نشست مهمِ ملّی در قم مقدّس
«حاکمیت و فاجعه کشف حجاب»
⎚ بازخوانی عملکرد و خروجی نهادهای حاکمیتی در قبال توطئه کشف حجاب
- خیزش و مطالبه تاثیرگذاران عرصههای اجتماعی در قم مقدس، بعد از استمرار سردرگمی و بیارادگی خسارتبار نهادهای حاکمیتی در قبال توطئه کشف حجاب و فحشا و اعتراضات شدید و مستمر مردمی مومن و انقلابی...
#رسانه_باشیم
#توطئه_کشفحجاب
#خیزش_قم
ـــ ـ ـ ـــ ـ
- یکشنبه ۱۲ آذر، بعد از نماز مغرب و عشا
- قم المقدسة، خیابان توحید، کوچه۸ ، مسجد امام حسینع
ـــ ـ ـ ـــ ـ
۱۲ آذر سالگرد شهید مدافع حرم، میثمنجفی گرامیباد👇🏼
💥عشقش به حضرت زینب(س) بیشتر از دخترش بود. یک دفعه گفتم: "آقا میثم، در این موقعیت میخواهی بروی؟لااقل اجازه بده بچه به دنیا بیاید... که گفت: زهره! دلت میآید این حرف را بزنی؟... دلت میآید حضرت زینب (س) دوباره اسیری بکشد؟ بعد از این حرفش دیگر هیچ چیز نگفتم میثم قبل از شهادتش یک روز از سوریه زنگ زد و با هم صحبت کردیم... من اواخر دوره بارداریام بود و روزهای سختی را میگذراندم. به او گفتم: خسته شدم. زودتر بیا خانه... گفت: "زهره جان! سپردم تان به حضرت زینب (س) و ازخانم خواستهام به شما سربزند.
🍂حلما تنها فرزندم که ۱۷ روز بعداز شهادت پدرش متولد شد.حلما بچه اولم بود و دوست داشتم همسرم کنارم باشد... ولی میدائم نشد. همان حرفش را در ذهنم مرور میکردم و حضرت زینب(س) و حضرت زهرا (س) را صدا میکردم و به آنها سلام میدادم و میگفتم حتما همه این عزیزان اینجا پیش من هستند...
🌷میثم همیشه می گفت: لطف این کار در 👈 گمنامی و اخلاص برای خداست.
#کتاب_مرواریدهای_بی_نشان
#ناصرکاوه
به روایت همسر شهید مدافع حرم،
#شهید_میثم_نجفی
#کلنا_عباسک_یا_زینب_سلام_الله_علیها
۱۲ آذر سالگرد شهید مدافع حرم، میثمنجفی گرامیباد👇🏼
🌷عشقش به حضرت زینب(س) بیشتر از دخترش بود. یک دفعه گفتم: "آقا میثم، در این موقعیت میخواهی بروی؟لااقل اجازه بده بچه به دنیا بیاید... که گفت: زهره! دلت میآید این حرف را بزنی؟... دلت میآید حضرت زینب (س) دوباره اسیری بکشد؟ بعد از این حرفش دیگر هیچ چیز نگفتم میثم قبل از شهادتش یک روز از سوریه زنگ زد و با هم صحبت کردیم... من اواخر دوره بارداریام بود و روزهای سختی را میگذراندم. به او گفتم: خسته شدم. زودتر بیا خانه... گفت: "زهره جان! سپردم تان به حضرت زینب (س) و ازخانم خواستهام به شما سربزند.
🍂حلما تنها فرزندم که ۱۷ روز بعداز شهادت پدرش متولد شد.حلما بچه اولم بود و دوست داشتم همسرم کنارم باشد... ولی میدائم نشد. همان حرفش را در ذهنم مرور میکردم و حضرت زینب(س) و حضرت زهرا (س) را صدا میکردم و به آنها سلام میدادم و میگفتم حتما همه این عزیزان اینجا پیش من هستند...
🌷میثم همیشه می گفت: لطف این کار در 👈 گمنامی و اخلاص برای خداست.
🌷من از همان موقعی که فهمیدم آقا #میثم شهید شده ،با خودم گفتم:
کاش بشود که #رهبر توی گوش دخترم #اذان بگوید. خیلی هم منتظر بودم که این دیدار با رهبری برایمان اتفاق بیفتد. اما قسمت نشد تا همان ماه رمضان که #حلما شش ماهه شده بود و من با خودم فکر میکردم که دیگر بزرگ شد و برای اذان گفتن توی گوشش دیر شده. اما وقتی خبر دادند که برای مراسم #افطار دعوت شده ایم از خوشحالی نمیدانستم که باید چکار کنم. همان موقع به خودم گفتم که هر طور شده من باید #حلما را به آغوش #رهبر برسانم. وقتی به بیت رسیدیم من به هرکسی که میگفتم میخواهم حضرت آقا توی گوش دخترم اذان بگوید، میگفت نمیشود ، اصرار نکن. آنقدر این جمله برایم تکرار شد که ته دلم رو کردم به همسر شهیدم و گفتم: آقا میثم چند روز دیگر #تولد من است، کادوی تولد تو به من همین است که رهبر توی گوش دخترمان اذان بگوید. من این را از تو میخواهم.
➖چطور این اتفاق افتاد؟
چند دقیقه ای از شروع سخنرانی گذشته بود که حلما شروع کرد به گریه کردن و من مجبور شدم از آن قسمت بیرون بیایم. حلما را بردم و بسختی خواباندم .موقع افطار که شد روی زمین سفره انداخته بودند، من دقیقا نزدیک سفره کناری رهبر ایستاده بودم. مراقبها به من گفتند که اینجا سفره آقایان است خانمها بالاترهستد، من گفتم نه من همینجا می ایستم تا دخترم را به آغوش رهبر برسانم.اتفاقا ایستادن من باعث شد که خانم های دیگر هم بیایند و کل آن سفره را خانم هابنشیند. مراسم افطار شروع شد اما من آنقدر بیقرار بودم و گریه میکردم اصلا نمیتوانستم افطار کنم و همه متوجه حالم شدند. بالاخره چندتا از مراقبها آمدند گفت دخترت را بده به آغوش رهبر بدهیم در گوشش اذان بگوید. گفتم نه ...من باید خودم حلما را به آغوش ایشان برسانم. که این اتفاق افتاد ، حلما با اینکه در خواب سنگینی بود اما وقتی به آغوش رهبر رفت، بیدار شد، چشم هایش را باز کرد اما اصلا گریه نکرد، خیلی آرام داشت به ایشان نگاه میکرد.
من رو به ایشان گفتم، خیلی دوست داشتم شما توی گوش دخترم اذان بگویید اما الان شش ماهه شده است و دیر شده...🌺 حضرت آقا هم فرمودند 🌺
که: نه...چرا دیر شده باشد... اصلا هم دیر نیست.بعد همانجا رهبر توی گوش حلما اذان گفت و من این صحنه را که دیدم آرام شدم.
🌷عروسی شهید میثم بصورت معنوی و به دور از هرگونه موسیقی برگزار شد. همون شب مادرم توخواب دید که میثم و خانومشون توی حرم حضرت زینب ، مشغول زیارت هستن ...
خانم زینب از اول شهید رو برای خودش میخواست .
🌷اخلاق آقا میثم در بیرون و داخل منزل یکی بود. خیلی شوخ طبع بود و سر به سر همه میگذاشت. خیلی شلوغ بود و همیشه در منزل شعر و آواز میخواند.😊
یادم هست یکبار که میخواستم نماز بخوانم، گفتم:« چقدر سر و صدا میکنی! کمی آرام باش» چون شلوغ میکرد و تمرکز نداشتم. با خنده گفت: «زهره! روزی بیاید آنقدر خانه ساکت باشد که بگویی ای کاش سروصداهای میثم بود».😅
🌷«همیشه آقا میثم با من شوخی میکرد و میگفت: "وقتی شهید شوم و برای مصاحبه پیش تو آمدند چه چیزی میخواهی بگویی؟" واقعا به بعضی از این سوالات فکر نکرده بودم.»💔
وقتی با هم بودیم حواسش بود دستمون تو دست هم نباشه
ملاحظهی مجـردها رو میکرد☺️
همه جا اینجوری بود....
همیشه دوستانم میگفتن زوجی به اندازه شما ندیدم انقدر ملاحظه بکنن...🌸
🌷روزهای آخر فقط در حال نوشتن بود 📝خیلی خاکی و تو دار بود همش خنده رو لباش بود چند روز مونده بود که بابا بشه خیلی ذوق داشت حلما کوچولوشو ببینه.😍 اما همش از یه کار نیمه تموم حرف میزد که باید انجام بده و بعد برگرده... یک دفعه گفتم: «آقا میثم، در این موقعیت میخواهی بروی؟ اجازه بده بچه به دنیا بیاید.» که گفت: «زهره! دلت میآید این حرف را بزنی؟ دلت میآید حضرت زینب(س) دوباره اسیری بکشد😔؟» بعد از این حرفش دیگر هیچ چیز نگفتم. بالاخره کاری که باید میکرد رو انجام داد و برگشت اما بدون دیدن دخترش😔
حلما درست ۱۷ روز بعد از شهادت پدرش به دنیا اومد😭💔
#آخـرین_خـداحافظے
🌷یکی دوهفتهی آخر دیگه نمیتونستم دوری میثم رو تحمل کنم...😔 این دفعه که زنگ زد ۴۵ دقیقه با هم صحبت کردیم، میثم انگار داشت خـداحافظی میکرد و حلالیت میگرفت، ولی من متوجه نبودم😔 اصلا انگار خدا نمی خواست که من بفهمم میثم برای چی داره این حرفا رو میزنه!! اون شب همش از من معذرت خواهی میکرد💔 گفت زهره روی پای خودت وایسا✊سپردمتون به حضرت زینب ازش خواستم صبرتون بده...🌷منم ازش بابت گریه هایی که کردم عذرخواهی کردم و بهش گفتم تو فقط محکم جلوی دشمن وایسا و لحظهای سست نشو، به فکر دلتنگیهای منم نباش
🌷خیلی دوست داشت بچهش رو ببینه☺️
از قبل به دنیا اومدن عاشق دخترش بود،❤️ اینو وقتی فهمیدم که به شوخی جون بچمون رو قسم خوردم. خیلی ناراحت شد😔، گفت هیچ وقت جون بچهمون رو قسم نخور. همرزماش برگشتن ولی میثم با چند نفر دیگه موند. هرچی بهش گفتن میثم بچهات میخواد به دنیا بیاد گوش نداد...😔 وقتی دخترمون میخواست به دنیا بیاد احساس کردم الان پیشمه...🌿
🌷همیشه می گفت دوست دارم بچهم کتابخون باشه.📚 می گفت بزار به دنیا بیاد خودم کتابخونش می کنم.📔 اعتقاد داشت بچهها از کودکی باید اسلام رو بشناسن👌خیلی ناراحت بود که ما دین رو فقط ارثی داریم و چیزی از اون نمیدونیم😔 می گفت برای بچههای الان باید با دلیل و مدرک و از کتابهای معتبر اسلام رو معرفی کنی👌
🌷وقتی با هم بودیم حواسش بود دستمون تو دست هم نباشه;
ملاحظهی مجـردها رو میکرد🍃☺️
همه جا اینجوری بود....همیشه دوستانم میگفتن زوجی به اندازه شما ندیدم انقدر ملاحظه بکنن...🌹🍃
🤔بعضی وقتها جسمی و روحی حالم خوب نبود😷 ازش میخواستم کمک کنه زود خوب شم. میخوابیدم، بیدار که میشدم خوب بودم.😁 همیشه تو هرکاری ازش هم مشورت میگیرم هم اجازه.☺️ مثلا یکبار مطلبی رو از دفترش میخواستم برای کسی بخونم. چون میدونستم ممکنه نخواد، بهش گفتم میتونم برای فلانی بخونم؟ شب خوابیدم تو خواب دیدم همین سوال رو ازش پرسیدم و میثم هم اجازه داد😊 وقتی تو خواب میبینمش و بیدار میشم احساس میکنم میخواد به من بگه: من دارم با شما زندگی میکنم و در کنارتون هستم😊 برای همین راحتتر با شرایط کنار میام و اروم میشم.
#کتاب_مرواریدهای_بی_نشان
#ناصرکاوه
به روایت همسر شهید مدافع حرم،
#شهید_میثم_نجفی
۱۲ آدر سالگرد شهیده، فهمیده سیاری
#طلبه_شهید_فهمیه_سیاری, در ۶ آذر سال ۱۳۵۹ کولهبار سفرش را بست و بههمراه یکی از یارانش، راهی شهر بانه شد تا بلکه بتواند با آموزشهای صحیح دینی در راستای آگاهی بخشی به فرزندان مظلوم آن سرزمین، گامهایی را بردارد... ماشین در حال حرکت بود. همراهان اعلام کردند, نگران نباشید، کالیبر پنجاه پشت سرتان در حرکت است. فهیمه با تبسمی پر از معنا رو به دوستش کرد و تمثال حضرت امام را که همراه داشت، نشان داد و گفت: کالیبر هزار با ماست.
تا او را داریم چه غم!؟... و شروع کرد به تلاوت آیاتی از قرآن. ناگهان ماشین را به رگبار بستند. راننده گفت: سرتان را ببرید پایین. فهیمه آرام سرش را پایین آورد. بعد از چند دقیقه متوجه شدم خون از روی تمثال امام راه افتاده بود. فهیمه تا آخرین لحظه شهادت، حتی ناله هم نکرده بود و با عکس امام که روی قلبش گذاشته بود به شهادت رسید... شهیده فهمیه سیاری به همراه سه بانوی دیگر که قصد سفر به شهر سقز را داشتند موقع عبور از منطقه دیواندره در تاریخ ۱۲ آذر ۱۳۵۹ ماشین حامل آنان مورد حمله قرار گرفت و به درجه شهادت نایل آمدند...
#کتاب_مرواریدهای_بی_نشان,
#ناصرکاوه
خاطره ای از طلبه شهیده, فهمیه سیاری
نشست مهمِ ملّی در قم مقدّس
«حاکمیت و فاجعه کشف حجاب»
⎚ بازخوانی عملکرد و خروجی نهادهای حاکمیتی در قبال توطئه کشف حجاب
- خیزش و مطالبه تاثیرگذاران عرصههای اجتماعی در قم مقدس، بعد از استمرار سردرگمی و بیارادگی خسارتبار نهادهای حاکمیتی در قبال توطئه کشف حجاب و فحشا و اعتراضات شدید و مستمر مردمی مومن و انقلابی...
#رسانه_باشیم
#توطئه_کشفحجاب
#خیزش_قم
ـــ ـ ـ ـــ ـ
- یکشنبه ۱۲ آذر، بعد از نماز مغرب و عشا
- قم المقدسة، خیابان توحید، کوچه۸ ، مسجد امام حسینع
ـــ ـ ـ ـــ ـ
۱۲ آذر سالگرد شهید مدافع حرم، میثمنجفی گرامیباد👇🏼
💥عشقش به حضرت زینب(س) بیشتر از دخترش بود. یک دفعه گفتم: "آقا میثم، در این موقعیت میخواهی بروی؟لااقل اجازه بده بچه به دنیا بیاید... که گفت: زهره! دلت میآید این حرف را بزنی؟... دلت میآید حضرت زینب (س) دوباره اسیری بکشد؟ بعد از این حرفش دیگر هیچ چیز نگفتم میثم قبل از شهادتش یک روز از سوریه زنگ زد و با هم صحبت کردیم... من اواخر دوره بارداریام بود و روزهای سختی را میگذراندم. به او گفتم: خسته شدم. زودتر بیا خانه... گفت: "زهره جان! سپردم تان به حضرت زینب (س) و ازخانم خواستهام به شما سربزند.
🍂حلما تنها فرزندم که ۱۷ روز بعداز شهادت پدرش متولد شد.حلما بچه اولم بود و دوست داشتم همسرم کنارم باشد... ولی میدائم نشد. همان حرفش را در ذهنم مرور میکردم و حضرت زینب(س) و حضرت زهرا (س) را صدا میکردم و به آنها سلام میدادم و میگفتم حتما همه این عزیزان اینجا پیش من هستند...
🌷میثم همیشه می گفت: لطف این کار در 👈 گمنامی و اخلاص برای خداست.
#کتاب_مرواریدهای_بی_نشان
#ناصرکاوه
به روایت همسر شهید مدافع حرم،
#شهید_میثم_نجفی
#کلنا_عباسک_یا_زینب_سلام_الله_علیها
۱۲ آذر سالگرد شهید مدافع حرم، میثمنجفی گرامیباد👇🏼
🌷عشقش به حضرت زینب(س) بیشتر از دخترش بود. یک دفعه گفتم: "آقا میثم، در این موقعیت میخواهی بروی؟لااقل اجازه بده بچه به دنیا بیاید... که گفت: زهره! دلت میآید این حرف را بزنی؟... دلت میآید حضرت زینب (س) دوباره اسیری بکشد؟ بعد از این حرفش دیگر هیچ چیز نگفتم میثم قبل از شهادتش یک روز از سوریه زنگ زد و با هم صحبت کردیم... من اواخر دوره بارداریام بود و روزهای سختی را میگذراندم. به او گفتم: خسته شدم. زودتر بیا خانه... گفت: "زهره جان! سپردم تان به حضرت زینب (س) و ازخانم خواستهام به شما سربزند.
🍂حلما تنها فرزندم که ۱۷ روز بعداز شهادت پدرش متولد شد.حلما بچه اولم بود و دوست داشتم همسرم کنارم باشد... ولی میدائم نشد. همان حرفش را در ذهنم مرور میکردم و حضرت زینب(س) و حضرت زهرا (س) را صدا میکردم و به آنها سلام میدادم و میگفتم حتما همه این عزیزان اینجا پیش من هستند...
🌷میثم همیشه می گفت: لطف این کار در 👈 گمنامی و اخلاص برای خداست.
🌷من از همان موقعی که فهمیدم آقا #میثم شهید شده ،با خودم گفتم:
کاش بشود که #رهبر توی گوش دخترم #اذان بگوید. خیلی هم منتظر بودم که این دیدار با رهبری برایمان اتفاق بیفتد. اما قسمت نشد تا همان ماه رمضان که #حلما شش ماهه شده بود و من با خودم فکر میکردم که دیگر بزرگ شد و برای اذان گفتن توی گوشش دیر شده. اما وقتی خبر دادند که برای مراسم #افطار دعوت شده ایم از خوشحالی نمیدانستم که باید چکار کنم. همان موقع به خودم گفتم که هر طور شده من باید #حلما را به آغوش #رهبر برسانم. وقتی به بیت رسیدیم من به هرکسی که میگفتم میخواهم حضرت آقا توی گوش دخترم اذان بگوید، میگفت نمیشود ، اصرار نکن. آنقدر این جمله برایم تکرار شد که ته دلم رو کردم به همسر شهیدم و گفتم: آقا میثم چند روز دیگر #تولد من است، کادوی تولد تو به من همین است که رهبر توی گوش دخترمان اذان بگوید. من این را از تو میخواهم.
➖چطور این اتفاق افتاد؟
چند دقیقه ای از شروع سخنرانی گذشته بود که حلما شروع کرد به گریه کردن و من مجبور شدم از آن قسمت بیرون بیایم. حلما را بردم و بسختی خواباندم .موقع افطار که شد روی زمین سفره انداخته بودند، من دقیقا نزدیک سفره کناری رهبر ایستاده بودم. مراقبها به من گفتند که اینجا سفره آقایان است خانمها بالاترهستد، من گفتم نه من همینجا می ایستم تا دخترم را به آغوش رهبر برسانم.اتفاقا ایستادن من باعث شد که خانم های دیگر هم بیایند و کل آن سفره را خانم هابنشیند. مراسم افطار شروع شد اما من آنقدر بیقرار بودم و گریه میکردم اصلا نمیتوانستم افطار کنم و همه متوجه حالم شدند. بالاخره چندتا از مراقبها آمدند گفت دخترت را بده به آغوش رهبر بدهیم در گوشش اذان بگوید. گفتم نه ...من باید خودم حلما را به آغوش ایشان برسانم. که این اتفاق افتاد ، حلما با اینکه در خواب سنگینی بود اما وقتی به آغوش رهبر رفت، بیدار شد، چشم هایش را باز کرد اما اصلا گریه نکرد، خیلی آرام داشت به ایشان نگاه میکرد.
من رو به ایشان گفتم، خیلی دوست داشتم شما توی گوش دخترم اذان بگویید اما الان شش ماهه شده است و دیر شده...🌺 حضرت آقا هم فرمودند 🌺
که: نه...چرا دیر شده باشد... اصلا هم دیر نیست.بعد همانجا رهبر توی گوش حلما اذان گفت و من این صحنه را که دیدم آرام شدم.
🌷عروسی شهید میثم بصورت معنوی و به دور از هرگونه موسیقی برگزار شد. همون شب مادرم توخواب دید که میثم و خانومشون توی حرم حضرت زینب ، مشغول زیارت هستن ...
خانم زینب از اول شهید رو برای خودش میخواست .
🌷اخلاق آقا میثم در بیرون و داخل منزل یکی بود. خیلی شوخ طبع بود و سر به سر همه میگذاشت. خیلی شلوغ بود و همیشه در منزل شعر و آواز میخواند.😊
یادم هست یکبار که میخواستم نماز بخوانم، گفتم:« چقدر سر و صدا میکنی! کمی آرام باش» چون شلوغ میکرد و تمرکز نداشتم. با خنده گفت: «زهره! روزی بیاید آنقدر خانه ساکت باشد که بگویی ای کاش سروصداهای میثم بود».😅
🌷«همیشه آقا میثم با من شوخی میکرد و میگفت: "وقتی شهید شوم و برای مصاحبه پیش تو آمدند چه چیزی میخواهی بگویی؟" واقعا به بعضی از این سوالات فکر نکرده بودم.»💔
وقتی با هم بودیم حواسش بود دستمون تو دست هم نباشه
ملاحظهی مجـردها رو میکرد☺️
همه جا اینجوری بود....
همیشه دوستانم میگفتن زوجی به اندازه شما ندیدم انقدر ملاحظه بکنن...🌸
🌷روزهای آخر فقط در حال نوشتن بود 📝خیلی خاکی و تو دار بود همش خنده رو لباش بود چند روز مونده بود که بابا بشه خیلی ذوق داشت حلما کوچولوشو ببینه.😍 اما همش از یه کار نیمه تموم حرف میزد که باید انجام بده و بعد برگرده... یک دفعه گفتم: «آقا میثم، در این موقعیت میخواهی بروی؟ اجازه بده بچه به دنیا بیاید.» که گفت: «زهره! دلت میآید این حرف را بزنی؟ دلت میآید حضرت زینب(س) دوباره اسیری بکشد😔؟» بعد از این حرفش دیگر هیچ چیز نگفتم. بالاخره کاری که باید میکرد رو انجام داد و برگشت اما بدون دیدن دخترش😔
حلما درست ۱۷ روز بعد از شهادت پدرش به دنیا اومد😭💔
#آخـرین_خـداحافظے
🌷یکی دوهفتهی آخر دیگه نمیتونستم دوری میثم رو تحمل کنم...😔 این دفعه که زنگ زد ۴۵ دقیقه با هم صحبت کردیم، میثم انگار داشت خـداحافظی میکرد و حلالیت میگرفت، ولی من متوجه نبودم😔 اصلا انگار خدا نمی خواست که من بفهمم میثم برای چی داره این حرفا رو میزنه!! اون شب همش از من معذرت خواهی میکرد💔 گفت زهره روی پای خودت وایسا✊سپردمتون به حضرت زینب ازش خواستم صبرتون بده...🌷منم ازش بابت گریه هایی که کردم عذرخواهی کردم و بهش گفتم تو فقط محکم جلوی دشمن وایسا و لحظهای سست نشو، به فکر دلتنگیهای منم نباش
🌷خیلی دوست داشت بچهش رو ببینه☺️
از قبل به دنیا اومدن عاشق دخترش بود،❤️ اینو وقتی فهمیدم که به شوخی جون بچمون رو قسم خوردم. خیلی ناراحت شد😔، گفت هیچ وقت جون بچهمون رو قسم نخور. همرزماش برگشتن ولی میثم با چند نفر دیگه موند. هرچی بهش گفتن میثم بچهات میخواد به دنیا بیاد گوش نداد...😔 وقتی دخترمون میخواست به دنیا بیاد احساس کردم الان پیشمه...🌿
🌷همیشه می گفت دوست دارم بچهم کتابخون باشه.📚 می گفت بزار به دنیا بیاد خودم کتابخونش می کنم.📔 اعتقاد داشت بچهها از کودکی باید اسلام رو بشناسن👌خیلی ناراحت بود که ما دین رو فقط ارثی داریم و چیزی از اون نمیدونیم😔 می گفت برای بچههای الان باید با دلیل و مدرک و از کتابهای معتبر اسلام رو معرفی کنی👌
🌷وقتی با هم بودیم حواسش بود دستمون تو دست هم نباشه;
ملاحظهی مجـردها رو میکرد🍃☺️
همه جا اینجوری بود....همیشه دوستانم میگفتن زوجی به اندازه شما ندیدم انقدر ملاحظه بکنن...🌹🍃
🤔بعضی وقتها جسمی و روحی حالم خوب نبود😷 ازش میخواستم کمک کنه زود خوب شم. میخوابیدم، بیدار که میشدم خوب بودم.😁 همیشه تو هرکاری ازش هم مشورت میگیرم هم اجازه.☺️ مثلا یکبار مطلبی رو از دفترش میخواستم برای کسی بخونم. چون میدونستم ممکنه نخواد، بهش گفتم میتونم برای فلانی بخونم؟ شب خوابیدم تو خواب دیدم همین سوال رو ازش پرسیدم و میثم هم اجازه داد😊 وقتی تو خواب میبینمش و بیدار میشم احساس میکنم میخواد به من بگه: من دارم با شما زندگی میکنم و در کنارتون هستم😊 برای همین راحتتر با شرایط کنار میام و اروم میشم.
#کتاب_مرواریدهای_بی_نشان
#ناصرکاوه
به روایت همسر شهید مدافع حرم،
#شهید_میثم_نجفی
۱۲ آدر سالگرد شهیده، فهمیده سیاری
#طلبه_شهید_فهمیه_سیاری, در ۶ آذر سال ۱۳۵۹ کولهبار سفرش را بست و بههمراه یکی از یارانش، راهی شهر بانه شد تا بلکه بتواند با آموزشهای صحیح دینی در راستای آگاهی بخشی به فرزندان مظلوم آن سرزمین، گامهایی را بردارد... ماشین در حال حرکت بود. همراهان اعلام کردند, نگران نباشید، کالیبر پنجاه پشت سرتان در حرکت است. فهیمه با تبسمی پر از معنا رو به دوستش کرد و تمثال حضرت امام را که همراه داشت، نشان داد و گفت: کالیبر هزار با ماست.
تا او را داریم چه غم!؟... و شروع کرد به تلاوت آیاتی از قرآن. ناگهان ماشین را به رگبار بستند. راننده گفت: سرتان را ببرید پایین. فهیمه آرام سرش را پایین آورد. بعد از چند دقیقه متوجه شدم خون از روی تمثال امام راه افتاده بود. فهیمه تا آخرین لحظه شهادت، حتی ناله هم نکرده بود و با عکس امام که روی قلبش گذاشته بود به شهادت رسید... شهیده فهمیه سیاری به همراه سه بانوی دیگر که قصد سفر به شهر سقز را داشتند موقع عبور از منطقه دیواندره در تاریخ ۱۲ آذر ۱۳۵۹ ماشین حامل آنان مورد حمله قرار گرفت و به درجه شهادت نایل آمدند...
#کتاب_مرواریدهای_بی_نشان,
#ناصرکاوه
خاطره ای از طلبه شهیده, فهمیه سیاری
#شهیدحسین_علم_الهدی👇
🌷نوجوان که بود، ساواک دستگیرش کرد. رفتم ملاقاتش و دیدم اوضاع زندان اصلا خوب نیست. اتاق زندان بسیار کوچک و قدیمی و غیر بهداشتی بود... به سید حسین گفتن: چه چیزی لازم داری برات بیارم؟... گفت: فقط یک جلد قرآن برام بیارین.... حسین علم الهدی را به بند نوجوانان بزهکار انداختند. او صبوری به خرج داد...چند روز صدای نماز جماعت و تلاوت قرآن از بند بلند بود... ماموران حسین را گرفتند زیر مشت و لگد می زدندو می گفتند: تو به اینها چی کار داری؟... از آن به بعد، شکنجه ی حسین، کار هر روز ماموران شده بود... یک بار هم نشد که زیر شکنجه، اطلاعات را لو بدهد... این نوجوان شانزده ساله را می نشاندند روی صندلی الکتریکی، یا اینکه از سقف آویزانش می کردند و می چرخاندنش و یا...
🌷رشته مورد علاقه اش «تاریخ» بود. سال 1356 در دانشگاه فردوسی مشهد قبول شد. هر روز نماز صبحش را در حرم می خواند. توی مسجد کرامت مشهد جلسات تفسیر قرآن آیت الله خامنه ای را پیدا کرده بود. بچه های دانشجو را به این جلسات میبرد...
🌷روزهای ابتدای جنگ ، شبی تعدادی از بسیجیان طرح شبیخون به ارتش عراق را داشتند . ارتش عراق در اطراف اهواز بود . حسین وصیت نامه ای نوشت و به من داد . این برگه تاچند روز درجیب من بود . روزی مشغول مطالعه کاغذهای جیب خود بودم که ناخودآگاه نامه ی حسین را خواندم . حسین در وصیت نامه نوشته بود، به شاگردانم سفارش وتأکید می کنم که مطالعه نهج البلاغه را ادامه دهند...
🌷نیمه هاى شب بود كه نهج البلاغه میخواند. من نگاه كردم به ایشان، دیدم چهره اش برافروخته شده و دارد اشك میریزد. من با زیر چشم، شماره صفحه نهج البلاغه را نگاه كردم و به ذهن سپردم پس از مدتى، سید حسین نهج البلاغه را بست و براى استراحت به بیرون رفت. من صفحه نهج البلاغه را باز كردم، دیدم همان خطبهاى است كه حضرت على (ع) در فراق یاران باوفایش ناله میكند و مبفرماید :أین َ عمار؟ أین َ ذوالشهادتین؟ كجاست عمار؟ كجاست...
🌷عراقیها با تانك از روی اجساد مطهر شهدای هویزه گذشتند، طوری كه هیچ اثری از شهدا نماند. بعدها جنازهها به سختی شناسایی شدند. حسین را از قرآنی كه در كنارش بود شناختند. قرآنی با امضای امام خمینی(ره) و آیت الله خامنه ای...
#کتاب_شهداوانس_به_قرآن
#ناصرکاوه
ناصر کاوه:
🔥دانشجویان ایرانی که زیر تانک له شدند❗️
🔻در دانشگاه که بود اساتید مارکسیست بهخاطر تسلط علمی «او» بر اندیشه اسلامی، جرات نمی کردند در کلاسهایی که او شرکت می کرد حرفهای انحرافی بزنند و یا اصلا به آن کلاس نمیرفتند!!
🔻وقتی که پیش نویس قانون اساسی در حال بررسی در مجلس خبرگان قانون اساسی بود بود «او» پیگیر گنجانیدن «ولایت فقیه» بود و طرحی را برای آن به مجلس ارسال کرد.
🔻«او» از دانشجویان مرتبط به آیت الله خامنهای در مشهد پیش از انقلاب و فعال عرصه سیاسی قبل و بعد از انقلاب و موضوع تسخیر لانه جاسوسی آمریکا بود.
🔻وقتی به اهواز رفت در اتاق محقرش بسیاری شبها را تا صبح تحقیق و مطالعه می کرد و سخنرانی های پرشور او در رادیو اهواز شنوندگان زیادی داشت.
🔻در دورانی که فرمانده سپاه اهواز بود و بهخاطر خیانت بنی صدر آذوقه و سلاح به نیروهای مدافع مردمی نمیرسید؛ او با همراهی جمعی از دانشجویان و دانش آموزان و مردم به جنگ دشمن می رفت.
در هویزه در یک روز توانست با همراهی یارانش هشتصد نفر بعثی را با دست خالی اسیر کند.
🔻اما حسین و حدود ۶۰ نفر از دانشجویان انقلابی و مردم در محاصره لشکرهای مجهز عراقی افتادند و در ۱۶ دی ۱۳۵۹ و در روز اربعین حسینی، پس از مقاومتی جانانه و تا آخرین نفس با گلوله مستقیم دشمن، همگی به شهادت رسیدند و شنی های تانک های عراقی پیکرهای آنها را چنان زیر خود خُرد کردند که اثر قابل شناسایی از آنها نماند.
🔻پس از این واقعه، هویزه سقوط کرد و هجده ماه بعد که آزاد شد پیکر شهید حسین علم الهدی از قرآنی که با امضای امام خمینی و آیت الله خامنهای به همراه داشت شناسایی شد.
🔻ایستادگی او و یارانش امید زیادی در جبهه خودی ایجاد کرد که زمینه عملیات های بعدی از جمله فتح خرمشهر شد.
🔻همچنین مقاومت شهید علم الهدی و یاران مظلومش ترس زیادی در نیروهای بعثی ایجاد کرد، چون صدام فهمیده بود که در فرمولهایش با جریان جدیدی مواجه شده است و باوجود آنکه میتوانست سوسنگرد را هم بگیرد، جرأت نکرد جلو بیاید.
🔻روز ۱۶ دی در تقویم به عنوان #روز_شهدای_دانشجو نامگذاری شده است ولی متاسفانه دستگاههای فرهنگی و رسانهای، دانشگاه ها و تشکل های دانشجویی توجه زیادی به این حادثه مهم و الگوی بزرگ جریان دانشجویی ندارند.
☀️بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، با فرمان تشکیل جهاد سازندگی، بدون مطلع ساختن خانواده و به بهانه سفری به حوالی تهران، راهی سیستان و بلوچستان شد و در آنجا ضمن کارهای بدنی، به شغل معلمی نیز مشغول شد. با تشکیل سپاه پاسداران، غلامعلی جزو اولین نیروهایی بود که به این نهاد انقلابی پیوست و در سپاه خیابان خردمند در کنار عزیزانی چون حاج احمد متوسلیان، شهید رضا قربانی مطلق، شهید محمد متوسلی و شهید حاج علی اصغر اکبری مشغول به فعالیت شد و فرماندهی پاسداران مستقر در این مقر را به عهده گرفت و در همین حال، به تدریس در مدارس یکی ازمناطق محروم تهران (شمیران نو) نیز مشغول بود. مدتی هم مسئولیت حفاظت از جان شهید مطهری را برعهده داشت و در زمان حیات او و پس از شهادتش، سه بار مورد سوء قصد گروه های چپ قرار گرفت.
☀️با شروع غائله کردستان، غلامعلی هجرت بزرگ زندگی خویش را انجام داد و به همراه سرداران همرزمش عازم مبارزه با ضد انقلاب شد. در پاکسازی شهر سنندج و شکستن محاصره باشگاه افسران، نقش عمده ای را ایفا کرد و پس از آن به بانه شتافت. این شهر در معرض سقوط بود و پادگان آن تحت محاصره ضد انقلاب قرار داشت. پس از چند هفته سرانجام او و یارانش، موفق به شکستن این محاصره و پاکسازی شهر بانه شدند. در جربان این پاکسازی، غلامعلی پس از یک در گیری با ضد انقلاب به طرز معجزه آسایی نجات یافت و از ناحیه دو دست و پا مجروح شد و به تهران اعزام گردید.شهید پیچک، در اوایل سال ۶۰ به فکر انجام عملیاتی گسترده برای آزادسازی بخش وسیعی از ارتفاعات میهن اسلامی، از اشغال رژیم بعثی عراق افتاد و به همراه شهید بزرگوار حاج علی موحد دانش، طی حدود ۵ ماه به شناسایی خطوط دشمن و طراحی این عملیات چرمیان، سر تنان، شیا کوه؛ دیزه کش، بر آفتاب دشت شکمیان، اناره دشت گیلان و مناطق دیگری در دشت گیلان غرب بود.
☀️💥سر انجام در روز ۲۰ آذر ماه سال ۶۰ علی رغم اینکه #شهید_پیچک دیگر مسئول عملیات منطقه را برعهده نداشت. پس از اعزام نیروها به نقطه رهایی به همراه شهید حاج علی رضا موحد دانش و یکی دو نفر از همرزمانش برای انجام آخرین شناسایی، عازم ارتفاعات «برآفتاب» شد که در آنجا مورد اصابت دو گلوله از ناحیه سینه و گردن قرار گرفته و به شهادت رسید...پیکر پاک #شهید_پیچک در عمق خاک عراق و درست زیر دید دشمن قرار گرفت. سرانجام پس از دو روز تلاش مستمر از سوی رزمندگان و شهادت دو تن از دوستانش هنگام تلاش انتقال پیکر او، جسم پاکش به میهن اسلامی بازگردانده شد...
💐روزهای اول پیروزی انقلاب ؛
هرکس چیزی داشت مثل طلا و پول ...
برای جبهه میداد ، من به علی گفتم :
پســرم من چیزی ندارم بدهم ،
فورا گفت: من را که داری ، مرا بده...🍃
🌷تو مملکتی که یه روزی پسر بچهای توش بود به نام غلامعلی پیچک که بعدها شد فرمانده عملیات غرب کشور و طوری شهید شد که برایش دو مزار درست کردند.مامانش از بقالی سر کوچه واسش بستنی خرید. پسربچه بستنی شو تو آستینش قایم کرد آورد خونه؛ مامانش میگفت: وقتی رسیدیم خونه رو کرد بهم و گفت: مامان بستنیم آب شد ولی دل بچههای تو ڪوچه آب نشد... حالا آدمای همین مملکت بعضیامون به جایی رسیدیم که عکس خانه هاو غذاها و نوشیدنیها و لحظه به لحظه سفر و مهمانی و سفره یلدا و میوه ی نوبرمون رو میفرستیم توی اینستا و... برامون هم فرقی نمی کنه مخاطبمون داره یا نداره، گرسنه است یا سیره...
⏳آذرماه سال۱۳٦۰
#کتاب_فاتحان_قله_های_عاشقی
#ناصرکاوه
خاطره ای از فرمانده عملیات غرب کشور
✍ راوی : مادر شهید
🥀#شهید_غلامعلی_پیچک🕊
🔹امام خامنه ای؛
💠 درود خدا و فرشتگان و صالحان بر سردار شجاع و صمیمی و فداکار اسلام، غلامعلی پیچک.
📍 شهید پیچک: ما از سرنگونی نمیترسیم، از انحراف میترسیم
🔅 مسئولیت ما، مسئولیت تاریخ است. بگذارید بگویند حکومت دیگری بعد از حکومت علی(ع) بود به اسم حکومت خمینی که با هیچ ناحقی نساخت، تا سرنگون شد. ما از سرنگونی نمیترسیم، از انحراف میترسیم
✍🏻شهید پیچک:نماز خواندن معلم شهید غلامعلی پیچک حال و هوایی دیگری داشت هر وقت او را در نماز میدیدی حالت خاصی داشت رنگش دگرگون میشد و تغییر میکرد ،طوری که احساس میکردیم از این دنیا جدا شده و در این دنیا نیست. او مقیّد به نماز جماعت در اوّل وقت بود و هر جا هم جماعت نبود خودش نماز جماعت برپا میکرد. مادر شهید پیچک میگوید: «روزهای اول پیروزی انقلاب هر کس چیزی داشت مثل طلا و پول...برای جبهه میداد، من به علی گفتم: پسرم من چیزی ندارم بدهم، فوراًً گفت:من را که داری، مرا بده.»
💠 شهید پیچک:من در این راهی که انتخاب کردهام، سختی بسیار کشیدهام؛ خیلی محرومیتها لمس نمودهام. همهی هدفم این است که زحماتم از بین نرود. از خدا میخواهم که حتماً این کارها را از من قبول کند و اجرم را بدهد. اجر من تنها با شهادت ادا میشود و اگر در این راه شهید نشوم، همه زحماتم هدر رفته است.
#تلنگر:👇🏼
⭕️ مراقب #قوانین_معکوس دنیا باشیم؟
✅ در #دستگاه_الهی برخی
#اعمال_معکوس_عمل میکند!🤔🥺
🔹#صدقه_دادن، ظاهراً پول را کم میکند، اما در واقع معکوس عمل میکند و ما را از فقر نجات میدهد. امام معصوم میفرمایند: اگر فقیر شدی، بیشتر صدقه بده!
🔹#خمس_و_زکات هم معکوس عمل کرده و ما را غنیتر میکند.
🔹 # #دوری_از_ریاست و دنبال_قدرت_ندویدن، معکوس عمل میکند و قدرت به دنبال تو میدود.
🔹 #فکر_آباد_کردن_آخرت، معکوس عمل میکند و دنیای مان را آباد میکند.
🔹 #دنبال _عبادت و گره گشایی از کار مردم می رویم و اوقات خود را صرف نماز، عبادت و بندگی و مردم داری کردیم، معکوس عمل کرده و برکت به وقت مان میدهد.
🔹وقتی به خودمان
#در_راه_خدا_سخت میگیریم و از دست درازی به بیت الملل جلوگیری می کنیم، معکوسش این است که سختیهای دنیا که برای همه هست، برای ما آسان میشود و گاهی آسانتر.
🔹معکوس #کمتر_خوردن، سلامتی است.
🔹وقتی #یاد_مرگ کنیم، معکوس عمل میکند و دل مان زنده و شاداب میشود.
🔹وقتی #چشم_از_حرام ببندیم، بیشتر از بقیه میبینیم و میفهمیم و از دیدنی ها لذت می بریم!
🔹وقتی #سکوت_اختیار_کنیم، بیشتر از کسی که زیاد حرف میزند جلوه میکنیم.
🔹#حجاب_و_پوشاندن_از_ نامحرم و داشتن عفت ، به ظاهر محدودیت است، اما #وقار_و _بزرگی زن را بیشتر میکند، قرآن نیز بر این موضوع تاکید دارد.
🔹وقتی #جان_در_راه_خدا میدهی و #شهید_میشوی، معکوس عمل کرده و خداوند تو را زنده میکند👈 خداوند عزوجل در قرآن می فرماید: هرگز كسانى را كه در راه خدا كشته شده اند، مرده مپندارید بلكه آنان زندهاند و نزد پروردگارشان روزى می خورند.
🔹وقتی #نیرنگ_میزنیم و چاهی برای کسی میکنیم، معکوس عمل کرده و خودمان دچار نیرنگ میشویم و در چاه میافتیم!
🔹وقتی #مهماندار_میشویم، به ظاهر هزینه می کنیم، اما برکت به سفرهمان میآید.
🔹وقتی متاهل_و_بچهدار_میشوی، قانون معکوسهای دنیا اِعمال میشود و به جای هزینه بیشتر، برکت و رزق ما زیاد میشود!
🔹#نتیجه 👈 برای نشاط و شادی و عاقبت به خیری خود باید به فکر رفع مشکلات دیگران باشیم و دل دیگران را شاد کنیم تا دل خودمان شاد شود.
✅ و این گونه است که خدا از مردم میخواهد اندکی در کار دنیا و قانون حاکم بر آن (معکوس عمل کردن) و #تزکیه_نفس و #شکرگذار باشند👈 تابه بیراهه و گمراهی که شیطان به دروغ برای ما در دنیا تزئین میکند 👈پا نگذاریم...
✅و بد نیست یاد کنیم از قانونی که شهیدان حسن تهرانی مقدم، عباس بابایی، صیاد شیرازی، شیرودی، همت، خرازی، کاظمی، زین الدین، باکری، برونسی، محسن فخری زاده، مجید شهریاری، غلامعلی رجبی، محمد حسین فهمیده ، ناهید فاتحی کرجو، ابراهیم هادی ، محسن حججی، همدانی، قاسم سلیمانی، مغنیه، ابو مهدی المهندس و... به آن عمل کرد، اگر به دنبال دیده نشدن و کار برای خدا باشی، معکوس عمل می شود، خداوند کاری می کند که مشهور آسمان و زمین بشوی...
التماس دعا، #ناصرکاوه
🔰 #معرفیشهید | #سالروز_شهادت
#شهید_مصطفی_احمدیروشن
🔅 تاریخ تولد: ۱۷ شهریور ۱۳۵۸
📆 تاریخ شهادت: ۲۱ دی ۱۳۹۰
📌مزار شهید: امامزاده علی اکبرچیذر
♦️ دانشجوی دانشگاه #صنعتی_شریف بود، درسش که تمام شد طبیعتا باید ادامه تحصیل می داد اما رفت سمت کار، همه اطرافیان تعجب کردند که او با آن همه هوش و استعداد، خصوصا که شرایط ادامه تحصیل برایش مهیا بود چرا این کار را نکرد به همین خاطر شروع کردند اصرار کردن به او تا باز هم ادامه تحصیل بدهد اما او قبول نکرد و همه را با یک جمله کوتاه جواب داد.
💎 بعدها هم که توی کارش پیشرفت کرد و شد مسئول بازرگانی کل سازمان، اطرافیان که می دیدند ادامه تحصیل خیلی برای او ساده تر شده است باز هم اصرار کردند اما مصطفی باز هم همان جمله قبلی را جواب داد:«با همین مقدار تحصیلات هم خیلی کارها میشود انجام داد که انجام نداده ام».
✔️ همیشه همینطور بود سعی می کرد بیهوده هیچ کاری را انجام ندهد. هدفی را در نظر میگرفت به سمتش حرکت می کرد و توی راه رسیدن به آن به هیچ حاشیه ای هرچند جذاب توجه نمیکرد، کاری هم به سرزنش باقی مردم نداشت.
🌹 کل زندگی نه چندان طولانی اش به همین منوال گذشت، اصلا به همین خاطر رسیدن به هدف اصلیش که لقا خدا بود هم خیلی طول نکشید و در اوج جوانی به آن رسید.
🌹مقام معظم رهبری در همه کارها برای ما یک شاخصه است، مصطفی تا زمانی که در بین ما بود حضرت آقا را برای خودش یک خط قرمز میدانست. مصطفی در مورد برخوردهایی که برخی نسبت به حضرت آقا داشتند، کنار نمیآمد. روزی در خدمت حضرت آقا بودم که ایشان فرمودند: من در عجبم که هر جا صحبتی از مصطفی میشود، هرکس خاطره و نظر خوبی نسبت به شهید شما دارد و آن هم دلیلش رابطه بالای ایمانی او با خداوند تبارک و تعالی است...
#کتاب_زندگی_به_سبک_شهدا
#ناصرکاوه
۲۱ دیماه سالگرد شهید احمدی روشن
♻️ مصطفی احمدی روشن با این خصوصیات حقیقتا نمونه و الگوی یک جوان حزب اللهی است.
🔰 #پیام_فرمانده | #رویای_صادقه
📍وقتی شهید احمدی روشن خواب رهبر انقلاب را دیده بود
🔻 وقتی در دیدار خانواده شهید احمدی روشن، رهبر انقلاب قرآنی را به همسر شهید اهدا کردند، او قرآن را گرفت و آرام گفت: مصطفی خواب دیده بود بالای تپهای شما به سرش دست کشیدید. رهبر پرسید: کی؟
همسر شهید جواب داد: ۲۰ روز پیش حدوداً. و بعد یک خواهش کرد از رهبر: آقا توی نماز شبهاتون علیرضا را دعا کنید، برای صبرش!
و رهبر قول داد...
➕🔰 #خاطرات_شهدا | #سنگر_خاطره
📍درس خواندن.....
🔻 همراه یکی از دوستانش با خدا سر درس خواندن قرار گذاشتند که آنها درس بخوانند و خدا هم برکت درسشان را بدهد. چون این قرار را کنار یک خانه قدیمی خالی گذاشته بودند، هرشب که از پارک یا کتابخانه برمیگشتند، میزدند به دیوار آن خانه و میگفتند: یا کریم! الوعده وفا. ما درس را خواندیم، برکتش یادت نرود. این برای دورانی بود که برای کنکور میخواند....
🌷شهیدمصطفی احمدی روشن🌷
📕 #کتاب_زندگی_به_سبک_شهدا
#ناصرکاوه
➕
#کشکول_دوم_بهمن_۱۴۰۲
📌امام جواد (ع) فرمودند: خدای تعالی امر او ( حضرت مهدی عجلالله فرجه الشریف ) را در یک شب اصلاح فرماید چنان که امر موسی کلیمالله را اصلاح فرمود، او رفت تا برای خانوادهاش شعلهای آتش بیاورد اما چون برگشت او رسول و پیامبر بود.
📚منبع: کتاب کمال الدین ج ۲، ص ۳۷۷
🌸 ولادت حضرت جوادالائمه امام محمد تقی (ع) نور چشم و مایه سرور قلب حضرت علی بن موسی الرضا(ع) مبارک باد
🔆رهبرانقلاب:درس بزرگ امام جواد(ع) به ما این است که در مقابل قدرتهای منافق و ریاکار، باید همت کنیم که هوشیاری مردم را برای مقابلهی با این قدرتها برانگیزیم.
☀️دوم ماه بهمن، مصادف با سالروز ترور حداقل ۳۳ ایرانی بی گناه در بین سالهای ۵۹ تا ۷۲ در شهرهای مختلف کشور به دست منافقین این ایادی آمریکا است
☀️دوم بهمن حماسه ایثار و شهادت در شیروان
روز دوم بهمن سال ۱۳۶۵ برای مردم شیروان فراموش نشدنی است روزی که ۳۱ شهید بر دستان مردم شیروان تشییع شد شهرستان شیروان در دوران دفاع مقدس ۶۳۷ شهید و ۱۵۰۰ جانباز تقدیم ایران اسلامی کرده و ۱۰۱ آزاده دارد
☀️در بهمنماه سال ۶۵، سالی که سال سرنوشت جنگ نام گرفت. رژیم بعثی صدام، جنگ شهرها را شروع کرده بود و سهم شهر زنجان از این واقعه تلخ، ۴ نوبت بمباران مناطق غیرنظامی بود که به شهادت ۷۰ نفر منجر شد
☀️خطاب به براندازی که هنوز مختصر عقلی برایشان باقی مانده: اگر میخواهید راحت اسیر رسانه ها نشید حتما نحوه به قدرت رسیدن پاشینیان در ارمنستان، زلنسکی در اکراین و خاویر میلی در آرژانتین رو دقیق مطالعه کنید. (مصداق های امروزی) آمریکا به طور مستقیم در به قدرت رسوندن این افراد نقش داشته. یک جور کودتای مدرن در قالب دموکراسی هست که توسط سلاح رسانه انجام میشه وگرنه نه مردم ارمنستان نه آرژانتین نه اکراین بی عقل نیستند که زمام امور کشورشان را به دلقک ها و مزدوران سرویس های جاسوسی بسپارند ، فقط قربانی قدرتمند ترین سلاح آمریکا یعنی رسانه شدند.
☀️دوم بهمن ۵۷ رسیده است و در این روز مردم انقلابی ارومیه با هدایت حاج شیخ غلامرضا حسنی اولین اقدام مسلحانه علیه رژیم شاهنشاهی را رقم زدند و در این میان نظامیان خشمگین رژیم طاغوتی برای مقابله با مردم شهر سراسیمه وارد عمل شدند و با به تانک به مسجد اعظم شهر ارومیه حمله کردند و گنبد مسجد را با گلوله تانک هدف گرفتند و مردم نیز متقابلاً با آنها درگیر شدند و در نتیجه نظامیان شاهنشاهی عقب نشینی کردند، در این واقعه ۳ نفر شهید شدند که در میان آنها یک نفر مسیحی که تازه مسلمان شده بود، بیشتر به چشم میآمد
💐 سخنان گهربارحضرت امام جواد(ع)
«««««««««««««««»»»»»»»»»»»»»»»««««
🌹 ۱- تأخیر در توبه کردن ، فریب خوردن است.
🌹 ۲- بدان که از دیدگاه خداوند پنهان نیستی ، پس بنگر که چگونه ای.
🌹 ۳- هر کس کار زشتی را نیک بشمارد ، در آن کار شریک است.
🌹 ۴- آن که به غیر خداوند روی آورد ، خداوند به همو واگذارش کند.
🌹 ۵ - آن که ازهوای نفس خود پیروی کند ، آرزوی دشمنش را بر آورده است.
🌹 ۶ - در ظاهر دوست خداوند و در باطن ، دشمن خدا مباش.
🌹 ۷- آن که سازش و مدارا را ترک کند، ناگواری به او روی آورد.
🔷 توصیه ای از مرحوم آیت الله سید عبدالکریم کشمیری : سوره یس بخوانید و ثواب آن را به امام جواد(ع)تقدیم کنید ، حاجت شما را خواهند داد.
☺️لبخند بزن رزمنده
دستور بود هیچ ڪس بالاے ۸۰ڪیلومتر حق ندارد رانندگے ڪنہ ... !یہ شب داشتم مےاومدم ... یڪے ڪنار جاده دست تڪون داد ، نگہ داشتم ڪہ سوار بشہ ، گاز دادم و با سرعت بالا مےاومدم و با هم حرف میزدیم !یڪے من یڪے او ... گفت میگن فرمانده لشڪرتون دستور داده تند نرید ! راست میگن ؟؟؟!گفتم فرمانده گفتہ ! زدم دنده چهار و گفتم اینم بہ سلامتے فرمانده باحالمان !!!😉
مسیرمون تا نزدیڪے واحدمون یڪے بود ...پیاده ڪہ شد دیدم خیلے تحویلش
مےگیرن !؟ گفتم ڪے هستے تو ؟🙄
گفت : همون ڪہ بہ افتخارش زدے دنده چهار
#کتاب_گلخندهای_آسمانی
#ناصرکاوه
🔹 بعداز گران کردن اینترنت و خودرو و وارد نکردن خودروهای دست دوم و نطق های عجیب و غریب درباره شفاف سازی و.... 👈 این هم تدبیر جدید جریان نفوذ برای مشارکت در انتخابات 😡 قابل توجه آقای رئیسی 👈مارادونا را ولش کن، غضنفر بچسب
اینقدر که ما از داخلی ها ضربه خوردیم، پدر جد استکبار اینقدر به ما ضربه نزد🤔
♻️ کاهش سهمیه بنزین آزاد به ۱۰۰ لیتر!
🔰 حمید رسایی: برخی خبرگزاریها امروز اعلام کردهاند که سهمیه بنزین ۳۰۰۰ تومانی در کارتهای سوخت شخصی از ۱۵۰ لیتر به ۱۰۰ لیتر کاهش یافته است!
همچنین ذخیره سهمیه بنزین ۱۵۰۰ تومانی که تا پیش از این ۹ ماه و به میزان حداکثر ۵۴۰ لیتر بود، از ابن پس به ۶ ماه و حداکثر ۳۶۰ لیتر کاهش یافت!
از اینرو، امکان ذخیره سهمیههای بنزین ۱۵۰۰ تومانی در کارتهای سوخت بیش از ۳۶۰ لیتر وجود ندارد و اگر کارت سوختی، به این میزان سهمیه بنزین ۱۵۰۰ تومانی داشته باشد، سهمیه جدید به این کارت در ماههای آتی واریز نخواهد شد.
به نظر شما تصمیماتی از این دست در آستانه انتخابات با هدف افزایش مشارکت گرفته میشود یا کاهش مشارکت؟! چه سامانهای به این جمعبندیهای عجیب و غریب میرسد؟ گران شدن خوردو با تصمیمات خاص، گران شدن اینترنت و ...
.
♻️ جمله تکان دهنده از امام خامنهای
🔰 اگر کسی در نظام جمهوری اسلامی در مسئولیتی مشغول کار است، ولی آرمانهای نظام جمهوری اسلامی را آنگونه که امام بزرگوار ترسیم کرده است و در قانون اساسی تجسم پیدا کرده، در دلش قبول ندارد، اشغال آن پست برای او «حرام شرعی» است. (۸ آبان ۸۰)
✍ به نظر شما چند درصد از مسئولین جمهوری اسلامی در قوای سهگانه و نهادهای اصلی دیگر به این شرطی که رهبری انقلاب اعلام کردهاند، پایبندند؟! فکر میکنید دلیل اصلی حل نشدن برخی مشکلات و استمرار آن غیر از اين است!
📌لیست ترور مستشاران سپاه در سوریه توسط رژیم تروریستی اسرائیل
1⃣ سردار الله دادی در قنیطره سال ٩٣
2⃣ ٧شهید در پایگاه T4 سال ٩٧
3⃣ ٢شهید حومه دمشق سال ١۴٠٠
4⃣ ٢شهید حومه دمشق سال ١۴٠٢
5⃣ ٢شهید جنوب زینبیه سال ١۴٠٢
6⃣ سردار سید رضی موسوی زینبیه سال ١۴٠٢
7⃣ ۴شهید منطقه المزه دمشق سال ١۴٠٢
#شهدایهستهای را به این لیست اضافه کنید
🖇 دو سؤال:
چرا امسال اینقدر اسرائیل گستاخی کرد؟
چرا اسرائیل اینقدر گستاخی کرده و میکند؟
پاسخ روشن است: چون پاسخ متناسب دریافت نکرد. اساسا هدف از انتقام تغییر معادلات دشمن است، وقتی پاسخ محکم دریافت نکند نه تنها باز هم تکرار میکند؛ بلکه چون میپندارد که شما از او میترسید با گستاخی بیشتر ترور میکند
باشد که مطالبه آقا در مورد #پاسخ_سخت را آیندگان محقق سازند
ارادتمند: #ناصرکاوه
#کشکول_چهارم_بهمن_۱۴۰۲
🌷«خاندان شهادت و ابثار»🌷
☀️شاید جالب باشد که بدانید 👈 شهید محراب امیرالمومنین، علی(ع)، که خود، همسر شهید، پدر ۱۰ شهید، پدر بزرگ ۹ شهید ، برادر یک شهید و دو نتیجه اش نیز به شهادت رسیده است👌این متن را چندین بار بخوانید تا با «خاندان شهادت» از نسل حیدر کرار ، بیشتر آشنا شوید👇
🌷امام علی، امیرالمومنین (ع)که خود شهید محراب است و اولین همسرش حضرت فاطمه زهرا(س) می باشد که ایشان هم به شهادت رسیده است. جالب است بدانید که ایشان پدر شهید هم بوده و ۱۰ تن از پسرانش (به شرح ذیل) نیز به شهادت رسیده اند👇
🌷فرزندانی که مادرشان حضرت زهرا (س) بوده است. امام حسن ، امام حسین ، محسن(هر سه به شهادت رسیدند)
🌷فرزندانی که مادرشان ام البنین بوده است ، که عباس و عثمان و جعفر و عبد الله (چهار برادر ) بودند و در کربلا شهید شدند.
🌷فرزندی که مادرش کنیز بوده است و محمد اصغر نام داشت و در کربلا به شهادت رسید(یکنفر)
🌷فرزندانی که مادرشان لیلی دختر مسعود بوده است که یکی عبید الله بن علی است که توسط مختار (فرزند ابو عبید) در منطقهای در ناحیه دشت میشان خوزستان به نام مذار شهید شد . و ابو بکر بن علی که در کربلا به شهادت رسید. این دو اولادی نداشتند .(دو نفر)
☀️و اما نوه های شهید امیرالمومنین (ع) ۹ نفر می باشد که به شرح زیر به شهادت رسیده اند👇
☀️فرزندان شهید امام حسن (ع), حضرت قاسم، عبداله و ابوبکربن الحسن، که اکثر منابع، او را با همین نام در کنار عبدالله و قاسم جزء فرزندان امام حسن (ع) ذکر کردهاند. لکن برخی، نامش را عبدالله یا عبدالله اکبر نوشته و ابوبکر را کنیهاش دانستهاند...
☀️امام سجاد (ع) ، حضرت علی اکبر و علی اصغر(ع) و رقیه(س) فرزندان شهید امام حسین (ع).
☀️عون و محمد (ع) فرزندان زینب، که همه نوه های امام علی(ع) که، به غیر از امام سجاد (ع) همگی در کربلا و شام به شهادت رسیده اند...
☀️ در ضمن نتیجه های امام علی (ع)، امام باقر (ع) و برادرش زید فرزندان امام سجاد(ع) هستند که به شهادت رسیده اند.
«زید» فرزند امام زین العابدین علیهالسلام، یکى از چهره هاى معروف و درخشان خاندان ولایت و امامت است که در عصر امویان به مبارزه برخاست و با قیام خود بر ضد خلافت هشام بن عبدالملک، حکومت امویان را به لرزه انداخت. او سرانجام به دست سپاهیان یوسف بن عمر ثقفی، در سال ۱۲۰ یا ۱۲۱ قمری به شهادت رسید...
☀️از نسل امام علی(ع) از امام صادق(ع) تا امام حسن عسکری (ع) همه به شهادت رسیده اند که خیلی از امام زادگان از نسل امیرالمومنین(ع) در اقصی نقاط جهان به شهادت رسیده اند که در جا ,جای کشورهای اسلامی مدفون می باشند که هر کدام چراغ هدایتی بعد از شهادتشان ، نیز بوده اند... و تنها امام مهدی، صاحب الزمان (عج) زنده هستند که آن شاءلله با ظهورش اسلام راستین محمدی و علوی و فاطمی را زنده، و به سراسر عالم انتشار خواهد داد، آمین... بد نیست که در آخر به این نکته یادآوری کنم که، این خاندان غیر از شهادت نیز خاندان اسارت (اسارات اهل بیت در کربلا و اسارت و تبعید سایر امامان و امام زادگان و...) نیز می باشند...
احادیث مربوط به شهادت از دیدگاه، امیرالمومنین(ع)
🌷مرگ برتر
مرگ، با شتاب و تعقیب کننده است(همه را دریابد) نه ماندگان از دست برهند و نه فراریان او را بازدارند، گرامی ترین مرگ، کشته شدن است. نهج البلاغه، خطبه123
🌷هزار ضربه شمشیر به از مرگ در بستر
قسم به کسیکه جان فرزند ابیطالب در دست اوست، هزار ضربه شمشیر بر من آسانتر از مرگ در بستر است. بحار الانوار، ج97، ص40، حدیث44
🌷شهادت، نه مرگ در بستر
ای مردم همانا ایستادگان و فراریان را از مرگ گریزی نیست و هر کس به مرگ طبیعی نمیرد کشته می شود و شهادت بهترین مرگ است و سوگند به خدایی که جانم در دست اوست، هزار ضربه شمشیر آسانتر است بر من از مرگ در بستر. وسائل الشیعه، ج11، ص8، حدیث12
🌷روزی شهادت
خدایا، ای پروردگار آسمان برافراشته … اگر ما را بر دشمنان پیروز گرداندی، از ستم و تجاوز دورمان دار و بر حق استوارمان گردان و اگر دشمنان بر ما پیروز شدند، شهادت را روزیمان فرما و از فتنه بازمان دار. نهج البلاغه، خطبه170
🌷فرجام سعادت و شهادت
من از خدا به گشایش رحمت و بزرگی قدرتش(بر آنکه هر چه بخواهد عطا می کند) می خواهم که پایان زندگی من و تو را به نیکبختی و شهادت قرار دهد. نهج البلاغه نامه53
🌷شهادت در راه خدا
خداوندا، شهادت در راهت را و همراهی با پیامبرت را به او روزی کن. نهج السّعاده، ج2، ص108
🌷جایگاه شهدا
از خداوند جایگاه شهیدان و زندگی با سعادتمندان و همراهی با پیامبران را طلب می کنم. نهج البلاغه، خطبه23
ارادتمند #ناصرکاوه
✨میلاد امام سجاد (ع) مبارکباد
🏴یکی از علتهای نزول بلا
✍️امام سجاد، به اهل و عیال خود سفارش می کردند: «هیچ سائلی از مقابل خانه من نمی گذرد مگر اینکه اطعامش کنیم» گاهی به ایشان اعتراض می کردند: «ولی هر سائلی که واقعا محتاج نیست!»
امام سجاد(ع)پاسخ می دادند: «بیم آن دارم که بعضی از آنها مستحق باشند و ما نیز با رد کردن مستحق، به بلایی که بر حضرت یعقوب نازل شد مبتلا شویم. حضرت یوسف، آن خواب معروف را همان شبی دید، که یعقوب، سائل مستحقی را اطعام نکرد. آن شب یعقوب و خانواده اش سیر خوابیدند ولی سائل، گرسنه بود. به همین دلیل خداوند فرمود: «ای یعقوب ! چرا به بنده ام رحم نکردی؟! به عزتم سوگند تو را به مصیبت پسرانت مبتلا خواهم کرد.»
📚علل الشرایع ج ۱ ص۶۱
🔸چهار دختر و سه پسر داشتم...
اما باز باردار بودم و دیگر تمایلی برای داشتن فرزندی دیگر نداشم. دارویی برای سقط جنین گرفتم و آماده کردم و گوشه ای گذاشتم ، همان شب خواب دیدم
🔸 بیرون خانه هم همه و شلوغ است ، درب خانه هم زده می شد!! در را باز کردم ، دیدم آقایی نورانی با عبا و عمامه ای خاک آلود از سمت قبله آمد. نوزادی در آغوش داشت، رو به من گفت: این بچه را قبول می کنی؟ گفتم: نه، من خودم فرزند زیاد دارم!! آن آقای نورانی فرمود: حتی اگر علی اصغر امام حسین علیه السلام باشد؟!
بعد هم نوزاد را در آغوشم گذاشت و رو چرخاند و رفت...گفتم: اقا شما کی هستید؟ گفت: علی ابن الحسین امام سجاد علیه السلام!
🔸هراسان از خواب پریدم ، رفتم سراغ ظرف دارو ، دیدم ظرف دارو خالی است!
صبح رفتم خدمت شهیدآیت الله دستغیب و جریان خواب را گفتم. آقا فرمودند: شما صاحب پسری می شوی که بین شانه هایش نشانه است ، آن را نگه دار!
🔸آخرین پسرم ، روز میلاد امام سجاد علیه السلام به دنیا آمد و نام او را علی اصغر گذاشتند در حالی که بین دو شانه اش جای یک دست بود!!!
🔸علی اصغر، در عملیات محرم، در روز شهادت امام سجاد علیه السلام ، در تیپ امام سجاد علیه السلام شهید شد! شاید فرزندی که #سقط میشود، بنا باشد سردار سپاه ارباب باشد! به مادر و پدر او بودن افتخار کنیم...
کتاب شهداواهل بیت، ناصر کاوه
#شهید_علی_اصغر_اتحادی🌹
♦️شیعه مدیون امام سجاد علیه السلام
امام صادق علیه السلام فرمود:👇
بعد از شهادت امام حسین علیه السلام شیعه کلا از بین رفت و همه مردم بخاطر ترس از حاکمان و یزید از ولایت و تشییع دست کشیدند تا جایی که عیر از بنی هاشم فقط سه نفر شیعه باقی مانده بود.
۳۵ سال گریه های مداوم امام سجاد علیه السلام باعث شد احساسات مردم تحریک شد و به اشتباه خود پی بردند و توابین و گروه منتقمین مختار بوجود امد ودر کنار ان گریه های مدام دعا های حضرت سجاد علیه السلام باعث شد مردم با معارف دین و اهل بیت آشنا شوند و این دو کار حضرت باعث شد کم کم مردم به تشیع ملحق شدند و دوباره شیعه تشکیل شد ودر زمان امام باقر و امام صادق چهار هزار شاگرد محضر آنها زانوی شاگردی می زدند. در نتیجه باید گفت شیعه مدیون امام سجاد علیه السلام است.
📌 خاطره فراموشنشدنی #ازدواج یک جانباز
🔹 آنچه برای من یک خاطره فراموش نشدنی است- با اینکه تمام صحنهها چنین است- ازدواج یک دختر جوان با یک پاسدار عزیز است که در #جنگ هر دو دست خود را از دست داده و از هر دو چشم آسیب دیده بود.
◇ آن دختر شجاع با روحی بزرگ و سرشار از صفا و صمیمیت گفت: «حال که نتوانستم به جبهه بروم، بگذار با این ازدواج دیْن خود را به انقلاب و به دینم ادا کرده باشم.»
◇ عظمت روحانی این صحنه و ارزش انسانی و نغمههای الهی آنان را نویسندگان، شاعران، گویندگان، نقاشان، هنرپیشگان، عارفان، فیلسوفان، فقیهان و هر کس را که شماها فرض کنید، نمیتوانند بیان و یا ترسیم کنند.
◇ و فداکاری و خداجویی و معنویت این دختر بزرگ را هیچ کس نمیتواند با معیارهای رایج ارزیابی کند.
📅 امام خمینی(ره) | ۲۵ فروردین ۱۳۶۱
#کتاب_ج_مثل_جانباز
#ناصرکاوه
🔴 سردار حاجی زاده میگفت
من چندین ساله که گوشی همراه ندارم
چند سال پیش از این گوشیهای ساده داشتم. وقتی پهباد آمریکایی رو زدیم، حاج قاسم به من زنگ زد گفت این چه کاری بود کردید؟ شما دستور دادین؟
من گفتم نه اون منطقه فرمانده محلی داره که طبق وظایف خودش عمل کرده و زده!
بعداً منابع آمریکایی گفتند و در کتاب جان بولتونم نوشته شد که ایرانیا برای زدن اون پهپاد در سطوح بالای حاکمیتی با همدیگر هماهنگ نبودند! و زدن پهپاد با تصمیم قبلی نبوده!
اونجا بود که فهمیدم این مطلب رو از روی "شنود" همون چند دقیقه مکالمه من با حاج قاسم از طریق همون گوشی ساده متوجه شدند.".
اشراف فنی آمریکا و اسرائیل؛ در این سطحه.. اکثرا اطلاعات آنها از شنود موبایل و تلفن و جمع آوری از شبکه های محازی است یعنی جمع آوری فنی است
🔴 #ناصرکاوه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخن حاج قاسم عزیز درباره شهید همت (حکومت کننده بر جان ها)💕
🌱 ۱۲ فروردین ۱۳۳۴ -- سالروز تولد حاج ابراهیم همت
💠 ماجرای ولادت شهید همت از زبان پدرش👇👇
🕌 ميخواستم برم كربلا زيارت امام حسين (ع). همسرم سه ماهه حامله بود. التماس و اصرار كه منو هم ببر، مشكلي پيش نميآيد. هر جوري بود راضيم كرد. با خودم بردمش. اما سختي سفر به شدت مريضش كرد. وقتي رسيديم 🚩كربلا، اول بردمش دكتر⛺ دكتر گفت: احتمالا جنين مرده. اگر هم هنوز زنده باشه، اميدي نيست. چون علايم حيات نداره. وقتي برگشتيم مسافرخونه، خانم گفت: من اين داروها رو نميخورم! بريم حرم. هر جوري كه ميتوان منو برسون به ضريح آقا. زير بغل هاش رو گرفتم و بردمش كنار ضريح. تنهاش گذاشتم و رفتم يه گوشهاي واسه زيارت 👐 با حال عجيبي شروع كرد به زيارت. بعد هم خودش بلند شد و رفت تا دم در حرم. صبح كه براي نماز بيدارش كردم. با خوشحالي بلند شد و گفت: چه خواب شيريني بود. الان ديگه مريضي ندارم. بعد هم گفت: 👇
✨ توي خواب خانمي رو ديدم كه نقاب به صورتش بود، يه بچه زيبا رو گذاشت توي آغوشم. بردمش پيش همون پزشك. بیست دقيقهاي معاينه كرد. آخرش هم با تعجب گفت: يعني چه؟ موضوع چيه؟ ديروز اين بچه مرده بود. ولي امروز كاملا زنده و سالمه! اونو كجا برديد؟ كي اين خانم رو معالجه كرده؟ باور كردني نيست، امكان نداره!؟ همسرم كه جريان رو براش تعريف كرد، ساكت شد و رفت توي فكر، وقتي بچه به دنيا اومد، اسمش رو گذاشتيم. محمد ابراهيم 👈 «محمدابراهيم همت»
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
#کتاب_همت_خورشید_خیبر
#ناصرکاوه
به کانال روشنگری با کلیپهای مستند و معتبر با ارسالات محدود
🌷#شهید_علی_صیاد_شیرازی
۲۱ فروردین سالگرد شهادت
🌴 همیشه با وضو بود.
💠 کم می خورد و کم می خوابید و زیاد عبادت می کرد.
🕌 بعد از نماز صبح هیچ وقت نمی خوابید و تا طلوع آفتاب قرآن می خواند.
🌗 نماز شبش ترک نمی شد.
🌿 قبل از هر کاری دو رکعت نماز میخواند و متوسل می شد به ائمه اطهار(علیه السلام) و نیت می کرد که این کار را برای رضای خدا باشد.
🕋 همیشه و در همه حال رو به قبله می نشست، حتی میز دفترش را هم رو به قبله می گذاشت.
📄 اگر نامه ای بدون بسم الله می دید اصلا نمی خواند و برمی گرداند.
🤲 هر کجا که بود بیابان، پادگان بین راه، مهمانی و... بیست دقیقه قبل از اذان کار را متوقف می کرد برای نماز
🌱 پیروزی ها و موفقیت هایش را لطف خدا می دانست و حتی اگر نتیجه نمی گرفت باز هم آن را خواست خدا میدانست.
⚪️ تکیه کلامش "من کان لله کان الله له" بود. هر کس برای خدا کار کند خدا او را یاری می کند.
🌴 کارهایش را با نام خدا و دعا برای فرج امام زمان(عجل) شروع و با دعا برای سلامتی و عزت رهبر معظم انقلاب به پایان می برد.
📺 اعتقاد داشت تماشای تلوزیون وقت انسان را تلف می کند. می گفت:«باید اون دنیا جواب پس بدم که وقتم را برای چه صرف کردم.»
فقط اخبار و تفسیر سیاسی، سریال امام علی(ع) و مردان آنجلس می دید.
▫️زیرک و باهوش بود، اما در امور نظامی از دیگران مشورت می گرفت
🌟شهید علی صیادشیرازی روز شنبه ۲۱ فروردین ماه ۱۳۷۸ در حوالی خانهاش مورد سوء قصد عوامل تروریست قرار گرفت و به شهادت رسید…
ساعت ۶ و ۴۵ دقیقه صبح این روز که تیمسار صیاد شیرازی با اتومبیل خود به قصد عزیمت به محل کارش از خانه خارج شده بود، مورد هجوم مرد ناشناسی قرار گرفت و به شدت مجروح شد…
اهالی محل که از این حادثه مطلع شده بودند بلافاصله او را به بیمارستان فرهنگ انتقال دادند که متأسفانه بر اثر شدت جراحات وارده، تلاش پزشکان برای نجات وی بینتیجه بود و او در بیمارستان به شهادت رسید.به گفته شاهدان مرد تروریست با پوشش لباس رفتگر در حوالی خانه شهید به کمین نشسته بود و تیمسار را هنگام خروج از خانه به رگبار بست. در این حال شهید صیاد که سوار بر خودرو تویوتای سفید رنگ خود بود مورد اصابت ۳ گلوله تروریست واقع شد. در پی این حادثه یک سخنگوی گروهک تروریستی منافقین در تماس با خبرگزاری فرانسه در نیکوزیا مسئولیت این جنایت را بر عهده گرفت… ترور صیاد شیرازی در کارنامه تروریستی منافقین از جهات بسیاری قابل تعمق نشان میدهد. ادله ای که منافقین برای این ترور ارائه میکنند حاکی است که برای این عمل صرف نظر از دلایلی که سازمان به آن اتکا میکند باید بهدنبال دلایل و انگیزه های پنهان دیگری گشت
دلایل منافقین برای ترور سپهبد صیاد شیرازی در اطلاعیههای نظامی خود حول سه محور جمعبندی شده است؛ نقش صیاد شیرازی در دفاع از تمامیت ارضی ایران در جنگ با عراق، نقش وی در مهار و کنترل غائله کردستان در بدو انقلاب سال ۵۷ و نقش وی در خنثی کردن عملیات موسوم به فروغ جاویدان که منافقین با پشتوانه ارتش عراق خاک ایران را مورد تعرض نظامی قرار دادند…
🌟بخشی از پیام رهبر معظم انقلاب: «…امیر سرافراز ارتش اسلام و سرباز صادق و فداکار دین و قرآن، نظامی مؤمن و پارسا و پرهیزکار، سپهبد علی صیادشیرازی امروز به دست منافقین مجرم و خونخوار و روسیاه به شهادت رسید…
خطر مرگ کوچکتر از آن است که بندگان صالح خدا را از راه او بازگرداند و عشق به منال دنیوی حقیرتر از آن است که در دل نورانی شایستگان جایی بیابد، کوردلان منافق بدانند که با این جنایتها روز به روز نفرت ملت ایران از آنان بیشتر خواهد شد و خون مردان پاکدامن و پارسا هم چون صیاد شیرازی و شهید لاجوردی بدنامی و سیاه رویی آنان را در تاریخ و در دل این ملت همیشگی خواهد کرد…»آیا خطر مرگ کوچکتر از آن است که بندگان صالح خدا را از راه او بازگرداند و عشق به منال دنیوی حقیرتر از آن است که در دل نورانی شایستگان جایی بیابد، کوردلان منافق بدانند که با این جنایتها روز به روز نفرت ملت ایران از آنان بیشتر خواهد شد و خون مردان پاکدامن و پارسا هم چون صیاد شیرازی و شهید لاجوردی بدنامی و سیاهرویی آنان را در تاریخ و در دل این ملت همیشگی خواهد کرد…»آیا میدانید زهره قائمی از جمله زندانیانی بود که در سال ۶۷ مورد عفو جمهوری اسلامی قرار گرفت و پس از آزادی به عراق گریخت و ده سال بعد شهید صیاد شیرازی را به شهادت رساند؟
#کتاب_زندگی_به_سبک_شهدا
#ناصرکاوه
🌹طنز جبهه!
💥داستانهای آقا فریبرز (20):👇
🌿... کامیونها پر از نیرو راه افتادند😍 برای اینکه دشمن نفهمه😎 عملیات از کدام منطقه است👈 اتوبوس ها را گل مالی کردند😵 و بدون نیرو و نفرات فرستادند سمت غرب😄 و نیروهای عملیاتی را هم با کامیون هائی که با برزنت پوشانده بودند✌به سمت جنوب برای عملیات فرستادند👏
🌿... قبل از حرکت فرمانده گردان به تک تک کامیونها سرکشی کرد😍 وبا تهدید و بعضا خواهش 👈سفارشات لازم را کرد که از👈 کسی صدائی بلند نشود😵تا اعزام نیروها👈 به جنوب لو نرود😀تو طول راه همه بچه ها💪 دستور فرمانده را رعایت می کردند جز آقا فریبرز...😀
🌿...فریبرز هر طوری بود خودش را رساند به پیرمرد دسته و در👈 گوشش حرفهائی زمزمه کرد... 😎 چند ساعتی گذشت تا رسیدیم به دژبانی😵 کامیونها که توقف کردند🎩 ناگهان همان پیرمرد دسته که فریبرز در 🔔گوشش چیزهائی گفته بود😄 با صدای بلند گفت:👇 سلامتی رزمندگان اسلام 👈بلند 💗صلوات بفرست و بچه ها هم بلند 💗صلوات فرستادند😳 کامیونهای دیگر هم به خاطرصدای بلند💗 صلوات ما 👈آنها هم بلند💗صلوات فرستادند
🌿... خنده بازاری شده بود👈 واین طوری بود که اعزام نیروی مخفی 😎و یواشکی😇برای عملیات در ساعتهای اولیه😭 به همت آقا فریبرز و پیرمرد دسته مان لو رفت😭 فقط شانسی که آوردیم 😎دژبانی با خط مقدم👈 خیلی فاصله داشت و دشمن چیزی نفهمید😀
🌿...بچههای گروهان باصدای بلند 💗صلوات میفرستادند و فریبرز میگفت: 👈 «نشد این 💗صلوات به درد خودتون میخوره»😳بلندتر 💗صلوات بفرستید😀نفرات جلوتر که نزدیک تر بودند😎 اصل حرفهای فریبرز را می شنیدند و میخندیدند، چون او میگفت:👇
😀«برای سماورای خودتون و خانواده هاتون به قوری چایی دم کنید»😀😳
🌿...بچههای ردیف های آخر فکر میکردند که او برای سلامتی آنها 💗صلوات میگیرد👏 و او هم پشت سر هم میگفت: 👈 «نشد مگه روزه هستید»... 😄وبچهها دوباره بلندتر💗صلوات میفرستادند.😛بعد ازکلی💗صلوات فرستادن تازه به همه گفت که چه چیزی😀میگفته و آنها چه چیزی میشنیدند و بعد همه با یک 💗صلوات به استقبال خنده رفتند😄
🌿...بچه ها دراتوبوس داشتند چرت می زدند که دوباره 😈شیطنت فریبرز گل کرد بعد از مدتی دوباره فریبرز با صدای بلند گفت👈برای سلامتی خودون و خونوادتون که...😀 بچه ها این دفعه با صدای بلند جواب دادند به دکتر مراجعه کنید😄 مریضی اینقدر بده اینقدر بده 😳راننده اتوبوس از آئینه بچه ها را نگاه😳 می کرد👈 گاهی می خندید😵 گاهی سرش را می خارید😇 و گاهی هم بر می گشت به ما نگاه می کرد 😎بنده خدا قاطی کرده بود😛
#کتاب_گلخندهای_آسمانی
#ناصرکاوه
🌟بمناسبت فرارسیدن دوم اردیبهشت، سالگرد تاسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی #کتاب_شهدای_سپاهی تالیف #ناصرکاوه تقدیم شما عزیزان میگردد ، لطفا ضمن مطالعه با نشر دوباره آن در شبکه های اجتماعی، در ثواب این کار خیر با ما شریک باشید.روی آدرس زیر بزنید و کتاب را دانلود
🌟بمناسبت فرارسیدن دوم اردیبهشت، سالگرد تاسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی #کتاب_شهدای_سپاهی تالیف #ناصرکاوه تقدیم شما عزیزان میگردد ، لطفا ضمن مطالعه با نشر دوباره آن در شبکه های اجتماعی، در ثواب این کار خیر با ما شریک باشید.روی آدرس زیر بزنید و کتاب را دانلود کنید👇
ناصرکاوه-بهار1403کتاب عنایت حضرت معصومه به شهدا.pdf
4.46M
🌟سلام انتشار برای اولین بار و رایگان، کتاب #عنایت_حضرت_معصومه_به_شهدا تالیف #ناصرکاوه بمناسبت فرا رسیدن
میلاد_حضرت_معصومه(س) و #روز_دختر و #آغاز_دهه_کرامت در خدمت شما دوستان و سروران گرامی هستیم.
لطفا باز نشر بفرمائید
ارادتمند: #ناصرکاوه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخن حاج قاسم عزیز درباره شهید همت (حکومت کننده بر جان ها)💕
🌱 ۱۲ فروردین ۱۳۳۴ -- سالروز تولد حاج ابراهیم همت
💠 ماجرای ولادت شهید همت از زبان پدرش👇👇
🕌 ميخواستم برم كربلا زيارت امام حسين (ع). همسرم سه ماهه حامله بود. التماس و اصرار كه منو هم ببر، مشكلي پيش نميآيد. هر جوري بود راضيم كرد. با خودم بردمش. اما سختي سفر به شدت مريضش كرد. وقتي رسيديم 🚩كربلا، اول بردمش دكتر⛺ دكتر گفت: احتمالا جنين مرده. اگر هم هنوز زنده باشه، اميدي نيست. چون علايم حيات نداره. وقتي برگشتيم مسافرخونه، خانم گفت: من اين داروها رو نميخورم! بريم حرم. هر جوري كه ميتوان منو برسون به ضريح آقا. زير بغل هاش رو گرفتم و بردمش كنار ضريح. تنهاش گذاشتم و رفتم يه گوشهاي واسه زيارت 👐 با حال عجيبي شروع كرد به زيارت. بعد هم خودش بلند شد و رفت تا دم در حرم. صبح كه براي نماز بيدارش كردم. با خوشحالي بلند شد و گفت: چه خواب شيريني بود. الان ديگه مريضي ندارم. بعد هم گفت: 👇
✨ توي خواب خانمي رو ديدم كه نقاب به صورتش بود، يه بچه زيبا رو گذاشت توي آغوشم. بردمش پيش همون پزشك. بیست دقيقهاي معاينه كرد. آخرش هم با تعجب گفت: يعني چه؟ موضوع چيه؟ ديروز اين بچه مرده بود. ولي امروز كاملا زنده و سالمه! اونو كجا برديد؟ كي اين خانم رو معالجه كرده؟ باور كردني نيست، امكان نداره!؟ همسرم كه جريان رو براش تعريف كرد، ساكت شد و رفت توي فكر، وقتي بچه به دنيا اومد، اسمش رو گذاشتيم. محمد ابراهيم 👈 «محمدابراهيم همت»
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
#کتاب_همت_خورشید_خیبر
#ناصرکاوه
به کانال روشنگری با کلیپهای مستند و معتبر با ارسالات محدود
🌟از امروز ۱۶ مرداد تا ۱۸ مرداد روز شهادت محسن حججی که مصادف با روز بزرگداشت شهدای مدافع حرم است 👈 با خاطراتی از کتاب "عظمت مجسم"
تالیف #ناصرکاوه "در رابطه با زندگی شهید محسن حججی " در خدمت شما عزیزان هستیم...
🌷 شهید حججی به امام رضا(ع) می گوید ای امام رئوف من همه چیزم را از شما دارم، شغل, همسر و جایگاهم را، اگر می شود راه شهادت را هم برایم باز کنید!...
💥در شرایطی که در سال میلیونها نفر از آنتالیا, تایلند, هاوائی و... بازدید داشتند، اینها چطور راه خودشان را جدا کنند؟...
🚩محسن جان در شب قدر در حرم امام رضا (ع) موقع قرآن به سر گرفتن, لحظه ای که خدا را به علی ابن موسی قسم دادی... به خدایت چه گفتی, که این طور خریدارت شد... فکرش را بکن!... بعداز شهادت ارباب را ملاقات بکنی درحالی که سرت پایین است از شرم حضور. حسین ابن علی(ع) دست بیندازد زیر چانه ات و سرت را بالا بیاورد و لبخند رضایت بزند و بگوید اینها فدائیان خواهرم هستند...
⭐اینها نگذاشتند خواهرم دوباره به اسارات برود. تصور همچین صحنه ی عاشقانه ای, ما را می کشد...
#کتاب_عظمت_مجسم,
#ناصر_کاوه
#نشردهید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#نماهنگ_حسین_تکراری_نمیشه
حسین ستوده
🌷مناجات با امام حسین ع
شادی روح امام، شهدا، درگذشتگان ، بخوانید، فاتحه مع الصلوات
ارادتمند: #ناصرکاوه
🔴 پزشکیان: اگر آمریکایی ها برادریشان را ثابت کنند، با آنها رابطه خواهیم داشت و باهم برادریم!!!!
ـــــــــــــــــــــــ
🔺جناب آقای پزشکیان ! آمریکایی ها بارها و بارها برادریشان را اثبات کرده اند !
در کودتای 28 مرداد 1332 ، در حمایت از کشتارهای حکومت شاه در سال 1357 ، در طراحی انواع جنگ های فرقه ای و قومی در سال های 58 و 59 ، در ماجرای حمله طبس در سال 59 ، در طراحی کودتای نوژه و چندین کودتای دیگر در سالهای 59 و 60 ، در تحریک و تشویق صدام برای حمله به جمهوری اسلامی ایران ، در هشت سال حمایت همه جانبه نظامی و اطلاعاتی و مالی و اقتصادی از صدام ، در طراحی انواع و اقسام تحریم های نظامی و تجاری و مالی و علمی و صنعتی طی چهار دهه گذشته ، در طراحی فتنه براندازی سال 1388 ، در ترور شهید حاج قاسم سلیمانی ، در ترور دانشمندان هسته ای ، در طراحی فتنه خائنانه سال 1401 و ...
⁉️جناب آقای پزشکیان ! آیا باز هم منتظرید تا آمریکایی ها برادریشان را اثبات کنند ؟!
#ناصرکاوه