eitaa logo
کمیته‌خادمین‌شهـدادزفول
508 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
771 ویدیو
11 فایل
"بسـم‌رب‌الشـھدا‌" ' پـدرم گفـت اگـر خادم ایـن خانه شـوی همه ی، زنـدگـی وآخـرتت تضـمـین است🌿!" اینجــا از خـــادمــی تـاشهــادت،فـاصله ای نــیست!" 'کمیتہ‌خآدمین‌شھدا‌ی‌دزفـول' #خادمی_شهدا_افتخار_ماست...🌿 - راه ارتباطـی ↶ - @emad_67
مشاهده در ایتا
دانلود
🗯شخصی بود به نام " دلون" که سنبل اطلاعات بود و کارهای خرابکارانه ی زیادی به ویژه در دزفول انجام داده بود. ♨️شهید سیف الله صبور و دوستانش او را دستگیر کرده و به دزفول منتقل کردند؛ با این که او مجرم بود؛ اما سیف الله آنچنان با او انسانی و اسلامی برخورد می کرد که من تعجب می کردم. 🔰شهید سیف الله ساعت 10 شب به نوار مرزی می رفتند و ساعت 4 صبح می آمدند خسته و کوفته. 💠او یک چفیه عربی به سرش می بست؛ وقتی او را در می آورد و می تکاند؛ کلی خاک از آن در می آمد. 🔸در آن شرایط نماز خواندن سخت بود؛ اما سیف الله مقید به نماز بود و آن را می خواند. راوی: عباس تقدسی 📚منبع: کتاب برادران صبور؛ ص 76 و 77 💐کانال خادمین الشهدا دزفول💐 https://eitaa.com/khademin_dez
🗯آبان ماه 1358 به پادگان کرخه رفتیم و دوره آموزشی شروع شد. ♨️سیف الله؛ بدن ورزیده ای داشت و از معدود نیروهایی بود که از لحاظ ورزشی و دوندگی قدرت بالایی داشت.. 🔰آن موقع ما را تاکتیک( هنر سازماندهی ارتش؛ فن کاربرد سلاح و یگان های نظامی به منظور درگیری و شکست دشمن در نبرد است) می بردند. 💠مسئول تاکتیک ما؛ سردار کوسه چی بود. ▪️او آدم سخت گیری بود و با بچه ها به شدت برخورد می کرد. ▫️در انجام کارهای تاکتیکی وقتی می خواستیم خودمان را از ماشین به بیرون پرت کنیم؛ سیف الله از افرادی بود که با اسلحه و دو دستی خودش را به بیرون پرت می کرد؛ بدون این که روی زمین غلت بخورد. 🔸آموزش که تمام شد؛ به همراه دیگر بچه ها در پادگان مستقر شدیم. ادامه دارد... راوی: ماشاالله قیلاوی 📚منبع: کتاب برادران صبور؛ ص 78 💐کانال خادمین الشهدا دزفول💐 https://eitaa.com/khademin_dez
🗯در دوره ی بعدی؛ مسئولیت رزم شبانه و ورزش صبحگاهی نیروها به سیف الله سپرده شد. ♨️نیروهای شهرهای شمال خوزستان در پادگان کرخه آموزش می دیدند. 🔰یک بار نیروهای آبادان برای آموزش آمده بودند؛ آنجا. 💠یک رزم شبانه برگزار شد که هنگام شام به بچه ها حمله می بردند تا به تدریج ترس آن ها بریزد؛ چراغ ها را خاموش و به بچه ها حمله می کردند. ▪️سیف الله چون موقع دویدن به نیروها سخت گیری می کرد؛ آن ها هم تصمیم گرفته بودند او را اذیت کنند؛ به خاطر همین یک شب؛پنج شش نفر هنگام رزم شبانه؛ سیف الله را در تاریکی گرفتند تا به خیال خودشان تلافی در بیاورند. ▫️نیروهای گردان را که آموزش می دادیم؛ سیف الله از هر نظر اول بود؛ از لحاظ تیراندازی؛ تاکتیکی و... 🔸سیف الله مورد توجه مربیان و مسئولان پادگان هم بود. راوی: ماشاالله قیلاوی 📚منبع: کتاب برادران صبور؛ ص 78 و 79 💐کانال خادمین الشهدا دزفول💐 https://eitaa.com/khademin_dez
🗯سیف الله در پادگان با لیاقت و شایستگی که از خود نشان می داد خیلی زود؛ به عنوان یکی از مسئولان آموزش دوره های نظامی انتخاب شد. راوی: غلامحسین سخاوت 📚منبع: برادران صبور؛ ص 79 💐کانال خادمین الشهدا دزفول💐 https://eitaa.com/khademin_dez
🗯سیف الله در پادگان کارهای دیگری هم انجام می داد. ♨️او آرایشگری هم بلد بود و موهای بچه ها را به خوبی کوتاه می کرد. 🔰ما در پادگان همیشه با هم بودیم و گاهی به گشت مرزی می رفتیم؛ تا این که به کردستان اعزام شدیم؛ اکیپ اول نوزده نفر بودیم و سه ماه بعد؛ سیف الله و سردار عبدالمحمد رئوفی نژاد همراه یک اکیپ چهل پنجاه نفره به ما ملحق شدند. 💠اولین کاری که سیف الله انجام داد؛ قوطی رنگی به دست گرفت و شروع کرد به نوشتن شعار علیه منافقین و ... راوی: ماشاالله قیلاوی 📚منبع: کتاب برادران صبور؛ ص 79 💐کانال خادمین الشهدا دزفول💐 https://eitaa.com/khademin_dez
🗯سیف الله؛ صبح ها نیروها را جمع می کرد و با هم می دویدند. ♨️گاهی اوقات بچه ها حسابی از دستش خسته می شدند و گلایه می کردند؛ با این حال او را خیلی دوست داشتند. راوی: غلامرضا رکاب ساز 📚منبع: کتاب برادران صبور؛ ص 80 💐کانال خادمین الشهدا دزفول💐 https://eitaa.com/khademin_dez
✍اوایل جنگ؛ به آراستگی رزمنده ها توجه ویژه ای می شد؛ بخصوص تاکید می شد:🔻 🗯نیروها تا جایی که امکان داره؛ با لباس های نظامی و یا کفش بخوابند که اگر رژیم بعثی عراق حمله کرد؛ نیروها آمادگی لازم را داشته باشند. ♨️شهید سیف الله اهمیت زیادی برای این مسئله قائل بود؛ همیشه این موضوع را به نیروهایش یادآوری می کرد و انتظار داشت که آن ها را رعایت کنند. راوی: عبدالعلی بهشتی فر 📚منبع: کتاب برادران صبور؛ ص 82 💐کانال خادمین الشهدا دزفول💐 https://eitaa.com/khademin_dez
🗯سیف الله ساده لباس می پوشید. ♨️و در عین حال؛ مرتب و تمیز و بسیار متواضع بود. 🔰و سنجیده و حساب شده حرف می زد. راوی: محمد علی فرهی 📚منبع: کتاب برادران صبور؛ ص 83 💐کانال خادمین الشهدا دزفول💐 https://eitaa.com/khademin_dez
🗯زمان جنگ؛ تهجد؛ نماز شب و دعا خوانی یکی از عادات رزمنده ها بود. ♨️همه اهل مناجات بودند و به طور معمول رزمنده ها پس از نماز و تعقیبات آن مشغول برگزاری دعا می شدند. 🔰شهید سیف الله صبور؛ از جمله افرادی بود که در این قبیل مراسم شرکت می کرد. 💠صداقت عجیبی در گفتارش موج می زد و مانند سکه ای بود که دو طرفش؛ یکی باشد؛ برای همین بچه ها دوستش داشتند. راوی: علیرضا نوروزی 📚منبع: کتاب برادران صبور؛ ص 83 💐کانال خادمین الشهدا دزفول💐 https://eitaa.com/khademin_dez
🗯سیف الله آدم منظمی بود. ♨️و از بی نظمی بدش می آمد. 💠و با دیدن شخصی که نظم نظامی را رعایت نمی کرد؛ بسیار عصبانی می شد. راوی: سردار کریم فضیلت پور 📚منبع: کتاب برادران صبور 💐کانال خادمین الشهدا دزفول💐 https://eitaa.com/khademin_dez
🗯سیف اله چقدر دوست دارم با هم باشیم و پهلوی همدیگر، خیلی دلم برایت تنگ شده، دوست دارم در خواست کنی که مهمان همیشگی تو و یاران تو باشم. ♨️ای شیر خدا و شمشیر حق بر سر خصم، چه زود از بین ما رفتی و چه ناشناخته و ناآشنا در بین ما بودی و رفتی، هر چند ما با هم بودیم ولی همدل و همراز نبودیم. 🔰حرف دلت را با شبهای کرخه و دالپری و مشطط و شجاع میگفتی. 💠سیف اله شهادتت و عروسیت و معراجت و خانه نو مبارک. ✍دست نوشته ای از سردار شهید ید اله صبور معاون عملیات لشکر ۴۲ قدر خطاب به سردار شهید سیف اله صبور برادر بزرگترش 💐کانال خادمین الشهدا دزفول💐 https://eitaa.com/khademin_dez
🗯سیف الله یکی از کسانی بود که مخلصانه و بدون هیچ چشمداشتی به اسلام و انقلاب خدمت کرد. ♨️او در حفظ بیت المال بسیار دقیق بود و در هزینه کردن آن بسیار وسواس از خود نشان می داد؛ شاید اگر برای خودش هزینه می کرد؛ آن قدر حساسیت از خود نشان نمی داد؛ اگر در منطقه ادوات و یا چیزی در اثر بی دقتی رزمنده ها از بین می رفت؛ بسیار ناراحت می شد. راوی: علی برنافر 📚منبع: کتاب برادران صبور؛ ص 87 💐کانال خادمین الشهدا دزفول💐 https://eitaa.com/khademin_dez