فدک در فراز و نشیب.pdf
866.7K
📥 #دانلود_کتاب
📔 فدک در فراز و نشیب؛ پژوهشی درمورد فدک در پاسخ به یک دانشور سنی
🖌نویسنده: آیتالله سیدعلی حسینی میلانی
#اعتقادی
#لبیک_یا_خامنه_ای
🆔 @ketabyarr
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
نقد افکار صادقی تهرانی.pdf
1.58M
📥 #دانلود_کتاب
📔 نقدی بر اندیشههای دکتر محمد صادقی تهرانی
🖌نویسنده: حسن میلانی
#اعتقادی
#لبیک_یا_خامنه_ای
🆔 @ketabyarr
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
1_1384910845.pdf
1.41M
📥 #دانلود_کتاب
📔 وظایف در شرایط فتنه؛ در رهنمودهای رهبر معظم انقلاب
🖌نویسنده: موسسه فرهنگی هنری قدر ولایت
#بصیرتافزایی
#لبیک_یا_خامنه_ای
🆔 @ketabyarr
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
دیباچه ای بر فلسفه قرون وسطی.pdf
2.42M
📥 #دانلود_کتاب
📔 دیباچهای بر فلسفه قرون وسطی
🖌نویسنده: فردریک کاپلستون
📝 مترجم: مسعود علیا
#فلسفه
#شاهچراغ
🆔 @ketabyarr
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
ஜ۩۞۩ஜ
◦•●◉✿ ࡅ߳ܠܝ̇ߺܭَܝߊܝ̇ߺܘ ✿◉●•◦
بزارحقالناســـرو
قشنگبراتمعنےڪنم :
حقالناســـ...
هموناشکایےِڪہامامزمانعج
برایِگنـاهایِمامیریزهــ...
#تلنگر
#امام_زمان
🆔 @ketabyarr
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
6.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📱#استوری | میلاد امام حسن عسکری(ع)
🌸گل به جمالت چقدر محشری
از راه هنوز نیومده دل میبری
#شاهچراغ
#امام_زمان
🆔 @ketabyarr
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
─इई─इई 📚 ईइ═ईइ═
﷽
🌐 #رمان_آنلاین
🌀 #قصه_دلبری
◀️ قسمت: #سیوسوم
یکی از رفیقهای محمدحسین که جزو مدافعان هم بود، آمد که:
اگه میخواین، بیاین با آمبولانس همراه تابوت برین بهشت زهرا!
خواهر و مادر محمدحسین هم بودند، موقع سوار شدن به من گفت: محمدحسین خیلی سفارش شما رو پیش من کرده. اونجا با هم عهد کردیم، هر کدوم زودتر شهید شد، اون یکی هوای زن و بچهاش رو داشته باشه!
گفتم: میتونین کاری کنین برم توی قبر؟
خیلی همراهی و راهنماییام کرد.
آبان ماه بود و خیلی سرد.
باران هم نم نم میبارید.
وقتی رفتم پایین قبر، تمام تنم مور مور شد و بدنم به لرزه افتاد.
همه روضههایی که برایم خوانده بود، زمزمه کردم.
خاک قبر خیس بود و سرد.
گفته بود: داخل قبر برام روضه بخون، زیارت عاشورا بخون، اشک گریه بر امام حسین رو بریز توی قبر، تا حدی که یه خرده از خاکش گل بشه!
برایش خواندم.
همان شعری که همیشه آخر هیئت گودال قتلگاه میخواندند، خیلی دوستش داشت:
دل من بسته به روضههات/ جونم فدات میمیرم برات
پدر و مادر من فدات/ جونم فدات میمیرم برات
چی میشه با خیل نوکرات/ جونم فدات میمیرم برات
سرجدا بیام پایین/ جونم فدات میمیرم برات
صدای «این گل پر پر از کجا آمده» نزدیکتر میشد.
سعی کردم احساساتم را کنترل کنم.
میخواستم واقعاً آن اشکی که داخل قبر میریزم، اشک بر روضه امام حسین باشد نه شک از دست دادن محمدحسین.
هرچه به روضه ذهنم میرسید، میخواندم و گریه میکردم.
دست و پاهایم کرخت شده بود و نمیتوانستم تکان بخورم.
یاد روز خواستگاری افتادم که پاهایم خواب رفته بود و به من میگفت: شما زودتر برو بیرون!
نگاهی به قبر انداختم، باید میرفتم.
فقط صداهای درهم و برهمی میشنیدم که از من میخواستند بروم بالا اما نمیتوانستم.
تازه داشت گرم میشد داییام آمد و به زور من را برد بیرون.
مو به مو همه وصیتهایش را انجام داده بودم، درست مثل همان بازیها.
سخت بود در آن همه شلوغی و گریهزاری با کسی صحبت کنم.
آقایی رفت پایین قبر.
در تابوت را باز کردند.
وداع برایم سخت بود، ولی دل کندن سختتر.
چشمهایش کامل بسته نمیشد، میبستند دوباره باز میشد.
وقتی بدن را فرستادند در سراشیبی قبر، پاهایم بیحس شد.
کنار قبر زانو زدم، همه جانم را آوردم در دهانم که به آن آقا حالی کنم که با او کار دارم.
از داخل کیفم لباس مشکیاش را بیرون آوردم، همان که محرمها میپوشید.
چفیه مشکی هم بود.
صدایم میلرزید،
به آن آقا گفتم: این لباس و این چفیه رو قشنگ بکشید روی بدنش!
خدا خیرش بدهد، در آن قیامت، با وسواس پیراهن را کشید روی تنش و چفیه را انداخت دور گردنش.
فقط مانده بود یک کار دیگر، به آن آقا گفتم: شهید میخواست براش سینه بزنم، شما میتونید؟
بغضش ترکید.
دست و پایش را گم کرده بود، نمیتوانست حرف بزند، چند دفعه زد روی سینهاش.
بهش گفتم: نوحه هم بخونید!
برگشت نگاهم کرد، صورتش خیس خیس بود.
نمیدانم اشک بود یا آب باران.
پرسید: چی بخونم؟
گفتم: هرچی به زبونتون اومد!
گفت: خودت بگو!
نفسم بالا نمیآمد.
انگار یکی چنگ انداخته بود و گلویم را فشار میداد.
خیلی زور زدم تا نفس عمیق بکشم.
گفتم: از حرم تا قتلگه زینب صدا میزد حسین/ دست و پا میزد حسین/ زینب صدا میزد حسین!
سینه میزد برای محمدحسین و شانههایش تکان میخورد.
برگشت.
با اشاره به من فهماند که: همه را انجام دادم!
خیالم راحت شد. پیش پای ارباب تازه سینه زده بود.
🔚پایان...
روایت زندگے شهیدمحمدحسینمحمدخانے
بہ روایت همسر
✍ به قلم محمد علی جعفری
#لبیک_یا_خامنه_ای
🆔 @ketabyarr
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
4_5884263078517804465.mp3
3.96M
#داسـتان_شـب
🎧 گـوش کنیـد
📚 کتاب جـذاب و شنیـدنی
فـــریاد مهــــتابــ
🎙 باصدای: دکتر مهدی خدامیان
🌀 پارت اول / فصل دوم
#کتاب_صوتی
🆔 @ketabyarr
https://eitaa.com/joinchat/695271612C6bdeec85a5
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈