📚گزیده ای از کتاب ؛#دنیای_سوفی اثر #یاستین_گوردر 🛑 #فیلسوفهای_طبیعی: 🖋فیلسوف های طبیعی چون بیشتر از هر چیز به #طبیعت و #فرایندهایش توجه داشتند. اینکه چطور همه چیز می‌تواند از #هیچ_به_وجود بیاید سوال #مهم و بزرگ آنها نبود .در عوض، یونانی ها از این در #حیرت بودند که چطور #آب می تواند به ماهی زنده و #خاک بی جان به #درختانهای سر به فلک کشیده و #گلهای رنگارنگ مبدل بشود. و مهمتر از همه چطور #نوزاد می تواند در #شکم مادر شکل بگیرد. فیسلوفها با #چشم خودشان می دیدند که #طبیعت در حال #تغییر_دائمی است. اما این #تغییرات چطور ممکن بود ؟ چطور چیزی میتواند از #ماده به چیز #کاملاً متفاوتی مثل #موجود_زنده مبدل بشود ؟ نقطه مشترک #اولین فیلسوفها این بود که همه آنها معتقد بودند باید #عنصر_اولیه مشخصی در #پشت_همه_تغییرات قرار گرفته باشد . باید چیزی #وجود داشته باشد که همه چیز از آن #نشئت بگیرد و به آن #برگردد. در واقع میتوانیم بگوییم آنها در مورد #تغییرات_عینی _طبیعت سئوال می کردند. آنها تلاش می‌کنند به #قوانین_طبیعی_ثابت و #همیشگی دست پیدا کنند.میخواستند #اتفاقات_رایج_طبیعی را بدون #توسل به #اساطیر درک کنند . قبل از هرچیز در تلاش بودند با مطالعه و بررسی #طبیعت به درک کامل فرآیندها طبیعی برسند. به این طریق فلسفه خودش را از #بند_دین رها کرد. �میتوانم بگوییم فیلسوفهای #طبیعت گرا اولین گامها را در جهت #تفکر علمی برداشتند. به این ترتیب شرایط مطلوبی برای همه #علوم_طبیعی ایجاد کردند. خیلی از مطالبی که فیلسوفهای طبیعی گفته و نوشته اند به مرور زمان از بین رفته است .امروزه بیشترین آشنایی ما با آنها از طریق نوشته های #ارسطوست. ارسطو فقط خلاصه ای از نتایج فلسفه قبل از خودش را گزارش کرده است . این یعنی همیشه نمی توانیم بدانیم آنها چطور به آن نتایج رسیده اند. درعوض با اطمینان می دانیم که اولین برنامه های #فلاسفه_یونانی موضوع #عنصر_اولیه و #تغییرات_طبیعی بوده است . 🍀🌺🍀🌸🍀 https://eitaa.com/ketabkhani1

📚گزیده ای از کتاب؛ #دنیای_سوفی #یاستین_گوردر 🖋فیلسوف دیگری ،#فیلسوف_📚گزیده ای از کتاب؛ #دنیای_سوفی #یاستین_گوردر او باور داشت که #تغییر_دائمی اساسی‌ترین ویژگی طبیعت است .شاید بشود گفت هراکلیتوس بیشتر از پارمنیدس به پیام حواس اعتقاد داشت. هراکلیتوس می‌گفت : همه چیز جاری است .همه چیز در حرکت است و هیچ چیز تا ابد پایدار نخواهد بود . او این موضوع اشاره داشت که جهان همیشه محل اضداد است . او عقیده داشت خیر و شر در نظام هستی ضروری است .اگر تعامل دائمی اضداد وجود نداشته باشد جهان نابود خواهد شد. او گفت:« خدا روز و شب، زمستان و تابستان ، جنگ و صلح و گرسنگی و سیری است .اینجا از کلمه «خدا» استفاده می‌کرد, اما مشخص است که منظورش از خدا با خدایان اسطواره‌ای کاملاً متفاوت بود. از نظر هراکلیتوس خدا یا خدایی چیزی است که شامل تمام جهان می‌شود . بله، خدا دقیقاً وجودش را در طبیعت دائماً در حال تغییر و مملو از اضداد به نمایش می‌گذارد . او اغلب به جای خدا از کلمه یونانی «لوگوس» به معنای عقل استفاده می‌کرد. او اعتقاد داشت با اینکه ما انسان‌ها همیشه در یک مسیر فکر نمی‌کنیم و عقل یکسانی نداریم، باید نوعی « #عقل کل» حاکم بر پدیده‌های طبیعی باشد. این «عقل کل» یا « #قانون_ طبیعی» چیزی است که برای همه مشترک است و همه انسان‌ها مجبورند از آن پیروی کنند. به نظر او، با این همه اکثر مردم پیرو عقل خودشان اند نه عقل کل. او به طور کلی اعتقاد زیادی به عقل و درایات همنوعانش نداشت. می‌گفت اعتقادات اکثر انسان‌ها را می‌شود با بازی بچه‌ها مقایسه کرد. به این ترتیب هراکلیتوس بین همه تغییرات و اضداد طبیعت نوعی یگانگی یا وحدت می دید . او چیزی را که پایه واساس همه چیز بود # خدا یا #عقل می نامید . #هراکلیتوس #خدا #عقل_کل 🍀🌺🍀🌸🍀 https://eitaa.com/ketabkhani1