کمیته مرکزی خادمین شهدا سپاه و بسیج
ای روشنای خانه امید، ای شهید ای معنی حماسه جاوید، ای شهید چشم ستارگان فلک از تو روشن است ای برتر از
🌼🍃🌺🍃🌸
🍃🌺🍃🌸
🌺🍃🌸
🍃🌸
🌸
#امام_خامنه_ای :
این وصیت نامه هاى شهدا که امام(ره) توصیه به مطالعه ى آن مى کردند، به خاطر این است که نمایشگر انقلاب درونی یک نفر است.
هر کدام از این وصیت نامه ها را که انسان مى خواند، تصویرى از انقلاب یک نفر را در آن مى بیند و خودش منقلب کننده و درس دهنده است. ما باید این حالت را تعمیم بدهیم و این، ممکن است.
🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹 🇮🇷 🌹🇮🇷🌹🇮🇷
قسمتی از وصیت نامه #شهید_مدافع_حرم #شهید_حمیدرضا_اسداللهی را در ادامه می خوانیم:
صحبتی با امام مهدی (ع)
در ابتدا صحبتی با سید و مولایم امام زمان (ع) دارم، ای سید و مولایم! آقاجان! از تو ممنوم به خاطر تمام محبتهایی که در دوران دنیا به من ارزانی داشتی و شرمنده ام که شاکر این همه نعمت نبودم، اما امید به رحمت و کرم این خانواده دارم و با این امید زنده ام.
گرچه برای تربیت شدن و سرباز تو شدن تلاشی نکرده ام، اما به آن امید جان میدهم که در آن روز موعود که ندا میدهند از قبرهایتان بیرون آیید و به یاری مولایتان بشتابید، من هم به اذن مولایم در حالی که شمشیر به کمر بسته ام، از قبر بیرون آمده و پای رکاب شما سربازی کنم، آرزوی بزرگی است، اما آرزو بر جوانان عیب نیست.
در دوران زندگی ام سعی کردم هیچ موضوع شخصی و دنیایی را از شما نخواهم و شما را قسم ندهم، اما الان در حرم جدتان امام رضا (ع) شما را به مادرتان قسم میدهم که همۀ جوانان این انقلاب اسلامی و در آخر این حقیر عاصی را برای نصرت خودتان تربیت کنید و برای سربازی خودتان به کار گیرید.
آقاجان! به من میگویند تو زن و بچه داری، چرا به جهاد میروی؟ آقاجان! مگر من برای همسر و فرزندانم چه کرده ام؟ هرچه بوده از لطف و عنایت شما بوده است. آقاجان! برخی نمیدانند وقتی من از تو جدا شدم، آن روز باید نگران من شوند و انشاءالله که آن روز را نبینند.
من، همسر و دو فرزندم خودمان را سربازانی در پادگان تو میدانیم، حال یکی از این سربازان عزم مأموریت دارد و مشکلی پیش نمیآید؛ چون فرمانده بالای سر خانواده هست و فقط باید مواظب باشیم تا از این پادگان اخراج نشویم، آقاجان! تو کمک مان کن، زندگی چقدر شیرین میشود وقتی که پادگان تو شود و این زندگی همان بهشت است.
@khademinekoolebar
هدایت شده از کمیته مرکزی خادمین شهدا سپاه و بسیج
حدادیان.mp3
7.48M
🎙بشنوید....
🍂🍁🍂 #زیارت_عاشورا
#حدادیان
دعا برای #فرج #منتقم_ثارالله؛ شادی روح مطهر #شهدا و #امام_الشهدا ؛ سلامتی #امام_خامنه_ای و #خادمین_شهدا را فراموش نکنیم....
@khademinekoolebar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼🍃🌺🍃🌸
🍃🌺🍃🌸
🌺🍃🌸
🍃🌸
🌸
🎥 وداع فرزند #شهید_حمیدرضا_اسداللهی با پیکر پاک و مطهر پدر....
@khademinekoolebar
#حدیث_روز
قال الامام الحسين عليه السلام :
مَنْ نَفَّسَ كُرْبَةَ مُؤْمِن، فَرَّجَ اللهُ عَنْهُ كَرْبَ الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ.
حضرت امام حسین (علیه السلام) فرمودند:
هركس گره اى از مشكلات مؤمنى باز كند و مشكلش را برطرف نماید، خداوند متعال مشكلات دنیا و آخرت او را اصلاح مى نماید.
مستدرك الوسائل: ج 12، ص 416، ح 13
بحارالأنوار: ج 75، ص 121، ح 4
@khademinekoolebar
کمیته مرکزی خادمین شهدا سپاه و بسیج
ای روشنای خانه امید، ای شهید ای معنی حماسه جاوید، ای شهید چشم ستارگان فلک از تو روشن است ای برتر از
🌼🌺🍃🍂✨
🌺🍃🍂✨
🍃🍂✨
🍂✨
✨
#امام_خامنه_ای
درود خدا و فرشتگان و صالحان بر سردار شجاع و صمیمی و فداكار اسلام، #غلامعلی_پیچك.
#شهیدی كه در دشوارترین روزها، مخلصانهترین اقدامها را برای پیروزی در نبرد تحمیلی انجام داد.
یادش بخیر و روانش شاد.
عرض ادب و احترام به ساحت مقدس حضرت #سید_الشهداء علیه السلام و تسلیت به امام زمان حضرت #حجت_ابن_الحسن "عجل الله تعالی فرجه الشریف" در چهاردهمین روز #محرم همراه و همنوا با #شهید_غلامعلی_پیچک
@khademinekoolebar
کمیته مرکزی خادمین شهدا سپاه و بسیج
ای روشنای خانه امید، ای شهید ای معنی حماسه جاوید، ای شهید چشم ستارگان فلک از تو روشن است ای برتر از
🌼🍃🌺🍃🌸
🍃🌺🍃🌸
🌺🍃🌸
🍃🌸
🌸
#شهید_غلامعلی_پیچک روز هشتم مهر ماه سال ۱۳۳۸ مصادف با سالروز تولد امام زمان (عج) در تهران دیده به جهان هستی گشود. در سن پنج سالگی وارد دبستان شد و تا کلاس اول راهنمایی را، چون دیگر همسن و سالانش به درس و بازی گذراند و در این ایام بود که توسط یکی از معلمینش با مسایل سیاسی زمان خود آشنا شد و به ماهیت دستگاه جابر پهلوی پی برد.
از آن پس، قسمتی از وقت خود را به تحقیق و جست و جو درباره نهضت اسلامی مردم، به رهبری امام (ره) و ظلم و فساد دستگاه حاکم اختصاص داد و پس از مدتی، خود دست به کار شد و به کار تهیه و توزیع اعلامیه و شعارنویسی پرداخت.
از ۱۰ سالگی در انجام فرائض دینی مقید و از شروع تکلیف، مقلد حضرت امام ره شده بود.
پس از ورود به دانشگاه و آشنایی با تعدادی دانشجوی مسلمان و مبارز، جدیتر از گذشته وارد جریانهای سیاسی شد و خیلی سریع نسبت به مسائل سیاسی داخلی اطلاعات کسب کرد و رژیم شاه را رژیمی فاسد و ظالم یافت و از این رو، مصممتر از پیش، وارد مبارزات سیاسی شد.
از آن پس تحت مراقبت و تعقیب عوامل ساواک قرار گرفت. او طی فعالیتهای خود، مبارزات خود را گسترش داد.
اکبر حمزهای از همرزمان پیچک میگوید: یک روز در کتابخانه شخصی #غلامعلی، دنبال کتابی میگشتم، دیدم لای یک کتاب،یک کلت جاسازی شده است. تازه فهمیدم که در مبارزات مسلحانه نیز دست داشته است.
پس از #شهادت_پیچک متوجه شدیم که او در سن ۱۵سالگی طرح ترور خسروداد را کشید بعد مساله را با نماینده حضرت امام ره در میان گذاشت که ایشان اجازه ندادند و او دوستانش را مجاب کرد که از ترور خسروداد صرف نظر کنند.
با اوج گیری مبارزات انقلاب اسلامی، #غلامعلی با دلگرمی و امید بیشتر، به روشنگری و هدایت مردم پرداخت و با ارائه تحلیلهای خوب سیاسی ، مفاسد و وابستگی رژیم شاه را افشا کرد و بویژه قشر جوان را به مبارزه علیه نظام ستمشاهی ترغیب کرد . با ارتباطی که با برخی روحانیون برجسته داشت، اعلامیهها و نوارهای سخنرانی حضرت امام ره را چاپ، تکثیر و در اختیار دیگران گذاشت.
با تجاوز رژیم عراق به ایران و تحمیل جنگی نابرابر به انقلاب نوپای اسلامی، پیچک عازم جبهههای نبرد شد. از آن جا که لیاقت و شجاعت او در درگیریهای کردستان به فرماندهان محرز بود، به عنوان فرمانده محور غرب کشور منصوب شد. پیچک توان بالای نظامی خود را در این محور به منصه ظهور رساند و با ارائه طرحهای دقیق و واقعبینانه نظامی،حیرت نیروهای سپاه و ارتش را برانگیخت. به رغم سن کم ، ذهنی نقاد و خلاق برخوردار بود و از این رو موفق شد بهترین طرحهای عملیاتی را با توجه به شناسایی منطقه ارائه و اجرا کند. او اغلب شناساییها را خودش انجام میداد و تا عمق بیش از ۳۰ کیلومتر، در پشت جبهه دشمن نفوذ میکرد. با اجرای عملیاتهای موفق در محور غرب ، کم کم شهرت و آوازهاش در غرب پیچد. توانمندی نظامی و قامت خاص پیچک از او شخصیتی دوست داشتنی و در عین حال پر از ابهت ساخت.
اکبر حمزهای میگوید:«آوازه #پیچک در غرب کشور پیچیده بود. هر کجا که میرفتی، او را میشناختند؛ از سومار تا ارتفاعات « #بمو». همین شهرت باعث شد که جذب او شوم . رفته رفته با او که آشنا شدم پای صحبتها و سخنرانیهایش نشستم. بینش سیاسی خوبی داشت. وقتی از سیاست حرف میزد،گویی یک سیاستمدار برجستهای است که سالها در عرصه سیاست فعالیت داشته است.
بیشتر شناساییها را خودش انجام میداد و تا پشت سنگرهای دشمن هم نفوذ میکرد. در عملیات « #بازی_دراز» آخرین کسی بود که از ارتفاعات عقبنشینی کرد .»
پیچک اهل تقوا و ورع بود و در انجام فرائض دینی،تقید و تعبد خاصی داشت. همانگونه که اشاره شد از سن ۱۰ سالگی به #نماز ایستاد. پس از انقلاب،نماز شبش ترک نشد. در نماز آن چنان حضور مییافت که خارج از خود را فراموش میکرد.
اهل مطالعه و کتاب بود. در عین اشتغال به کارهای نظامی، از فعالیتهای فرهنگی غافل نمیشد . سخنرانیهایش مشهور بود. در اخلاق و رفتار الگوی دیگران بود. شهامت و شجاعتش کم نظیر بود. به حضرت امام خمینی(ره) عشق میورزید و تابع و مرید معظم له بود. در انجام هرکاری تنها جلب رضای خدا را در نظر میگرفت و هرگز ریا به #اخلاص او نفوذ نکرد.
پیچک در عملیات #مطلع_الفجر در نوک پیکان گردان وارد نبرد علیه دشمن شد و در منطقه « قاسمآباد» واقع در ارتفاعات « #برآفتاب » با نیروهای دشمن تن به تن درگیرشد. نزدیک ظهر روز ۲۰ آذرماه ۱۳۶۰ بر اثر اصابت گلوله به گلو و سینهاش به #شهادت رسید.
@khademinekoolebar
کمیته مرکزی خادمین شهدا سپاه و بسیج
ای روشنای خانه امید، ای شهید ای معنی حماسه جاوید، ای شهید چشم ستارگان فلک از تو روشن است ای برتر از
🌼🍃🌺🍃🌸
🍃🌺🍃🌸
🌺🍃🌸
🍃🌸
🌸
توی عملیات " #مطلع_الفجر" تیر خورد به سینه و گردنش
همون جا افتاد و به آسمون پر کشید....
درگیری شدید شد و نتونستیم پیکر مطهرش رو برگردونیم
یه هفته بعد بچه ها تصمیم گرفتن جنازه غلامعلی رو برگردونن
به هر سختی بود برگردوندیم....
خیلی تعجب آور بود.....
هر جنازه ای اگه یه هفته زیر آفتاب گرم جنوب بمونه حتما بو می گیره و تغییر میکنه؛ اما پیکر غلامعلی هیچ تغییری نکرده بود.....
دقت کردم دیدم بعد از یه هفته ، هنوز از گلوش خون تازه جاری میشه؛ انگار همین الان #شهید شده باشه....
خم شدم که صورتش رو ببوسم خدا شاهده بوی عطر می داد؛
چه عطر خوشبویی بود....
روحمان با یادش شاد.....
@khademinekoolebar
کمیته مرکزی خادمین شهدا سپاه و بسیج
ای روشنای خانه امید، ای شهید ای معنی حماسه جاوید، ای شهید چشم ستارگان فلک از تو روشن است ای برتر از
🌼🍃🌺🍃🌸
🍃🌺🍃🌸
🌺🍃🌸
🍃🌸
🌸
#نماز خوندن #شهید_غلامعلی_پیچک حال و هوایی دیگری داشت.....
هر وقت او را در #نماز میدیدی حالت خاصی داشت رنگش دگرگون میشد و تغییر میکرد ،طوری که احساس میکردیم از این دنیا جدا شده و در این دنیا نیست.....
او مقیّد به #نماز_جماعت در اوّل وقت بود و هر جا هم جماعت نبود خودش نماز جماعت برپا میکرد.....
روحمان با یادش شاد....
@khademinekoolebar
هدایت شده از کمیته مرکزی خادمین شهدا سپاه و بسیج
حدادیان.mp3
7.48M
🎙بشنوید....
🍂🍁🍂 #زیارت_عاشورا
#حدادیان
دعا برای #فرج #منتقم_ثارالله؛ شادی روح مطهر #شهدا و #امام_الشهدا ؛ سلامتی #امام_خامنه_ای و #خادمین_شهدا را فراموش نکنیم....
@khademinekoolebar
کمیته مرکزی خادمین شهدا سپاه و بسیج
ای روشنای خانه امید، ای شهید ای معنی حماسه جاوید، ای شهید چشم ستارگان فلک از تو روشن است ای برتر از
🌼🍃🌺🍃🌸
🍃🌺🍃🌸
🌺🍃🌸
🍃🌸
🌸
مادر شهید #غلامعلی_پیچک :
روزهای اول پیروزی انقلاب هر کس چیزی داشت مثل طلا و پول و ...برای جبهه میداد......
من به علی گفتم: پسرم من چیزی ندارم بدهم، فوراًً گفت : من را که داری، مرا بده.....
روحمان با یادش شاد.....
@khademinekoolebar
کمیته مرکزی خادمین شهدا سپاه و بسیج
ای روشنای خانه امید، ای شهید ای معنی حماسه جاوید، ای شهید چشم ستارگان فلک از تو روشن است ای برتر از
🌼🍃🌺🍃🌸
🍃🌺🍃🌸
🌺🍃🌸
🍃🌸
🌸
مادر شهید #غلامعلی_پیچک:
#غلامعلی مرخصی که می آمد، اول می رفت دیدن #امام(ره)، خانه هم که می آمد من از او زیاد چیزی نمی پرسیدم، #غلامعلی هم خیلی چیزی نمی گفت، البته یک وقت هایی ازغلامعلی سوال می کردم؛ موقع فلان حمله، سنگرتان کجا بود؟ می گفت سنگر ما زیر آسمان خداست....
یک عادتی هم که داشت این بود که هر وقت مرخصی می آمد، برخی احتیاجات غذایی رزمندگان مثل نبات و کنسروو...،را از من می گرفت و در جبهه میان بچه ها تقسیم می کرد.یک بار به شوخی به غلام علی گفتم؛ تو مگر مادر رزمندگان هستی؟؟؟
یکی از دوستانش بعد از شهادت #غلامعلی،به من گفت که غلامعلی در جبهه، اول سفره را می انداخت، بعد شروع می کرد به تقسیم کردن غذای بچه ها خودش آخر سرغذا می خورد.حالا آیا غذا به غلامعلی می رسید، آیا نمی رسید، بعد هم مُصر بود که سفره را خودش جمع کند و ظرف ها را خودش بشوید.
همین دوستش می گفت که ما در جبهه تا #غلامعلی بود، از مادر بهتر را داشتیم. این قدر به بچه ها رسیدگی می کرد با این همه کار و فعالیت هیچ وقت خنده از لبش محو نمی شد.
همیشه در صورتش تبسم داشت و گشاده رو بود.
به یک دستش، پنج تا تیر اصابت کرده بود، شوخی نیست ولی دوستانش می گفتند؛ آنجا هم می خندید، حالا عجیب اینکه اغلب این مجروحیت ها را ما بعد از شهادتش متوجه می شدیم.
دردانشگاه به خاطر کسب امتیاز بالا، بورس تحصیل در خارج از کشور به وی تعلق می گیرد ولی از پذیرفتن بورس، سرباز می زند و تحصیل در داخل کشور را به خارج ترجیح می دهد.....
روحمان با یادش شاد......
@khademinekoolebar
🌼🌺🍃🍂✨
🌺🍃🍂✨
🍃🍂✨
🍂✨
✨
#امام_خمینی(ره):
این وصیت نامه هایی که این عزیزان می نویسند مطالعه کنید، پنجاه سال عبادت کردید و خدا قبول کند ،یک روز هم یکی از این وصیت نامه ها رو بگیرید و مطالعه کنید و فکر کنید....
🇮🇷🌹🇮🇷🌹 🇮🇷 🌹🇮🇷🌹🇮🇷
قسمتی از وصیت نامه #شهید بزرگوار #غلامعلی_پیچک را در ادامه میخوانیم:
مسئولیت ما مسئولیت تاریخ است. بگذارید بگویند حکومت دیگری بعد از حکومت #علی بود به اسم حکومت #خمینی که با هیچ ناحقی نساخت تا سرنگون شد . ما از سر نگونی نمیترسیم ؛ بلکه از انحراف میترسیم......
#جنازه ی مرا روی #مین ها بیندازید که منافقین فکر نکنند ما در راه #خدا از جنازه مان دریغ داریم...../
به دامادی دوماهه ی من نگاه نکنید که دامادی بزرگی در پیش دارم......
@khademinekoolebar
#حدیث_روز
قال الامام الحسين عليه السلام :
مُجالَسَةُ أهْلِ الدِّناءَةِ شَرٌّ، وَ مُجالَسَةُ أهْلِ الْفِسْقِ ریبَةٌ.
حضرت امام حسین (علیه السلام) فرمودند:
همنشینى با اشخاص پست و رذل سبب شرّ و بد یختى خواهد گشت; و همنشینى و مجالست با معصیت كاران موجب شک و بدبینى خواهد شد.
نهج الشّهادة: ص 47
بحارالأنوار: ج 78، ص 122، ح 5
@khademinekoolebar
کمیته مرکزی خادمین شهدا سپاه و بسیج
ای روشنای خانه امید، ای شهید ای معنی حماسه جاوید، ای شهید چشم ستارگان فلک از تو روشن است ای برتر از
🌼🌺🍃🍂✨
🌺🍃🍂✨
🍃🍂✨
🍂✨
✨
#امام_خامنه_ای
این فرزندان شما در واقع جان خودشان را سپر قرار دادند برای اینکه دست این بدخواهان و این خبیثها به #حرم_اهل_بیت نرسد. لذا شأن اینها شأن بسیار بالایی است......
عرض ادب و احترام به ساحت مقدس حضرت #سید_الشهداء علیه السلام و تسلیت به امام زمان حضرت #حجت_ابن_الحسن "عجل الله تعالی فرجه الشریف" در پانزدهمین روز #محرم ؛ همراه و همنوا با #شهید_تیپ_فاطمیون #شهید_مدافع_حرم_مهدی_صابری
@khademinekoolebar
کمیته مرکزی خادمین شهدا سپاه و بسیج
ای روشنای خانه امید، ای شهید ای معنی حماسه جاوید، ای شهید چشم ستارگان فلک از تو روشن است ای برتر از
🌼🍃🌺🍃🌸
🍃🌺🍃🌸
🌺🍃🌸
#شهید_مهدی_صابری در اولین مرخصی اش همراه مادر راهی حرم امام هشتم در #مشهد مقدس شد و اذن شهادت را از آقا علی بن موسی الرضا (ع) گرفت، و بعد از یک ماه کارهای عقب افتاده شخصی اش را به سامان رساند و مجددا بازگشت اما این بار سفرش متفاوت بود و دیگر برگشت زمینی نداشت.
مادر شهید:
#مهدی در همان ورودی حرم امام هشتم از من خواست که برای #شهادتش دعا کنم و در جواب این که گفتم اگر تو #شهید شوی من تنها می مانم و کسی را ندارم گفت نگران نباش همان کسی که ما برایش #شهید می شویم هوای خانواده #شهدا را دارد.....
@khademinekoolebar
کمیته مرکزی خادمین شهدا سپاه و بسیج
ای روشنای خانه امید، ای شهید ای معنی حماسه جاوید، ای شهید چشم ستارگان فلک از تو روشن است ای برتر از
🌼🍃🌺🍃🌸
🍃🌺🍃🌸
🌺🍃🌸
🍃🌸
🌸
مادر #شهید_مدافع_حرم_مهدی_صابری :
"مهدی" من خیلی مهربان بود مخصوصا با آدمهای فقیر، ضعیف و ناتوان،همهجا اینطور بود فرق نمیکرد که کجا باشد
در همین کوچهای که هستیم همه آذریزبان هستند،آدمهای مقیدی هستند و خیلی با "مهدی" خوب بودند کوچک و بزرگ همه با او رفیقا بودند"مهدی" در همه مراسمهایشان شرکت میکردند....
یک روز طه(خواهرزاده مهدی)را بیرون برده بودم تا در کوچه بازی کند یکی از همسایهها یک لحظه چشمش به تصویر مهدی افتاد گفت از وقتی مهدی نیست کوچه خالی شده است...
دل ِ بیگانهها و غریبهها برای نبودن مهدی میسوزد، خودی به جای خود...
وقتی"مهدی"رفت همه اقوام گفتند نگذارید برود، یک پسر است همه به او احتیاج دارند....
اما "مهدی" خودش این مسیر را انتخاب کرده بود...
@khademinekoolebar
کمیته مرکزی خادمین شهدا سپاه و بسیج
ای روشنای خانه امید، ای شهید ای معنی حماسه جاوید، ای شهید چشم ستارگان فلک از تو روشن است ای برتر از
🌼🍃🌺🍃🌸
🍃🌺🍃🌸
🌺🍃🌸
🍃🌸
🌸
#امام_خامنه_ای :
این وصیت نامه هاى شهدا که امام(ره) توصیه به مطالعه ى آن مى کردند، به خاطر این است که نمایشگر انقلاب درونی یک نفر است.
هر کدام از این وصیت نامه ها را که انسان مى خواند، تصویرى از انقلاب یک نفر را در آن مى بیند و خودش منقلب کننده و درس دهنده است. ما باید این حالت را تعمیم بدهیم و این، ممکن است.
🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹 🇮🇷 🌹🇮🇷🌹🇮🇷
وصیت نامه #شهید_مدافع_حرم #شهید_مهدی_صابری را در ادامه می خوانیم:
بسم الله الرحمن الرحیم
یاعلی اکبرلیلا؛
عشقت میان سینه من پاگرفته / شکر خدا که چشم تو ما را گرفته
دریاب دل ها را تو با گوشه نگاهی / حالا که کار عاشقی بالا گرفته
عمریست آقاجان دلم از دست رفته / پایین پای مرقدت مأوا گرفته
گیسو کمند خوش قد و بالای ارباب / شش گوشه هم با نور تو معنا گرفته
از کودکی آواره روی تو هستم / دست دلم را حضرت زهرا گرفته
مانند جدت رحمة للعالمینی
حیف است دست خالی مرا را نبینی
امروز 3 شنه 5 اسفند 1393 مصادف با سالروز ولادت بانوی دمشق؛ عقیله بنی هاشم زینب کبری (س) دست به قلم شدم تا سیاه مشقی به نام " #وصیت_نامه" بنویسم.
خدایا!
خدای من ؛ خدای خوب و مهربانم...خیلی خیلی قشنگ تر و زیباتر از اون چیزی هستی که من با این سطح پائین معرفت و شناخت که اصلاً نداشته محسوب می شه ، فکر می کنم.
روسیاهم. روسیاهم که با 25 سال سن نتونستم تو رابطه ی عبد و معبودی اونجوری که باید و شاید وظیفه ی عبد رو به نحو شایسته و بایسته انجام بدم.
ازت ممنونم ؛ ممنونم که من رو انسان آفریدی ؛ انسانی مثلاً مسلمان و لایق شکر، فراوانتر محب امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه وآله السلام...
ممنونم که دوران حیاتم رو تو این بازه ی زمانی قرار دادی و هم توفیقات و افتخارات خیلی خیلی زیادی ؛ نمونه اش حب شهزاده علی اکبر (علیه السلام) عنایت کردی.
الهی ؛ أنت رب الجلیل و أنا عبدک الذلیل... "خدایا ؛ من رو بپذیر"
برهمگان واضح و مبرهن است که وقتی شما مادر، پدر و خواهران عزیزم این دست نوشته را می خوانید من دیگر در بین شما نیستم....
می خوام کمی راحت تر و خودمانی تر بدون استرس و رودربایستی باهاتون صحبت کنم.
اول از همه شما پدر مهربونم؛
بابا، انصافاً به حالت غبطه می خورم. همیشه[ ناخوانا ] ازم جلوتر بودی. پدری رو در حقم تموم کردی و نشون دادی بهترین بابای دنیا هستی. دوستت دارم پدر. خدا می دونه لذت بخش تر از زمانی که دستت رو می بوسیدم و صورتم رو می بوسیدی تو عمرم نداشتم. و هیچ موقع از خودم بی نهایت متنفر نمی شدم الا وقتایی که دلت رو به درد می آوردم... منو ببخش بابا
مامان ، مامان ، مامان...
همین الآنش چقدر دلم برات تنگ شده! خدا می دونه. خیلی دوستت دارم. بیشتر از اون چیزی که فکر می کنی! قدرت رو ندونستم. حیف. تو دلم هزار تا حرف هست که تو این چند جمله و چند ورق جا نمی شن و اون حس و حالش رو هم نمی تونم با قلم برات توصیف کنم. مامان ؛ زیباترین موجود عمرم؛ قشنگ ترین کلمه عمرم؛ عشقم؛ نفسم ؛ همه وجودم ؛ دوستت دارم.
و امّا........
روضه گوش دادم! مامان شما لباس مشکی تنم کردی و بردیم مجلس عزاداری! مدیونتم.
پدر شما لقمه حلال گذاشتی دهنم!ممنونتم...
روضه لب تشنه! روضه بدن ارباً اربا! روضه وداع! روضه گودال! روضه در! روضه پهلو! روضه سر بریده! همیشه هم آرزو داشتم این روضه ها همه به سرم بیان! خداکنه! یعنی می شه؟
رسیدن به سن 30 سال ؛ بعد از آقا علی اکبر(ع) برام ننگه! تن و بدن سالم داشتن بعد از آقا علی اکبر(ع) اصلاً نمی تونم تصور کنم! فرق سالم رو بعد از آقا علی اکبر(ع) نمی خوام! چقدر خوب می شه سر تو بدنم نداشته باشم چقدر جالب و رویایی و زیباست وقتی ارباب می آیند بالا سرم تن تکه تکه ام براشون آشنا باشه و با دیدن شباهت های تو بدن من و شهزاده علی اکبر(ع) یک کمی از اون غم و غصه بدن ارباً اربا تسلی پیدا کند! خدایا نگذار آرزو به دل بمیرم.
پدر و مادرم و خواهران گلم، صبر کنید. صبر صبر صبر!
خواهرای خوبم؛ حجاب حجاب حجاب!
مامان دوستت دارم
بابا دوستت دارم
...
بابا، مامان، سرتون رو جلوی ارباب و بی بی لیلا بالا بگیرین.
هزار تا مثل من نه که کل دنیا فدای یک نگاه ارباب به گل روی آقا علی اکبر (ع)
اینجوری تازه یک مقدار شبیه اهل بیت علیهم السلام شدید همتون.
براتون از خدا اجر جزیل و صبر جمیل می خوام.
یاعلی اکبر
سلام من رو به همه آشنا و در و همسایه برسونید
@khademinekoolebar
کمیته مرکزی خادمین شهدا سپاه و بسیج
ای روشنای خانه امید، ای شهید ای معنی حماسه جاوید، ای شهید چشم ستارگان فلک از تو روشن است ای برتر از
🌼🍃🌺🍃🌸
🍃🌺🍃🌸
🌺🍃🌸
🍃🌸
🌸
"یک چفیه زرد خوش رنگ دور گردنش پیچیده بود و یک لبخند زیبا بر لب داشت
مهدی یک فرشته واقعی بود
افسرده ام که نتونستم خودم رو به تشییع جانسوز مهدی در قم برسونم شهادت مظلومانه مهدی قلب همه بچه ها رو آتش زد
درست مثل همون آتشی که درب خانه فاطمه زهرا (س) را سوزاند!
چه تناسب قشنگی! بچه های فاطمیون در فاطمیه زهرایی شدند،فاطمیون در فاطمیه مهمان مادر شدند
درست حدود یک ماه پیش بود که برای آخرین بار مهدی رو دیدم اومده بود مراسم یادبود
شهدای عملیات کهرباء یک چفیه زرد خوش رنگ دور گردنش پیچیده بود و یک لبخند زیبا بر لب داشت
ماه شب چهارده هم به این چهره مظلوم و نورانی حسادت می کرد
مهدی یک فرشته واقعی بود دست خط بسیار زیبایی داشت و صدای بسیار آرام و ملیح ، همیشه همراهش یک دفترچه یادداشت داشت و هر از چند گاه خاطراتش رو می نوشت
قرار بود برای جمع آوری خاطرات رزمندگان و تشکیل بانک خاطرات از این دفترچش استفاده کنم
اما نمی دونستم یک گلوله بینمون جدایی می ندازه گلوله ای که قلب نازنینش رو چاک چاک کرد و قلوب همه بچه ها را آتش زد و شکست
از دست نوشته های شهید "علی تمام زاده" در وبلاگش
۱۳۹۳/۱۲/۲۷
@khademinekoolebar
#حدیث_روز
قال الامام الحسين عليه السلام :
مُجالَسَةُ أهْلِ الدِّناءَةِ شَرٌّ، وَ مُجالَسَةُ أهْلِ الْفِسْقِ ریبَةٌ.
حضرت امام حسین (علیه السلام) فرمودند:
همنشینى با اشخاص پست و رذل سبب شرّ و بد یختى خواهد گشت; و همنشینى و مجالست با معصیت كاران موجب شک و بدبینى خواهد شد.
نهج الشّهادة: ص 47
بحارالأنوار: ج 78، ص 122، ح 5
@khademinekoolebar
کمیته مرکزی خادمین شهدا سپاه و بسیج
ای روشنای خانه امید، ای شهید ای معنی حماسه جاوید، ای شهید چشم ستارگان فلک از تو روشن است ای برتر از
🌼🌺🍃🍂✨
🌺🍃🍂✨
🍃🍂✨
🍂✨
✨
#شهید_حمید_باکری
#امام باید فقط فکر کند؛ ما دستهای امامیم و هر فکری کرد، ما باید عمل کنیم......
عرض ادب و احترام به ساحت مقدس حضرت #سید_الشهداء علیه السلام و تسلیت به امام زمان حضرت #حجت_ابن_الحسن "عجل الله تعالی فرجه الشریف" در شانزدهمین روز #محرم ؛ همراه و همنوا با #شهید_حمید_باکری
@khademinekoolebar
کمیته مرکزی خادمین شهدا سپاه و بسیج
ای روشنای خانه امید، ای شهید ای معنی حماسه جاوید، ای شهید چشم ستارگان فلک از تو روشن است ای برتر از
🌼🍃🌺🍃🌸
🍃🌺🍃🌸
🌺🍃🌸
🍃🌸
🌸
■مدارک تحصیلی آلمانش را آورد گذاشت جلوم گفت: تو دلت نمی خواهد من برگردم آلمان درسم را ادامه بدهم؟
گفتم: درس که، خب، چیز خوبیست. بخصوص که تو الان...
گفت: نه نشد...
من، چطور بگویم، دیگر نمیتوانم. یعنی آنجا نمیتوانم دور از شماها، دور از تو باشم. میخواهم بمانم پیش شماها و به مردمم به خاکم به دینم خدمت کنم.
گفتم: پس آن چند واحدی که گذراندهای...
سر تکان داد و آمد تمام پرونده و مدارکش را جلو چشم من پاره کرد. گفت: دیگر تمام شد. حالا من فقط مال ایرانم، و تو....
■از او فقط چشمهایش در خاطرم مانده که همیشه از بیخوابی قرمز بود. انگار این چشمها دیگر سفیدی نداشت. وقتی گفتند #شهید شد، گفتم: الحمد لله؛ بالاخره خوابید. خستگیش در رفت.....
●ششِ اسفندِ شصت و دو، #جزیره_مجنون یکی از مَردهای دوستداشتنی را پیش خودش نگه داشت و تا حالا هم پس نداده؛ حمیدِ باکریِ بیست و هشت ساله را......
به نقل از کتاب:
به مجنون گفتم زنده بمان؛ به نقل از همسر #شهید_حمید_باکری
@khademinekoolebar