eitaa logo
🍀کُمیٖتـــــه‌خـٰادِمیٖن‌ِشـُـهدٰا✨
4.3هزار دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
3.2هزار ویدیو
54 فایل
کمیته برادران: @Dp123456 کمیته خواهران: @Md654321 تبادل : ‌ @Md654321 #خادم‌الشهدا فقط یک مدال بر روی سینه نیست! یک هدف و راه است‌ کسانی میتوانند هم مسیر باشند که اَدا و اِدعا را دفن کنند...
مشاهده در ایتا
دانلود
• حـزبـ‌ـ‌ الله اهـلِ است😌 و اهـلِ ولایـت بـودن دشـوار است؛ مےخواهد و ✌️🏻•° • 🌱 آدرس ما در شبکه های اجتماعی👇 ⬅️ایتا Eitaa.com/khademinalborz ⬅️اینستاگرام instagram.com/khademinalbor ⬅️روبیکا(روبینو) https://rubika.ir/khadem_koolebar
13970118000166_Test_5926877632359564642.mp3
5.99M
||♥️ صوت منتشر شده از من حضرت را به اندازه امام عصر(عج)دوست دارم🤍 قسم میخورم که تمام عمر مدافع ارزشها وآرمانهای امام وحضرت آقا باشم...🖇💚 https://eitaa.com/joinchat/2206924833C5d9a375e2f
📝بدانیدتنها راهےڪہ مے‌توانید با آن براے خود افتخار جاویدان مهیا ڪنید اطاعت شما از فقیہ است. 🕊 https://eitaa.com/joinchat/2206924833C5d9a375e2f
⚠️از خیابان شهدا؛ آرام آرام در حال گذر بودم! 🌷🍃اولین ڪوچه به نام شهید همت؛ محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین... نامم را صدا زد! گفت: توصیه ام بود! چه ڪردی... جوابی نداشتم؛سر به زیر انداخته و گذشتم... 🌷🍃دومین ڪوچه شهید عبدالحسین برونسی؛ پرچم سبز یا زهرا سلام الله علیها بر سر این ڪوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود! انگار همین جا بود... عبدالحسین آمد! صدایم زد! گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت خدا... چه ڪردی؟ جوابی نداشتم و از از ڪوچه گذشتم... 🌷🍃به سومین ڪوچه رسیدم! شهید محمد حسین علم الهدی... به صدایی ملایم،اما محڪم مرا خواند! گفت: و در ڪجای زندگی ات قرار دارد؟!؟ چیزی نتوانستم جواب دهم! با چشمانی ڪه گوشه اش نمناڪ شد! سر به گریبان؛ گذشتم... 🌷🍃به چهارمین ڪوچه! شهید عبدالحمید دیالمه... آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عڪس ها! بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛ گفت: چقدر برای روشن ڪردن مردم! ڪردی؟! برای خودت چه ڪردی!؟ برای دفاع از !!؟ همچنان ڪه دستانم در دستان شهید بود! از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم... 🌷🍃به پنجمین ڪوچه و شهید مصطفی چمران... صدای نجوا و شهید می آمد! صدای و ناله در درگاه پروردگار... حضورم را متوجه اش نڪردم! شدم،از رابطه ام با پروردگار... از حال معنوی ام... گذشتم... 🌷🍃ششمین ڪوچه و شهید عباس بابایی... هیبت خاصی داشت... مشغول تدریس بود! مبارزه با ،نگهبانی ... ڪم آوردم... گذشتم... 🌷🍃هفتمین ڪوچه انگار بود! بله؛ شهید ابراهیم هادی... انگار مرکز ڪنترل دل ها بود!! هم مدارس! هم دانشگاه! هم فضای مجازی! مراقب دل های دختران و پسرانی بود ڪه در خطر لغزش و تهدیدشان میڪرد! را دیدم... از ڪم ڪاری ام شرمنده شدم و گذشتم... 🌷🍃هشتمین ڪوچه؛ رسیدم به شهید محمودوند... انگار پازوڪی هم ڪنارش بود! پرونده های دوست داران شهدا را میڪردند! آنها که اهل به وصیت شهدا بودند... شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوڪی می سپرد! برای ارسال نزد ... 🌷🍃پرونده های باقیمانده روی زمین! دیدم وساطت میڪردند،برایشان... ⚠️اسم من هم بود! وساطت فایده نداشت... از تا ! فاصله زیاد بود... دیگر پاهایم رمق نداشت! افتادم... خودم دیدم ڪه با چه ڪردم! تمام شد... 💢 از ڪوچه پس ڪوچه های دنیا! بی شهدا،نمی توان گذشت...🚫 @khadem_koolebar
من نمیدونم اما انگار گرفتن شهادت داخل یه جایگاه‌هایی سختتره! مثلا در میدان سیاست و دیپلماسی با اون همه پیچیدگی‌هاش! یا مثلا داخل بالاترین رده‌های مملکتی با این همه حق ملت و ..... خلاصه اینکه انگار باید خییییییییلی شهید بوده باشی تا بهت شهادت عیدی بدن! والله جز حسرت و درس و درد چیزی برای ما نموند و اونا به سعادت رسیدن! مبارکتون باشه... شهادت را جز به اهلش نمی‌دهند.... @khadem_koolebar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی برگشت دیگه سر نداشت... خدایا مارامدیون خـون ، وشرمنده پدران ومادران شهداو نگردان کسی را انتخاب کنیم که حافظ خون شهدا باشد @khadem_koolebar