eitaa logo
کتابشهر ایران !شعبه‌اردکان‌¡
1.4هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
861 ویدیو
11 فایل
کتابشهرایران !شعبه‌اردکان‌و‌میبد¡ کتاب📚کافه☕وکلی‌چیزای‌جذاب‌دیگه ⏰️ساعت‌کاری: صبح: ۹ الی ۱۳:۳۰ |عصر : ۱۸ الی ۲۲:۳۰ جمعه ها» ۱۸ الی ۲۱:۳۰ ارتباط‌با‌ -ادمین- : @ADMIN_KETABSHAHR 🌐سایت بازار کتاب: https://bazarketab.ir/vendors/11/detail
مشاهده در ایتا
دانلود
❌❌❌❌❌❌❌❌❌ ⛔️⛔️⛔️⛔️⛔️⛔️⛔️⛔️⛔️ پایان طرح 📚 تا ویروسی دیگر خدانگهدار😉😁 ⛔️⛔️⛔️⛔️⛔️⛔️⛔️⛔️⛔️ ❌❌❌❌❌❌❌❌❌ @patogh_ketab_ardakan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این دوربین مخفی با همه فرق می‌کند! وقتی کارگران فصلی بعد از 30 روز بیکاری به یک حمل‌بار متفاوت دعوت می‌شوند... @patogh_ketab_ardakan
⭐شهر ستاره باران می شود⭐ 🔷️رزمایش مواسات، همدلی و کمک مومنانه🔷️ ▫️باهدف حمایت از نیازمندان و آسیب دیدگان معیشتی بر اثر ویروس کرونا▫️ 🔸️شماره حساب: ۰۱۱۳۵۲۶۱۰۷۰۰۴ 🔸️شماره کارت: ۶۰۳۷ ۹۹۸۱ ۲۵۱۸ ۱۸۸۲ 🔸️شماره شبا: IR860170000000113526107004 صاحب حساب: جوادالائمه پیشگیری و کنترل کرونا 🔹️محل جمع آوری کمک های غیر نقدی: مساجد، پایگاه ها و حوزه های بسیج ○°•قرارگاه رزمایش مواسات، همدلی و کمک مومنانه شهرستان اردکان•°○ @patogh_ketab_ardakan
🎧طرح کلی را با صدای «استاد» بشنویم! بسیاری از مخاطبان بزرگوار این کتاب ارزشمند، مشتاق شنیدن صوت کامل جلسات طرح کلی در ماه رمضان سال ۵۳ بودند. خبر خوب برای این عزیزان، انتشار مجموعۀ صوتی کامل این جلسات در ماه مبارک رمضان امسال است. امسال، ماه مبارک، پای منبر استاد می‌نشینیم و «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» را می‌شنویم. برای دسترسی به صوت سخنرانی‌ها می‌توانند به نشانی jahadi.ir مراجعه کنند. @patogh_ketab_ardakan
🔆 خدایا؛ گفتم دست خالی زشت است مهمانی رفتن! دست پر آمده ام... دستی پر از گناه، چشمی پر از امید! 🌙 حلول ماه مبارک بر تمام مسلمین به ویژه شیعیان امام زمان مبارک Patogh_ketab_ardakan
📚 امام خامنه ای: اگر کتابخوانی شد و در بین مردم ما جا بیفتد، آن وقت کسانی پیدا می‌شوند که” ” درست می کنند. شما ببینید چقدر روضه‌خوانی می‌شود! چقدر احسان می‌شود! چقدر به ایتام کمک می‌شود! چقدر پول و جنس و پارچه و اینها داده می‌شود! آیا به همین نسبت، هم داده می‌شود؟ به همین نسبت پول برای چاپ کتاب داده می‌شود؟! خیلی کم....!خوب شماها و به اهمیت این کار آگاهید، این را کنید. ۱۳۷۴/۰۲/۱۸ @patogh_ketab_ardakan
animation.gif
149K
خبرهای خوبی در راه است منتظر باشید... @patogh_ketab_ardakan
بمناسبت ماه مبارک رمضان کتاب های📚📚 و 📚📚 🔸️تاریخ ۹ اردیبهشت ماه الی ۱۵ خرداد ماه با تخفیف کتب📚 ⚠️مسابقه بصورت پیامکی می باشد.📧 🎊همراه با اهدا جوایز ارزنده به ارزش حدود ۹۰ میلیون ریال 🔸محل تهیه کتاب: فروشگاه مصطفی ابوطالبی پاتوق کتاب اردکان، فروشگاه جنب مسجد امیرالمومنین(حاج علی هاتفی) و مساجد سراسر شهرستان(در صورت بازگشایی) 🛵وهمچنین همراه با پیک رایگان @patogh_ketab_ardakan
📚 داستان زنانی که مرز ها را می شکنند.. و مردانی که فرامرزی زندگی می کنند.. فراداستانی مناسب برای همه ی دختران و پسران ایرانی @patogh_ketab_ardakan
کتابشهر ایران !شعبه‌اردکان‌¡
#معرفی_کتاب📚 #زنان_عنکبوتی داستان زنانی که مرز ها را می شکنند.. و مردانی که فرامرز
📚 فرا داستانی که از میان جامعه ایران سر بلند می‌کند.ماجرای یک پرونده ی امنیتی درباره اینستاگرام بسیار جذاب و خواندنی درباره دامی که برای ناموس ایرانیان پهن کردن پیشنهاد می کنم حتما بخونین.این کتاب رو به دوستانی که به کتاب های آقای حدادپورجهرمی علاقه دارند پیشنهاد می کنیم. @patogh_ketab_ardakan
کتابشهر ایران !شعبه‌اردکان‌¡
#معرفی_کتاب📚 #زنان_عنکبوتی داستان زنانی که مرز ها را می شکنند.. و مردانی که فرامرز
📚 من فقط عکسای خودمو می ذاشتم. عکس های مهمونیا و گردشایی که می رفتم. یا گردش و تفریح. عکسای خودمو دوست داشتم. البته برام مهم بود که لایک و پیام هم داشته باشم. پیجم مثل بچه م شده بود. مثل خونه خودم. هم دوستش داشتم، هم توش راحت بودم. خیلی راحت … همین که نامحدود بود و آزادی رو لمس می کردم، احساس قدرت می کردم. @patogh_ketab_ardakan
📚 🔸گاهی اوقات فقط تصاویر آدم‌هایی که توی جنگ هشت ساله یا سوریه و یا در انقلاب شهید شده‌اند جلوی چشم به عنوان شهید ردیف می‌شوند. 🔹شاید شما هم مثل خیلی‌های دیگر برایتان جالب باشد قصه پسر جوانی که در کف خیابان‌های شهر تهران شهید شده باشد آن هم نه در دهه شصت؛ در همین سه سال گذشته. 🔻پیشنهاد میکنم کتاب دلنشین آرام جان رو به قلم آقای محمد علی جعفری نویسنده کتب سربلند،قصه دلبری ، عمار حلب و... که پر از درس زندگیست رو مطالعه کنید مطمئن باشین پشیمون نمیشین. @patogh_ketab_ardakan
کتابشهر ایران !شعبه‌اردکان‌¡
#معرفی_کتاب📚 #آرام_جان 🔸گاهی اوقات فقط تصاویر آدم‌هایی که توی جنگ هشت ساله یا س
📚 🔻محمدحسین متولد 1374، بسیجی مخلص و پیرو خط ولایت و رهبری بود. او از 7 سالگی عضو بسیج بود و در مسجد فعالیت می کرد. در بسیج هم بسیار فعال بود و هم خالصانه به انقلاب و مردم خدمت می کرد و همین شد پله پرش محمدحسین. 🔹خون محمد حسین حدادیان را کسانی ریختند که عمری نان و نمک خوردند و بعد غریبانه او را زخم زدند. 🔺اواخر بهمن96 در ایام شهادت مظلومانه حضرت زهرا (س) بود که خیابان پاسداران تهران شاهد توحش گرانی موسوم به دراویش و ایجاد ناامنی و به شهادت رساندن سه تن از نیروهای انتظامی بود. محمد حسین که از این آشوب ها و حتک حرمت ها خونش به جوش آمده بود به محل حادثه رفت. در همان لحظات بامداد، او را ابتدا به وسیله... @patogh_ketab_ardakan
کتابشهر ایران !شعبه‌اردکان‌¡
#معرفی_کتاب📚 #آرام_جان 🔸گاهی اوقات فقط تصاویر آدم‌هایی که توی جنگ هشت ساله یا س
📚 انگار زخم پای محمد حسین ذره ذره روحم را می‌خورد. نمی‌توانستم دور خانه راه بروم. زبانم در دهانم شده بود مثل یک تکه چوب خشک. دوتا توت خشک گذاشتم در دهانم. تا توت نم پس داد و مزه اش رفت زیر زبانم، هری دلم ریخت. مزه شیرینی توت. بی هوا رفتم در قعر چاه خاطرات روز شهادت آقا مهدی… @patogh_ketab_ardakan
✅ معرفی کتاب در ماه مبارک رمضان 🔰با تخفیف ویژه 🔻واحد فرهنگی مصلی اردکان @patogh_ketab_ardakan
⭕️ برای زن و دختر امروزی گرفتار در تارهای عنکبوتی مجازی که جذاب و رنگین است اما گرفتار کننده و بر باد دهنده، خواندنی است. داستان دخترکانی که دنبال دیده شدن در صفحات خود هستند و چند روزی دیده شدند اما همه چیز را باختند. 🔅حالا از این ظلمات ، به صحنه نور نگاه کن... ✅ داستان عشق واقعی است برای ماندن در مسیر عاشقی حقیقی و فداشدن تا ماندگار شدن همچون امام عشق. داستان جوانی نورانی در همین روزگاران برای آنان که می‌خواهند در تاریکی ها به نور راه یابند. 📚ماه رمضان امسال فرصتی است برای خواندن دو کتاب بالا تا مهمانی خدا، سفره ای شود برای سفر از گرفتاری های مجازی به حقیقت شهادت! 🌹گوارای وجودتان 🔹برای تهیه این دو کتاب و شروع سفر فکری و روحی در ماه خدا (+ شرکت در مسابقه) می‌توانید به کانال پاتوق کتاب اردکان مراجعه کنید.👇👇👇 @patogh_ketab_ardakan
📚 داستانی جذاب و خوشخوان و آموزنده بری نوجوانان «محمدجواد و شمشیر ایلیا» اولین رمان فانتزی با رویکرد آموزش مفاهیم قرآنی است. نویسنده تلاش فراوانی کرده است تا قصه خوبی روایت کند‌، قصه‌ای از نظر مفهومی نه تنها دچار کج‌فهمی نشود بلکه مخاطب را به لایه‌های عمیق‌تری نیز ببرد. @patogh_ketab_ardakan
کتابشهر ایران !شعبه‌اردکان‌¡
#معرفی_کتاب_نوجوان📚 #محمد_جواد_و_شمشیر_ایلیا داستانی جذاب و خوشخوان و آموزنده بری نوجوانان
📚 🔹️این کتاب روایتی است فانتزی از یک ماجراجویی دینی. محمدجواد که در پی یافتن ردی از فضایی‌ها وارد زیرزمین خانه‌شان می‌شود، در کنج زیرزمین و در میان کارتن‌های کتاب، با پرنده‌ای آشنا می‌شود که او را به‌سوی ماجراهای پیچیده و زیادی می‌برد. 🔸️ویژگی اصلی رمان «محمدجواد و شمشیر ایلیا» رویکرد او به قرآن است. رویکردی که تازگی و بکر بودن، شاخصه اصلی آن است. محمدجواد به باغ قرآن می‌رود و در آنجا با شخصیت‌های زیادی آشنا می‌شود؛ شخصیت‌هایی که هر کدام قسمتی از خمیر وجودی محمدجواد را تغییر می‌دهند. 🔸️فضای فانتزی کتاب کاملاً ایرانی و بومی است. نویسنده تلاش فراوانی کرده است تا از فضاهای غربی بگذرد و به مدلی بومی برای خلق یک فانتزی ایرانی ـ اسلامی برسد. 🔸️فاطمه مسعودی در اولین رمان خود، از عناصر فرمی و محتوایی فانتزی به خوبی استفاده کرده و نشان داده است،‌ می‌توان از طریق نوعی رئالیسم که بنای خود را از مفاهیم دینی و قدسی گرفته برای کودک و نوجوان امروز حرف‌های مفیدی زد. @patogh_ketab_ardakan
📚 محمدجواد نفس عمیقی کشید. آرام پایش را بلند کرد. پله‌ی بعدی پله‌ی امتحان بود، پله‌ی هدایت، پله‌ی عشق، پله‌ی نور… همه‌چیز در آنجا خلاصه شده بود. ناگهان هوا درهم پیچید. طوفانی به پا شد که او را تکان می‌داد تا شاید بترسد و ذکر آخر را نگوید. ۱۲شاخه به دور محمدجواد حلقه زدند تا به او کمک کنند. محمدجواد مصمم بود. چشم‌هایش را بست و با صدایی رسا گفت: «یا امامِ زمان!» همه‌چیز در سکوت فرو رفت. انگار هرگز طوفانی نبوده است. وقتی چشم‌هایش را باز کرد. دستانش میله‌های دروازه بهشت را گرفته بود. به اطرافش نگاه کرد. به‌دنبال مرد سبزپوش می‌گشت؛ اما خبری از او نبود. با آرامش قرآن کوچکش را در جایگاهش روی دروازه‌ی بهشت قرار داد و با دلهره‌ای شیرین دروازه را هل داد. دروازه باز شد. نور عجیبی همه‌جا را فراگرفت. نسیم خنکی صورتش را نوازش کرد و بوی گل‌های بهشتی همه جا را پر کرد. از شدت نور نمی‌توانست جایی را ببیند. دست روی چشمانش گذاشت تا به نور عادت کند. وقتی حس کرد می‌تواند چشم‌هایش را باز کند تعجب کرد. اینجا اتاقش بود و روی تختش دراز کشیده بود. سراسیمه از جایش بلند شد. روی تخت نشست. او کی از باغ قرآن برگشته بود؟ چیزی را به‌خاطر نمی‌آورد. @patogh_ketab_ardakan
⚠️لازم بذکر است اگر داخل سفارش تون یکی از کتب مسابقه باشه ارسال بصورت می باشد. 🌸فرصت رو از دست ندین... @patogh_ketab_ardakan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا