AUD-20220912-WA0057.mp3
3.96M
●━━━━━━─────── ⇆
ㅤㅤ ◁ ㅤ❚❚ㅤ▷
🎧 گـوش ڪنیــد ♬
📼 #نواے_عاشقے
ایرانیام
سلمانیام
عاشق اللهام פּ ایرانیام ıllıllı
🖤💔🖤
#شاهچراغ
#لبیک_یا_خامنه_ای
🆔 @ketabyarr
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
─इई─इई 📚 ईइ═ईइ═
﷽
🌐 #رمان_آنلاین
🌀 #قصه_دلبری
◀️ قسمت: #سیویکم
بعد از این مدت به تلگرام وصل شدم، وای خدای من، چقدر پیام فرستاده بود!
یکی یکی خواندم:
بار اول که دیدمت چنان بی مقدمه زیبا بودی که چند روز بعد یادم افتاد باید عاشقت میشدم.
جنگ چیز خوبی نیست، مکر اینکه تو مرا با خود به غنیمت ببری.
شقالقمری، معجزهای، تکه ماه/ لاحول ولا قوةالابالله
خندیدی و بر گونه تو چال افتاد/ از چاله درآمد دلم افتاده به چاه
دوستت دارم بگو این بار باور کردی!
عشق در قاموس من از نان شب واجبتر است!
دریای شورانگیز چشمانت چه زیباست/ آنجا که باید دل به دریا زد همین جاست
تو نیم دیگر من نیستی، تمام منی!
تنها این را میدانم که دوست داشتنت، لحظه لحظه لحظه
زندگیام را میسازد و عشقت ذره ذره ذره وجودم را.
مرا ببخش و با لبخندت بهم بفهمان که بخشیدهای مرا، که من هرگز طاقت گریهات را ندارم!
بهش فحش دادم.
قبل از رفتن، خیالم را راحت کرده بود.
گفت: قبلش که نمیتونستم از تو دل بکنم، چه برسه به
حالا که امیرحسینم هست، اصلاً نمیشه!
مطمئن بودم این آدم قرار نیست به مرگ طبیعی بمیرد.
خیلی تکرار میکرد: اگه شهید نشی میمیری!
ولی نه به این زودی.
غبطه خوردم.
آخرین پیامهایش فرق میکرد.
نمی دانم به خاطرایام محرم بود یا چیز دیگری:
هیئت سیار دارم، روضههای گوشیام...
این تناقض تا ابد شیرینترین مرثیه است/ سرترین آقای دنیا را خدا بیسر گذاشت
وقتی میمیرم هیچ کسی به داد من نمیرسد الا حسین/ ای مهربانتر از پدر و مادرم حسین
پیامم به دستش نمیرسید.
نمیدانستم گوشیاش کجاست،
ولی برایش نوشتم: نوش جونت! دیگه ارباب خریدت، دیدی آخر مارکدار شدی!
هیچ وقت به قولش وفا نکرد.
نمیدانم دست خودش بود یا نه.
میگفت: ۴۵ روزه برمی گردم!
اما سر ۵۷ روزیا ۶۳ روز برمیگشت.
بار آخر بهش گفتم: تا رکورد صد روز رو نشکنی، ظاهرا قرار نیست برگردی!
گفت: نه، مطمئن باش زیر صد نگهش میدارم!
این یکی را زیر قولش نزد.
روز نودونهم برگشت، ولی چه برگشتنی!
همانطور که قول داده بود، یکشنبه برگشت.
اجازه ندادند بیاورمش خانه.
وعده دو ساعت دیدار شد نیم ساعت. روی پایم بند نبودم برای دیدنش. از طرفی نمیدانستم قرار است با چه بدنی روبه رو شوم.
میگفتند: برای اینکه از زخمش خون نیاد، بدن رو فریز کردن.
اگه گرم بشه، شروع میکنه به خونریزی و دوباره باید پیکر رو آب بکشن!
ظاهراً چند ساعتی طول کشیده بود تا پیکر را برگردانند عقب.
گفتند: بیا معراج!
حاج آقا قول داده بود باهم تنها باشیم،
از طرفی نگران بود حالم بد شود.
گفتم: مگه قرار نبود تنها باشیم؟ شما نگران نباشین، من حالم خوبه!
خیالم راحت شد، سر به بدن داشت.
آرزویش بود مثل اربابش بی سر شهید شود.
پیشانیاش مثل یخ بود.
به به! زینت ارباب شدی! خرج ارباب شدی! نوش جونت! حقت بود!
اول از همه ابروهایش را هم مرتب کردم، دوست داشت.
خوشش میآمد.
وقتی ابروهایش را نوازش میکردم، خوابش میبرد.
دست کشیدم داخل موهایش، همان موهایی که تازه کاشته بود.
همان موهایی که وقتی با امیرحسین بازی میکرد، میخندید: نکش! میدونی بابت هر تار اینا پونصد هزار تومن پول دادم!
یک سال هم نشد.
مشمای دور بدن را باز کرده بودند، بازتر کردم.
دوست داشتم با همان لباس رزم ببینمش.
کفن شده بود.
از من پرسیدند: کربلا و مکه که رفتید، لباس آخرت نخریدید؟
گفتم: اتفاقاً من چند بار گفتم، ولی قبول نکرد!
میگفت: من که شهید میشم، شهیدم که نه غسل داره نه کفن!
ناراحت بودم که چرا با لباس رزم دفنش نکردند.
میخواستم بدنش را خوب ببینم.
سالم سالم بود، فقط بالای گوشش یک تیر خورده بود.
وقتش رسیده بود.
همه کارهایی را که دوست داشت، انجام دادم.
همان وصیتهایی که هنگام بازیهایمان میگفت.
راحت کنارش زانو زدم،
امیرحسین را نشاندم روی سینهاش، درست همانطور که خودش میخواست.
⏯ادامه دارد...
روایت زندگے شهیدمحمدحسینمحمدخانے
بہ روایت همسر
✍ به قلم محمد علی جعفری
#لبیک_یا_خامنه_ای
🆔 @ketabyarr
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
4_5884263078517804463.mp3
1.05M
#داسـتان_شـب
🎧 گـوش کنیـد
📚 کتاب جـذاب و شنیـدنی
فـــریاد مهــــتابــ
🎙 باصدای: دکتر مهدی خدامیان
🌀 پارت اول / مقدمه
#کتاب_صوتی
🆔 @ketabyarr
https://eitaa.com/joinchat/695271612C6bdeec85a5
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
📚 #برشی_از_کتاب
همانطور که کشوری که نیازی اندک به واردات دارد یا از آن بینیاز است، خوشبختترین کشورهاست،
انسانی که بهقدر کافی غنای درونی دارد و برای تفریح به چیزی از بیرون نیاز ندارد یا فقط اندکی نیاز دارد، سعادتمند است؛
زیرا واردات بهایی گزاف دارند، وابسته میکنند، خطراتی به همراه میآورند، موجب گرفتاری میشوند و جایگزین بدی برای محصولات داخلیاند.
📕 نام اثر: #در_باب_حکمت_زندگی
✍🏻 نویسنده: #آرتور_شوپنهاور
🆔 @ketabyarr
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
برهان نه فلسفه .pdf
141.6K
📥 #دانلود_کتاب
📔 برهان، نه فلسفه!
🖌نویسنده: حسن میلانی
#فلسفه
#لبیک_یا_خامنه_ای
🆔 @ketabyarr
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
چندی با زمین تخت گرایان.pdf
2.48M
📥 #دانلود_مقاله
📔 پاسخ به شبهات زمین تخت؛ چندی با زمین تخت گرایان
🖌نویسنده: یوسف ظریف
#علمی
#زمین_شناسی
🆔 @ketabyarr
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
چندی با زمین تخت گرایان2.pdf
2.58M
📥 #دانلود_مقاله
📔 پاسخ به شبهات زمین تخت؛ چندی با زمین تخت گرایان
🖌نویسنده: سلمان هادی پور
#علمی
#زمین_شناسی
🆔 @ketabyarr
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@BookTopشور ذهن.pdf
14.87M
📥 #دانلود_کتاب
📔 شور ذهن؛ داستان زندگی زیگموند فروید
🖌نویسنده: ایروینگ استون
📝 مترجم: اکبر تبریزی
📌ایروینگ استون، در کتابِ شور ذهن، خواننده را با فراز و نشیب و زیر و بم زندگی زیگموند فروید، عصبشناس اتریشی و پایهگذار رشته روانکاوی آشنا میسازد.
#روانشناسی
🆔 @ketabyarr
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈