eitaa logo
🏡کتاب خانه مادرانه سبزوار🏡
170 دنبال‌کننده
920 عکس
14 ویدیو
10 فایل
این جا محلی برای امانت کتاب های ماست🍃 ادمین ثبت امانات📚 @Ya_ghafar ادمین مشاوره کتاب📚 @m_borzoyi
مشاهده در ایتا
دانلود
🦋امیرعلی برای چند روز پیش ننه گلاب آمده... در کتاب ماجراهای امیرعلی و ننه گلاب، خانم سه داستان از ماجراهای آنها را با عنوان های «وای چقدر کیسه»، «آش پردردسر» و «یک روز قاطی پاتی» به زبان ساده و روان برای کودکان روایت می کند. و مفاهیمی مانند ، و را به کودکان منتقل می کند. @ketabkhanemadarane
❤️موضوع این کتاب: چگونه همیشه به یاد خدا باشیم؟ به همین سادگی می شود با نقش های اسلیمی و رنگ های گرم به بچه ها نشاط معنوی بخشید. به همین سادگی می شود فلسفه نماز را به بچه ها فهماند. به همین سادگی...👌 🔹نونوکی که برای نخستین بار بال گشوده و از لانه پر کشیده و از فراز آسمانِ شهر مردم را می‌بیند، خوشحال است.😊 او از این که وقتی داخل لانه بود مدام یاد خدا می‌کرد اما اکنون حواسش به چیزهای دیگر می‌رود و خدا را فراموش می‌کند، ناراحت است.😔😢 🔸این کتاب، همراه با تصویرگری‌های زیبایش، با نهایت ظرافت ادای دینی به آیه 14 از است که می‌فرماید:«منم ، من ، خدایی که جز من خدایی نیست ، پس مرا پرستش کن و به یاد من نماز برپا دار.» ✂️برشی از کتاب: نونوکی به مامان گنجشک گفت: «وقتی پرواز بلد نبودم، خیلی با خدا حرف می زدم. اما امروز حواسم به چیزهای جدید پرت شد و یک ذره هم به یاد خدا نبودم. حالا چی کار کنم؟» @ketabkhanemadarane
مدت زیادی است که پایش به خانه ما باز شده... یکبار از قفسه کتاب برداشتم و برای بچه‌ها خواندمش. یکبار هم که برادرزاده‌ام خانه‌مان بود، دادیم بخواندش و برایمان تعریف کند قصه‌اش را. این روزها که بحث حجاب و عفاف داغ بود، بعضی کلیپهای فضای مجازی صدایم می‌زدند که بازشان کنم. دوتا از این کلیپها، از خانم دکتر فاضل و استاد راجی بود که هر دو در مورد عفاف و حجاب و اختصاصاً در مورد این کتاب بود. اینها را که دیدم و شنیدم دلم هوای خواندن مجدد کتاب را کرد. از قضا دخترم هم بیدار بود و خوابش نمی‌برد. گفتم می‌خواهی برایت کتاب بخوانم؟ گفت: بله سرش را گذاشت روی پایم، آرام و آهسته شروع کردم به خواندن. با اینکه قبلا هم خوانده بودمش، اما این بار جور دیگری بر دلم نشست و رزق نیمه‌شب من و دخترم شد. بعد هم درباره موضوع کتاب با هم صحبت کردیم. قصه‌ای که امشب برای دخترم خواندم برای بیدارشدنش بود و نه به خواب رفتنش.