🏴 السَّلامُ عَلَیْکِ یَا عَمَّهَ وَلِیِّ اللّٰهِ
به فدای تو و آن گنبد و گلدستهی تو ...
#عرض_ارادت
📎 برای دریافت فایل باکیفیت اینجا کلیک کنید
#اربعین
خادمان افتخاری
آستان مقدس حضرت فاطمهمعصومهسلاماللهعلیها
┅°•※🏴〇⃟🕊🚩※•°┅
➜ @khadem_astan
خادمان افتخاری حضرتفاطمهمعصومهسلاماللهعلیها
#خاطره #کرامت۱۴۵ #ارسالی_مخاطبین #جا_موندن از #اربعين رو با تموم وجودم احساس ميكردم. تازه باورم شده
ادامه #خاطره
.
.
بسختي تونستم ادرس درمانگاه رو بهشون بگم ، میخواستم زودتر برگردم خونه.
اما متاسفانه بلد نبودن و قرار بود كاروانشون بزودي بطرف كربلا حركت كنه ...
اصلا نميشد بيخيالشون شد چون عفونت همه بدن بنده خدا رو گرفته بود و جونش در خطر بود .
قيد همه چي رو زدم و تو اون شلوغي باهاشون بطرف درمانگاه راه افتادم ، گفتم: 'جوتي (كفشهاتون ) رو بپوشيد.' گفتن كفشهامون نيست پيش همراهامونه .
خلاصه با پاي برهنه بطرف درمانگاه راه افتاديم، خانم بيمار كه هيكل چاقي داشت بسختي راه ميومد. خيلي دلم سوخت و در دل به اينهمه عشق و اشتياقشون به كربلا غبطه ميخوردم..🥺
چطور اين بندگان خدا با اينهمه سختي و مسير طولاني كه بعضاً ۹ روز با اتوبوس بدون امكانات و غذاي درست و حسابي به ايران رسيدن و چطور بايد با اين بيماري مسير پياده روي اربعين رو ادامه ميدادند...
خلاصه رسيديم درمانگاه رفتم براشون نوبت گرفتم. دكتر وقتي معاينه كرد خيلي ناراحت شد اما هيچكدوم حرف همو نميفهميدن ، خيلي سخت بود .
دوباره زنگ زدم استاد و صدا رو گذاشتم رو بلندگو كه همه بشنوند. شرح دقيق بيماري، سابقه بيماري، داروهايي كه بخاطر بيماري قند تا بحال مصرف ميکرد و خيلي سوالهاي ديگه ...
اينجا بود كه با تموم وجود به اهميت يادگيري #زبان_اردو براي همه خادمين از دكتر و پرستار گرفته تا انتظامات و دربان و همه و همه پي بردم .
و اي كاش اين مشكل زبان اساسي حل مي شد .
خلاصه بعد از معاينه ، خانم دكتر شخصا همراهمون اومد بخش تزريقات و توصيههاي لازم رو براي شستشو و پاسمان زخمها به پرستار كرد و سفارش كرد كه حتما روش تخليه چرك و عفونتها رو ياد همراهش بده...
بنده خدا پول ايراني نداشتن همه پولشون روپيه بود و براي پرداخت هزينه ويزيت و داروها به مشكل بر خورديم. درمانگاه پولشون رو قبول نمیكرد. گفتن بايد برن صرافي و تبدیل كنن اما وقتی ديدن خادم همراهشونه موقتا داروها رو دادن...
اونوقت شب يه زن تنها كه اصلا نه جايي رو بلد بود و نه حد اقل فارسي رو ، مي بايست ميرفت صرافي. نميدونستم چكار كنم! همراه بيمار بمونم و دنبال گرفتن دارو و پانسمانش باشم و يا به صرافي برم .
متاسفانه خودمم خيلي پول نداشتم كه هزينه ها رو بدم، اخه ويزيت و داروها و تست قند خون و پاسمانش حداقل 100 تومني ميشد. البته پنهاني كه نبينن چند جا خودم حساب كردم .
دنبال چاره بودم كه بلطف حضرت يه خانم پاكستاني ديگه ما رو ديد اومد كمك، خداروشكر فارسي هم بلد بود .
همراه بيمار رو باهاش فرستادم صرافي سر خيابان چهارمردون، خودمم دنبال كارهاي مریض بودم.
خانم رو روي تخت خوابونديم و پرستار مشغول شستشو و پانسمان زخمها شد. من نمیديدم اما مدام پرستار میگفت 'چقدر اوضاع زخمهاش وخيمه'😣 ...
صحنه دلخراشي بود، مدام با خودم ميگفتم 'اين حسين كيست كه عالم همه ديوانه اوست'
( بخش اول )
( بخش دوم )
[WWW.SARALLAH-ZN.IR]ARBAEEN14446.mp3
11.58M
تا دنیا دنیاست
رفع الله رایة العباس ..🚩
حاج#مهدی_رسولی #اربعین
شما دعوتید به کانال مداحی🔰
https://eitaa.com/joinchat/198115488C0fff711df9
پایگاه جامع مداحیهای بروز 🏴
خادمان افتخاری حضرتفاطمهمعصومهسلاماللهعلیها
ادامه #خاطره . . بسختي تونستم ادرس درمانگاه رو بهشون بگم ، میخواستم زودتر برگردم خونه. اما متاسفان
ادامه #خاطره
خيلي نگران بودم. به پرستار گفتم صبر كنيد همراهش بياد، خانم دكتر گفتن بايد روش شستشو زخمها رو ياد بگيرن.
گفت درمانگاه شلوغه فرصت نميشه ، شما بهش ياد بده ....
خلاصه بعد از مدتي از صرافي برگشتن و تسويه حساب كرديم و با كمك اون خانم پاكستاني كه كمي فارسي بلد بود، تونستيم طريقه مصرف داروها و شستشو و تخليه زخمها رو يادشون بديم .
همگي بطرف حرم حركت كرديم خانمها رو بردم تحويل همراهاشون دادم، خيلي خوشحال شدن و منو غرق بوسه كردن و مدام دعام ميكردن و گفتن رفتيم پيش امام حسينعلیهالسلام خيلي برات دعا ميكنيم .✨
بعد از اينكه ازشون جدا شدم اومدم خدمت خانوم و ثواب اينكار رو هديه كردم به همه انسانها از حضرت آدمعلیهالسلام گرفته تا آخر. چه اونهايي كه در قيد حياتن و چه اونهايي كه از دنيا رفتن ( بجز قاتلين ائمه علیهمالسلام)
معتقدم بايد از كريمه زياد خواست. اصلا زشته و در شان آنها نيست كه ازشون كم درخواست كنيم .
خلاصه تشكر كردم و گفتم بي بي جان الان همه چيو فهميدم اولا فهميدم همه دوستداران اهلبيت طلبيده ميشن اما هر كسي براي كاري. يكي براي پياده روي يكي براي مقدمات اين حركت عظيم و يكي براي ...
نميشه كه همه اونجا باشيم
بالاخره بين راه هم زائرين رسيدگي ميخوان...
دوما فهميدم جا ماندگان چه سوز و گدازي دارند و با اقا چه عاشقانه نجوا ميكنند .
سوما اطاعت و فرمانبرداري از همسر حتي اگه برامون سخت باشه ، يقينا رضايت خدا رو به همراه داره و خدا جبران ميكنه...
چهارما هميشه راضي به رضاي خدا باشيم چون پشت پرده رو كسي بجز خدا نميبينه .
پنجما فهميدم عشق به امام حسين عليه السلام حد و مرز نميشناسه ...
تو اين افكار بودم سوار ماشين شدم بعد از دقايقي استاد عزيز زنگ زد و احوال بيمار رو پرسيد ماجرا رو عرض كردم .
ايشون يه چيزي گفتن كه خيلي دلم سوخت ، گفت ميدوني چرا اينقدر زخمهاش عميق و عفوني شد ؟!
گفتم نه برا چي؟!
گفت بنده خدا چون رئيس كاروانشون مرد بوده خجالت ميكشيدن و حيا كردن بگن بدنش زخم شده و نياز به دكتر داره...
گفت اگه كمكشون نميكردي خدا ميدونه چه بلايي سرش ميومد .
چشام پر اشك شد ، بعد از چند دقیقه بين راه پيامهاي گوشي رو چك ميكردم ،
ديدم از ستاد عتبات دوباره پيام دعوت به اربعين اومده ....
اما ديگه بخاطر ملاحظه حساسيتهاي همسر چيزي نگفتم و فقط با سراسر وجود سوختم و گفتم كل يوم عاشورا و كل ارض كرب و بلا...
زائر کرب و بلا يادم کن
لحظه ناب دعـا يادم کن
دست کوتاه من و دامن عشـق
پس در آغوش خـــدا يادم کن
اربعيـن، کرب و بلا، عشــق، حضور
نزد آقـای وفـا يادم کن
( بخش اول )
( بخش دوم )
( بخش پایانی )
هدایت شده از مداحی ولایت🚩 جهاد تبیین
@madahi - استاد عالی.mp3
3.66M
🎙" دعوت "
حجتالاسلام #استاد_عالی #سخنرانی #اربعین
شما دعوتید
به پایگاه جامع مداحی🔰
https://eitaa.com/joinchat/198115488C0fff711df9
🏴