✌️🏻#چهل_و_نهمین_کتاب
🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃
حکیمه خاتون آرام آرام پیش آمد ودر یک قدمی رسول ایستاد وپرسید:
آن جا نماز که تربت کربلا بود همراهت آوردی؟!
رسول سری تکان داد.دست کرد توی جیبشوجانماز کوچک سبزی را بیرون آورد وطرف حکیمه خاتون برد.
حکیمه خاتون جا نماز را کرفت ونگاهش کردوگفت:می شود برای من باشد؟!تا همیشه!😉
رسول سری تکان داد.از سروصورتش آب باران می چکید وشانه هایش از شدت گریه تکان می خورد😭
حکیمه خاتون نگاهش کردوگفت:
حالا برو.....
(کتابی پرماجرا وجذاب رو به شما دوستان پیشنهاد می کنم😊)
@Horre_Shohada69
#کتابخانه_زینبیون
#ما_ملت_امام_حسینیم
#فرشته_ای_در_هبروت
#رمان_جذاب
@Ketabkhoone_Zeinabioon