eitaa logo
خبر بابل
19هزار دنبال‌کننده
47.1هزار عکس
14.2هزار ویدیو
88 فایل
🔔 پایگاه خبری و اطلاع‌رسانی شهرستان بابل📣 #خبر_بابل 🟣ما را متفاوت تجربه کنید. ارسال سوژه و ارتباط با ما: @kh_ads تبلیغات: @t_khabarbabol @tablighkhbabol 🔸در ایتا، اینستا و تلگرام همراه شما هستیم. 👇👇👇 ،🎞️تماشاخانه #خبر_بابل @pickhabarbabol
مشاهده در ایتا
دانلود
✍به قلم محقق و پژوهشگر بابلی: (۴) و پدر و پسری اهل که در عصر می زیستند آنها دفترچه ای از خود به یادگار گذاشتند که در آن برخی از وقایع ، ، ، و عصر قاجاریه را به ثبت رساندند. دفترچه فوق الذکر که در اختیار یکی از نوادگان آنان بود توسط راقم این سطور به صورت کتابی تحت عنوان به چاپ رسیده تا در اختیار دوستداران تاریخ بابل قرار گیرد. 🔻تاریخ وفات رضوان مکان خلد آشیان پسر جنت مکان حجه الاسلا[اشرفی] عطرالله مرقدهما در یوم شنبه هیجدهم شهر ذیحجه الحرام ۱۳۲۴ یونت ئیل به جهت تیریک که خدمت ایشان برسم دم در خانه ایشان که رسیدم از اندرون خبر آوردند پسر آقا ضعف کرد کسی نمی رود جناب آقای آقا را خواستند تشریف آورد طبیب ها را هم جمع کردند.((چون قضا آید طبیب ابله شود)) داعی حق را اجابت نمود این دار فانی را وداع نمود به عالم بقا بعد از گذشت دو ساعت از طلوع آفتاب یوم مزبور رحلت نمود. خداوند به حق ائمه معصومین علیهم السلام او را در جوار رحمت بدارد و با ائمه معصومین علیهم السلام محشور نماید تاریخ یوم غدیر ۱۳۲۴ یونت ئیل. 🔻مجدداً محض تاریخ عرض می شود که از شب عید غدیر تا عصر یوم دوشنبه که مجلس ترحیم مرحوم ملّامحمّدعلی را در گذاشتند به نوعی بود که اغلب از محلات را آب گرفت با این شدت باران، تمام مسجدجامع را فرش کرده بودند جزوه گذاشتند بطور[ی] خلق به مجلس فاتحه می آمدند که دوره جا نمی داد توی مجلس می نشستند خلاصه هر صفّه سه چهار نفر قاری قرآن بودند همان طور خدمه قهوه و قلیان می دادند شب سه شنبه هوا خوب شد روز سه شنبه که روز چهارم بود و ختم مجلس بود تمام شهر تشریف داشتند الّا جناب آقای و آقای نبودند بنای دسته روی شده اول اطفال معلم خانه سعید حضور آمدند بعد از ذکر صلوات هر یک آیه قرانی می خواندند رفتند پشت سر ذکر مصیبتی نمود پازواری[ها] به امر حضرت والا آمدند سنگ زدند، بعد دسته [محله] ، بعد دسته ، بعد ، بعد ، بعد ، بعد طائفه اجماعاً، ثم بعد ذلک بچه خوانها، ثم بعد ذالک روضه خوان، بعد ، بعد ظهر شد در همان مجلس جناب آقای آقا را به امامت مسجد[جامع] بردند مشغول به نماز شد. مادّه تاریخ که متخلص به در چهار شهر صفر گفته[است]. گوهر پاک حجه الاسلام/ دید دنیا عجوزِ زشت بود/ گفت تا کی به دهر باید ماند/ عاقبت مرگ سرنوشت بود/ آدمی را به روزگار آخر/ جسم برخاک، سر به خشت بود/ ماه ذیحجه رفت از دنیا/ نزد باب نکو سرشت بود/ سال تاریخ گفت قاجاری/ با پدر شادمان بهشت بود. 🔻تاریخ ۱۳ ذی الحجه الحرام [۱۳۳۵] پسر حضرت اشرف آقای [= حکمران مازندران] رفته بود بعد از ورود توی دیوان، میان او و گفتگو می شود در توی همان دیوان ضرغام دو سه تیر به ناصر علیخان می زند فوراً مقتول شد. ضرغام فرار کرده رفت خانه نام فراش، توی صندوق خود را قایم می کند. با چند[سرباز] به سراغ ضرغام رفته همان صندوق را نشانه کردند چند تیر زدند هنوز زنده بود پایش را طناب کرده آوردند [ساری] از سنگ و کلوخ آنقدر به ضرغام زدند او هم رفت آنجایی که خیال داشت. چهار‌شنبه، ١٩ تیر ۹۸. @khabarbabol