپاه را درآورد و خواست با خودش ببرد که جلویش را گرفتم و نگذاشتم. گفتم: «اگه تو نظامی هستی چطور بدون مجوز وارد منزل من شدی؟ لعنت به اون دولت و نظامی که مأمورانش بدون مجوز وارد خونه مردم بشن. الان زنگ میزنم سپاه تا ببینم با چه مجوزی وارد خونه یه زن نامحرم شدی.»
کلی به نظام و سپاه و ارتش و مملکت بد و بیراه گفتم. باورش شد طرفدار نظام نیستم. خندهاش گرفت و گفت: «بابا شما که از خودمانین. ضد انقلابین!»
#امانت_دهنده
@hosna_14
@ketabkhanemadarane
📌 دخترانِ مادری؛ روایت ۹۵اُم
✒️ هادی سیاوشکیا
▪️شب است. راه میافتی، به زحمت. درد آرامت نمیگذارد. همراه حَسنِین میروی به درِ خانههاشان. «منم، دختر پیامبر. شما، مگر در غدیر نبودید؟ چرا نشستهاید؟»...
در تاریخ خواندهام که بعضی شرم میکنند، در میگشایند و وعدهٔ یاری میدهند؛ امّا بیشترشان بیشرم اند...
▫️روز و شب ندارند. راه میافتند، به شوق. دردمندانه. گاهی به همراه فرزندانشان، در کوچهها، خیابانها، پارکها، تا درِ خانهها. «رأی میدهید؟»...
در کتابِ «مادران میدان جمهوری»، ۹۴ روایت از پاسخهای اهالی این دیار را، که نامش مدینه نیست، میخوانم.
▪️روایت ۹۵اُم کتاب را امّا من از روضهخوانِ شما خواهم شنید. شما که ۹۵ روز بعد از رفتنِ پیامبر، بزرگترین میداندار علی بودید که مردم را پای کار بیاورید. شما که اولین مادرِ شهیدهٔ میدانِ جمهورید...
▫️حالا، شب شهادت شماست و من در هیئت نشستهام و روضهخوان شروع کرده است:
ای شهید اوّل راه ولایت
ای شروع کربلا از کربلایت
و با خودم فکر میکنم که راویانِ این کتاب، دخترانِ دستپروردهٔ شمایند که حالا دیگر مادر شدهاند؛ «مادران میدان جمهوری»؛ ولی این جمهور دیگر مثل زمانهٔ سال یازدهم هجری قمری نیستند.
🚩 به کانال #حسینیه_هنر_سبزوار بپیوندید:
➕ @hoseinieh_honar_sabzevar
@ketabkhanemadarane
#حظ_من
#کتاب_خوب
مدتیه که این کتاب رو میخونم
سعی کردم جرعه جرعه بنوشمش و با دقت کلماتش رو به ذهن بسپارم
برام خیلی لذت بخش و امید بخش بود.
در ادامه تکه هایی از کتاب رو باهاتون شریک میشم.
@ketabkhanemadarane
تعبیر آقا از فرهنگ مسلمانی و ربطش با محیط زیست عالیه
و اینکه در نهایت این زباله ریختن رو حرام میدونن. ولی خیلی از ماها این کار رو حتی زشت نمیدونم چه برسه به حرام 😱
و من حسم اینه که کلا بی توجه در امر محیط زیست و تولید زباله حکمی نزدیک به این داره
#حظ_کتابخوانی
#محیط_زیست
@ketabkhanemadarane
درباره کاشت درخت چقدرررر خوب و کامل توضیح دادن😍
بعد اخیرا پویش هایی راه افتاده که هر جایی هر دونه ی میوه ای رو بکارید تا درخت زیاد بشه ولی میبینید که نظر اقا متفاوته ضمن اینکه کاشتن دانه ها در طبیعت بکر از نظر علمی هم مشکل داره و اکوسیستم منطقه رو بهم میریزه
#حظ_کتابخوانی
#کاشت_درختان
@ketabkhanemadarane
و لئن کفرتم ان عذابی لشدید
الوده کردن محیط زیست ، مصداق کفران نعمته و طبق ایه قرآن کفران نعمت باعث عذاب میشه😔
زباله تولید کردن های بیرویه ، دفع غلط زباله ها ، عدم استفاده مجدد از وسایلی که میشه ازشون استفاده کرد و خیلی چیزای دیگه...
اینجا اقا میگن خیلی از این زباله ها قابل استفاده مجدد هستن احتمالا فکرمون بره سمت زباله های خشک ....ولی زباله های تر هم جز این موارد هستن.
شکر نعمت نعمتت افزون کند ، کفر نعمت از کفت بیرون کند .....
#حظ_کتابخوانی
#محیط_زیست_سالم
@ketabkhanemadarane
#حظ خوندن کتاب زیبای #پاییز_آمد 🧡👌
در تمام مدت مطالعه، احساس نزدیکی عجیبی به فخری داشتم.
حالا دلیلش بماند🚶🏻♀😁
@ketabkhanemadarane