eitaa logo
کمیته‌خادمین‌شهدا‌استان‌فارس
1.3هزار دنبال‌کننده
799 عکس
778 ویدیو
38 فایل
کانال رسمی کمیته‌مرکزی‌خادمین‌شهدا‌استان‌فارس اطلاع رسانیِ اخبار،برنامه‌هاوگزارش فعالیت‌ ها صفحه ما در اینستاگرامkhademfars.ir آیدی خادم کانال @khademfars_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
یه اربعین هم قدم رقیه بودم. ی یاحسین گفت و الفبامو عوض کرد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نوحه خوانی شهیدمحمدابراهیم‌همت ( بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا) در جبهه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹‌ -خبرنگار؛ اگر داعش عراق را بگیرد احتمال میدهی ایران را بگیرد؟ 🔹‌ +سرباز عراقی؛ اگر کار به جائی رسید که بخواهند وارد جمهوری اسلامی شوند، حاضرم خودم و خانواده ام سر مرز شهید شویم، اما نمیگذاریم ایران دست اینها بیفتد!
بسم رب الشهدا والصدیقین برنامه عصر امروز گلزارشهداشیراز از ساعت ۱۷:۳۰ روایتی از گره خوردن سیره شهدا و ارادت به حضرت رقیه (س) مکان: در جوار مزارشهدا؛ قطعه کناری شهید عباس دوران.
کمیته‌خادمین‌شهدا‌استان‌فارس
قتلگاه پر از انگشتر بود. این شعر را میخوندیم از زبان سه ساله امام حسین(ع): من دوست دارم این را این زخم را که اینجاست ردی که بر رخم هست جای نگین باباست.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما چه جوری در مقابل خون شهدا باید جوابگو باشیم....؟! بدهکاریم بد...
کمیته‌خادمین‌شهدا‌استان‌فارس
إن شاءالله زندگی ها در پناه حسین فاطمه (سلام الله) #اربعین
بچه هایی ک امسال پیاده رفتید کربلا.... بیاین این سفر را حفظ کنیم و بیاد این سفر هر شب سلام بدیم به آقا اباعبدالله(ع) (ع)
گاهی آنچه باید انجام داد را در و دیوار به تو میگویند! روی میزش عکس شهیدی بود شهید علی محمد پیمانی: مهدی را صدا کنید
برای امنیت، آرامش و عزت ما جان دادند. برای حفظ راهشان باید جان بدهیم.
برنامه عصر امروز گلزارشهداشیراز ساعت ۱۷:۳۰ با روایتگری برادر متولی
12-maddahi-832.mp3
3.57M
تو بگو عشق من میگم رقیه(س)
کمیته‌خادمین‌شهدا‌استان‌فارس
ما تو را دوست داریم پاییز سال 1361 بود. بار دیگر ابراهیم عازم مناطق عملیاتی شد. نَقل همه مجالس، توسل‌های ابراهیم به حضرت زهرا بود. هرجا میرفت حرف از او بود. خیلی از بچه‌ها داستان‌ها و حماسه‌آفرینی‌های او را در عملیات‌ها تعریف می‌کردند. همه آنها با توسل به حضرت صدیقه طاهره انجام شده بود. به منطقه سومار رفت. به هر سنگری میرفت از ابراهیم می‌خواستند که برای آنها مداحی کند و ازحضرت زهرا بخواند. یکشب ابراهیم در جمع بچه‌های یکی از گردان‌ها شروع به مداحی کرد. صدای ابراهیم به‌خاطر خستگی و طولانی  شدن مجالس گرفته بود. بعد از تمام شدن مراسم، یکی دو نفر از رفقا با ابراهیم شوخی کردند و صدایش را تقلید کردند. بعد هم چیزهایی گفتند که او خیلی ناراحت شد. آن شب قبل از خواب، ابراهیم خیلی عصبانی بود و گفت: من مهم نیستم، اینها مجلس حضرت را شوخی گرفتند. برای همین دیگر مداحی نمی‌کنم. هرچه هم که همرزمش می‌گفت: حرف بچه‌ها را به دل نگیر، آقا ابراهیم تو کار خودت را بکن، فایده‌ای نداشت. آخر شب برگشت مَقَر و قسم خورد که دیگر مداحی نمی‌کنم. صبح اذان گفت و نماز جماعت صبح را برپا کرد. بعد از نماز و تسبیحات، ابراهیم شروع به خواندن دعا کرد. بعد هم مداحی حضرت زهرا.‌ اشعار زیبای ابراهیم‌ اشک چشمان همه بچه‌ها را جاری کرد.  بعد از خوردن صبحانه به همراه بچه‌ها به سمت سومار حرکت کرد. همرزمش در بین راه دائم در فکر کار‌های عجیب او بود. ابراهیم نگاه معنی داری به او کرد و گفت: می‌خواهی بپرسی با اینکه قسم خوردم، چرا روضه خواندم؟ بعد هم گفت: چیزی که می‌گویم تا زنده‌ام جایی نقل نکن. بعد کمی‌مکث کرد و ادامه داد: دیشب خواب به چشمم نمی‌آمد. نیمه‌های شب کمی‌خوابم برد. یک دفعه دیدم وجود مقدس حضرت صدیقه طاهره تشریف آوردند و گفتند: نگو نمی‌خوانم، ما تو را دوست داریم، هرکه گفت بخوان تو هم بخوان. دیگر‌گریه امان صحبت کردن به او نمی‌داد. ابراهیم بعد از آن به مداحی کردن ادامه داد. @khademfars
کمیته‌خادمین‌شهدا‌استان‌فارس
مي‌گفت: «بعد از توكل به خدا، توسل به حضرات معصومين مخصوصاًًً حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها کارسازه»
Najm Al Sagheb - Emam Reza (1).mp3
4.41M
هرچی که دارم امام رضا (ع) بمن داد برا هر کی که دلتنگ امام رضا (ع) هست بفرستید. @khademfars