eitaa logo
کتاب رسان 📚
21.9هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
1هزار ویدیو
100 فایل
توزیع کتاب‌های شاخص تا #۲۰_درصد_تخفیف با ارسال #کم_هزینه کشوری سفارش کتاب @sefaresh_ketab پیشنهادات @javadyarahmadi خرید سریع و مستقیم از: www.ketabresan.net مشهد: نبش شهید صادقی ۱۹ ، مجتمع تابان ، طبقه منهای یک واحد ۹ و ۱۰
مشاهده در ایتا
دانلود
⛔️ حتما بخونید ⛔️ 🔸 جمعه صبحی در دعای ندبه فاطمیون شرکت کردم. در آنجا راوی جوانی که خود مدافع حرم بود رویِ صحبتش متوجه پدر و مادر شهدا بود که بیشتر جمعیت دعای ندبه را هم ایشان تشکیل داده بودند. بعد از آن حمیدآقا صدوقی که خود از رزمندگان است از بین جمعیت بلند شد و شروع به خطابه کرد و گلِ کلامش این بود که پوز دشمن را رزمندگان به زمین نزدند بلکه این کار را کردند. رزمنده در میدان عمل کاری نکرده است رسالت اصلی را آن مادر انجام داده است و دشمن هم از مادران شهدا شکست خورده و می‌خورد و از آن‌ها ترس و واهمه دارد. در دلم گفتم این حرف‌ها برای دل‌خوشی این جوان‌ازدست‌داده‌ها می‌زند. مخصوصا در این مکان که اکثرشان خانواده شهدای مظلوم مدافع حرم هستند. جرأت و جسارت این را نداشتم به زبان بیاورم و تو رویش بیاورم تا اینکه همان شب «قصه ننه علی» آمد جلوی دیدگانم تا همه بافته‌های ذهنی‌ام را پنبه کند. 🔻به ما بپیوندید🔻 کتاب رسان | شبکه کشوری توزیع کتاب📚 @ketabresan
📗 کتاب سرباز روز نهم 📖کتاب «» زندگینامه جامع و کامل از شهدای شاخص است که از فرماندهان تیپ بود. 👌این کتاب توانسته راویان بسیاری را گرد بیاورد که هر کدام در عرصه‌ای همراه با این شهید بودند و توانسته‌اند گوشه از و او را از نزدیک مشاهده کنند. 🔸 از والدین و همسر شهید گرفته تا دوستانی که در پایگاه بسیج و بعدتر در دفاع از حرم با او همراه بوده‌اند، در این کتاب خاطرات خود را بیان نموده‌اند. ♨️کتاب رسانی شو😍👇 🆔@ketabresan
🔪 در برشی از این کتاب می‌خونید : 💠 مصطفی می گفت: «بعضی وقتا که می‌خوایم به روستایی حمله کنیم از ده تا روستا با ماشین به کمکشون میان. ما می‌بینیم که ماشین‌های پر از آدم میاد. شاید بعضی‌ها ندونن توی چه خبره و بگن و قویه اما نه خدا قویه و واقعاً اینو با چشم‌مون دیدیم. با چشم دل نه بلکه با چشم صورت دیدم دشمنی که تک تیراندازش لشکری رو زمین گیر میکنه. 📌 والله قسم فرار این دشمن رو با چشمم دیدم دیدم که بیست تا ماشین اونم محمول که قبل از اون کلی تلفات می‌گرفت فرار میکردن. ⁉️ چرا فرار کردن؟ چرا یک تیر سمت ما نمیزدن و قرار میکردن؟ پشت بیسیم‌ها می‌شنیدیم با هم دعواشون شده بود. اسعاف می‌خواستن زخمی‌هاشون زیاد شده بود میگفتن ما دیگه نمی‌جنگیم و به هم ریخته بودن دشمنی که زمینو میکند و تونل میزد به این حال افتاده بود. ⭕️ ما اونجا رو دیدیم واقعاً هیچ کس قوی نبود و فقط قوی بود.»