eitaa logo
「خـــاكِ‌مِــعـــ‌راج」
1.4هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
1.1هزار ویدیو
23 فایل
. به‌نـام‌ خـالـقِ‌ عشق🤍𓏲ּ ֶָ - بـه امـید روزی کـه پـایـان‌ یـابـد ایـن‌ فـراق‌...! • پُشـت‌جـبهـہ @animatooor کـــپی ؟! مـشکـلـی نـیــسـت لطفا محتوایی که دارای لوگوی خودِ کانال هستن فوروارد بشن ‹: ناشناسمونہ ↓((: https://daigo.ir/secret/55698875
مشاهده در ایتا
دانلود
عبور از سیم خاردار نفس ² 25-Oct-2024 12-34-31.pdf
1.57M
- ۲۰قسمتِ دوم از رمانِ تقدیم نگاهِ پُر مهرِ شما 🌱 اگر مشکلی هست ؛ شنوا هستم ↓ https://daigo.ir/secret/55698875
「خـــاكِ‌مِــعـــ‌راج」
؛
کُنجِ‌تنهایی‌مارا‌به‌خیالی‌خوش‌کرد..
- روند جالبیه ؛ آدم‌ها ممکنه برامون از یه غریبه تبدیل به یه دوست بشن و بعدش از یه دوست به چیزی بیشتر، و یهو خیلی غریبه‌تر از غریبه !😄 ‹› _ k h a c m e r a j
5.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
- دُومین سالگرد شهادتِت مبارک آرمانِ عزیز ❤️‍🩹
「خـــاكِ‌مِــعـــ‌راج」
- دُومین سالگرد شهادتِت مبارک آرمانِ عزیز ❤️‍🩹
💔! و اما ماجرای آن شب آفتابی سخت! شب غربت و مظلومی .. صبح چهارشنبه ۴ آبان مثل روزهای گذشته آرمان در درس های حوزه شرکت کرد. پیام های خوبی از سطح شهر تهران مخابره نمی شد. آشوبگران در چند نقطه تجمعاتی همراه با تخریب اموال عمومی برپا کرده بودند. ظهر بعد از اتمام کلاس آرمان وسایلش را جمع کرد و از طلبه ها خداحافظی کرد. دوستانش به شوخی گفتند : شهید نشی!؟ صبر کن آخرین عکس را هم ازت بگیریم! اما آرمان گویا افق نگاهش جای دیگری بود. با رفتار و الفاظی متواضعانه دوباره خداحافظی کرد و با عجله از حوزه خارج شد و خود را به بچه های گردان امام علی علیه السلام رساند. نماز مغرب را در مسجد به جماعت خواند. درگیری ها در شهرک اکباتان بالا گرفته بود. عده ای فتنه گر جهت هتک حرمت برخی شهروندان محترم و مردم مظلوم ، تجمع کرده وبا شعارهای وقیحانه دست به آشوب و تخریب زده بودند. آرمان به همراه تعدادی از بسیجی ها برای شناسایی و ساماندهی اوضاع به فاز یک اکباتان رفتند. پرتاب سنگ از بالای برخی ساختمان ها موجب جدایی او از تیم شناسایی می شود. در چشم برهم زدنی غریبانه محاصره اش می کنند. اغتشاشگران از همه طرف به او حمله می کنند. با سنگ و چوب و لگد ، با هرچه که دستشان رسید زدند و فیلم گرفتند و فحاشی کردند! کربلایی به پا شده بود! غریب گیر آوردنش! لباس از تنش در آوردند ، با تهدید و شکنجه از او خواستند به حضرات اهل بیت علیهم صلوات الله وحضرت آقا هتاکی کند! اما هیهات که تربیت شده ی مکتب سیدالشهداء سلام الله علیه دست از اعتقادات قلبی اش بکشد و جانش را به بهایی ناچیز بخرد! آرمان زیر بار حرف اراذل و اوباش نمی رود و بلای بزرگ را به جان می خرد. شکنجه شدت می یابد و بدن پاکش را با ضربات مکرر چاقو پاره پاره می کنند و در نهایت با کوبیدن تکه بلوک های سیمانی به سر مطهرش، به کما می رود! کفتارها بدن نیمه جانش را روی زمین می کشند و در گوشه ای از شهرک تنها رها می کنند. پس از ساعتی پیکر پر زخم و کبود و تقریبا بی جان آرمان به بیمارستان منتقل می شود. و سرانجام صبح جمعه ششم آبان ۱۴۰۱ آرمان عزیز به سبب شدت جراحات وآسیب ها در سراسر بدن مطهرش، چونان مولایش سیدالشهداء با قتل صبر به فیض شهادت نائل آمد و در آغوش خونین اباعبدالله الحسین علیه السلام آرام گرفت. بدن چاک چاک و کبود برادر شهیدمان تا ابد سندی بزرگ بر مظلومیت ملت شهید پرور ایران و فرزندان امام خامنه ای و رسوایی مدعیان دروغین آزادی و حقوق بشر است. فرازی از حیات جاودانه بسیجی مظلوم شهید "آرمان علی‌وردی"🥀 ❤️‍🩹|@khacmeraj
- یکرنگیم را... به خیال حماقت نگذار... انتخاب کرده ام که ساده باشم و دیگران را دور نزنم... وگرنه دروغ گفتن وبد بودن و آزار و فریب دیگران آسان ترین کار دنیاست... بلد بودن نمیخواهد! دوره ؛ دوره ى گُرگ هاست ..... مهربان که باشی ؛ می پندارند دشمنی! گُرگ که باشی. خيالشان راحت می شوداز خودشانى! ما تاوان گرگ نبودنمان را می دهیم ...((: !› _ k h a c m e r a j
- < ما توی زندگیمون آدم های زیادی رو خوشحال کردیم که نمیدونستیم خوشحالی ما باعث ناراحتیشون میشه...! _ k h a c m e r a j