کتابنوش | معرفیوفروشکتاب
⚠️این داستان بر اساس یک پرونده واقعی نوشته شده است‼️ (اما اسامی شخصیتها و مکانها به دلایل امنیتی
~🍓📕~
خونم حلال شد رفت؛ مهمونی دعوت بودیم. حالا برم چی بگم؟
طاها در اتاق رو باز کرد و گفت : بگو تقصیر زنیکه است.
چشمان صدراددذست شد توی صورت طاها و گفت :
- توخوبی؟
- نه به خدا! از دست این زن هاشب و روز نداریم؛ زندگیمون رو بهم دوختن. تو اداره درگیر خانمان سوزایم، توی خونه درگیر جان سوزا!
صدرا سری به تاسف تکان داد و گفت :
تو آدم نمیشی؛ من برم!
- یعنی اگه من آدم بشم تو نمیری؟
حمید طاها را عقب کشد و گفت :
- بریم صدرا این امشب در اختیار سیده، عصبیه!
#یه_نوش_کتاب🥤
#سیاهصورت👤
☕️@ketabnoosh01
کتابنوش | معرفیوفروشکتاب
❮'قسمت دوم❄️'❯ ◉━━━━━━─────── ↻ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ⇆ #کتاب_گویا📣 #سلیمانی_عزیز🍁 ☕️@ketabnoosh01
قسمت بعدی..👇🏻
با هم گوش میدیم🍊🍂
کتابنوش | معرفیوفروشکتاب
رفیق! شده دلت بخواد زندگیتو درست مدیریت کنی اما نشه؟! حقیقتش یه خانومیو میشناسم اسمشون فاطمس، زهرا
°¦🥝📗¦°
هرکسی ارزشی دارد؛ یکی اندازه ماشین می ارزد، یک قیمتش به اندازه خانه است. یکی تجملات، یکی قدرت، یکی پست و مقام...
به هرحال چند میلیونی بالا و پایین میشود و با مردنش هم خاک و تمام..
اما بعضی ماندگارند؛ صد سل میگذرد، نامشان میدرخشد! هزار سال میگذرد، نامشان سر در خانه ها و نامه ها میشود و..
خودت باید انتخاب کنی!
#یه_نوش_کتاب🥤
#مادر❄️
☕️@ketabnoosh01
هواپیما چند دقیقه ای بود که به مقصد رسیده بود.✈️
توی فرودگاه منتظر وایستاده و
هی اطرافش را نگاه میکرد اما خبری از دوستش نبود،
زیر اون آفتاب داغ 🌞یهو دید داره از دور یه مرد اسب سوار رو میبینه که به طرفش میاد،🐎 اول فکر کردم توهم زده ولی بعد از دعوت کرد اسب سوار برای سوارکردنش متوجه شد که خیال نکرده، وسط این فرودگاه اونم با اسب این دیگه از کجا اومده؟کیه؟ چجوری اونو با اسب اینجا راه دادن؟😐
افکارش با صدای مرد اسب سوار که اسمش را صدا می زد بهم ریخت
اون اسمشو از کجا میدونست؟؟؟😰🙀
رفیق!! اگه میخوای بدونی نویسنده داستان ما واقعا توهم زده یا نه بزن بریم این کتاب ماجرایی رو بخونیم!
#معرفی_کتاب📖
#مسیر_خارج_از_نقشه🗺️
☕️@ketabnoosh01
کتابنوش | معرفیوفروشکتاب
رفیق؟! دوست داری بدونی زندگی یه دختری که رفته اونور آب درس بخونه چجوریه؟🧕🏻✈️ تاحالا برخورد داشتی با
.˚🌿☁️˚.
دنبال حق بودن مهم ترین عاملیه که اختلافات رو ناپدید می کنه؛ که اون قدر که
اشتراکات اعتقادی آدما رو به هم نزدیک می کنه اشتراک زبان و ملیت و رنگ و نژاد حرفی برای گفتن نداره.
#یه_نوش_کتاب🥤
#خاطرات_سفیر🧕🏼🗺
☕️@ketabnoosh01
کتابنوش | معرفیوفروشکتاب
❮'قسمت سوم❄️'❯ ◉━━━━━━─────── ↻ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ⇆ #کتاب_گویا📣 #سلیمانی_عزیز🍁 ☕️@ketabnoosh01
قسمت بعدی..👇🏻
با هم گوش میدیم🌚🌈
کتابنوش | معرفیوفروشکتاب
⚠️این داستان بر اساس یک پرونده واقعی نوشته شده است‼️ (اما اسامی شخصیتها و مکانها به دلایل امنیتی
{📚🐍}
- سید با این ابهتی که تو داری مار از لونه بیرون میاد؛ چطور این پری سیما هنوز صمٌ بُکم مونده!
سید رو به روی طاها تکیه به دیوار داد و دوباره ترجیح داد خودش را دمنوش سرگرم کند تا با جواب دادن به طاها!
- البته فکر کنم مارم نر و ماده داره ها مرا ازت میترسن والا ماده ها که...
- طاها!
- نه منظورم اینه که ماده ها سکته میکنن!
- طاها!
- آهان هردوتاشون میترسن!
- طاها!
- باشه باشه سکته میکنن و میمیرن. مردن...
مردن که دیگه تهشه! خوبه دیگه نه؟!
#یه_نوش_کتاب🥤
#سیاهصورت👤
☕️@ketabnoosh01
وای اگه بدونین همین چند خط چه حجم عظیمی از انرژی رو به ادم منتقل میکنه😍
نظرات و حتی انتقاداتتون رو ازمون دریغ نکنین🌈
#صداقت😂✌️
کتاب صوتی (خواهر/برادر) گرامی راستش
همون کتاب خودمونه که یکی زحمت میکشه برامون میخونه و ضبط میکنه و ما میتونیم هر وقت دوست داشتیم گوش کنیم
این کتابی که ما اینسری هم گزاشتیم کتاب راز درخت کاج بود, کتاب جذابی بود گوینده عزیز جوری خونده بود که قشنگ میتونستی لحظه به لحظشو حس کنی
میتونی یه امتحانی بکنی رفیق☺️👆
از اینکه چند دقیقه ای از وقتتونو به نظر سنجیه ما اختصاص دادین خیلی ممنونیم و خوشحال میشیم تو نظرسنجیهای بعدی هم شاهد نظراتتون باشیم(:🤝💛
#کلوم_کتابچی☕️
کتابنوش | معرفیوفروشکتاب
رفیق؟! به نظر تو، سرنوشتمون بعد از مرگ چیه؟ کجا میریم؟ اصلا چه اتفاقی میوفته؟! تاحالا بهش فکر کردی؟
{📘🥣}
البته کمترین ناشکری من نیز اجرم را ضایع نموده بود. من دیدم که هرچه را با صبر و تحمل سختی ها اندوخته بودن یکباره پوچ میشد! با یک شکایت نابجا، یک درد دل بی موقع با اطرافیانم که از اوضاع زندگی و همسر و فرزندانم شکایت میکردم. اجرم ضایع میشد..
#یه_نوش_کتاب🥤
#شنود🔮
☕️@ketabnoosh01
کتابنوش | معرفیوفروشکتاب
.°☁️✨°.
وقتى يه اتفاق بد تو زندگيت ميفته ، كتاب رو نبند، ورق بزن و برو فصل بعدى...!
#انگیزشی🦋
#دنیاییبهرنگکتاب✨
☕️@ketabnoosh01
یه آقا پسر دانشجوی عمران که اسمشم اِرمیاست تو یه خونواده پولداری زندگی میکنه!👨👩👧👦💰این ارمیا خان ظاهرا تو جنگ بین ایران و عراق بوده و اونجا با یه پسری هم سن و سال خودش به اسم مصطفی آشنا و رفیق میشه🤝؛ رفاقت این ارمیا و مصطفی خیلی عمیق میشه و روزای سختیو باهم میگذرونن تا اینکه یه روزی ارمیا دوست جون جونیشو که مصطفی باشه، تو یه انفجار سنگر از دست میده!💣💔 مرگ مصطفی برای ارمیا خیلی گرون تموم میشه،چون اون بهترین دوستشو از دست داد، اما اون بیخیال جنگ نمیشه!⚔🛡اون برگشته خونه اما دیگه آدم قبلی نیست و از همه چیز و همه کس فاصله گرفته!🚶🏻♀میره شمال تا شاید جنگل و اون آب و هوا حالشو تغییر بده🚗🌲اون مشغول درد و دل و معاشقه با خدای خودش بود📿 که متوجه میشه یکی از عزیز ترین افراد زندگیش فوت کرده!!⚰
میخوای بدونی اون فرد کی بود؟ ارمیا چیکار کرد؟ بنظرت تهه این داستان چیه؟🔎
حتما سراغ این کتاب برو رفیق🤝🙃
#معرفی_کتاب📖
#ارمیا🦋
☕️@ketabnoosh01
◇📔🍋◇
خوبیِ کتاب خوندن اینه که آدم لمس میکنه این رو که یه چیزی بهش اضافه شده! و این قشنگ آنتیویروسِ افسردگیه! ..͜
#چرا_کتاب؟!🔍
☕️@ketabnoosh01