eitaa logo
کتاب متاب🌿📖
1.8هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
253 ویدیو
7 فایل
رقیه‌ام، و می‌خوام با معرفی کتاب‌های خوب، هم زندگی خودمون رو تغییر بدیم،هم جامعه‌مون رو! 💪📚 #انقلاب_از_خودمان_آغاز_میشود🌿 🍃🍓راه ارتباطی👇: @ketabkhon78 کانال رضایت👇 https://eitaa.com/kafehdenge667 ارسال به سراسر کشور🛵🇮🇷
مشاهده در ایتا
دانلود
|" علی از زبان علی" | 🖇📚 🌱👈علی(ع) را با نام امام اول شیعیان بشناسید یا خلیفه چهارم اهل سنت، همسر خیرالنساء بدانید یا فاتح خیبر، در هر مقام ستودنی و بی‌بدیل است.🌻 👈 مردی که قدرتمندترین جنگاوران بود و باز هم اشک‌های یتیمان شانه‌هایش را به لرزه در می‌آورد..🌧⚡️ والا‌مقامی که جهانیان در حیرت اند از شخصیت کامل و بی‌نقص او و ایشان خود، در آسمان «إنّما أنا عَبدٌ مِن عَبیدِ محمّدٍ صلى الله علیه و آله» پرواز می‌کند..🕊 👈🌿بی‌شک کلامی یافت نمیشود تا حقیقت وجود حضرت حیدر(ع) را بر کاغذ حک کند اما محمد محمدیان پس تحقیق و پژوهش بسیار در منابع معتبر بسیار تلاش کرده‌است تا علی(ع) را از زبان علی(ع) به ما معرفی کند..😊💡 ✍🏻نویسنده:محمد محمدیان ▫️ناشر:معارف ▫️قالب کتاب:عمومی 📖تعداد صفحات:۶۲۴ صفحه 💳قیمت ۱۵۰ت با تخفیف ۱۳۵ ت ثبت سفارش📲 و ارسال📦 @ketabkhon78 @ketabmetabb
|" علی از زبان علی" | 🔗🌸 🌱👈علی(ع) را با نام امام اول شیعیان بشناسید یا خلیفه چهارم اهل سنت، همسر خیرالنساء بدانید یا فاتح خیبر، در هر مقام ستودنی و بی‌بدیل است.🌻 👈 مردی که قدرتمندترین جنگاوران بود و باز هم اشک‌های یتیمان شانه‌هایش را به لرزه در می‌آورد..🌧⚡️ والا‌مقامی که جهانیان در حیرت اند از شخصیت کامل و بی‌نقص او و ایشان خود، در آسمان «إنّما أنا عَبدٌ مِن عَبیدِ محمّدٍ صلى الله علیه و آله» پرواز می‌کند..🕊 ✍🏻نویسنده:محمد محمدیان ▫️ناشر:معارف 📖تعداد صفحات:۶۲۴ صفحه 💳قیمت ۱۵۰ت با تخفیف ۱۳۵ ت☘ ثبت سفارش📲 و ارسال📦 @ketabkhon78
کتاب متاب🌿📖
محمد مسیح کردستان🌱🕊 (زندگینامه داستانی شهید محمد بروجردی) این کتاب داستان زندگانی صرف یک فرمانده لش
. داستانی شهید محمد ، از فرماندهان سپاه پاسداران در جنگ تحمیلی، که با حُسن برخورد و ابتکار عمل هایی که داشت، کنترل منطقه کردستان را به ایران باز گرداند...🌱✨
. شهاب دین🕊🪐 کتاب «شهاب دین» داستانی آیت شهاب الدین حسینی است .. آیت الله مرعشی یکی از مراجع عظام تقلید بودند که مهم‌ترین فعالیت ایشان جمع آوری نسخ خطی و کتب نفیسی بود که از گذشتگان به جامانده بود و هیچ سازمان یا نهاد مسوولی بر حفظ این آثار اهتمام نداشت..🌸✨ ✍🏻نویسنده:زهرا باقری ▫️ناشر:شهید کاظمی ▫️قالب کتاب:خاطرات 📖تعداد صفحات:۲۱۶ صفحه 💳 قیمت ۱۱۰ ت با تخفیف ۹۹ ت❤️ ثبت سفارش🌱👇 @ketabkhon78
من ادواردو نیستم🌱🌻 👱‍♂کسی که مالکیت کارخانجات بزرگ لامبورگینی، فراری، فیات و مالکیت باشگاه یوونتوس و.. را با محبت اهل بیت(ع) عوض کرد.. 👈ادواردو یکی از هزاران انسانی است که به دست صهیونیستها به شهادت رسید.. پسر مالک کارخانه فیات🏣، علیرغم تمام امکانات، همیشه احساس می‌کرد گمشده‌ای دارد، و بالاخره آن را در داخل کتابخانه‌ای📚 در نیویورک پیدا کرد و بعد هم مسلمان شد..☘
پسرک فلافل فروش🥖🍃 (مدافع حرم طلبه شهید محمد هادی ذوالفقاری)🌸 ، نام کتابی است که و خاطرات یک ی بسیجیِ مدافع حرم را از ابتدای تولد بازگو می کند... 👈 حکایت این کتاب به جوانی اختصاص دارد که علاقه ی عجیبی به شهید داشت...❤️ همیشه سعی می کرد مانند ابراهیم باشد، تصویری از شهید هادی را جلوی موتورش و در اتاق خودش زده بود که بسیار بزرگ بود...🌿 با اینکه بعد از جنگ به دنیا آمده بود و چیزی از آن دوران را ندیده بود، ولی شهدا را خوب می شناخت...🕊🫀 ✍🏻نویسنده:گروه فرهنگی شهید هادی ▫️ناشر:شهید هادی ▫️قالب کتاب:زندگینامه 💳قیمت ۳۵ ت 🌼 ثبت سفارش🌱👇 @ketabkhon78
کتاب متاب🌿📖
شهید عزیز🌸🕊 (مجموعه خاطرات شهید مدافع حرم شهید محمود رادمهر)💯 خاطراتی دلنشین و درس‌آموززندگی دلیرمر
بریده ای از کتاب 🕊🌻 پانزده روز قبل از تماس گرفت و شمارۀ برادرش را خواست..می‌خواست عکس‌هایی از خودش را بفرستد..به‌خاطر امنیت خودش مخالفت کردم.. اصرار که کرد، شماره را دادم.. چند روز بعد دوباره زنگ زد. پرسید: «عکس‌ها رسید؟ می‌خواهم سری جدید عکس‌ها را هم بفرستم.» دوباره مخالفت کردم.. گفت: «با دیدن عکس‌ها خوشحال نشدی؟»🥺 گفتم: «نه! تو که نیستی عکس‌هایت هم مرا خوشحال نمی‌کند.. فقط وقتی خودت را می‌بینم خوشحال می‌شوم، نه عکست را!» عکس‌هایش را که می‌دیدم،با خودم می‌گفتم: او که اهل عکس گرفتن نبود.. آخر چرا این‌همه عکس می‌فرستد؟! 🕊
|" علی از زبان علی" | 🔗🌸 🌱👈علی(ع) را با نام امام اول شیعیان بشناسید یا خلیفه چهارم اهل سنت، همسر خیرالنساء بدانید یا فاتح خیبر، در هر مقام ستودنی و بی‌بدیل است.🌻 👈 مردی که قدرتمندترین جنگاوران بود و باز هم اشک‌های یتیمان شانه‌هایش را به لرزه در می‌آورد..🌧⚡️ والا‌مقامی که جهانیان در حیرت اند از شخصیت کامل و بی‌نقص او و ایشان خود، در آسمان «إنّما أنا عَبدٌ مِن عَبیدِ محمّدٍ صلى الله علیه و آله» پرواز می‌کند..🕊 ✍🏻نویسنده:محمد محمدیان ▫️ناشر:معارف 📖تعداد صفحات:۶۲۴ صفحه 💳قیمت ۲۲۰ت با تخفیف ۱۹۹ت ثبت سفارش📲 و ارسال📦 @ketabkhon78
پسرک فلافل فروش🥖🍃 (مدافع حرم طلبه شهید محمد هادی ذوالفقاری)🌸 ، نام کتابی است که و خاطرات یک ی بسیجیِ مدافع حرم را از ابتدای تولد بازگو می کند... 👈 حکایت این کتاب به جوانی اختصاص دارد که علاقه ی عجیبی به شهید داشت...❤️ همیشه سعی می کرد مانند ابراهیم باشد، تصویری از شهید هادی را جلوی موتورش و در اتاق خودش زده بود که بسیار بزرگ بود...🌿 با اینکه بعد از جنگ به دنیا آمده بود و چیزی از آن دوران را ندیده بود، ولی شهدا را خوب می شناخت...🕊🫀 ✍🏻نویسنده:گروه فرهنگی شهید هادی ▫️ناشر:شهید هادی ▫️قالب کتاب:زندگینامه 💳قیمت ۴۵ ت🌼 ثبت سفارش🌱👇 @ketabkhon78
🌸🫀 ⛅️📙 کتاب خوبی بود شهید مهندس مدافع حرم شهید مرتضی عبداللهی به روایت همسرشون..💙 کتاب نثر روان و شیوایی داشت تو مایع های کتاب باشد بود و البته از همون نویسنده ..ویژگی ها برجسته شهید پیرو ولایت فقیه،اخلاق نیکو، اهل گره گشایی از مردم، شهید عبدالهی برا دفاع از حریم حضرت زینب از تعلقاتشون میگذرن ..خانواده خوب ،مهندسی و زندگی خوب همسر خوب و مناسب..کتاب رو خوندم ترغیب شدم یسری مسائل روز و مرتبط با دین رو بیشتر مطالعه داشته باشم و خودمو رشد بدم و حتی بتونم از دین و اصول دینم و مسائلی ک شبهات روزه بیشتر بتونم دفاع کنم و اینکه شبکه افق رو بیشتر تماشا کنم مستنداتش رو بیشتر از قبل...📺🌱
پسرک فلافل فروش🥖🍃 (مدافع حرم طلبه شهید محمد هادی ذوالفقاری)🌸 پسرک فلافل فروش، نام کتابی است که و خاطرات یک ی بسیجیِ مدافع حرم را از ابتدای تولد بازگو می کند...🌱🌱 👈 حکایت این کتاب به جوانی اختصاص دارد که علاقه ی عجیبی به شهید داشت...❤️ همیشه سعی می کرد مانند ابراهیم باشد، تصویری از شهید هادی را جلوی موتورش و در اتاق خودش زده بود که بسیار بزرگ بود...🌿 با اینکه بعد از جنگ به دنیا آمده بود و چیزی از آن دوران را ندیده بود، ولی شهدا را خوب می شناخت...🕊🫀 ✍🏻نویسنده:گروه فرهنگی شهید هادی ▫️ناشر:شهید هادی ▫️قالب کتاب:زندگینامه 💳قیمت ۴۵ت 🌼 ثبت سفارش🌱👇 @ketabkhon78
کتاب متاب🌿📖
دختر شینا🌱🌱🌱 کتاب دختر شینا نوشته‌ی بهناز ضرابی زاده است این کتاب، سرگذشت عاشقانه‌ی همسر شهید ستار
📖 🕊🌿 سر ظهر بود و داشتم از پله های بلند و زیادی که از ایوان شروع می شد و به حیاط ختم می شد، پایین می آمدم که یک دفعه پسر جوانی روبه رویم ظاهر شد.. جا خوردم. زبانم بند آمد برای چند لحظه کوتاه نگاهمان به هم گره خورد..پسر سرش را پایین انداخت و سلام داد. صدای قلبم را می شنیدم که داشت از سینه ام بیرون می زد..🫀 آن قدر هول شده بودم که نتوانستم جواب سلامش را بدهم.. بدون سلام و خداحافظی دویدم توی حیاط و از آنجا هم یک نفس تا حیاط خانه خودمان دویدم.✨☘