#معرفی_کتاب_پنجاهم
#برادران_کارامازوف
#کتاب_خوب_بخوانیم
#کتابنوشان
✅️ به کتابنوشان ملحق شو👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3931898051C0efc288f32
#معرفی_کتاب_پنجاهم
#برادران_کارامازوف
#کتاب_خوب_بخوانیم
#کتابنوشان
✅️ به کتابنوشان ملحق شو👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3931898051C0efc288f32
جرعه ای کتاب بنوشیم🍀
📝 برش اول از کتاب تاریخ استعمار
من ازدواج نمی کنم
سرنوشت چنین رقم زده شده بود تا کاری را که مردانی مانند هنری هفتم و هشتم نتوانسته بودند انجام دهند زنی به نام الیزابت به نتیجه برساند؛ رقابت سرسختانه با اسپانیا برای دست یافتن به مستعمرات.
با مرگ هنری هشتم، دخترش «الیزابت» فرمانروای انگلستان شد. پیش از این هنری، مادر الیزابت را گردن زده بود. مدتی بعد همسر جدیدش، کاترین هروارد، را هم گردن زد. همین حوادث کافی بود تا الیزابت در هشت سالگی تصمیمش را بگیرد: «من هیچ وقت ازدواج نخواهم کرد.» الیزابت تا آخر عمر حرفش را پس نگرفت. او مجرد باقی ماند و این تصمیم تا پایان عمرش تأثیرات زیادی را بر سیاست انگلستان و اروپا به جا گذاشت.
ازدواج او با هریک از پادشاهان اروپایی، انگلستان را به متحدان کشورها تبدیل می کرد و حتی ممکن بود انگلستان تحت تسلط آن کشورها قرار گیرد.
به همین علت در مدت بیست و پنج سال سیاستمداران کشورهای مختلف به دنبال ازدواج با الیزابت بودند یکی از سفیران کشورهای اروپایی گفته بود: «ما دوازده سفیر بودیم که برای خواستگاری از ملکه رقابت می کردیم. در این میان دوک هولشتاین برای خواستگاری از ملکه برای پادشاه دانمارک از راه رسید و بعد دوک فنلاند به عنوان نماینده پادشاه سوئد وارد شد تا الیزابت را خواستگاری کند. دوک فنلاند مخصوصا از سفیر امپراتور آلمان خشمگین بود و تهدید می کرد که او را خواهد کشت و الیزابت می ترسید آن ها در حضور او همدیگر را سر ببرند.»
هنگامی که در سال ۱۵۵۹ میلادی، فیلیپ دوم، پادشاه قدرتمند اسپانیا، از او خواستگاری کرد الیزابت جواب منفی داد مبادا این ازدواج بهانه ای برای تسلط اسپانیا بر انگلستان شود. اما وقتی شارل نهم، پادشاه فرانسه، به او پیشنهاد ازدواج داد الیزابت به سرعت این پیشنهاد را رد نکرد؛ چون در این زمان باید روابط فرانسه و انگلستان در وضعیت آرام و بدون تنش قرار می گرفت. الیزابت خواستگار فرانسوی را در بلاتکلیفی نگه داشته بود و سفیر فرانسه شکایت می کرد که:«دنیا در شش روز آفریده شده است، در صورتی که ملکه هشتاد روز را در تفکر گذرانده و هنوز تصمیمی نگرفته است.»
چند سال بعد دوباره سیاست خارجی انگلستان در وضعیتی قرار گرفت که باید فرانسوی ها را آرام می کردند؛ حالا الیزابت ابراز تمایل می کرد که با یک فرانسوی ازدواج کند. او اکنون سی و هفت سال داشت و خواستگارش پسر پادشاه فرانسه، شانزده ساله بود!
مذاکرات پنج سال طول کشید تا اینکه خواستگار جوان را در بیست و یک سالگی به لندن دعوت کردند؛اما الیزابت قرار نبود به این آسانی ها تن به ازدواج دهد؛به همین علت فرزند پادشاه فرانسه را پنج سال دیگر هم در لندن معطل کرد و بالاخره پس از ده سال به او جواب منفی داد!
#معرفی_کتاب_پنجاه_و_یکم
#سرگذشت_استعمار
#مهدی_میر_کیایی
#کتاب_خوب_بخوانیم
#کتابنوشان
✅️ به کتابنوشان ملحق شو👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3931898051C0efc288f32
جرعه ای کتاب بنوشیم🍀
📝 برش دوم از کتاب تاریخ استعمار
«فرانسیس دریک» یک دزد دریایی انگلیسی بود. کشتی او «گوزن طلایی» نام داشت که روی آبهای اقیانوس اطلس به کشتی های تجاری حمله می کرد، تمام دریانوردان را می کشت و ثروت آنها را به یغما می برد.
«گوزن طلایی» در یکی از روزهای ۱۵۸۶میلادی روی آبهای اقیانوس با یک کشتی اسپانیایی روبرو شد.
پرچم اسپانیا که بر فراز کشتی در اهتزاز بود و حرکت آن از غرب به شرق، اشتهای سرقت فرانسیس دریک را چند برابر کرد. این کشتی به احتمال قوی از آمریکا می آمد و حتماً اندوخته گرانبها را حمل می کرد.
«دریک» دستور حمله را صادر کرد. توپ های گوزن طلایی به غرش درآمدند. در مقابل کشتی اسپانیایی هم دفاع از خود را آغاز کرد، توپ های اسپانیایی هم به طرف گوزن طلایی شروع به شلیک کردند؛ اما پیروزی با دزد دریایی باتجربه انگلیسی بود. انگلیسی ها به کشتی اسپانیایی ریختند و تک تک ملوانان آن را از دم تیغ گذراندند.
هنگامی که دریک وارد انبار کشتی شد چیزی را که می دید باور نمی کرد؛ صندوق های بزرگ چوبی که پر از جواهرات و طلا بودند. این ها همان طلاهایی بودند که اسپانیایی ها از «آتاهوالپا» پادشاه اینکاها گرفته بودند تا او را نکشند. آتاهوالپا اتاق بزرگی را تا سقف پر از طلا کرده بود. اسپانیایی ها طلاها را گرفتند و آتاهوالپا را اعدام کردند. اکنون طلاها در اختیار دریک بود. دزد دریایی در آستانه دیوانگی قرار داشت. باورش نمیشد در یک حمله این اندازه طلا نصیبش شود. حتی فکرش را هم نمی کرد که یک روز بتواند این همه طلا را یکجا ببیند.
فرانسیس دریک با این همه طلا باید چکار می کرد؟
تمام آن ها را باید در بازار می فروخت و بقیه عمر را با تفریح و خوشی می گذراند؟ چند تاجر میتوانستند این طلاها را از او بخرند؟ آیا در تمام انگلستان چنین ثروتی پیدا میشد؟
دریک تصمیم دیگری گرفت.او بادبان های گوزن طلایی را افراشته کرد و به طرف انگلستان به راه افتاد. در ساحل، پیکی را به دربار ملکه الیزابت فرستاد و دربرابر چشم های حیرت زده همراهانش به او اطلاع داد که بزرگترین محموله طلا را از اسپانیایی ها دزدیده است و می خواهد آن را به ملکه تقدیم کند.
ملکه انگلستان این ثروت افسانه ای را از یک دزد تحویل گرفت و لقب «دریاسالار» را به او اعطا کرد. دریک مرد خشنی که سالها روی اقیانوس سرگردان بود و در جزیره های دوردست مخفی میشد، اکنون یکی از نزدیک ترین افراد به ملکه انگلستان بود. اما ملکه الیزابت با رسیدن به این طلاها به سرمایه ای که در انتظارش بود دست یافت. او برای حرکت دادن کشتی های انگلستان به سمت مشرق و رقابت با تاجران هلندی و فرانسوی در هندوستان به پول احتیاج داشت و اکنون این پول در اختیارش بود.
طلاهایی که دریک دزدیده بود به سرمایه تشکیل «کمپانی هند شرقی» تبدیل شد؛شرکتی که انگلستان با بهره بردن از آن توانست بر هندوستان مسلط شود و به رقابت با کشورهای اروپایی در نقاط دیگری از مشرق زمین مشغول شود.
#معرفی_کتاب_پنجاه_و_یکم
#سرگذشت_استعمار
#مهدی_میر_کیایی
#کتاب_خوب_بخوانیم
#کتابنوشان
✅️ به کتابنوشان ملحق شو👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3931898051C0efc288f32
جرعه ای کتاب بنوشیم🍀
📝 برش سوم از کتاب تاریخ استعمار
پادشاه اسپانیا وقتی خبر دزدیده شدن طلاهای آتاهوالپا را شنید چنان خشمگین شد که به سرعت دستور داد ارتش اسپانیا برای جنگ با انگلستان آماده شود؛ او باید کشتی های انگلیسی را نابود می کرد؛سربازانش را در سواحل انگلستان پیاده می کرد، ملکه را به اسارت می گرفت و به طلاهایی که دریانوردانش از دست داده بودند می رسید.
پادشاه اسپانیا حتی دستور داد کشتی های جنگی هم که در سواحل آمریکا بودند به اسپانیا برگردند تا در این جنگ دریایی شرکت کنند.
نیروی دریایی اسپانیا به طرف انگلستان به راه افتاد اما هنوز چیزی از آغاز حرکت نگذشته بود که طوفان سهمگینی آغاز شد. طوفانی که بسیاری از دریانوردان اسپانیایی تا آن روز به چشم ندیده بودند.
طوفان کشتی های اسپانیایی را درهم کوبید و سربازان را در دریا غرق کرد. کشتی های باقیمانده اسیر کشتی های انگلیسی شدند که پس از طوفان به طرف آنان آمدند و آن ها را در حلقه گرفتند.
بخش عظیمی از نیروهای دریایی اسپانیا در این جنگ نابود شد. اکنون مانعی بر سر راه انگلیسی ها نبود تا در کنار عزیمت به شرق، کشتی هایشان به طرف غرب هم روانه شوند و به سواحل آمریکا برسند.
#معرفی_کتاب_پنجاه_و_یکم
#سرگذشت_استعمار
#مهدی_میر_کیایی
#کتاب_خوب_بخوانیم
#کتابنوشان
✅️ به کتابنوشان ملحق شو👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3931898051C0efc288f32
جرعه ای کتاب بنوشیم🍀
📝 برش چهارم از کتاب تاریخ استعمار
انگلیسی ها نخست به کالیفرنیا دست یافتندپس از آن مناطقی را کشف کردند که آن را «ویرجینیا» نامیدند. «ویرجین»
یعنی دختری که ازدواج نکرده بود و چون ملکه الیزابت ازدواج نکرده بوداین منطقه به افتخار او «ویرجینیا» نامیده شد.
جانشین ملکه الیزابت، جیمز اول بود. هیئت های اکتشافی بیشتری را به آمریکا اعزام کرد و به همین علت مناطق تازه کشف شده «جیمز تاون» نام گرفت. انگلیسها توانستند
با شکست هلندی ها، خلیج دلاوار را تحت سلطه بگیرند.آنها «نئوآمستردام را نیز از هلندی ها گرفتند و آن را نیویورک نامیدند.علت نامگذاری همین بود که پادشاه انگلستان این شهر را در اختیار برادرش دوک یورگ گذاشته بود و این منطقه یورک جدید یا نیویورک نام گرفت. مناطق وسیعی هم در شرق آمریکا به نام «مری» همسر پادشاه انگلستان «مریلند» نامیده شد.
#معرفی_کتاب_پنجاه_و_یکم
#سرگذشت_استعمار
#مهدی_میر_کیایی
#کتاب_خوب_بخوانیم
#کتابنوشان
✅️ به کتابنوشان ملحق شو👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3931898051C0efc288f32
جرعه ای کتاب بنوشیم🍀
📝 برش پنجم از کتاب تاریخ استعمار
ملکه الیزابت همزمان با ورود کشورش به آمریکا به نفوذ انگلستان در شرق و هندوستان فکر می کرد.دیدیم که ملکه طلاهایی را که دزد دریایی ،دریک، از کشتی های اسپانیایی به سرقت برده بود به تاسیس شرکت «هند شرقی» انگلستان اختصاص داد تا تجارت انگلیسی از رقیبان اروپایی از عقب نمانند و آنها هم سهمی در تجارت ادویه ی جنوب شرقی آسیا و همچنین هندوستان داشته باشند.پیش از انگلیسیها، هلندی ها، پرتغالی ها و فرانسوی ها در هند و جنوب شرقی آسیا همچون مالزی و اندونزی جای پاهایی را پیدا کرده بودند و در حقیقت انگلیسیها دیره از راه رسیدند.شرکت هند شرقی نتوانست در مالزی و جزایر اندونزی و فعالیتی داشته باشد هلندی ها به سرعت و با قاطعیت انگلیسیها را از این منطقه بیرون کردند پس از این بود که شرکت هند شرقی تلاش کرد راهی برای ورود به هندوستان پیدا کند.
آشنایی انگلیسی ها با هندوستان تقریباً ۵۰ سال قبل از تشکیل شرکت هند شرقی اتفاق افتاد حدود سال ۱۵۵۰ میلادی یک جهانگرد انگلیسی به نام سر توماس استیفنز از هند دیدار کرد معادن الماس و طلا در هند کشاورزی پررونق و ادویه فراوان در جنگل ها و مزارع این سرزمین هوش از سر مرد انگلیسی برده بود استیفنز نامهای به پدرش نوشت و تا می توانست از زیبایی و ثروت این سرزمین افسانه ای نوشت.نامه استیفنز در انگلستان دست به دست بین تجار می گشت و اشتیاق سفر به به این منطقه از جهان را در سر بسیاری از آنها زنده می کرد بالاخره سه سال بعد سه بازرگان انگلیسی از راه خشکی وارد هند شدند.
#معرفی_کتاب_پنجاه_و_یکم
#سرگذشت_استعمار
#مهدی_میر_کیایی
#کتاب_خوب_بخوانیم
#کتابنوشان
✅️ به کتابنوشان ملحق شو👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3931898051C0efc288f32
جرعه ای کتاب بنوشیم🍀
📝 برش ششم از کتاب تاریخ استعمار
انگلیسی ها برای آغاز عجله داشتند آنها بدون آنکه به فرانسویها اعلان جنگ بدهند گروهی از کشتی های این کشور را در سواحل آمریکا در سال ۱۷۵۶ میلادی توقیف کردند و جنگی را آغاز کردند که به مدت هفت سال در آمریکا هندوستان و دریای مدیترانه و دریای مانش ادامه پیدا کرد.
جنگ روی دریا با برتری انگلیسی ها پیش میرفت فرانسوی ها ۴۵ کشتی و انگلیسیها ۳۴۵ کشتی روی آب داشتند هر چند که در مرحلهای از جنگ اسپانیا هم به پشتیبانی از فرانسه با انگلیس درگیر شد.
فرانسه نخست سه هزار سرباز را به فرماندهی سردار ای به نام «لالی تولاندال» به هندوستان اعزام کرد لالی که در جنگ فقط به خشونت منتقد بود هندی ها را تحقیر می کرد و آنها را «سیاهان فرومایه» میخواند .
هوش اندک سردار فرانسوی و رفتار زشت او با بومی ها همه طوایفی را که در سالهای قبل «دوپلکس» با فرانسه متحد کرده بود به شورش علیه او را داشت که دژ انگلیسی ها را در مورد مدرس محاصره کرده بود در جنگ با هندی ها و انگلیسیها تلفات سنگینی داد از آنجا عقب نشست و با هفتصد سربازی که برایش باقی مانده بود در بندر «پوندیچری» پناه گرفت انگلیسی ها را محاصره کردند لالی پنج ماه در قلعه این شهر مقاومت کرد اما هنگامی که از رسیدن نیروهای کمکی از فرانسه ناامید شد پرچم تسلیم را بالا برد. شکست در پوندیچری به معنای شکسته نهایی فرانسه از انگلستان در هند بود لاری در فرانسه به خیانت به شاه کشور و شرکت هند شرقی فرانسه متهم شد و به سوی چوبه دار رفت.
#معرفی_کتاب_پنجاه_و_یکم
#سرگذشت_استعمار
#مهدی_میر_کیایی
#کتاب_خوب_بخوانیم
#کتابنوشان
✅️ به کتابنوشان ملحق شو👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3931898051C0efc288f32
جرعه ای کتاب بنوشیم🍀
📝 برش هفتم از کتاب تاریخ استعمار
تجار انگلیسی به هر قیمتی به دنبال اعزام مردان انگلیسی به مهاجرنشین ها بودند کار به جایی رسید که در کافه ها و کوچه ها به کمین جوانان انگلیسی می نشستند در کافه کنار دست جوانی می نشستند و با او شروع به صحبت و شوخی می کردند؛ مشروبات الکلی سفارش میدادند و هنگامی که جوان کاملاً هوشیاری اش را از دست میداد زیربغل اورا می گرفتند و از کافه خارج می شدند از نزدیکترین راه خود را به ساحل می رساندند و جوان را به یکی از کشتی هایی که عازم آمریکا بود می بردند جوان مست هنگامی به خودش می آمد که کشتی کیلومترها را روی اقیانوس پیموده بود آنهاقراردادی را نشانش میدادند که در مستی امضا کرده بود و متعهد شده بود در برابر حقوق مشخصی برای شخص تاجر در مهاجرنشین ها کار کند پس از مدتی حکومت انگلستان این کار را ممنوع اعلام کرد اما تجار دست بردار نبودند و مأموران آنها حتی گاهی زحمت کافهنشینی را هم به خودشان می دادند و در یکی از کوچه پس کوچه های خلوت بندر ضربه ای را از پشت به سر جوان بیچاره می کوبیدند و او را در بیهوشی به کشتی می کشاندند انگلیسی ها به این شیوه ی استخدام «رسم آدم گول زنی» میگفتند.
#معرفی_کتاب_پنجاه_و_یکم
#سرگذشت_استعمار
#مهدی_میر_کیایی
#کتاب_خوب_بخوانیم
#کتابنوشان
✅️ به کتابنوشان ملحق شو👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3931898051C0efc288f32