eitaa logo
خادمین امام حسین علیه السلام
583 دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
4.1هزار ویدیو
5 فایل
اربابم امام حسین (ع)
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱 امامـ حـسـیـن عليه السلامـ مَن طَلَبَ رِضا اللّهِ بِسَخَطِ الناسِ كَفاهُ اللّهُ اُمُورَ الناسِ، و مَن طَلَبَ رِضا الناسِ بِسَخَطِ اللّهِ، وَكَلَهُ اللّهُ إلى النّاسِ. هركه خشنودى خدا را با ناخشنودى مردم بطلبد، خداوند او را از امور مردم بى نياز كند و هركه خشنودى مردم را با ناخشنود كردن خدا بجويد، خداوند او را به مردم وا گذارد. 🌼 📚 بحار الأنوار: ج٧١، ص٢٠٨، ح١٧ 💢@khademin22
✨ امامـ حـسـیـن علیه السلامـ متى غِبتَ حتّى تَحتاجَ إلى دَليلٍ يَدُلُّ عَلَيكَ ؟! ... بِكَ أستَدِلُّ عَلَيكَ فَاهْدِني بِنورِكَ إلَيكَ. كى غايب بوده‌اى تا نياز داشته باشى (راهنمايى) به جايگاه تو راهنمايى كند؟!... به واسطه توست كه ره به تو مى برم؛ پس، با نور خود مرا به سويت رهنمون شو. 🦋 📘 بحار الأنوار، ج٩٨، ص٢٢۵ 💢@khademin22
🍂 امام حسين عليه السلام در مسير خود به كربلا فرمود: إنّي لا أرَى المَوتَ إلاّ سعادَةً، و لاَ الحياةَ مَع الظالِمينَ إلاّ بَرَما. من مرگ را چيزى جز سعادت و زندگى در كنار ستمگران را چيزى جز ملالت نمى‌دانم. 🥀 📚 تحف العقول، ص٢۴۵ @khademin22
. 💠 شفاعت شیعیان امام جعفر صادق علیه السّلام فرمود: وقتی پیامبر صلی الله علیه و آله در خانه‌ ام سلمه بود، به وی فرمود: مبادا بگذاری کسی نزد من بیاید. ناگاه امام حسین علیه السّلام که کودکی بود آمد و‌ ام سلمه نتوانست از او جلوگیری نماید، آن حضرت همچنان آمد تا به حضور پیامبر خدا صلی الله علیه و آله مشرف شد. وقتی‌ ام سلمه نیز به دنبال امام حسین علیه السلام آمد، دید آن بزرگوار روی سینه رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله قرار گرفته و پیامبر در حالی که گریان است چیزی را در دستش زیر و رو می‌کند. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به‌ ام سلمه فرمود: این جبرئیل است که به من خبر می‌دهد، این حسینم شهید خواهد شد و این همان تربتی است که حسین (علیه السلام) روی آن شهید می‌شود، ای‌ ام سلمه، این تربت را نزد خود نگاه دار؛ هر وقت دیدی این تربت به خون مبدل شد بدان که این حبیب من شهید شده است.‌ ام سلمه گفت: یا رسول اللّه! از خدا بخواه که این بلا را از حسین تو دور نماید؟ فرمود: من از خدا تقاضا کردم، ولی خدا فرمود: در عوض این شهادت درجه‌ای به حسین (علیه السلام) داده می‌شود که به احدی از مخلوقین داده نخواهد شد. حسین (علیه السلام) شیعیانی دارد که هر گاه شفاعت کنند شفاعت آنان قبول خواهد شد. حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) موعود از فرزندان حسین خواهد بود. به خدا قسم شیعیان حسین (علیه السلام) هستند که فردای قیامت رستگار خواهند بود. 📔 بحار الأنوار: ج۴۴، ص٢٢۵ @khademin22
. 💠 سبط حضرت محمد (ص) هنگامی که حضرت آدم علیه السّلام به زمین هبوط کرد حضرت حوا را ندید، آن حضرت برای یافتن حوا شروع به جستجو نمود. هنگامی که عبور آن بزرگوار به کربلا افتاد، بی جهت اندوهگین و نفس در سینه اش تنگ شد. وقتی به محل شهادت امام علیه السّلام رسید پای مبارکش صدمه دید و خون از آن جاری شد. سر مقدس خود را به طرف آسمان بلند کرد و گفت: بار خدایا! آیا گناهی از من سرزد که تو مرا عقاب کردی؟ زیرا من تمام زمین را گردیدم و هیچ جا به مصیبتی که در این سرزمین دچار شدم، دچار نشدم؟ خطاب رسید: ای آدم! گناهی از تو سر نزده است، ولی چون فرزندت حسین علیه السّلام ظالمانه در این سرزمین شهید می‌شود، لذا خون تو جاری شد تا با خون حسین همراه شده باشد. حضرت آدم علیه السّلام فرمود: آیا حسین پیامبر است؟ خطاب آمد: نه. ولی سبط حضرت محمّد می‌باشد. حضرت آدم گفت: قاتل حسین کیست؟ خطاب شد: یزید قاتل آن حضرت است که اهل آسمان‌ها و زمین او را لعنت خواهند کرد. حضرت آدم به جبرئیل گفت: من چه بگویم؟ فرمود: یزید را لعنت کن! حضرت آدم چهار مرتبه یزید را لعنت کرد. سپس چند قدمی راه رفت تا به عرفات رسید و حضرت حوا را در آن جا یافت. 📔 بحار الأنوار: ج۴۴، ص٢۴٣ @khademin22
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از همان آغاز در قابِ نگاهـــــــــم بوده ای شیرِ مادر کرده با جانم عجینت یا حسین در خیالم بس که ره پیموده ام تا کربـــــلا گم شدم هم در یسار و در یمینت یا حسین # 🖤 @khademin22
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خیلی شنیدنی است. آیت الله آزاد قزوینی از عرفا و علمای معروف نجف: در راه پیاده روی نجف صدای ناله پرندگان را می شنیدم که با لحن فصیح فارسی و عربی می گفتند: وای حسین کشته شد😭😭😭
. 💫 سفیر پادشاه روم از امام سجاد علیه‌السلام نقل شده است که فرمود: هنگامى كه سر مقدّس امام حسين عليه‌السلام را نزد يزيد آوردند، او آن سر را در پيش روى خود مى‌نهاد و شراب مى‌خورد. روزى سفير شاه روم در مجلس يزيد شركت كرد، او از بزرگان و شخصيتهاى كشور روم بود، به يزيد گفت: «اى پادشاه عرب اين سر از آن كيست؟» يزيد: تو را به اين سر چه كار؟ سفير روم: من وقتى كه به كشورمان روم بازگشتم، شاه روم از هر چيزى كه ديده‌ام مى‌پرسد، دوست دارم ماجراى اين سر و صاحبش را بدانم و به اطّلاع برسانم، تا او نيز در شادى تو شريك شود. يزيد گفت: این سر حسين بن علی بن أبیطالب (ع) است. رومی گفت: مادرش کیست؟ گفت: فاطمه دختر رسول خدا (ص) سفير روم كه مسيحى بود، به يزيد رو كرد و گفت: نفرين بر تو و دين تو، من دينى بهتر از دين تو دارم، پدر من از نواده‌هاى حضرت داود (ع) است و بين من و حضرت داود (ع) پدران بسيار واسطه هستند، در عين حال مسيحيان مرا احترام و تجليل مى‌كنند، و خاك پاهايم را به عنوان تبرّك‌جويى از من كه از نواده‌هاى داود (ع) هستم برمى‌دارند، ولى شما پسر دختر پيامبرتان را كه بين آنها تنها يك واسطه، آن هم مادرشان است مى‌كشيد، اين دين شما چه دينى است؟ سپس گفت: آيا داستان كليساى حافر را شنيده‌اى؟ يزيد: نه، بگو تا بشنوم. سفير روم: بين عمّان (بندرى در كنار درياى يمن و هند) و چين، دريايى وجود دارد كه طول مسير آن در شش ماه (با وسائل آن عصر) پيموده مى‌شود، در ميان اين دريا تنها يك شهر در وسط آن به مساحت هشتاد فرسخ در هشتاد فرسخ وجود دارد، در سراسر زمين، شهرى بزرگتر از اين شهر نيست، كافور و ياقوت از اين شهر صادر مى‌شود، درختهايش از عود و عنبر است، اين شهر در اختيار مسيحيان است، و هيچ يك از پادشاهان -جز مسيحيان- ملكى در آنجا ندارند، در اين شهر كليساهاى بسيار وجود دارد كه بزرگترين آنها «كليساى حافر» مى‌باشد، در محراب اين كليسا حقّه طلا آويزان شده، در ميان آن حقّه سُمى (ناخنى) وجود دارد كه مى‌گويند: سُم الاغ حضرت عيسى (ع) پيامبرشان است كه بر آن سوار مى‌شده است، اطراف آن حقّه را با طلا و ابريشم آراسته‌اند، در هر سال جمعيّت بسيار از مسيحيان به زيارت آن مى‌آيند، و به گرد آن طواف مى‌كنند، آن را مى‌بوسند، و در كنار آن، نيازهاى خود را از درگاه خدا مى‌طلبند. اين برنامه هميشگى مسيحيان نسبت به ناخن الاغى است كه گمان مى‌كنند ناخن الاغ حضرت عيسى (ع) پيامبرشان است كه بر آن سوار مى‌شده، امّا شما پسر دختر پيامبرتان را مى‌كشيد، خداوند شما و دينتان را مبارك نكند. يزيد خشمگين شد و به مأموران جلّادش گفت: اين نصرانى را بكشيد، تا مبادا در كشورش مرا رسوا كند. وقتى كه سفير روم احساس خطر كرد، به يزيد گفت: آيا مى‌خواهى مرا بكشى؟ يزيد: آرى. سفير روم: بدان كه من شب گذشته پيامبر شما را در خواب ديدم به من فرمود: «يا نصرانىّ انت من اهل الجنّة، اى نصرانى تو از اهل بهشت هستى.» از سخن پيامبر اسلام (ص) تعجّب كردم، و اكنون گواهى مى‌دهم كه معبودى جز خداى يكتا و بى‌همتا نيست، و همانا محمّد (ص) رسول خدا است. در اين هنگام آن سفير تازه مسلمان از جاى خود جست و سر مقدّس امام حسين (ع) را برداشت و به سينه‌اش چسبانيد، آن را مى‌بوسيد و گريه مى‌كرد، تا اينكه (يزيد دستور داد او را بكشند) و به اين ترتيب به شهادت رسيد. 📔 لهوف سید بن طاووس @khademin22
✨ زائر حسین(ع) به درجاتی می‌رسد که شهید نمی‌رسد! ☑️ امام صادق علیه السلام: 🔸 زائر حسین علیه السلام هنگام بازگشت از زیارت، هیچ گناهی ندارد، و درجاتش چنان بالا رفته که کسى که به خاطر خدا در خون خویش غلتیده نیز به آن نمى‌‏رسد. 🖋 (شاید به این دلیل که زائر با زیارتش، به ازدیاد یاد حسین(ع) کمک می‌کند، و در نتیجه فرهنگ شهادت را در جان خود و جامعه تقویت می‌کند) 📜 عن أَبی عَبْدِ اللَّه‏: ... فَیَنْصَرِفُ وَ مَا عَلَیْهِ ذَنْبٌ وَ قَدْ رُفِعَ لَهُ مِنَ الدَّرَجَاتِ مَا لَا یَنَالُهُ الْمُتَشَحِّطُ بِدَمِهِ فِی سَبِیلِ اللَّه‏. ⬅️ کامل الزیارات، صفحه ۲۷۹ 🏷 علیه السلام 💚احادیث اهل بیت علیهم السلام👇 / @khademin22
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تابیدن آفتاب بر زائر حسین علیه السلام گناهان را از بین می برد... ✨امام صادق علیه‌السلام: أَنَّ زَائِرَهُ لَیَخْرُجُ مِنْ رَحْلِهِ فَمَا یَقَعُ فَیْئُه عَلَى شَیْ‏ءٍ إِلَّا دَعَا لَهُ، فَإِذَا وَقَعَتِ الشَّمْسُ عَلَیْهِ، أَکَلَتْ ذُنُوبَهُ کَمَا تَأْکُلُ النَّارُ الْحَطَب‏. وَ مَا تُبْقِی الشَّمْسُ عَلَیْهِ مِنْ‏ ذُنُوبِهِ شَیْئاً، فَیَنْصَرِفُ وَ مَا عَلَیْهِ ذَنْب‏ زائرِ حسین علیه السلام وقتى به قصد زیارت از خانه‏‌اش خارج می‌شود، سایه‏‌اش بر چیزى نمی‌افتد، مگر اینکه آن چیز برایش دعا می‌کند و هنگامى که آفتاب بر او بتابد، گناهانش را از بین می‌برد، همان‌طور که آتش هیزم را از بین می‌برد. 📚 کامل الزیارات، صفحه ۲۷۹ 🖤 🥀 @khademin22
🔘 اگر فضیلت زیارت امام حسین علیه السلام را می‌دانستید، از اشتیاق، جان می‌دادید! ☑️ امام باقر علیه السلام فرمود: 🔸 اگر مردم می‌دانستند که چه ثوابی در زیارت امام حسین(ع) است، جان می‌دادند و از حسرت زیارت امام حسین(ع) قالب تهی می‌کردند. 📜 قالَ الباقر ع: لَوْ یَعْلَمُ النَّاسُ مَا فِی زِیَارَةِ الْحُسَیْنِ‏ مِنَ الْفَضْلِ لَمَاتُوا شَوْقاً وَ تَقَطَّعَتْ أَنْفُسُهُمْ عَلَیْهِ حَسَرَات‏ ⬅️ کتاب معتبر کامل الزیارت، ص۱۴۲ 🏷 علیه السلام 💚احادیث اهل بیت علیهم السلام👇 @khademin22
🔘 اگر فضیلت زیارت امام حسین علیه السلام را می‌دانستید، از اشتیاق، جان می‌دادید! ☑️ امام باقر علیه السلام فرمود: 🔸 اگر مردم می‌دانستند که چه ثوابی در زیارت امام حسین(ع) است، جان می‌دادند و از حسرت زیارت امام حسین(ع) قالب تهی می‌کردند. 📜 قالَ الباقر ع: لَوْ یَعْلَمُ النَّاسُ مَا فِی زِیَارَةِ الْحُسَیْنِ‏ مِنَ الْفَضْلِ لَمَاتُوا شَوْقاً وَ تَقَطَّعَتْ أَنْفُسُهُمْ عَلَیْهِ حَسَرَات‏ ⬅️ کتاب معتبر کامل الزیارت، ص۱۴۲ 🏷 علیه السلام 💚احادیث اهل بیت علیهم السلام👇 @khademin22
حسین جان...❤️ ز اعماق قرون از بین جمعیت تورا ديديم توهم ای ناز مطلق از همان بالا ببین ما را @khademin22
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
السلام علیک یااباعبدالله الحسین پرچم سرخ گنبدت، دل من وخون می کنه هروله ی سینه زنات، دلم ومجنون میکنه 🥀@khademin22 💔🍃
. ✨ مرد شامی و امام حسین (ع) شخصی از اهل شام، به قصد حج یا مقصد دیگر به مدینه آمد. چشمش افتاد به مردی که در کناری نشسته بود. توجهش جلب شد. پرسید: این مرد کیست؟ گفته شد: حسین بن علی بن أبیطالب علیهم السلام است. سوابق‌ تبلیغاتی عجیبی که در روحش رسوخ کرده بود، موجب شد که دیگ خشمش به جوش آید و قربة إلی‌ الله آنچه می‌تواند سب و دشنام نثار حسین بن علی علیهما السلام بنماید. همینکه هر چه‌ خواست گفت و عقده دل خود را گشود، امام حسين علیه السلام بدون آنکه خشم بگیرد و اظهار ناراحتی کند، نگاهی پر از مهر و عطوفت به او کرد، و پس از آنکه‌ چند آیه از قرآن (مبنی بر حسن خلق و عفو و اغماض) قرائت کرد به او فرمود: ما برای هر نوع خدمت و کمک به تو آماده‌ایم. آنگاه از او پرسید: آیا از اهل شامی؟ جواب داد: آری. فرمود: من با این خلق و خوی، سابقه دارم و سر چشمه آن را می‌دانم. پس از آن فرمود: تو در شهر ما غریبی، اگر احتیاجی داری حاضریم به‌ تو کمک دهیم، حاضریم در خانه خود از تو پذیرایی کنیم. حاضریم تو را بپوشانیم، حاضریم به تو پول بدهیم. مرد شامی که منتظر بود با عکس العمل شدیدی برخورد کند، و هرگز گمان‌ نمی‌کرد با همچین گذشت و اغماضی روبرو شود، چنان منقلب شد که گفت: آرزو داشتم در آن وقت زمین شکافته می‌شد و من به زمین فرو می‌رفتم، و این چنین نشناخته و نسنجیده گستاخی نمی‌کردم. تا آن ساعت برای من، در همه روی زمین کسی از حسین و پدرش مبغوضتر نبود، و از آن ساعت بر عکس‌، کسی نزد من از او و پدرش محبوبتر نیست. 📔 نفثة المصدور محدث قمی: صفحه۴ @khademin22
. ✨ سر مقدس هنگامی که سر امام حسین علیه السّلام را وارد قنسرین کردند، راهبی از صومعه خود متوجه سر مقدس آن حضرت شد و دید نوری از دهان مبارک امام حسین خارج می‌شد و به طرف آسمان صعود می‌کرد. آن راهب مبلغ ده هزار درهم آورد و سر حسین علیه السّلام را از آنان گرفت و داخل صومعه خویش نمود. راهب صدایی شنید، ولی صاحب آن صدا را ندید. آن گوینده به راهب می‌گفت: خوشا به حال تو! و خوشا به حال آن کسی که از حرمت حسین علیه السّلام آگاه شد. راهب سر خود را بلند کرد و گفت: پروردگارا! تو را به حق عیسی قسم می‌دهم که این سر را مأمور کنی با من تکلم نماید. آن سر تکلم کرد و گفت: ای راهب! چه منظوری داری؟ راهب گفت: تو کیستی؟ فرمود: من پسر محمّد مصطفی هستم؛ من پسر علی مرتضی هستم؛ من پسر فاطمة الزهراء هستم؛ من مقتول در کربلایم؛ من مظلوم و عطشانم! بعد آن سر مقدس ساکت شد. راهب صورت به صورت امام حسین علیه السّلام نهاد و گفت: صورتم را از صورت تو بر نخواهم داشت تا این که بگویی که من روز قیامت شفیع تو خواهم بود. آن سر مقدس به سخن آمد و فرمود: به دین جدم محمّد مصطفی صلّی اللَّه علیه و آله بازگرد. راهب گفت: «اشهد ان لا اله الا اللَّه و اشهد ان محمدا رسول اللَّه.» امام حسین علیه السّلام قبول کرد که شفیع وی شود. هنگامی که صبح شد، موکلین آن سر مبارک را با درهم‌ها از آن راهب گرفتند. وقتی به وادی رسیدند، دیدند آن درهم‌ها به سنگ تبدیل شده اند! 📔 تفسیر قمی: ج۲، ص۲۶۰ 🔰 @khademin22
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نشود دستِ نیازش طرفِ خلق دراز هرکه شد دست بـه دامان اباعبدالله =صَــــدَقِہ جاریِہ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ کربلا آنلاین🎙 ╭┅────────────┅╮ @khademin22 ╰┅────────────┅╯
. 🔸 طلاهای حرم حاج آقا تاج الدین دزفولی از یکی اجدادش بنام سید محمدعلی نقل کرده که سفری به کربلا رفتم پولم تمام شد و ماندم بی خرجی، به واسطه عفت نفس و مناعت طبعی که داشتم خجالت می‌کشیدم به کسی اظهار حاجت کنم، از طرفی گرسنگی و ضعف بر من فشار می‌آورد تا آنکه به حرم حضرت سید الشهدا علیه السلام مشرف شدم، به حضرت عرض کردم: اگر از ناحیه شما کمکی به من نشود ناچار مقداری از طلاهائی که متعلق به شما است بر میدارم! جملاتی از این قبیل حرفها گفتم و زیارت مختصری کردم و از حرم خارج شدم. در میان صحن دیدم شیخ رحمت الله خادم شیخ مرتضی انصاری آمد نزد من گفت: شیخ به من امر فرموده‌اند که تو را خدمت ایشان ببرم. پس با هم رفتیم منزل شیخ، سی تومان پول به من داد فرمود این را جدت برای خرجی تو نزد من گذاشته است. من پول را گرفته مراجعت کردم. در چند قدمی دیدم صدایم کرد فرمود: ولی دیگر طلاهای حضرت را نبری! 📔 مردان علم در میدان عمل: ص٢٢٩ 🔰 @khademin22
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همه ِدم نفسم روح ُجانم:)) 🥲🫀🖤 🥀@khademin22 🍃💔 💔🍃 من تو رو دوست دارم ابی عبدالله... 🥀@khademin22 💔🍃
27.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آقاے امام حسین شما خیلۍخوبین خیییلی❤️ =صَــــدَقِہ جاریِہ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ کربلا آنلاین🎙 ╭┅────────────┅ @khademin22
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در این دنیا چیزی ارزش دل‌بستن نداشت.. + جز ✋🏻 ‌ =صَــــدَقِہ جاریِہ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ کربلا آنلاین🎙 ╭┅─────────┅╮ @khademin22 ╰┅─────────┅╯
. 🌴 زائر امام حسین (ع) علی بن محمد می‌گوید: ماهی یک مرتبه از کوفه به زیارت قبر امام حسین علیه السلام می‌رفتم، چون پیر شدم و جسمم ناتوان شد، نتوانستم به زیارت امام بروم. یک بار پای پیاده به راه افتادم، پس از چند روز به زیارت قبر مطهر امام مشرف شدم و سلام کردم و دو رکعت نماز زیارت خواندم و خوابیدم. در عالم رؤیا دیدم امام حسین علیه السلام از قبر بیرون آمد و فرمود: ای علی! چرا در حق من جفا کردی؟ در صورتی که تو به من مهربان بودی؟ عرض کردم: سرورم! جسمم ضعیف شده و پاهایم توان راه رفتن ندارد و احساس می‌کنم عمرم به پایان رسیده است و اکنون که آمده‌ام چند روز در راه بودم و با سختی بسیار به زیارتت مشرف شدم، دوست دارم روایتی را که نقل کرده‌اند از خود شما بشنوم. حضرت فرمود: بگو کدام است؟ عرض کردم: روایت کرده‌اند؛ که فرموده‌اید: هر کس در حال حیاتش مرا زیارت کند، من او را پس از وفاتش زیارت خواهم کرد؟ امام علیه السلام فرمود: بلی من گفته‌ام. (افزون بر این) هرگاه ببینم زوار من گرفتار آتش جهنم است، او را از آتش جهنم بیرون می‌آورم. 📔 بحار الأنوار: ج١٠١، ص١۶ 🔰 @khademin22
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه کُنج از حرم... بِهِم جا بده....! دِلَ🫀م تَنگِته خُدا شاهده...! علیه السلام ❤️ ♥️ =صَــــدَقِہ جاریِہ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ کربلا آنلاین🎙 ╭┅────────────┅╮ @khademin22 ╰┅────────────┅╯
. 📚 داستان عجیب مفاتیح و قرآن جناب حاج ملا علی بن حسن کازرونی از کویت به شیراز آمدند و بیمار بودند و برای درمان به بیمارستان نمازی مراجعه کردند. کتاب مفاتیح الجنان و قرآن مجید همراه آورده و فرمود که این دو را داستانی است: اما مفاتیح: من در کودکی بی پدر و مادر شدم و کسی مرا به مکتب نفرستاد و بی سواد بودم تا سالی که به عزم درک زیارت عرفه، کربلا مشرف شدم، روز عرفه برخاستم مشرف شوم از کثرت جمعیت راه عبور مسدود بود به طوری که نمی‌توانستم حرم مشرف شوم و هرچه فحص کردم یک نفر باسواد را که مرا زیارت دهد و با او زیارت وارده را بخوانم کسی را ندیدم. شکسته و نالان حضرت سیدالشهداء را خطاب کردم: آقا! آرزوی زیارتت مرا اینجا آورده، سوادی ندارم، کسی هم نیست مرا زیارت دهد. ناگاه سید جلیلی دست مرا گرفت فرمود: با من بیا پس از وسط انبوه جمعیت راه باز شد، پس از خواندن اذن دخول وارد حرم شدیم زیارت وارث را با من خواند و پس از زیارت به من فرمود: پس از این زیارت وارث و امین اللّه را می‌توانی بخوانی و آنها را ترک مکن و کتاب مفاتیح تماما صحیح است و یک نسخه آن را از کتابفروشی شیخ مهدی درب صحن بگیر. حاج علی مزبور گوید در آن حال متذکر شدم لطف الهی و مرحمت حضرت سیدالشهداء را که چطور این آقا را برای من رسانید و در چنین ازدحامی موفق شدم، پس سجده شکری بجا آوردم چون سر برداشتم آن آقا را ندیدم هرطرف که رفتم او را ندیدم از کفشداری پرسیدم گفت آن آقا را نشناختم. خلاصه چون ازصحن خارج شدم و شیخ مهدی کتابفروش را دیدم پیش از آنکه از او مطالبه کتاب کنم این مفاتیح را به من داد و گفت نشانه صفحه زیارت وارث و امین اللّه را گذاشته ام، خواستم قیمت آن را بدهم، گفت پرداخته شده است و به من سفارش کرد این مطلب را فاش نکن؛ چون به منزل رفتم متذکر شدم کاش از شیخ مهدی پرسیده بودم از کسی که حواله مفاتیح برای من به او داده است. از خانه بیرون آمدم که از او بپرسم فراموش کردم و از پی کار دیگری رفتم، مرتبه دیگر به قصد این پرسش از خانه بیرون شدم باز فراموش کردم خلاصه تا وقتی که در کربلا بودم موفق نشدم. سفرهای دیگر که مشرف می‌شدم در نظر داشتم این پرسش را بکنم تا سه سال هیچ موفق نشدم، پس از سه سال که موفق به زیارت شدم شیخ مهدی مرحوم شده بود (رحمة اللّه علیه). و اما قرآن مجید پس از عنایت مزبور به حضرت سیدالشهداء علیه السّلام متوسل شدم که چون چنین عنایتی فرمودید خوب است توانائی قرآن خواندن را مرحمت فرمائید، تا اینکه شبی آن حضرت را در خواب دیدم پنج دانه رطب دانه دانه مرحمت فرمود و من خوردم و طعم و عطرش قابل وصف نیست و فرمود می‌توانی تمام قرآن را بخوانی. پس از آن این قرآن مجید را شخصی از مصر برایم هدیه آورد و من مرتب از آن می‌خواندم و سپس هر کتاب حدیث عربی را می‌توانم بخوانم. 📔 داستان‌های شگفت (شهید دستغیب)، ص٢۴۵ @khademin22
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅ای که آغوش گرمت پذیرای هر چه درمانده‌ی دل‌شکسته.. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ =صَــــدَقِہ جاریِہ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ کربلا آنلاین🎙 ╭┅────────────┅╮@khademin22 ╰┅────────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔆اِنقدر از تو خوندیم که‌ما صدامون گرفته یلدا یعنی خورشید دلش از خزون گرفته..💔 -شب‌جمعه‌حرمت‌آرزوست- =صَــــدَقِہ جاریِہ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ کربلا آنلاین🎙 ╭┅────────────┅╮ @khademin22 ╰┅────────────┅╯