eitaa logo
کمیته مرکزی خادمین شهدا
17.4هزار دنبال‌کننده
12.7هزار عکس
2.1هزار ویدیو
86 فایل
ادمین جهت ارتباط و هرگونه سوال در مورد خادمی،کمیته مرکزی و کمیته های استانی خادمین شهدا: @shahidanekhodaiy110 ادمین محتوا: @KhademResane_Markazi
مشاهده در ایتا
دانلود
🌼🍃🌺🍃🌸 🍃🌺🍃🌸 🌺🍃🌸 🍃🌸 🌸 زندگی نامه از سال 1352 تا اواخر سال 1356 كه مصادف با دوران خفقان رژيم منحوس پهلوی بود خود را در دو بعد فكری و سياسی استمرار بخشيد و در همين سال‌ها براي اولين بار در دانشگاه اقدام به تأسيس نمود تا از اين طريق افراد را شناسايی و جذب نمايد. او با تشكيل گروه‌های چند نفری اقدام به نشر افكار شيعی کرد و توانست در محيطي كه مسلمانانش از چند نفر بي خط و نشان و بي تفاوت و يا گروه‌هايی كه بعدها منافق نام گرفتند تشكيل شده بود، خط صحيح اسلامی را به دور از افراط و تفريط‌ها در جمع جوانانی كه گِردش فراهم آمده بودند نمايان سازد و خود پيشتاز و الگوی تمام نمای اين تفكر باشد. بر خلاف بسياري از مبارزان دانشگاهی او به شدت به تهذيب و خود‌سازی خود و دوستانش همت داشت و معتقد بود كه مبارزه و اصلاح بايد از درون افراد آغاز شود، از اين جهت چيزي از ارزش‌های اخلاقی نبود كه بگويد و خود بدان پاي بند نباشد، مانند كسانی نبود كه دين را به دنبال خود بكشند و به ميل خود تعبير و تفسير كنند.... روحمان با یادش شاد.... @khademinekoolebar
🌼🍃🌺🍃🌸 🍃🌺🍃🌸 🌺🍃🌸 🍃🌸 🌸 زندگی نامه آنچه ديگران را به سوی او سوق می داد، ويژگی هایی بود كه در منش او مشاهده می شد. در بسيار هوشمند و مؤدب بود، دلنشين و گرم سخن می گفت، حضوری بسيار مطلوب و برخوردی متواضعانه داشت؛ قدی رشيد، هيبتی جذاب، آرامشی متفكرانه همراه با چشمانی رنج آشنا، توانست افراد بسياری را با افكار و انديشه‌های متفاوت به دور خود جمع كند. می كوشيد تا همه رفتارهايش بر اساس عملكرد اسوه‌های الهی و (ع) باشد، از اين جهت به شدت از رفتارهای غير اصولی و كور حتی در مبارزه دوری می جست و تلاش میکرد تا راه‌هايی كه بر ميیگزيند خالی از گناه باشد. ترغيب مبارزان به دينداری و دينداران آن روز به مبارزه اصولی،از مهمترين دغدغه‌های او بود... روحمان با یادش شاد...... @khademinekoolebar
🌼🍃🌺🍃🌸 🍃🌺🍃🌸 🌺🍃🌸 🍃🌸 🌸 زندگی نامه نشر فرامين (ره) مبنی بر دوری جستن از حزب منحوس رستاخيز و هشدارهای ايشان در مورد نقشه‌های صهيونيسم از نمونه كارهای او در دانشگاه بود، همچنين شركت فعال در حركت‌های عليه شاه معدوم در اوج خفقان سالهاي 54 و 55 در مشهد و اعلام و زعامت (ره) به اشكال مختلف از جمله مواردی بود كه در دو نوبت موجب هجوم ساواك رژيم پهلوی به خانه او و دستگيری وی شد. مهمترين ويژگي در دردمندي او بود. خصوصيتي كه شرط آن ، خردمندي و درك درست دين و حساس بودن به آن است. از جمله كساني بود كه به شدت در برابر هجوم به دين حساس بود. در زماني كه امت به پا خاسته و ايران و به خصوص نسل جوان تشنۀ ، آماده فراگيري هر گونه اعتقادي بودند و گروه‌هاي مختلف در قالب‌هاي گوناگون در مسير انديشه‌هاي اين تشنگان قرار گرفته و با عناوين فريبنده توانستند مريداني براي خويش بسازند، با قدرت ايماني كه در او بود توانست مفاهيم ناب اصيل و ژرفاي آموزه‌هاي آن را نشان دهد و كج روي‌ها را آشكار سازد... روحمان با یادش شاد....... @khademinekoolebar
🌼🍃🌺🍃🌸 🍃🌺🍃🌸 🌺🍃🌸 🍃🌸 🌸 زندگی نامه جلسات سخنراني عمومي در دانشگاه‌هاي مختلف و كلاس‌هاي مجمع احياء‌تفكرات شيعي براي عمق بخشيدن به مباني فكري و اعتقادي-سياسي جوانان، فرصتي بود براي درخشش جواني كه مأموريت خود را تبلور تكليف در نفوس آگاه و متعهد مي‌دانست . بسياري از گزاره‌ها از قبيل کتاب های ضوابط حركت بر صراط مستقيم، در تنهايي ثقلين، اگر فاطمه نبود، جايگاه و موقعيت زن در جامعه اسلامي و...كه امروز كليشه شده و به راحتي به زبان آورده مي‌شود، در عصر او در ميان دانشجويان و جوانان كه با رژيم ستم شاهي مبارزه مي‌كردند مطرح نبود و شايد بتوان گفت در دانشگاهيان آن روز چنين عباراتي غريب مي‌نمود. اوبراي اولين بار در سطح دانشگاه به جاي مباحثي چون: جامعه ي بي طبقه توحيدي، خود سازي انقلابي و مانند اين‌ها كه رايج بود ضوابط حركت بر صراط مستقيم را موضوع سخنان خود قرار داد تا نشان دهد كه دغدغه‌ها و دل مشغوليتهاي او از سنخ ديگري است. كلاس‌هاي مجمع با تفاوتي آشكار از حيث محتوا با ساير كلاس‌هاي آن روز كم كم جاي خود را در ميان نسل جوان باز مي‌كرد و البته اين تفاوت فقط در محتوا نبود، جدا سازي كلاس‌هاي خانم‌ها از آقايان براي اولين بار در قشر دانشجويي آن روز به منظور حفظ حدود و ، پيام بزرگي در بطن خود داشت كه فضاي كلاس‌ها را در ظاهر متفاوت نشان مي‌داد. با استخراج و طبقه بندي واژگان، اصطلاحات و تعابير به كار رفته در مباحث مطروحه توسط هر شخص مي‌توان پي برد كه حساسيت‌هاي او در چه حوزه‌هايي بوده است، چرا كه پيامبر (ص) فرمودند : من احب شئياً أكثر ذكره (هر كس چيزي را دوست بدارد زياد يادش مي‌كند). براي شناخت آرمان‌ها و دغدغه‌هاي كليد واژه‌هاي پر تكرار او را چنين مي‌يابيم : (س) (ع) اينان قاموس فكري بود كه نشانگر شخصيت و انديشه او است... روحمان با یادش شاد..... @khademinekoolebar
🌼🍃🌺🍃🌸 🍃🌺🍃🌸 🌺🍃🌸 🍃🌸 🌸 زندگی نامه سخنراني‌هاي او با سخنان شخصيت‌هاي ديگر يك تفاوت و تمايز چشمگير داشت، در كلام آنان بيشتر از سخن مي‌رفت و جز در موارد ضرورت به اشاره نمي‌شد، اما او بر پاي مي‌فشرد.... فضاي حاكم بر كلام او فضايي بود و رنگ و بوي درآن غلظت و شّدت داشت. چندان با حرارت از و (ع) سخن مي‌گفت كه گويي سرنوشت آن را فقط به او سپرده اند و او يكّه و تنها بايد رسالت‌هاي الهي را ابلاغ كند ، هنگامي كه از و سخن مي‌گفت تو گويي كه آن را از لابه لاي كتاب‌ها در نيافته بلكه آن‌ها را ديده و لمس كرده است، او همه چيز را جدي مي‌گرفت و جدي مي‌گفت، حتي واژه‌ها هنگامي كه بر زبان جاري مي‌شدند: ؛ ؛ ، آنان را به جِّد اراده مي‌كرد و از آنها انتظار ويژه داشت، به گونه‌اي كه انگيزه و هدف به مخاطب مي‌داد و افق جديدي به روي او مي‌گشود كه منجر به تحول مي‌شد. گر چه سخنراني‌هاي او آينه تمام نماي وجود او نبود و هرگز ابعاد شخصيت او را نمي‌نماياند، كه او بسيار بزرگتر از آن بود كه در كلامش تجلي يابد. اين نكته را تنها كساني در يافتند كه افتخار مصاحبت با او را داشتند ، او عملش بيشتر از كلامش بود. سال 1359 همزمان با اولين انتخابات شوراي اسلامي، پنچ تن از علماي طراز اول ، را به عنوان كانديداي خود به مردم معرفي كردند و يك بار ديگر پيامبر گونه زمان خود را بر بسياري از كبار و سالخوردگان ترجيح دادند و او نيز به هدف اداي تكليف با رأي قاطع مردم وارد سنگر شد و به تهران آمد. آغاز دوران نمايندگي همزمان با رياست جمهوري بني صدر نقطه عطف ديگري در حيات بود كه ابعاد ديگري از شخصيت او را نمايان ساخت. اولين كسي بود كه قبل از رياست جمهوري، افكار بني صدر را مطالعه و نقادي نموده و نقاط ضعف بينش التقاطي وي را يافته بود و افكار او را در كتاب‌هايي مثل تعميم امامت ، مخالف مي‌دانست. لذا با رياست جمهوري او مخالفت كرد و اعلام كرد: " رياست جمهوري بني صدر براي اسلام و جامعه اسلامي ايران يك فاجعه است" و براي آن كه اين مخالفت در شعار و انديشه خلاصه نشود با جمعي از دوستان مجمع به عنوان اعتراض در محل روزنامه انقلاب اسلامي تحصن كردند..... روحمان با یادش شاد...... @khademinekoolebar
🌼🍃🌺🍃🌸 🍃🌺🍃🌸 🌺🍃🌸 🍃🌸 🌸 زندگی نامه جريانات انحرافي منافقين را در سال 54 با انتشار اعلاميه‌هايي در سرتاسر دانشگاه به عموم مبارزين هشدار داده بود، پس از پيروزي انقلاب آن را كالبد شكافي كرده و در ده‌ها سخنراني به نام " تبيين تبيين جهان" به نقد و بررسي كتاب ايدئولوژيك سازمان منافقين پرداخته وريشه‌هاي انحراف را بر اساس مباني دين آشكار ساخت و به جرأت اعلام كرد كه ايدئولوژي سازمان چيزي جز افكار ماركسيستي مزين شده به آيات قرآن نيست..... بسياري در آن روزگار اين حركت‌ها را تند و با شتاب مي‌دانستند اما او كه التقاط اين مباني برايش آشكار بود و اشخاص و گروه‌ها را با محك ارزش‌ها و عقايد ديني مي سنجيد، بنا نداشت كه با هيچ كس بر سر اصول و ارزش‌ها معامله كند. آري او فريادش از تفكرهاي جانبي كه به نزديك مي‌شد بلند بود، آن گونه كه او را در مقابل همه كساني كه مي‌خواستند به دين هجوم ببرند آشفته مي‌يافتي. نكته قابل توجه اين بود كه مبارزات او با فرقان، منافقين، فدائيان خلق، حزب توده، حزب خلق مسلمان و ساير گروه‌هاي انحرافي آن روز حتي مخالفتش با بني صدر ريشه ي اعتقادي داشت. او جريان‌هاي اجتماعي و انحرافات فكري را مي‌شناخت لذا تنها كسي بود كه مبارزاتش با گروه‌هاي سياسي منحرف و مخالف انقلاب، ايدئولوژيك و بر اساس مباني فكري بود و نه بر اساس عملكردهاي سياسي، و درست به همين خاطر، آنچه را همگان سال‌ها بعد، وقتي تصويرش بزرگ مي‌شد و نزديك مي‌آمد، درك مي‌كردند، چشمان تيز بين او سال‌ها جلوتر مي‌ديد و از آن سخن مي‌گفت. خودش مي‌گفت: جرم من آن است كه حرف‌هايم را زودتر از زمان مي زنم.... و درست به همين خاطر بود كه نوك تيز حمله دشمنان و منافقين به سمت او بود و وحشتي كه دشمنان از زبان او داشتند از حركت‌هاي ديگران نداشتند. دقت و تأمل در مباحثي كه ضرورت طرح آنان را حس كرد و تبيين نمود ما را به كشف دو نگاه ويژه در او سوق مي‌دهد: يكي نگاه دشمن شناسي كه منجر به درك و طرح ريشه‌هاي تفكر منافقين و ساير گروه‌هاي انحرافي گرديد و نگاه ديگر ضرورت طرح معارف ديني در حد نيازهاي آن روز تا نشان دهد كه معرفت ديني تنها محدود به آنچه مبارزان آن روز مي پنداشتند، نيست.... روحمان با یادش شاد..... @khademinekoolebar
🌼🍃🌺🍃🌸 🍃🌺🍃🌸 🌺🍃🌸 🍃🌸 🌸 زندگی نامه نكته‌اي كه نبايد از آن غفلت كرد باور جدي به جايگاه و بود ، او فقاهت شيعي را ملجأ و مرجع مردم مي‌دانست و بر عكس بسياري از روشنفكران دانشگاهي آن عصر كه اگر حرفي براي گفتن داشتند عادتاً را مورد هجوم قرار مي‌دادند، او همواره مدافع حريم مرجعيت و در رأس آنان _فقيه بود. سخنراني پر مغز او در تبيين جايگاه از پايگاه دانشگاه، نكته‌اي بود كه او را ازمبارزان و روشنفكران هم عصرش جدا مي‌كرد و البته اين دفاع تنها در بعد نظري نبود كه او به واقع تابع و پيرو راستين (ره)، بود. زماني كه (ره) به دليل شرايط حساس كشور در سخنراني خويش اشاره نمودند كه رياست جمهوري نبايد تضعيف شود ، علي رغم همه اسناد و مداركي كه بر عليه بني صدر و حمايت‌هاي استعماري از او و نقشه‌هاي خائنانه‌اش داشت لب فرو بست و به مدت 2 ماه همه سخنراني‌هاي خود را به تبعيت از تعطيل نمود و گفت: اگر از من در باره ي بني صدر بپرسند نمي توانم خلاف آنچه باور دارم بگويم، از طرفي صلاح دانسته اند كه كلامي گفته نشود بنا بر اين در مجالس حضور نخواهم يافت..... روحمان با یادش شاد....... @khademinekoolebar
🌼🍃🌺🍃🌸 🍃🌺🍃🌸 🌺🍃🌸 🍃🌸 🌸 زندگی نامه بالاخره آن زمان كه لحظه تاريخي رأي به عدم كفايت سياسي بني صدر فرا رسيد علي رغم همه توطئه‌هايي كه بر عليه او شد تا اسنادش را در طرح نكند، نگاه او اين بود كه من براي تاريخ حرف مي زنم تا نباشد كه آيندگان اينطور قضاوت كنند كه اولين در رأي به عدم كفايت سياسي اولين رئيس جمهور خود مدارك و مستندات متقني نداشت...... آري بسيارند كساني كه چون شناخته نشوند دوست داشتني اند اما چون تجزيه و تحليل شوند لايق دوستي نيستند. اما هر چه شكفته‌تر شد و هر چه حوادث تاريخي بيشتر او را مي‌نماياند، گرانبهاتر گشت، به گونه‌اي كه اختلافش با ديگران ،كه در نظر اول مشهود نبود، آشكار مي‌گرديد. به رغم اين كه شخصيتي كاريزماتيك و پر جاذبه داشت؛ امّا هيچ گاه مريد تراشي نكرد و در حالي كه كساني براي به دست آوردن مريد تدبير مي‌انديشيدند، او متاع شهرت را به فلسي نخريد...... جمله مشهور او در هنگام انتخابات كه " من كيسه براي رأي جمع كردن ندوخته ام " نشان اوج او بود....... روحمان با یادش شاد...... @khademinekoolebar
🌼🍃🌺🍃🌸 🍃🌺🍃🌸 🌺🍃🌸 🍃🌸 🌸 شب سخنراني در بود ، قرار بود آن شب به دنبال سخنراني تند برعليه بني صدر در مهديه تهران سخنراني كند..... نيم ساعت قبل از حركت بچه هايي كه به آنجا رفته بودند با ايشان تماس گرفتند كه جمعيت تمام خيابان هاي اطراف نشسته است زودتر بيائيد،‌ يكباره ديديم كه چهره اش به فكر فرو رفت گويي دچار ترديد شده است، گفتم چه شد ؟ گفت نمي دانم بروم يا نه؟ اگر وعده نكرده بودم نمي رفتم با تعجب پرسيدم آخر چرا؟ گفت از سيل جمعيت خبر دادند مي ترسم بخاطر نروم و نيتم نباشد..... به جرأت مي توانم بگويم كه در سراسر سال هاي مبارزه اولين بار بود كه مي ديدم او در كارش ترديد مي كند..... روحمان با یادش شاد..... @khademinekoolebar