eitaa logo
کیهان آنلاین
1.7هزار دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
3.7هزار ویدیو
70 فایل
کیهان آنلاین در کیهان بخوانید..... خبرهای خاص کیهانی را اینجا بخوانید @keyhanalg ادمین و تبلیغات: @bakhtyaretan
مشاهده در ایتا
دانلود
گفت‌وگوی نشریه زن روز با «صفیه مدرس» همسر شهید مهدی باکری 🔰 یک عاشقانه‌ آرام 👤 🔸دلش پر بود و قبل از هر کلام و سخنی زبانش به گلایه و اعتراض باز شد. می‌گفت برای ساخت فیلم سینمایی «موقعیت مهدی» که بعدها سریالش هم از صداوسیما پخش شد یک‌بار هم به سراغ او نرفته‌اند! حرفش این بود اگر فقط وجه فرمانده بودن آقا مهدی به تصویر کشیده شده بود، باز این‌قدر دلخور و ناراحت نمی‌شد و به نظرش این بخش را همرزمانش بهتر روایت می‌کردند اما وقتی پای زندگی شخصی آقا مهدی در میان بود طبیعی است که اولین نفر باید به سراغ او می‌رفتند و روایت دست اول را می‌شنیدند! 🔻می‌گفت اگر قرار است چیزی از زندگی خانوادگی شهدا به جوانان امروز بیاموزیم، او نکات بهتری از زندگی با آقا مهدی در گنجینه‌ خاطراتش داشته که می‌شد در فیلمنامه گنجانده شود. حتی به عقیده‌اش دیدار و نشست و برخاست بازیگر زن فیلم که ایفای نقش صفیه مدرس به‌عهده داشت با او به ‌عنوان شخصیت اصلی و واقعی این نقش، یک روند طبیعی و عقلانی برای بالا بردن کیفیت فیلم و اصیل‌تر بودن روایت بوده که متأسفانه عوامل و دست‌اندرکاران فیلم چشم بر آن بسته‌اند! 🔻اواخر شهریور ماه وقتی تازه جنگ شروع شده بود و آقا مهدی در کنار سپاه، به‌عنوان شهردار ارومیه هم مشغول فعالیت بودند، به فکر ازدواج می‌افتند. یکی از دوستانم که همسرش از دوستان آقا مهدی بود مرا را به ایشان پیشنهاد می‌دهند. از آنجایی که خانواده ما در بازار و مسجد و محله سرشناس بود و همه از جمله آقا مهدی می‌دانستند پدرم در خصوص نماز و حجاب بسیار حساس هستند، به ‌محض اینکه دوست‌شان مرا معرفی کرده بود، آقا مهدی پذیرفته بودند. 🔻آقا مهدی روز عقد همان‌طور با اورکت سپاه و پوتین‌ به مراسم عقد آمد و خبری از کت و شلوار دامادی نبود. من هم پشت در اتاقی که عاقد و بقیه مردها بودند ایستادم تا بله را بگویم و خطبه عقد جاری شود. 🔻بعد از برگزاری مراسم کم‌کم همه مهمان‌ها رفتند و فقط آقا مهدی ماند. وارد اتاقی که او تک و تنها نشسته بود شدم و‌سلام کردم. تا مرا دید سرش را پایین انداخت. نشستیم کنار هم، بعد از چند دقیقه حلقه‌ای که خریده بودیم از جیبش درآورد و به من داد و خودم حلقه را دستم کردم. بعدها همیشه سر این قضیه با آقا مهدی شوخی می‌کردم و می‌گفتم واقعاً چرا آن روز من خودم حلقه‌ام را دست کردم؟! 🔻آقا مهدی خیلی تمیز و مرتب بود و به سر و وضعش اهمیت می‌داد. مدام جلوی آینه می‌ایستاد و مو و ریشش را مرتب می‌کرد. به شوخی به او می‌گفتم خوشگل هستی، آن کسی که باید تو را می‌پسندید، پسندیده است. آقا مهدی هم جواب می‌داد مسلمان باید مرتب و منظم باشد. 🔻آقا مهدی اصلاً خستگی نمی‌شناخت. آن‌قدر فعالیت داشت وقتی به خانه می‌آمد تا من می‌خواستم آب یا چایی‌ای برای او بریزم می‌دیدم خوابش برده است. 🔻آقا مهدی خیلی علاقه به کتاب داشت. همیشه قبل از عملیات‌ها اول می‌رفت مشهد زیارت امام‌رضا‌ علیه‌السلام، بعد در تهران به خدمت امام(‌ره) می‌رسید و در آخر هم به قم می‌رفت. معمولاً از قم برای من کتاب‌های مختلف می‌خرید. کتابخانه نداشتیم اما آقا مهدی یک جعبه مهمات را داده بود چند طبقه در آن زده بودند و این شده بود کتابخانه ما. هربار که می‌آمد یک نگاه حسرتباری به کتاب‌ها می‌کرد و می‌گفت ‌ای کاش من وقت کتاب خواندن داشتم! https://kayhan.ir/001F7r کیهان را آنلاین بخوانید..... خبرهای خاص کیهانی را اینجا بخوانید @keyhanalg
یادبود حاج حسن شایانفر و سردار ابراهیم حاجی‌محمدزاده 🔰 یاران جدانشدنیِ کیهان 👤 🔸مجاهد نستوهِ مبارزه با جنگ نرم حاج حسن شایانفر و سردار سرافراز اسلام ابراهیم حاجی محمدزاده، دو یار صدیق و جدانشدنی بودند که از دهه ۶۰ ابتدا در سنگر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و در دهه‌های ۸۰ و ۹۰ در مؤسسه کیهان یار و همکار یکدیگر بوده و در عرصه‌های سیاسی و فرهنگی و مبارزه با تهاجم فرهنگی و جنگ نرم نقش‌آفرینی اعلا و کم نظیری انجام دادند و هر دو بعد از سال‌های طولانی مجاهدت و خدمات درخشان و بی‌بدیل انقلابی در ۲۹ آبان ماه بال پرواز گشودند و ملکوتی گردیدند: حاج حسن شایانفر در ۲۹ آبان ۱۳۹۵ و ابراهیم حاجی محمدزاده در ۲۹ آبان ۱۳۹۸. 🔸حاج حسن شایانفر متولد ۱۳۳۵ در تهران است. قبل از انقلاب در انتشارات کانون نشر و پژوهش‌های اسلامی فعالیت داشت که مرکز فعالیت‌های سیاسی‌اش هم بود. 🔻شاگرد درس اخلاق آیت‌الله مجتبی تهرانی بود و یک سال بعد از پیروزی انقلاب به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد و در واحد اطلاعات خدمت کرد. 🔻معاونت سیاسی سپاه به فاصله بسیار کوتاهی از تأسیس سپاه توسط ابراهیم حاجی محمدزاده تشکیل گردید. در همان بدو امر حسین شریعتمداری هم به بخش سیاسی آمد و با شناختی که از شایانفر داشت، پیشنهاد کرد به دفتر سیاسی سپاه بیاید و در افشای هویت واقعی گروه‌ها و جریانات سیاسی ضدانقلاب که آن روزها به شدت فعال بودند، همکاری کند. حاج حسن بی‌چون و چرا پذیرفت و با اطلاعات گسترده و عمیقی که از احزاب و گروه‌های ضدانقلاب داشت در بولتن دفتر سیاسی سپاه به روشنگری درباره چهره‌ واقعی آنها پرداخت. این روشنگری‌ها در پیشگیری از فریب بسیاری از جوانان نقش مؤثر و تعیین‌کننده‌ای داشت. 🔻شایانفر با روحیه انقلابی و تواضع مثال‌زدنی، ساعتها از وقت‌ خود را به گفت‌وگوی صمیمی با فریب‌خوردگان زندانی اختصاص می‌داد و بسیاری از شبها را نیز در زندان به همین منظور می‌گذراند. 🔸چاپ سلسله کتابهایی با عنوان «روزها و سوزها» که حاوی مقالات زندانیان فریب‌خورده درباره چگونگی فریب خود و ماهیت گروهکها بود و نیز صدها مقاله در روزنامه‌ها با همین عنوان و نهایتاً بازگشت بسیاری از فریب‌خوردگان به دامان اسلام و انقلاب، بخشی از نتیجه آن حرکت بود. 🔸یار دیرینه و همیشگیِ حاج حسین شریعتمداری، در دهه ۷۰ وارد سنگر کیهان شد. شریعتمداری ماجرای ورود و خدمات شگفتِ این یار صدیقش در کیهان را در یادداشتی چنین شرح می‌دهد: 🔻«وقتی در دی ماه سال ۱۳۷۲ با حکم رهبر معظم انقلاب به کیهان آمدم، از مرحوم شایانفر برای همکاری دعوت کردم و ایشان مسئولیت مشاور فرهنگی و مدیریت دفتر پژوهش‌های مؤسسه را بر عهده گرفت و قرار شد در دو جهت سلبی و ایجابی کار شود. یعنی مقابله با جریاناتی که در پوشش تاریخ‌نگاری و یا به بهانه خاطره‌گویی به تحریف تاریخ و معرفی واژگونه ارزش‌های اسلامی و انقلابی مشغول بودند و از دیگر سو، ارائه مستند برخی از واقعیت‌ها که می‌توانست برای نسل حاضر و نسلهای بعدی راهگشا باشد. 🔻مجموعه ۶۰ جلدی کتابهای «نیمه پنهان» حاصل تلاش بی‌وقفه مرحوم شایانفر در این عرصه است که برخی از آنها تاکنون بارها تجدید چاپ شده و یکی از معتبرترین منابع مورد مراجعه پژوهشگران است. 🔻فعالیت و تلاش مرحوم شایانفر منحصر به عرصه فرهنگی و سیاسی نبود. حمایت از محرومان و مقابله با مفاسد اقتصادی و سوء‌استفاده رانت‌خواران از جمله دغدغه‌های همیشگی ایشان بود.» https://kayhan.ir/001G4Y کیهان را آنلاین بخوانید..... خبرهای خاص کیهانی را اینجا بخوانید @keyhanalg
گفت‌و‌گو با ابو امیر موکب‌دار زائران اربعین 🔰 از مبارزه با صدام تا خدمت به زوار امام حسین(ع) 👤 🔸در یکی از سفرهای معنوی به عتبات عالیات، بنده و باجناقم به همراه خانواده‌هایمان، عزم زیارت کربلا کردیم. وقتی به عمود ۱۸۲ رسیدیم، با خانواده‌ای مهمان‌نواز و خونگرم آشنا شدیم که در دلِ مسیر پرجاذبه نجف تا کربلا، به‌طور خودجوش در خدمت زوار امام حسین علیه‌السلام بودند. این خانواده، که نماینده‌ای از روحیه‌ی عاشقانه و فداکارانه خدمت به امام حسین علیه‌السلام بودند، به‌راحتی دل ما را به‌دست آوردند. 🔸ابو امیر، سرپرست این خانواده بزرگ، انسانی با تواضع و بااخلاق بود که همه‌چیز خود را در راه امام حسین علیه‌السلام وقف کرده است. او نه‌تنها از لحاظ معنوی، بلکه از نظر فیزیکی و مالی نیز تمام توان خود را صرف خدمت به زوار امام حسین علیه‌السلام کرده است. در کنار او، برادرش ابو امیر حسن آقا و برادرزاده‌اش، باسم امیری، نیز در همین مسیر با اخلاص و محبت بی‌پایان در کنار زوار بودند. 🔸ابو امیر برایم با لحن بسیار زیبای عربی از موکب خود می‌گوید: «از اول ماه صفر تا اربعین، پذیرای زائران امام حسین علیه‌السلام هستیم. اما خدمت ما محدود به این ایام نیست. در کل ماه محرم تا اربعین، زائران ایرانی و عراقی که به این‌جا می‌آیند، پذیرایی می‌شوند. علاوه‌بر این، در ایام شهادت ائمه علیهم‌السلام نیز مراسمی برگزار می‌کنیم. درِ موکب ما، در تمام طول سال به روی زائران باز است.» 🔸پدربزرگم، حاج حسین فضل امیری، یکی از مبارزان علیه رژیم صدام بود. خانواده‌مان برای در امان ماندن از ظلم‌های صدام به ایران مهاجرت کردند و در سال ۱۹۹۱، تنها یک سال پس از مهاجرت، او در شهرستان اهواز درگذشت. 🔸باسم امیری برادر زاده ابو امیر که نقش مترجم را به خوبی ایفا می‌کند در ادامه توضیح می‌دهد: 🔻«یک نکته‌ای را بگویم که قبلاً ابو امیر با پسرعموها و برادرانش تنها یک خیمه داشتند که در اختیار خدمت به زائران امام حسین علیه‌السلام قرار می‌دادند. من خودم آن زمان با آنها نبودم، اما عکس‌های قدیمی‌شان را دیده‌ام. حالا همان خیمه کوچک تبدیل به این حسینیۀ بزرگ و پر از برکت شده است. همین‌طور، موکب بزرگی که امروزه راه‌اندازی کرده‌اند، همه پر از احساس است. امام حسین علیه‌السلام به آنها چیزی داده که قابل وصف نیست. وقتی که به امام حسین علیه‌السلام چیزی می‌دهی، او همیشه بیشتر و بزرگ‌تر از آنچه که داده‌ای، به تو می‌دهد.» 🔸امام حسین علیه‌السلام نه‌تنها در دنیای ما بلکه در قلب‌ها و ذهن‌ها نیز پرچم عزت و مقاومت را برافراشته نگاه می‌دارد. همان‌طور که حضرت زینب سلام‌الله‌علیها به امام سجاد علیه‌السلام فرمودند: «روزی اهل ضلال و کافران و مشرکان قصد می‌کنند که پرچم امام حسین علیه‌السلام را زمین بیندازند، اما عجب که این پرچم زمین نمی‌افتد و خدا این پرچم را بالا و بالاتر نگه می‌دارد، با همان شیعیانی که دور و بر امام حسین علیه‌السلام هستند، این پرچم را بالا می‌برد.» این پرچم امروز، نه‌تنها در خاک کربلا بلکه در قلب‌های میلیون‌ها نفر در سرتاسر جهان برافراشته است. https://kayhan.ir/001HK0