🏡کتاب خانه مادرانه سبزوار🏡
🍃🍃🍃🍃
«میگویند، میان این همه القاب و اسمها و کنیهها، علی «ابوتراب» را جور عجیبی دوست میداشت.
روزی پیامبر به سراغ علی (ع) میروند، ایشان زیر سایهای روی خاک خواییده بود، با ردایی کنار رفته و لباسی خاکی.پیامبر خاک را از لباس علی(ع) تکاندند و صدا زدند: «برخیز ابوتراب !»
علی (ع) ابوتراب را دوست داشت که سادهترین و نغزترین بود، چون او را به خاک منتسب میکرد، چون شیرین ترین صدای تاریخ او را به این نام صدا کرده بود.»
«ابوتراب تکلیفش با خودش، خدا و مردم، معلوم بود. اسلام را کف دستش گرفته بود و همهچیز را حتی حکومت و ولایت خودش که برترین بود در عالم به این کار، به آن ترجیح نمیداد. دنیا پایین و بالا میشد و هر روز به رنگی در میآمد، اما او همیشه همان رنگی میماند. رنگ اسلام، رنگ خدا.
«صِبْغَةَ اللَّهِ ۖ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً ۖ وَنَحْنُ لَهُ عَابِدُونَ»
«یک نفر پرسیده بود یا امیرالمؤمنین تو پروردگارت را دیده ای؟ یعنی آن مرد مسلمان نمیدانست خدا دیدنی نیست؟ یا می دانست اما شک کرده بود؟ میشد شک کرد. میشد وقتی ابوتراب را در نماز می بینی،شک کنی که نکند او چیزی می بیند که ما نمیبینیم؟ نکند واقعاً او خدا را دیده بود که اینگونه در نماز میایستاد؟ نکند او آغوش خدای نادیدنی را دیده بود که اینطور به سمتش میشتافت؟ ابوتراب گفته بود:«مگر می شود چیزی را بپرستم که نمیبینم؟!» مردها شوکه شده بودند لابد.
ابوتراب خدا را میبیند! خدای نادیدنی برای ابوتراب دیدنی است! پس بگو!!
«چشمها او را به عیان نتوانند دید، ولی دلها به ایمان حقیقی درکش کنند. به هر چیز نزدیک است،نه آنسان که به آن چسبیده باشد.از هر چیز دور است نه آنسان که از آن جدا باشد.گویاست، نه به نیروی تفکر و اندیشه،اراده کننده است،بدون قصد و عزیمت.آفریننده است،نه به وسیله اعضا.لطیف است و ناپیدا نیست...»
ما پنجسالههای تاریخیم. مثل آن دخترک پنجسالهای که مادرش به او گفته بود خدا آنقدر قوی است که بدون داشتن چشم میتواند ببیند، بدون داشتن گوش میتواند بشنود، و دخترکِ شگفت زده در نقاشیاش یک دایره ی بزرگ کشید اندازه کل صفحه دفتر نقاشیاش و آن شد صورت خدا. ما تصورمان از او ، خدای خالی است.
هرگز آغوش او را ندیدهایم و بزرگیاش از دفترهای نقاشی ذهنمان بیشتر نشده. ما برای مهربانی خدا، مهربانی مخلوقاتش را مثال میزنیم و برای فهم بزرگیاش، ساختههای دست خودش را اندازه میگیریم.
چشمهای ما به روی حقیقت خدا بستهاند. ما خدایی را میپرستیم که ندیدهایم.»
اینها برش هایی بود از کتاب دوست داشتنی «برای خاطر ابوتراب»، کتابی کوچک و جمع و جور، ولی پر از حال خوب، پر از یاد امیرالمومنین(ع) و پر از نور کلام ایشان از کتاب گرانقدر نهج البلاغه...
دوست داشتم کل کتاب را اینجا بنویسم بخوانید...
#برای_خاطر_ابوتراب
#منصوره_مصطفی_زاده
@ketabkhanemadarane
🍃🍃🍃🍃🍃
به ذره گر نظر لطف بوتراب کند
به آسمان رود و کارِ آفتاب کند....
@ketabkhanemadarane
خداوند شیطان را آفریده است تا انسان در مبارزهی درونی و بیرونی با او و اذنابش به كمال رسد و كرهی زمین، سراسر، عرصهی مبارزهی انسان با شیاطین است.
#بریده_کتاب
#گنجینه_آسمانی
#شهید_آوینی
@ketabkhanemadarane
#ارسالی_مادران
#نی_نی_کتابخون😍
این حظ صبحگاهی این روزای منه،دخترم تا از خواب بیدار میشه میره سراغ دفتر کتاباش
از دوماه پیش من هر زمان کتاب برمیداشتم فاطمه میومد و دوس داشت همه رو پاره کنه،اولین کتاب قصه هایی که از عمه جونش هدیه گرفت،روز اول خوند و پاره کرد😞😍
بعد اون چند تا مجله و کتاب کودکی که دیگه لازم نمیشد گرفتیم وگذاشتیم تا میتونه پاره کنه،این بود که این حس شیرین پاره کردن کتاب براش کم و کم رنگ تر شد،حالا دیگه انسش با کتاب ها متفاوت شده،باهاشون حرف میزنه،صداهای مختلف برای تصاویر مختلف انتخاب میکنه و عاشقشون شده
ده روز پیش کتاباشو آوردم در نزدیک ترین و دسترس ترین کشوش گذاشتم
حالا دیگه خودش میره سراغشون و مدتی سرگرمه
راستی کتاب حمومی و پارچه ای برا دختر من جذاب نبود،فک کنم آهنگ ورقه ها براش لذت بخش تره...😍😍
@ketabkhanemadarane
۷۰ درصد تخفیف
برجاده های آبی سرخ
https://taaghche.com/book/94545
ای کسانی که منتظرش بودید، بشتابید🏃♀🏃♀🏃♀🏃♀🏃♀
@ketabkhanemadarane
📚📚📚📚
نینا سنکویچ سه سال است خواهرش را از دست داده و هنوز نتوانسته با این فقدان کنار بیاید. حالا او تصمیمی عجیب گرفته است. قرار است به مدت یک سال، هر روز یک کتاب بخواند و در وبلاگ خود درباره آن بنویسد و با دیگران دربارهی آن حرف بزند؛ کتاب هایی که بتواند با خواندن و تأمل دربارهی آنها، مرگ خواهر را بپذیرد و به آرامش برسد. (این خاطرات واقعی نویسندهی کتاب است)
از وقتی موضوع کتاب را فهمیدم، بسیار کنجکاو شدم که بخوانمش.
باید می فهمیدم چه گونه ممکن است یک نفر تصمیم بگیرد برای یک سال هر روز یک کتاب بخواند و به این تصمیم پایبند بماند.🤔 خیلی خیلی باورنکردنی بود.
داستان وقتی عجیب تر شد که کتاب را شروع کردم و فهمیدم نویسنده، برخلاف تصورم (که فکر می کردم خیلی بی دغدغه و بیکار است) چهار پسر مدرسه ای دارد و با وجود این همه مشغله و وظیفه ای که سرش تلنبار شده چنین تصمیمی را گرفته است.
خلاصه اش اینکه علاوه بر تجربهی خواندن یک کتاب خوب و دلچسب، آن هم با موضوع دوست داشتنی «کتاب» و همذات پنداری عمیق با شخصی که عاشق کتاب خواندن و صحبت کردن دربارهی آنهاست، دلگرم شدم که چنین کاری (خواندن هرروز یک کتاب) غیرممکن نیست. فقط اراده می خواهد و همت؛ که من فعلا ندارم☹️
#حظ_خواندن
#تولستوی_و_مبل_بنفش
#نینا_سنکویج
@ketabkhanemadarane
#ارسالی_مادران
منو این همه خوشبختی محاله 😍😍
وسط کارهای عیدم در حالی که تماااااااام خونه ام بهم ریخته است ، و وسط کلی مخارج دم عید رفتم این کتاب رو خریدم😍❤️
ببین عشق با ادم چه کارها که نمیکنه!
همش به خاطر فایل های صوتی ساعت ۶ صبحه
ان شاءالله که ثابت قدم باشیم.
@ketabkhanemadarane
سلام صبح بخیر اهالی خانه ی کتاب مادرانه❤️
وفات بانو زینب کبری سلام الله علیها، رو خدمت عزیزان تسلیت عرض می کنیم.
إن شاء الله با معرفی کتاب درین حوزه در خدمتتون هستیم😊
#معرفی_کتاب
#آفتاب_در_حجاب
#بزرگسال
#سید_مهدی_شجاعی
#نشر_نیستان
"آفتاب در حجاب" روایت سید مهدی شجاعی از زندگی حضرت زینب (س) است، از کودکی تا عاشورا و پس از آن، از اسارت تا وفات. رمانی که به پشتوانه تحقیقات دقیق و عالمانه تاریخی و روایی، به همه زوایای پنهان و آشکار زندگی و رفتار و درونیات بانوی کربلا پرداخته است.
در این اثر نویسنده با بخشهای مختلفی از زندگی حضرت زینب(س) آشنا میشود.
از جریان به دنیا آمدن تا نامگذاری اسمش، از ازدواج با پسر عمویش عبدالله تا رحلت پیامبر صلوات الله، از شهادت مادرش حضرت زهرا(س) تا شهادت پدرش علی بن ابیطالب(ع) و در ادامه شهادت برادرش امام حسن(ع) تا آنجا که به فصل عاشورا، شهادت حسین و به اسارت گرفتن او و خاندانش میپردازد.
@ketabkhanemadarane