#تاریخ_نگار📜
#بخش_3
#راویان_عاشورا
🔻روایت واقعه کربلا چگونه تا امروز به ما رسیده است؟🔺
ا🏴🏴🏴🏴🏴
✅ افرادی از مجاهدان و جانبازان عاشورا که از معرکه جان سالم به در بردند و به افتخار شهادت نائل نشده و از چنگ دشمن گریختند مانند ضحاک ابن عبدالله بن قیس مشرقی که در میانه راه نزدیک کربلا به امام حسین پیوست و در روز عاشورا تا آخرین لحظالت با شهامت و شجاعت در برابر دشمن به پایداری پرداخت به گونه ای که تحسین امام را بر انگیخت و چون مقاومت خود را بی حاصل یافت طبق قرار دادی که با حضرت اباعبدالله بسته بود صحنه رزم را ترک و بر پشت اسبی از پیش آماده جست و از معرکه جان سالم به در برد جالب اینکه مورخان نخستین بخش مهمی از روایات مربوط به روز عاشورا را از زبان او نقل کرده اند . یکی دیگر از آنها حسن مثنی فرزند امام حسن مجتبی علیه السلام است که درباره ایشان توضیح خواهیم داد.
✅ برخی از افرادی که در سپاه دشمن حضور داشتند نیز بر اثر غرور و یا جهت تنبه و بیداری وجدان به افشای وقایع عاشورا پرداختند که حمید بن مسلم یکی از آنهاست .
به هر حال این روایات به همت دو تن از شاگردان برجسته امام صادق به نامهای لوط بن یحیی معروف به ابی مخنف و هشام بن محمد مشهور به کلبی به طور جداگانه گردآوری شد. بنا به دلایلی روایات ابی مخنف بیشتر به کتابها راه یافت و به عنوان مرجع و منبع موثق تاریخ عاشورا به تایید علمای عامه وخاصه رسید
🔻ابی مخنف که از همان آغاز جانش با مهر علی و خاندان او پیوند یافته بود به جمع اصحاب امام صادق پیوست وشایدبه دستورآن حضرت به گرد آوری احادیث به ویژه اخبار مربوط به کربلا همت گماشت.
@KH_rozeh
#تاریخ_نگار
#بخش_4
#پدر_و_پسر_شهید
ا🏴🏴🏴🏴🏴
🔻جناده از مشاهیر شیعیان و اصحاب امیر اهل ایمان "امیرالمومنین"علیه السلام محسوب میشود و در رکاب حضرتش در معرکه صفین حضور داشت.
جناده در ابتدا با جناب مسلم بن عقیل خروج نمود ولی چون بی وفایی مردم و بی نوایی مسلم را دید ، به سوی حضرت امام الکونین ابی عبدالله الحسین علیه السلام خروج نمود.
او در قتال عاشورا ۱۶ تن را به درک فرستاد و سپس به مقام رفیع شهادت نائل گشت.
🔻فرزند او عمرو بن جناده نوجوانی ۱۱ ساله بود که رجز معروف #امیری_حسین_و_نعم_الامیر از او میباشد.
پس از شهادت پدرش به خدمت امام آمد تا اذن جهاد بگيرد. حضرت او را اذن ميدان نداد و فرمود: «پدر اين نوجوان در اولين حمله كشته شده است. شايد مادرش كشته شدن او را خوش نداشته باشد. نوجوان گفت: «البته مادرم مرا به جهاد امر كرده است»
. پس از اجازه امام ، او در هنگام ورود به ميدان اين بيت را ترنم ميكرد:
أميري حُسَيْنٌ وَنِعْمَ الأميرُ
سُرُور فُؤادِ البَشير النّذيرِ
.
عَلِىٌّ وَفاطِمَةٌوالِداهُ
فَهَلْ تَعْلَمُونَ لَهُ مِنْ نَظيرٍ
.
امیر و سالار من حسين است و چه نيك اميري، كه نشاط دل پيامبر و مژدهدهنده (به سعادت) و بيمدهنده (از انحراف و دوري از حق) است.
علي و فاطمه پدر و مادر اويند و آيا مانند او كسي را ميشناسيد؟»
اين نوجوان نيز همراه پدرش در زيارت ناحيه مقدسه مورد سلام امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف است:
"السلام علي جنادة بن كعب الانصاري الخزرجي، و ابنه عمرو بن جناده؛
سلام بر جناده پسر كعب انصاري خزرجي و فرزندش عمرو پسر جناده"
#روضه_های_خانگی_جنة_الكوثر
✅✅✅✅
@Kh_rozeh
#تاریخ_نگار
#بخش_5
#_بازماندگان_عاشورا
♦️شرح: عمرو بن قیس، به همراه پسرعموی خود در منزل بنی مقاتل به محضر امام حسین علیه السلام وارد شد. در ابتدا عموزاده اش به امام گفت: «این سیاهی که در محاسن شما می بینم از خضاب است یا موی شما بدین رنگ است؟». حضرت فرمود: «خضاب است، موی ما بنی هاشم زود سپید می شود... آیا برای یاری من آمده اید؟»
عمرو بن قیس گفت: «عایله زیادی دارم، مال بسیاری از مردم نزد من است و نمی دانم کار به کجا می انجامد. خوش ندارم امانت مردم از بین برود!» پسرعمویش نیز همانند او پاسخ داد.
♦️امام فرمود:
«فانطلقا فلا تسمعا لی واعیة، ولا تریا لی سوادا، فانه من سمع واعیتنا أو رای سوادنا فلم یجبنا ولم یغثنا کان حقا علی الله عزوجل ان یکبه علی منخریه فی النار؛[۱]
_ پس از این جا بروید تا فریاد ما را نشنوید و ما را نبینید، همانا هر کس ندای ما را بشنود و یا ما را ببیند و پاسخ نگوید و به یاریمان نشتابد، سزاوار است که خداوند او را به بینی در آتش افکند»._
گردباد دنیاگرایی در پوشش فریبنده عائله مندی و امانت داری مردم، ابن قیس و عموزاده او را در دام خود نهاد و آن دو را از همراهی با کاروان نور و راهیابی به بهشت جاودان بازداشت و در کویر نفس سرکش جای داد.
♦️«و ما الحیوة الدنیا الا متاع الغرور»؛ زندگی دنیا جز متاع و مایه فریبکاری نیست.
۱_ شیخ صدوق، ثواب الاعمال، ص۳۰۸؛ رجال الکشی، شیخ طوسی، ص۱۱۳؛ بحارالانوار، ج۴۵، ص۸۴؛
هیأت فقه و شهادت مدرسه علمیّة معصومیّة قم
گروه فرهنگی جنَّةُ الکوثر (طرح روضه های خانگی)♦️
🖥📱https://eitaa.com/kh_rozeh
#تاریخ_نگار
#بخش_6
#بازماندگان_عاشورا
ا🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🔵 شرح: کربلا، صحنه ظهور چهره هایی با نگرش ها، عملکردها و فرجام های گوناگون است، «زیانکاران » و در مقابل آن «ره یافتگان » ، دو طیف نمادین جامعه آن عصر بودند که با وجود نقطه های مشترک، رفتار مختلفی را در آن حادثه از خود نشان دادند .
✅ ره یافتگان، با پیشینه ای نه چندان مثبت و گاه منفی، ضمن شکستن زنجیرهای شیفتگی دنیا، دعوت امام زمان را لبیک گفته و در رکاب آن سالار نیک بختان، زندگی خویش را با میمنت و مبارکی پیوند دادند . زهیر بن قین، حر بن یزید، حارث بن امرءالقیس، نعمان و حلاس بن عمرو، بکر بن حی، عمرو بن ضبیعه و . . . در زمره این گروه اند که در برزخ ماندن و رفتن، رفتن به سمت عشق را پذیرا شدند .
❎ از دیگر سو، زیانکاران قرار داشتند; همانان که همای سعادت بر بام زندگی شان نشست تا مرکب عروج ایشان به سوی رضوان باشد، اما مستی رفاه طلبی، دنیاپرستی، مرگ گریزی، قدرت خواهی و عوام زدگی، عقل و تفکر را از آنان ربود و هر یک با بهره گیری از موقعیت خاص خود، دست رد به بخت زرین خویش زده و دعوت امام را اجابت نکردند .
آری! دنیا، گاه سکوی پرش سبک بالان به سوی ملکوت و گاه مرتعی زیبا و دلفریب برای دنیا طلبان ظاهر بین است: «زین للناس حب الشهوات من..... » .(آل عمران ۱۴) 🔍دقت در زندگی هر یک از زیانکاران در جریان حماسه کربلا، ما را به نقطه های آغازین سقوط حیات ایشان رهنمون و فرجام سوء ردکنندگان دعوت امام را مبرهن می سازد.
🖥📱https://eitaa.com/kh_rozeh
کانال روضه های خانگی جنة الکوثر
#تاریخ_نگار🕰
#بخش_7
#بازماندگان_عاشورا: هرثمة بن سلیم
ا🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🔵هرثمه در ضمن بيان خاطراتش، مي گويد: من در شمار لشكر عبيدالله بن زياد بودم. روز عاشورا در كربلا با ديدن درختي به ياد خاطره اي افتادم و اين تجديد خاطره موجب دگرگوني در درون من و عامل جدايي ام از لشكر عمربن سعد شد.
هرثمه، به همراه سپاهیان امام علی علیه السلام در جنگ صفین شرکت کرده بود. در بازگشت سپاه امام در کربلا توقف نمود. هرثمه می گوید: پس از برپایی نماز صبح، حضرت امیر علیه السلام مشتی از خاک کربلا را برداشت و آن را بویید و فرمود: «واها لک ایتها التربة، لیحشرن منک اقوام یدخلون الجنة بغیر حساب؛ ای خاک! همانا از تو مردمی محشور می شوند که بدون حسابرسی وارد بهشت می گردند».
ابن ابی مسلم(هرثمه)، یکی از نیروهای اعزامی «عبیدالله بن زیاد» به کربلا بود، او می گوید: هنگامی که به سرزمین کربلا رسیدیم به یاد آن حدیث افتادم، بر شترم نشستم و به سمت امام حسین علیه السلام رفتم. پس از عرض سلام، حدیثی که از پدر والای ایشان شنیده بودم بازگو کردم، امام فرمود: «با ما هستی یا بر ضد ما؟» گفتم: «نه با شما هستم و نه بر شما! دخترانم را در شهر نهادم و از ابن زیاد برایشان نگرانم».
حضرت در پاسخ فرمود: « برو! تا آن که قربانگاه ما را نبینی و صدای ما را نشنوی، قسم به آن که جان حسین در دست اوست، اگر کسی امروز صدای ما را بشنود و به یاریمان نشتابد، هر آینه خداوند او را با صورت در دوزخ می افکند»
🖥📱https://eitaa.com/kh_rozeh
کانال روضه های خانگی جنَّةُ الکوثر
(هیأت فقه و شهادت مدرسه علمیّة معصومیّة قم)
#تاریخ_نگار 🕰
#بخش_8
#نقش_بانوان_کربلا
ا🏴🏴🏴🏴
🕊زینب کبری یک نمونهی برجستهی تاریخ است که عظمت حضور یک زن را در یکی از مهمترین مسائل تاریخ نشان میدهد.
🥀اینکه گفته میشود در عاشورا، در حادثهی کربلا، خون بر شمشیر پیروز شد - که واقعاً پیروز شد - عامل این پیروزی، حضرت زینب بود؛ والّا خون در کربلا تمام شد. حادثهی نظامی با شکست ظاهری نیروهای حق در عرصهی عاشورا به پایان رسید.
✔️اما آن چیزی که موجب شد این شکست نظامیِ ظاهری، تبدیل به یک پیروزی قطعیِ دائمی شود، عبارت بود از منش زینب کبری؛ نقشی که حضرت زینب بر عهده گرفت؛ این خیلی چیز مهمی است.
❗️این حادثه نشان داد که زن در حاشیه تاریخ نیست؛ زن در متن حوادث مهم تاریخی قرار دارد. قرآن هم در موارد متعددی به این نکته ناطق است؛ لیکن این مربوط به تاریخ نزدیک است، مربوط به امم گذشته نیست؛ یک حادثهی زنده و ملموس است که:
🌳 انسان زینب کبری را مشاهده میکند که با یک عظمت خیرهکننده و درخشندهای در عرصه ظاهر میشود.
🌳کاری میکند که دشمنی که به حسب ظاهر در کارزار نظامی پیروز شده است و مخالفین خود را قلع و قمع کرده است و بر تخت پیروزی تکیه زده است، در مقر قدرت خود، در کاخ ریاست خود، تحقیر و ذلیل شود؛ داغ ننگ ابدی را به پیشانی او میزند
🌳و پیروزی او را تبدیل میکند به یک شکست؛ این کارِ زینب کبری است.
🔴 زینب (سلام اللَّه علیها) نشان داد که میتوان حجب و عفاف زنانه را تبدیل کرد به عزت مجاهدانه، به یک جهاد بزرگ.
#رهبر_معظم_انقلاب
🖥📱https://eitaa.com/kh_rozeh
کانال روضه های خانگی جنة الکوثر (هیأت فقه و شهادت مدرسه علمیّة معصومیّة)
#تاریخ_نگار 🕰
#بخش_9
#بانوان_کربلا
ا🏴🏴🏴🏴🏴
🔵 ام البنین، همسر بزرگوار امام علی بن ابی طالب و مادر حضرت ابوالفضل (علیه السلام) علاوه بر نقش غیر مستقیم خود در جریان کربلا (تربیت فرزندان شجاع، متدین و ولایت محوری چون قمر بنی هاشم و سه برادر عزیز او)، مستقیما به روشنگری پرداخت و با استفاده از ابزارهای محرک عاطفه، مردم را با حقیقت عاشورا و عظمت مصیبت آن آشنا کرد . در کتب تاریخی می خوانیم که: «پس از شهادت عباس (علیه السلام) ام البنین هر روز به همراه عبیدالله فرزند عباس (علیه السلام) (که در کربلا حضور داشته است)، به بقیع می رفت و نوحه می خواند وگریه می کرد و مردم اجتماع کرده و همراه با او می گریستند .»
♦️حضور این بانوی شجاع و اصیل در بقیع که یک مکان عمومی است و استفاده از شاهد کوچک کربلا (فرزند ابوالفضل العباس) و روشنگری هایی که در نوحه ها و سخنرانی های او بوده و در کتب معتبر ذکر شده است، حکایت از عظمت روحی او دارد و جلوه های سیاسی - اجتماعی این بانو را نمایان می سازد .
🥀این بانوی صبر و شکیبایی، حدود ده سال پس از واقعه عاشورا، در سال 70 ه . ق، دارفانی را وداع گفت، اما در مدت این ده سال، حداکثر تلاش خویش را برای احیای فرهنگ غنی عاشورا مبذول داشت . نقش اساسی این بانو، کمتر از کسانی که در کربلا حضور داشته و به یاری امام پرداختند، نبود; زیرا استمرار یک فرهنگ و پایدار کردن آن به همان اندازه اهمیت دارد که ایجاد فرهنگ .
🖥📱https://eitaa.com/kh_rozeh
هیأت فقه و شهادت مدرسه علمیّة معصومیّة قم
گروه فرهنگی جنَّةُ الکوثر
#تاریخ_نگار 🕰
#بخش_10
#بانوان_کربلا : مقایسه بین زینب کبری و همسر فرعون
ا🏴🏴🏴🏴
♦️در قرآن کریم، جناب آسیه زن فرعون آن نمونهی ایمان در قرآن که به موسی ایمان آورده بود، زیر فشار شکنجه جسمانی فرعون - که طبق نقل شهید میشود - ، لب به فغان گشود: «اذ قالت ربّ ابن لی عندک بیتا فی الجّنة و نجّنی من فرعون و عمله»؛ پروردگارا! برای من در بهشت خانهای بنا کن. در واقع، طلب مرگ میکرد؛ میخواست که از دنیا برود. «و نجّنی من فرعون و عمله»؛ من را از دست فرعون و عمل گمراهکنندهی فرعون نجات بده. در حالی که جناب آسیه شکنجهاش، درد و رنجش، جسمانی بود؛ نه مثل حضرت زینب، که چند برادر، دو فرزند، تعداد زیادی از نزدیکان و برادرزادگان در مقابل چشم خودش به قربانگاه رفته باشند. این رنجهای روحی که برای زینب کبری پیش آمد، اینها برای جناب آسیه پیش نیامده بود. علیاکبر را، قاسم را، فرزندان خودش را دید، دیگرِ برادران را دید. بعد از شهادت امام حسین آن همه محنتها را دید: تهاجم دشمن را، هتک احترام را، مسئولیت حفظ کودکان را، زنان را. عظمت این مصیبتها را مگر میشود مقایسه کرد با مصائب جسمانی؟ اما در مقابل همهی این مصائب، زینب به پروردگار عالم نگفت پروردگارا! من را نجات بده. در روز عاشورا عرض کرد: پروردگارا! از ما قبول کن. بدن پاره پارهی برادرش در مقابل دست، در مقابل چشم؛ دل به سمت پروردگار عالم، عرض میکند: پروردگارا! این قربانی را از ما قبول کن. وقتی از او سؤال میشود که چگونه دیدی؟ میفرماید: «ما رأیت الّا جمیلا»
🖥📱https://eitaa.com/kh_rozeh
کانال روضه های خانگی جنة الکوثر
هیأت فقه و شهادت مدرسه علمیه معصومیه