هدایت شده از من؛
همه از رفاقت شایع و مهیار حرف میزنن؛
ولی هیشکی نمیگه مهیار غرورشو گذاشت کنار،
هیشکی نمیگه شایع لجبازی نکرد،
هیشکی نمیگه دوتاشون به حرفا و جو دادنا توی فضای مجازی توجه نکردن.
اول شایع باش بعد رفیقی مثه مهیار بخا،
و اول مثه مهیار جرئت پیش قدم شدن داشته باش بعد توقعِ تو رگیای مثه شایعو داشته باش🤝.
رفاقت شایع و مهیار چه اهمیتی داره ما رفاقتهای بالاتر از اینها رو تجربه کردیم
تو رگی ما امام حسینه
+
اون که بحثش جداست و سر جاشه.
قاطی نکنید٬کسیم نگفت امام حسین نیست و ...
این فقط یه مثال بود همین.
. درخفايخویش .
رفاقت شایع و مهیار چه اهمیتی داره ما رفاقتهای بالاتر از اینها رو تجربه کردیم تو رگی ما امام حسینه
چه ربطی داره داداش چی زدی چرا ماستارو قیمهها میکنی😐
. درخفايخویش .
رفاقت شایع و مهیار چه اهمیتی داره ما رفاقتهای بالاتر از اینها رو تجربه کردیم تو رگی ما امام حسینه
بعد این تو رگی ام که جا افتاده بخاطر اینه که شایع دوتا اهنگ ب اسم تو رگی داد بیرون و بره مهیار خونده امام حسین تو یه لِوله دیگهای از زندگیمونه
اگه بخوایم از پوئن مثبتش نگاه کنیم خیلی درسا میتونیم بگیریم از قضیه آشتی مهیار و شایع اصلا این چیزی که میگی یه چرت و پرتی بیش نیست ببخشیدا البته ولی واقعا قیمههارو ریختی تو ماستا😐😂
هدایت شده از . بۍنهایت ؛
https://t.me/noghtechin_daily
و بلههه بالاخره اینم از پروژه جدید ما 🌝
توضیحات کامل رو اونطرف دادم براااتون
ممنون میشم مثل همیشه حمایت کنید
و اگر امکانش هست براتون فور بزنین🤍
دمتون گرم ؛ یه عالمه دوستون دارم :)
من اصلا آدم خوبی برای امید دادن نیستم. از نگاه من احتمالا تا ابد، دنیا یهچیز تاریک و تاره که حرفهای مثبت فقط راهی برای گول خوردن و آسونتر دووم آوردنه. میدونم آدمیزاد برای ادامه دادن به امید نیاز داره و میدونم وقتی یهشخص میاد از غصههاش پیش تو میگه حرف امید دهنده نیاز داره بشنوه اما من آدمش نیستم. مثل کسی که نمیتونه خون بده. خودش کمبود خون داره یا آهن یا هرچی. توانایی خون دادن به بقیه رو نداره. همون حداقل خونی که تو رگاش جریان داره به زور زنده نگهش داشته. وقتهایی هم که به آدمها دلداری دادم همیشه فکتهای منطقی بوده تا دروغهای دلخوش کننده. آدمیزاد به دروغ نیاز داره. به دروغ شنیدن تا بتونه دووم بیاره. با فهمیدن حقیقت نمیشه دووم آورد. حقیقت تلخه، سنگینه، زمخته. حقیقت کدرت میکنه، چشمات رو بینور میکنه، میبرت لب مرز بالا آوردن. کسی که لب این خط وایستاده نمیتونه یکی دیگه رو بکشه کنار. فوقش سکوت کنه که یکی دیگه از حقیقت باخبر نشه. من نمیتونم دروغ بگم. خیلی وقته ایستادم لب این مرز. فوقش سکوت کنم که دارم سعیم رو میکنم.
. درخفايخویش .
در جوارِ حرم بابا رضا در لحظه سال تحویل به یادِ عزیزانِ: حضن/دلداده متحول/خیال خوش / زلفا /دختر شرق
ماراکسی نخواست،توهم گرنخواستی؛
درِگوشمان بگوکه بمیریم گوشه ای...
- آدمایی که توی این قابن هر سالی که تحویلشو حرم نباشن دیگه اون آدم سابق نمیشن .