eitaa logo
『 کمیته خادمین‌ شهدا 』
832 دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
1.1هزار ویدیو
32 فایل
بهم‌گفت‌چیشد‌که‌... تصمیم‌گرفتےخادمِ‌شهدابشے؟ گفتم‌ماانتخاب‌نکردیم‌که‌خادم‌‌شهدابشیم شهداماروانتخاب‌کردن‌که‌خادمےکنیم‌براشون. خادم کانال 💬| @m313jj 📱آدرس‌‌ما‌درفضاےمجازے: https://zil.ink/khademin_markazi
مشاهده در ایتا
دانلود
آقا سلام ما بہ رڪوع و سجود تو آقــا سلام بـر تـو و ذڪر و عبادتت اے آخرين‌ امام‌ من الغوث الامان عجل‌ علے ظهورڪ يا صاحب‌الزمان 🔹اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج 🔹اللهم_ارنےالطلعة_الرشیدة @khademin_markhazi
سپهبد سلیمانی: یک زلزله ۵ ریشتری در یک شب تهران را به هم میریزد؛ خب تصور کنید داعش وارد کشور ما می‌شد...۹۶/۱۰/۲۳ @khademin_markhazi
‍ زلزله بیشتر از چند ثانیه طول نكشید اما سراپای وجودمان را رعب و وحشت فرا گرفت! آن روز چگونه خواهیم بود؛ إِذَا رُجَّتِ الْأَرْضُ رَجًّا هنگامی که زمین بشدت بلرزد وَبُسَّتِ الْجِبَالُ بَسًّا وکوهها درهم کوبیده و متلاشی شود فَكَانَتْ هَبَاءً مُّنبَثًّا پس چون غبار پراکنده گردد واقعه آیات ۴_۵_۶ @khademin_markhazi
ایران دنبال جنگه یا آمریکا!؟ البته همین عکس رو به غرب‌زده‌ها نشون بدی میگن رژیم اخوندی اومده وسط پایگاهای صلح آمیز آمریکا کشور تاسیس کرده و بینشون فاصله انداخته! @khademin_markhazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیکر شهیدی پس از ۳۰ سال در قلاویزان تفحص شد... اونایی که از چهارتا جوجه منافق و جلاد که باعث شهادت ۱۷۰۰۰ نفر در این کشور شدن، دفاع میکنن باید بدونن هیج فرقی با اون پست‌تر از حیوانات ندارند چه بسا بدتر‌ن! @khademin_markhazi
✍»پیامبراکرم(ص)فرمودند: 💌»اگر توانستی شب و روز با وضو باشی این کار را انجام بده، 💌»زیرا اگر در حال وضو از دنیا بروی شهید خواهى بود. 📚»بحارالانوار؛ج۷۷؛ص۳۰۵ @khademin_markhazi
؛ تمام معادلاتِ عالم را به هم میریزد عشق حسین؛ عاشق پروراست عشق حسین؛ پرور است عشق به حسین، تازه داماد نصرانی را پایبند کرد و وهب به هوای عشق حسین؛ را به مادر سپرد و عاشقانه به میدان زد بعد از هزار و اندی سال؛ باز هم عشق حسین؛ عشقِ زمینی را می‌دهد اینبار تازه دامادی به نامِ متولد ماهِ اردیبهشت ماهِ عاشقان. نور چشم پدر و قوتِ قلبِ درمهرماه نود؛ لباسِ مقدسِ به تن کرد و ورد زبانش شد: خدمت و خدمت و خدمت در اردیبهشت "نود و پنج" تازه عروسش را به اربابش سپرد و به دنبالِ عشقِ حسین (ع)، راهی دیارِ شد. میدانِ جنگِ ؛ قتلگاهش شد و صورت خضاب شده با خونش چشم رفقایش را به هوای بارانی کرد قبل از شهادت خوانده بود. در تیررس دشمن مثل مولایش حسین (ع) نُقل مراسم عروسی، نثارِ اش شد مادر می‌گوید: "عباس من برای مردن حیف بود! او باید شهید می‌شد" و خوشحال است که لحظه تدفین به پاسِ این سربلندی، شیرش را حلالِ شیرپسرش کرده پدر می‌گوید: "از همان دوران کودکی، مسیر بندگی را در پیش گرفته و نُه ساله بود که های رجبی اش را آغاز کرد" حالا چندسالی هست که جایِ عباس، در میان اعتکاف های رجبی خالیست اما اکنون، آسمانها است جایش خالیست اما ... گرمی ، همه شهر را گرم می‌کند ✍نویسنده: ❤️ @khademin_markhazi
💠 پیگیـر بــود ... 🌸محسن خاصے براے داشت، عیـد با خانمش آمد پیش من خیلی نصیحتش ڪردم ڪہ محسن نمی‌خواهد، تو بچہ داری و… هیچ جورے توی ذهنش نمی‌رفت... 🍃روز آخرے ڪہ آمد پیش من، گفت: « حاجـی، چرا من نمی‌توانم بروم؟ چرا کارم جور نمی‌شود کہ بروم؟» گفتم: «محسن،‌ یڪ جای ڪارِت دارد؛ مثل مایی. برو آن گیـر را درست ڪن.» باتعجب گفت: «من فهمیدم کجای کار گیر دارد: راضی نیست!» 🌸من هم می‌دانستم که نمی‌رود پیش مادرش تا بگیرد؛ گفتم: «پس برو رضایتش را به دست بیـاور.» احساس هم ڪردم کہ نمی‌رود. ولے با کہ صحبت ڪردیم، می‌گوید کہ رفته آنجا، بہ دست و پای مـادر افتاده و‌ گریه شدید ڪرده که از گریه‌اش پاهای ایشان خیس می‌شده است. 🍃به مـادر ڪرده است: «اجازه بده من بروم.» مـادرش هم می‌گوید: «برو؛ ولے شهید نشو » ڪہ محسن در جواب گفته است: «نه، من می‌روم؛ ولی عزیز می‌شوم مادر.» 🗣راوی : جناب حمید خلیلی (مدیر انتشارات شهید ڪاظمی) 💠 @khademin_markhazi
از نوشته های شهید مشلب دختران حواستان باشد حجاب حجاب حجاب حواستان به فضای مجازی باشد… . . دخترانی را میبینیم که عکسهایشان را با نامحرمان به اشتراک میگذراند من منظورم با همه نیست من هم از فیسبوک استفاده میکنم اما تاکنون همچین اتفاقاتی رخ نداده…. . .دلنوشته هایت را خـوانـده ام امـا آنـلاین ک میـشوی هـشـدارها را جدی بگیر؛عکس پروفایلش را ک دیدی!!! انگشتانت را برای تایپ ب تـبـعیـد ببر… . . مبادا پروفایل نامحرم را مجـوز ورود بدانی هر چند اگر عکسش چادرخاکی کوچه های مدینه باشد… . . .آری … درد ودل کردن تو را امیدوار میکند اما یادت نرود این گفتگو تو را از خاک سوریه و شام…به سواحل آنتالیا میکشاند.. . . رفته رفته آرزوی شهادتت به رابطه ی پنهانی تبدیل میشود اندک اندک جای عکس دوستان شهید، عکس جایگزین میشود . . طرز فکرت عوض میشود تا جایی ک میگویی: جهاد برای خودشان ما در داخل دفاع خواهیم کرد ،اگر دفاعی درکار باشد… . بـرادر هوشـیار باش؛دلـسـرد شدنت را احساس میکنی.. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌ ‌‌ ✅ @khademin_markhazi
در فیلم مستند، سردار حیدر تعریف می‌نمود : ما در بودیم، حافظ اسد(پدر بشار اسد) احوالش بد شد و راهی بیمارستانش نمودند، اخبار بدی از احوالات ایشان دریافت می‌نمودیم... من و و چند‌ سردار دیگر با مشورت به این نتیجه رسیدیم که به حضرت آقا زنگی بزنیم و از ایشان التماس دعای مخصوصی برای حافظ اسد بنماییم،  زیرا فکر می‌کردیم اگر حافظ اسد از بین برود، ما دیگر جایی در سوریه که سپر دفاعی ایران در برابر اسرائیل بود نخواهیم داشت. به حضرت آقا زنگ زدیم و آقا فرمودند :  باشد حتماً دعا می‌کنیم. چند روز بعد حال حافظ اسد بدتر شد،  ما نگرانتر شدیم و باز به حضرت آقا زنگ زدیم. حضرت آقا فرمودند :  ایشان باید برود، ولی شخص دلسوزتر و بهتری را برای خدمت به دین، به جای ایشان می‌گذارد... ما متحیر شدیم... دو نفر جایگزین حافظ بودند، برادرش و نخست وزیرش... خب برادرش که اصلاً همیشه در حال گردش و عشق و تفریح بود و اهل این حرف‌ ها نبود... نخست وزیر هم که یک فرد تقریباً مخالف بود... ما متحیر شدیم... تا این‌ که حافظ اسد فوت نمود و بشار اسد، پسرش سر برداشت... ما با خود بشار، در یک کاخ زندگی می‌کردیم... چون اوضاع سوریه به هم ریخته بود... یک روز سر نهار، خدمتگذارش را خواند و گفت : نامه را بیاورید... نامه را آوردند و ایشان نامه را به سردار همدانی دادند... سردار یکدفعه خودش را جابجا کرد و نامه را دوباره خواند به همه ما یک نگاه عجیبی کرد و نامه را داد به نفر پهلوئیش.. نامه به دست من رسید، دیدم نامه از طرف ملک عبدالله است و گفته : ای اسد...  یا دست از پشت سر ایرانی‌ها بردار و ایشان را از کشورت بیرون بینداز و یا کشورت را با خاک یکسان و تو و خانواده ات را نابود می‌کنیم... امضاء ملک عبدالله (پادشاه عربستان) ما متحیرانه به همدیگر نگاه می‌کردیم...  آخر تهدید بزرگی بود و اگر خود حافظ هم بود، حتماً یک کاری بر علیه ما ایرانی ها می‌کرد... یکدفعه دیدیم بشار که متوجه اخم‌ های توی هم ما شده بود با لبخند نامه را از ما خواست... ما نامه را با احترام تقدیمش نمودیم... یکدفعه و متعجبانه دیدیم، بشار نامه را پاره کرد و خودش بلند شد و پاره های نامه را در میان شعله های آتش  شومینه پرتاب نمود و با لبخند گفت : ما تا آقای خامنه ای و شما سربازانش را داشته باشیم هیچ غم و غصه ای نداریم. آنگاه بود که فهمیدیم حضرت آقا چه فرموده بودند و از کجا این خبر را چند سال پیش دریافت نموده بودند... ❤️ @khademin_markhazi
چرا به امام‌حسن علیه السلام کریم اهل‌بیت میگویند @khademin_markhazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥شبی که من دوست دارمش امشب... 🎤سیدمجید_بنی‌_فاطمه 👏 🌸میلاد_امام حسن مجتبی (ع)🎈 ❤️ @khademin_markhazi
🌙ماه رمضان همراه با شهید ابراهیم هادی 💫 💞شهید هادی هروقت می‌دید بچه ها مشغول غیبت کسی هستند، مرتب میگفت: صلوات بفرست! و یا به هر طریقی بحث را عوض می‌کرد. ❣حضرت محمد (ص) میفرماید: ♨️هر که مرد یا زن مسلمانی را غیبت کند، خداوند چهل روز و شب نماز و روزه او را قبول نکند، مگر اینکه کسی که غیبتش را نموده از وی درگذرد. 📚جامع الاخیا، ۱۰۹ @khademin_markhazi
هرکس حجاب را تحقیر کرد تحقیرش کنید... رهبر انقلاب: ‏رهبر انقلاب : اگر کسی به دختر چادری یا با حجاب با نظر تحقیر نگاه می کند، تحقیرش کنید، ملاحظه نکنید اگر کسی به جوان حزب اللهی که ریش دارد، با نظر تحقیر نگاه می کند و دورش می کند تحقیرش کنید ‎ @khademin_markhazi
🌺امام حسن مجتبی علیه السلام: 🔸«محبّت و دوستی با ما سبب ریزش گناهان می‌شود؛ همان طوری که وزش باد برگ درختان را می‌ریزد.» 📚«کلمه الامام حسن» _ ج۷ _ص۲۵ @khademin_markhazi
⭕️ حسین‌اکبری زیارانی(آبیک): "بعضي‌ها می‌گویند که چرا امام حسن (ع) جنگ نكرد؟ ولي مي‌دانند چندين بار امام حسن (ع) لشكر براي جنگ با معاويه آماده كرد ولي مسلمانان راحت‌طلب به وسيله پول معاويه خريداري شدند و او را تنها گذاشتند." @khademin_markhazi
⭕️چرا از مرگ مى‌ترسیم؟ 👤حجت الاسلام قرائتی: راننده زمانى در جاده می ترسد كه یا بنزین ندارد؛ یا قاچاق حمل كرده؛ یا اضافه سوار كرده؛ یا با سرعت غیر مجاز رفته؛ یا جاده را گم كرده؛ یا در مقصد جایى را آماده نكرده؛و یا همراهانش نا اهل باشند. اگر انسان براى بعد از مرگ خود، زاد و توشه لازم را برداشته باشد، كار خلاف نكرده باشد،راه را بداند، در مقصد جایى را در نظر گرفته باشد،و دوستانش افراد صالح باشند،و حركتش طبق مقررات و مجاز باشد؛نگرانى نخواهد داشت! @khademin_markhazi
💌دست نوشته ای از شهید امیر حاج امینی: 🌷سلام بر خدا و شهیدان خدا و بندگان مخلص او..... 🌷 از اینکه بنده بد و گناهکار خدایم سخت شرمنده ام و وقتی یاد گناهانم می افتم 🌷 آرزوی مـــــــــــرگ می کنم؛ ولی باز چاره ام نمی شود. 🌷هیچ برگ برنده ای ندارم که رو کنم ، جز اینکه دلم را به دو چیز خوش کرده ام: 🌷 یکی اینکه بااین همه گناه،اودوباره مرا به سرزمین پاکی واخلاص وصفاومحبت بازم گرداند. 🌷 پس لابد دوستم دارد و سر به سرم می گذارد، هرچند که چشم دلم کور است و نمی بینم و  🌷احساسش نمی کنم اگر چنین نبود پس چرا مرا به اینجا آورد؟ 🌷دوم اینکه قلبی رئوف و مهربان دارم و با همه بدی هایم بسیار دلسوزم. 🌷 لحظه ای حاضر به رنجش کسی نمی شوم، حتی رنجش بسیار کوچک و ناچیز، 🌷 ولی در عوض برای خوشنودی دیگران حاضر به تحمل هرگونه رنجی می شوم. 🌷 بله! به این دو چیز دل خوش کرده ام 🌷اگر دوستم داری که مرا به اینجا آورده ای پس به آرزویم که .... برسان. 🌷ای کسانی که این نوشته را می خوانید، اگر من به آرزویم رسیدم و دل از این دنیا کندم، 🌷 بدانید که نالایق ترین بنده ها هم می توانند به خواست او، به بالاترین درجات دست یابند. 🌷 البته در این امر شکی نیست . 🌷ولی بار دیگر به عینه دیده اید که یک بنده گنهکار خدا به آرزویش رسیده است. 🌷حالا که به عینه دیدید، شما را به خدا عاجزانه التماس و استدعا می کنم، 🌷 بیایید و به خاکش بیفتید و زار زار گریه کنید و امیدوار به بخشایش و کرمش باشید. 🌸 با او آشتی کنید. زیرا بیش از حد مهربان و بخشنده است. 🌷 فقط کافی است یکبار از ته دل صدایش کنید. 🌷دیگر مال خودتان نیستید و مال او می شوید 🌷 و دیگر هر چه می کند، او می کند و هر کجا که می برد،او می برد...... 📅شنبه 7/4/65 ساعت 5 بعدازظهر 💟بنده مخلص و گنهکار، امیر حاجی امینی ✳️  @khademin_markhazi
شنیدنِ صدایِ اذان و نماز یعنی کسے یا چیزی رو به خدا میدی. دقت کردی❗️ وقتے دوستت ولی جوابِ پیامت رو نمیده چقدر ناراحت می شے ... یعنے خدایِ آنلاین بهت پیام داده. نکنه آنلاین باشے و به جایِ چت با خدا چت با یکی دیگه رو انتخاب کنی. ❤️ 💟: @khademin_markhazi
🌙ماه رمضان همراه با شهید ابراهیم هادی 💫 حوالی میدان خراسان از داخل پیاده رو با سرعت در حال حرکت بودیم. یکباره ابراهیم سرعتش را کم کرد! برگشتم عقب و گفتم: چی شد، مگه عجله نداشتی؟ همینطور که آرام حرکت می کرد، به جلوی من اشاره کرد و گفت: یه خورده یواش تر بریم تا از این آقا جلو نزنیم.! من برگشتم به سمتی که ابراهیم اشاره کرد. یک نفر کمی جلوتر از ما در حال حرکت بود که به خاطر معلولیت، پایش را روی زمین می کشید و آرام را میرفت. 🍃ابراهیم گفت: اگر ما تند از کنار او رد شویم، دلش می سوزد که نمی تواند مثل ما راه برود. کمی آهسته برویم تا او ناراحت نشود. گفتم: ابرام جون، ما کار داریم، این حرفا چیه؟ بیا سریع بریم. اصلا بیا از این کوچه بریم که از جلوی این معلول رد نشیم. 🔸آنچنان قلب رئوف و مهربانی داشت که به ریزترین مسائل توجه می کرد. او در حالی که عجله داشت، اما راضی نشد حتی دل یک معلول را برنجاند! 📚 سلام بر ابراهیم۲/ ص۳۱ 🔰امام حسن مجتبی(ع) میفرمایند: با مردم به گونه ای رفتار کن که دوست داری با تو آنگونه رفتار کنند. اعلام الدین ؛ ص۲۷۹ @khademin_markhazi
‌ 💗 علیه السلام: ‌ 🌹شيعه ما كسى است كه دلش از هرگونه خيانت و نيرنگ و مكرى پاك است‌.🍃 ‌ 📚بحارالانوار، ج۶۵، ص۱۵۶🌿 ‌ ‌ @khademin_markhazi
در سال ۷۶ به عنوان فرمانده‌ی نیروی قدس، انتخاب و معرفی شد. به یاد دارم در جلسه‌ی معارفه، اولین جمله‌ای که گفت، این بود؛ "از ابتدا که وارد جنگ شدم دو ابزار مهم درکوله‌پشتی‌ام بود؛ ۱- خلوص، ۲- توکل همیشه با این دو، خودم را آماده‌ی خدمت کرده‌ام." @khademin_markhazi
‌❤ علیه السلام: از نشانه های نادانی، جدل با بی فکران است. ‌ 📚تحف‌العقول، ص۲۴۸🌿 ‌ ‌@khademin_markhazi
🌹 دلنگرانی ام بابت تأخیر تو نیست! میدانم می آیی... یوسف دلم شور میزند برای خودم…! برای ثانیه ای که قرار میشود بیایی و من هنوز با تو قرن ها، فاصله دارم.. 🌹 @khademin_markhazi