من قبل از بارداری کتابهای مربوط به بارداری را میخواندم، وقت بارداری، کتابهای مخصوص نگهداری از نوزاد، وقت بچه دار شدن کتابهای مربوط به کودکان و حالا آرام آرام دارم میروم به استقبال از نوجوانی!
این جلوتر رفتن از حال هم برایم اضطراب می آورد و هم آرامش، اضطرابش آنجاست که نمیدانم آینده چقدرش شبیه به تصوراتم خواهد بود و آرامشش آنجاییست که تلاشم را کرده ام برای ساختنِ فضایی امن.
این کتاب را خواندم و تمام مدت تصور کردم اگر پسرهام توی یازده دوازده سالگی بخواهند این کتاب را بخوانند برایشان جذاب خواهد بود؟
جوابم قطعی نیست، احتمالا فضای داستان کاملا غریبهست و درک کردن ِ حملهی خروس و آفتابه دزدی و ... برایشان سخت است اما شاید بتوانند با حس و حال رضا و ذبیح و امیر ارتباط بگیرند.(امیدوارم🥴)
.
.
.
#کتاب_نوجوان
#نه_از_صد