#تلنگر🕊🗞
ای ترک کننـدگان نماز..💔
- در حالی که بی تـفاوت بـه صـدای اذان روی تختت می خوابی..!
یک نفر در قبرش فریاد می زند و می گوید:
_پـروردگـارا مـرا بـازگـردان تـا عـمـل صالـح انـجـام دهـم❤️🩹
.
آن دختر یهودی🧕🍃
کتاب مقابل #رمانی با ادبیات زیبای عرب است که شخصیت اصلی آن دختری از خانوادهای یهودی است و ماجرا با خاطرات مسلمانی او رقم می خورد، با مبارزه اوج میگیرد و #عشق زیبایی مییابد..🕊🌼
تصویری شفاف از سبک زندگی مردم لبنان و زندگی مسالمتآمیز ادیان مختلف در آن، که با رخنههای اسرائیل رنگ آتش و خون میگیرد و مقاومت معنایی پر رنگتر مییابد..💙
✍🏻نویسنده:خوله حمدی
▫️ناشر:کتابستان
▫️قالب کتاب:رمان
📖تعداد صفحات:۳۸۲ ص
💳 قیمت ۲۱۵ ت با تخفیف ۱۹۹ ت
ثبت سفارش🌱👇
@ketabkhon78
┅┅┅❅🌱📙❅┅┅┅
@ketabmetabb
یه قاچ خوشمزه🍉😋
من امروز مسلمانم و در مقابل تصویری که در چشم غیرمسلمانان دارم مسئولم. من امروز مثل بقیهٔ مسلمانان دربارهٔ اتهام به ترور و عقبماندگی و هرج و مرج و فساد مسئولم.. در قبال اجرای نیکوی تعالیم اسلام و زندگی روزانهام مسئولم. برای بنای خانهای بر پایهٔ اسلام و تربیت کودکانی مسلمان که دین خود را بفهمند و مسیر و جریان زندگیشان را از آن بگیرند مسئولم..هیچ میدانی این مسئولیت چقدر بزرگ است؟
#آن_دختر_یهودی🕊
به دنبال کسی جا مانده از پرواز می گردم
مگر بیدار سازد غافلی را، غافلی دیگر🌱🧡
_فاضل نظری
بیست سال و سه روز🕊🌻
بیست سال و سه روز روایت داستانی از زندگی کوتاه اما پر برکت #شهید سیدمصطفی موسوی است که به قلم سمانه خاکبازان نگاشته و روایتفتح به چاپ رسانده است...🌱🌸
سیدمصطفی که از کودکی پسری آرام ونجیب بود، وقتی پای دفاع از حرم حضرت زینب(سلامالله) شد، خودش را به آب و آتش زد تا آموزشهای سخت را بگذراند تا خودش را به #سوریه برساند. سنگاندازی فرماندهان و نارضایتی قلبی مادر را هم با لبخند همیشگیاش رفع کرد تا همردیف بهترین جوانان دهه هفتادی به کارزار مبارزه با #داعش برساند..✨🍃
✍🏻نویسنده:سمانه خاکبازان
▫️ناشر:روایت فتح
▫️قالب کتاب:زندگینامه
📖تعداد صفحات:۲۱۶ صفحه
💳 قیمت ۱۱۵ ت با تخفیف ۱۰۵ ت💙
ثبت سفارش🌱👇
@ketabkhon78
┅┅┅❅🌱📙❅┅┅┅
@ketabmetabb
.
#بریده_کتاب ✨
بیست سال و سه روز☁️🌼
وقتی خیال سید مصطفی راحت شد که مادر سراغ کارهایش رفته برگه دومی را از لای کتابش بیرون کشید و به آقاسید گفت: رضایت نامه دوم امضا می کنی؟» آقاسید لبخندی زد و گفت ای کلک فکرشو میکردی مامان بیاد نه؟» سید مصطفی لبخندی زد و به امضایی که آقاسید پای برگه می انداخت، نگاه کرد و گفت: به مامان نگو باشه؟» آقاسید نگاهی به چهره خندان پسرش انداخت و گفت: «حالا که امضا کردم و خیالت راحت شد بگو چرا این قدر اصرار داری بری؟ برو دانشگاه درس بخون الان مملکت ما به آدمهای تحصیلکرده بیشتر احتیاج داره جنگ حالا حالاها هست.» چهره سید مصطفی جدی و لحنش جدی تر شد. نگاهی به چشمان آرام پدر انداخت و گفت: «شاید جنگ حالا حالاها تموم نشه اما ممکنه من عوض بشم. هیچ تضمینی نیست که پنج سال دیگه دو سال دیگه که درس من تموم شد اون موقع هم همین آدم باشم..🍃
#شهدایی
#تقریظ_رهبری🕊
آرامش را در کجا پیدا کردهای؟
سرگرم زندگی خود بودن، دوری از آدمهای اضافی،
سکوت و کم توقعی…🤍🌾
.
426_57892008075960.mp3
22.54M
میبینم آن شکفتن شادی را
پرواز بلند آدمیزادی را ..🙃🌱
○┅❅🍓@ketabmetabb📙❅┅●
.
سلام شبتون بخیر و خوشی😍✨
تولد حضرت فاطمه (س) و روز زن رو خدمت همه ی خانم های عزیز کانال تبریک عرض میکنم🙂
.
.
راستی کادو چی گرفتین یا چی هدیه دادین؟؟🙄🎁اینجا بگین👇
https://harfeto.timefriend.net/17348986468957
.
باید دم امتحانات نمیومدم😂🥲
اما دیگ صلاح نبود این قدر دور
بمونم ازتون باید به سر میومد🫀🙂
.