.
#خدیجه_های_دوران
7⃣ قسمت هفتم (خوشه های تاک)
از یک غرفه کوچک در باسلام شروع کردم☺️
در یکی از کلاس هایی که می رفتم با بازاراینترنتی باسلام آشنا شدم البته قبل تر اسمش را شنیده بودم اما فکر می کردم ایجاد یک غرفه در آن، کار خیلی سختی باشد.
به واسطه آن کلاس یک غرفه در باسلام ایجاد کردم و اسم اش را «خوشه های تاک» گذاشتم. احساس کردم این همان چیزی است که ما در روستا به آن نیاز داریم فروش بدون واسطه و با سود بیشتر.
ایجاد غرفه در باسلام همزمان شد با صحبت های من با حاج حسین یکتا و تصمیمی که برای بهبود اقتصاد روستای مان گرفته بودم همین باعث شد مطمئن شوم فروش اینترنتی راه حلی است که خدا پیش پای من قرار داده و می توانم اهالی روستا را به باسلام وصل کنم و با فروش بدون واسطه آشنای شان کنم.
مدت زیادی از عضویت من به عنوان غرفه دار در باسلام نگذشته بود که از طرف این مجموعه دعوت به همکاری شدم.
چون در نویسندگی استعداد داشتم در مصاحبه باسلام قبول شدم وبه عنوان کارمند در آنجا مشغول شدم.😊
این موقعیت شغلی برای کسی مثل من که در محیط روستا زندگی کرده وصاحب باغ بوده می تواند بسیار در پیشرفت اش اثرگذار باشد چرا که تازه آنجا فهمیدم چقدر فرصت های بیشتری پیش روی خانواده من و اهالی روستا قرار دارد.🤩
با وجود تمام سختی ها هیچ وقت
پا پس نکشیدم💪🏻
سال 1398 که کسب و کار اینترنتی ام را راه انداختم درخوابگاه دانشجویی زندگی میکردم. پدر و مادرم محصولات را در روستا آماده و بسته بندی می کردند و با اتوبوس به قم می فرستادند.
من هم به ترمینال می رفتم و بسته ها را تحویل می گرفتم تا پست کنم. خوابگاه ما با اداره پست فاصله زیادی داشت ازطرفی بسته ها واقعا سنگین بودند و حمل شان برای من سخت بود اما با وجود همه این مشکلات هیچ وقت پا پس نمی کشیدم تصمیم ام را گرفته بودم با تمام سختی ها، این مسیر را طی کنم.
با شیوع کرونا 😷 که کلاس های دانشگاه غیرحضوری شد و در باسلام نیروی دورکار شدم تمام وسایلم را جمع کردم و از قم به روستای مان برگشتم.
بازگشتم به روستا باعث شد فروش محصولات مان خیلی بیشتر شود و کسب و کارمان پیشرفت کند. از خیلی پیش تر تصمیم داشتیم خانه مان را بازسازی کنیم اما شرایط مالی مان این امکان را فراهم نمی کرد.
.
.
#خدیجه_های_دوران
8⃣قسمت هشتم (خوشه های تاک)
فروش محصولات که رشد کرد با پدرم رفتم
و قرارداد بازسازی خانه را امضا کردیم 😍
پدر مخالف بود و فکر می کرد نمی توانیم هزینه اش را پرداخت کنیم اما من با توکل به خدا به سمت جلو حرکت کردم از آن روز به بعد همه اعضای خانواده سخت در کارگاه کار
می کردیم حتی گاهی تا ساعت 3 بامداد مشغول بودیم.
حجم سفارشات و تولیدات مان به قدری بود که از اعضای فامیل هم کمک می گرفتیم و کسب و کارمان فامیلی شد.😁
حتی دختران نوجوان روستای مان
صاحب کسب و کاراند😎
در همان ابتدا که کسب و کار خانوادگی مان رونق پیدا کرد من به همه مردم روستا پیشنهاد می کردم برای خودشان کسب و کاری ایجاد کنند.
ولی متاسفانه اهالی روستا انسان های ریسک پذیری نیستند. 😔
در واقع با اینکه چالش های زیادی در زندگی دارند وقتی راه حلی پیش پای شان قرار می دهی توجهی نمی کنند و ترجیح می هند به شکل سنتی خودشان عمل کنند.
به بیان دیگر صبر می کنند تا نتیجه کاری را ببینند و اگر موفقیت آمیز بود به سمت آن حرکت می کنند.
اما وقتی نتیجه کار من و خانواده ام را دیدند باعث شد جسارت پیدا کنند و تصمیم بگیرند کسب و کار خودشان را راه اندازی کنند.
به طوری که در حال حاضر حتی زنان و نوجوانان روستای مان صاحب کسب و کار اند. در واقع برکت خوشه های تاک زندگی خانواده ما و اهالی روستا را متحول کرد.
باور روستاییان را تغییر دادم💪🏻
.
.
#خدیجه_های_دوران
9⃣قسمت نهم (خوشه های تاک)
پدرم همیشه آرزو داشت برای خودش
یک مغازه در شهر داشته باشد تا محصولاتش را به صورت مستقیم و بدون واسطه به فروش برساند
اما زمانی که من 4 تن محصول را به واسطه فروشگاه اینترنتی مان فروختم و 2000 مشتری از سراسر کشور داشتم باور پدرم و دیگران تغییر کرد و متوجه شدند حتما لازم نیست برای فروش محصول شان در شهر مغازه داشته باشند چراکه با همین تلفن های همراه هم می توان درآمد کسب کرد.🤷🏻♀
اسم «خوشه های تاک» برایم پر از
معنا و مفهوم است
خوشه های تاک در واقع برکت زندگی ما هستند. 😍 ما و اهالی روستا درآمدمان را از همین باغ های انگور به دست می آوریم.
برای همین فروشگاه اینترنتی ام را به این اسم نامگذاری کردم قبل ترهم یک وبلاگ برای معرفی ظرفیت های اقتصادی ، گردشگری و........
روستایمان با همین اسم داشتم.
اسم خوشه های تاک برایم پر از
معنا و مفهوم است.😇
خوشحالم که یک کسب و کار خانوادگی دارم
همیشه تنها مسئله مهم زندگی ام دوری از خانواده ام بود. اینکه مجبور بودیم به خاطر شغل پدرم و درس خواندن من از هم دور باشیم خیلی اذیتم می کرد اما وقتی که کسب و کار اینترنتی ام راه افتاد و همه در کنار هم مشغول شدیم برای من خیلی لذت بخش بود و باعث می شد سختی های کار به چشم ام نیاید.
«خوشه های تاک» آینده روشنی دارد
تصمیم دارم خوشه های تاک را درآینده به یک مجموعه گردشگری ،اقامتی و فروشگاهی گسترش بدهم. 😎
طوری که گردشگران با صفر تا صد برداشت محصول آشنا شوند وشخصا از کارگاه شیره انگور بازدید کنند.
از طرفی هم ازطبیعت بکر روستای مان لذت ببرند.
همچنین قراراست سایت «خوشه های تاک» به زودی راه اندازی شود و کسب و کار اینترنتی ام به صورت مستقل ادامه پیدا کند.
پ.ن : سایت خوشه های تاک راه اندازی
شده به نام واچینک☺️
.
.
یکی از اساتیدم خدا حفظشون کنه
میگن : آدم های تیز حس از داخل همون
داشته های خودشون و دیگران چیز هایی
پیدا میکنن که به موفقیت نزدیک تر میشن😎
.
اگر حوصله نمیکنید برای کسب ایده
و رسیدن به موفقیت کتاب بخونید
مطالعه کنید ، آموزش ببینید
و از سرگذشت دیگران درس بگیرید
.
حتما تو روند زندگیتون
یه تجدید نظر اساسی بکنید
.
کلینیک کسب و کار بانوان🧕🏻
. #خدیجه_های_دوران 1⃣ قسمت اول (خوشه های تاک) به گزارش گروه زندگی : خیلی از ما به دنبال کسب و کا
..
داستان خانم کشاورزی از اینجا شروع شده
شروع کنید به خوندن
نکات و برداشت هاتون رو بهم بگین👇🏻
@Sfandiary
.
به قید قرعه به یک نفر از عزیزانی
که شرکت کردن 🎁 نقدی تعلق میگیره😍
تا فرداشب
به اندازه تمام آدم ها برداشت ها متفاوتی
از یک موضوع وجود داره☺️
..
کلینیک کسب و کار بانوان🧕🏻
. یکی از اساتیدم خدا حفظشون کنه میگن : آدم های تیز حس از داخل همون داشته های خودشون و دیگران چیز ها
.
بعضی از دوستان نزدیکم خورده گرفتن
که چرا داخل کانال کمی تند حرف زدم🤦🏻♀
.
رفقا ، خوب دقت کنید‼️
قرار نیست اینجا یه کانالی باشه
که هر روز بیایم بگیم👇🏻
آره تو میتونی😏
از چیزی نترس و ادامه بده🥳
فقط حرکت کن🤩
همه دنیا تونستن پس توهم برو😒
و.......
قرار نیست فقط حرف بزنیم🤭
.
تیم ما بعد از کلی :
1⃣آموزش زیر نظر اساتید مختلف
2⃣رفت و آمد و بررسی شهرهای مختلف
3⃣مشاوره به شغل های مختلف
4⃣بررسی چالش ها و موانع کاری بانوان
6⃣ مطالعه و تحقیق در کتاب و زندگی افراد
7⃣ انجام عملی تمام این مطالعات
و به نتیجه رسیدن
میاد اینجا و برای شما مطلبی میزاره
.
❌انتظارمون اینه فقط نظاره گر نباشید❌
خودتون هم بخواین از این وضعیت کنونی
تغییر کنید و مسیر پیشرفت رو طی کنید
.
.
۲۰ ساله بودم که برای اولین بار
تصمیم گرفتم هزینه کنم و آموزش ببینم
حاضر شدم النگوی خودم که حاصل یکسال
کارم بود رو بفروشم و در یک دوره آموزشی
شرکت کنم
.
۲ میلیون تومن پول دادم
ولی با بی خیالی کامل نسبت به تمرین
های اون کلاس پولم رفت و من هیچی
نفهمیدم 🤦🏻♀
چرا ؟؟؟؟
چون خودم رو باور نداشتم
هرچی اونا میگفتن ، من با قاطعیت
میگفتم نمیشه
.
تنها یک جمله استاد توی ذهنم حک شد👇🏻
⚜هر زمان تو زندگیت به تهوع رسیدی
تحول اتفاق میفته⚜
.
خیلی دیر شد تا من اون تهوع رو تو زندگیم
حس کردم ، اما بابت حس کردنش خوشحالم😁
.
رفیق اگر تهوع اومد سراغت نترس💪🏻
خوشحال باش🤩
.
کلینیک کسب و کار بانوان🧕🏻
.. داستان خانم کشاورزی از اینجا شروع شده شروع کنید به خوندن نکات و برداشت هاتون رو بهم بگین👇🏻 @Sfan
.
تا فردا شب فرصت داری
حواست باشه🤗
.
546.6K
..
#چالش_های_مشاغل_خانگی
🔰نیاز به خودانگیزشی قوی
در کسب و کار خانگی🌱
..