#آقایدستغیبوامامزمان(عج) ...
💬 سیدی در حالی که دو بچهاش را به همراه داشت از روستاهای بوشهر به شیراز آمده، در حوزه علمیه شیراز از یکی از طلاب سراغ منزل آقای دستغیب را میگرفت، به او گفته شد با آقای دستغیب چکار دارید؟
در حالی که نگاه به یکی از بچهها که صورتی زرد و جسمی نحیف داشت، کرده پاسخ داد : بچهام مریض شده بود . او را به بوشهر بردم جوابش کردند و گفتند : باید زود او را به شیراز برسانی، من که پولی نداشتم تا خرج سفر و دوا و درمان کنم، سرگردان و درمانده شدم، در آن حال به حضرت مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) متوسل شدم تا آقا مرا کمک کند و به مناجات با خدا مشغول شدم، ناگهان دریافتم که حضرت مهدی مرا پذیرفته و به من گفتند : ناراحت نباش ! به شیراز برو آنجا نماینده ما آقای دستغیب کمک میکند و کارت را اصلاح مینماید.
آن سید را به خانه آقای دستغیب بردند و چون آنجا رسیدند به محض ورود آن پیرمرد، آیتالله دستغیب با او احوالپرسی گرمی کرد و بدون آنکه حرفی زده شود یا خودش سوال بکند، گفت: بچهات را همراه آوردهای؟ حالش خوب است؟ غصه نخور، خودم تمام خرجش را به عهده میگیرم.
🔻به ما بپیوندید🔻
کتاب رسان | شبکه کشوری توزیع کتاب📚
@ketabresan