فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨سهم امروزمون از یاد مولای غریب
💫💫💫💫💫
🔴 در تمام مشکلات امام زمان (ارواحنافداه) را فراموش نکنید.
🎙 آیت الله ناصری
#مهدویت
🍃✨🍃✨🍃✨🍃
✨🍃✨
🍃
🍃وَ أنَّ الرّاحِلَ إلِیك قَرِیبُ المَسافَه....
🍃و قطعا مسافر به سوی تو ، مسافتش نزدیک است .
📚ابوحمزه
.
🍃گناه ، جاده ای بی انتهاست که بنده را از معبود فرسنگ ها دور می کند ، اما هرگاه بنده به پشتِ سر خودش نگاهی میاندازد ، فاصله با خدا آنقدر نزدیک است که آن دوری به چشم نمی آید ....🖇
.
🍃و خدایی که
بسیار بسیار بسیار ،
نزدیک است .
#خداراببین!
#دعاگرافی
🍃✨🍃✨🍃✨🍃✨🍃✨🍃✨🍃✨
هیئت خواهران خادم الزهراسپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی_همدان
💜🖇♥️🖇💜🖇💜 💜🖇💜🖇💜 ♥️🖇💜 💜 #پروانه ای دردام عنکبوت #نویسنده خانم ط_ حسینی #قسمت ۳۵ 🎬 لیلا دستم راگرفت
💜🖇♥️🖇💜🖇💜
💜🖇💜🖇💜
♥️🖇💜
💜
#پروانه ای دردام عنکبوت
#نویسنده خانم ط_حسینی
#قسمت۳۶ 🎬
ابوعمر:ببینم
چی توگوش هم پچ پچ میکنین؟!
پاشین ,پاشین بیایین بالا,ام عمرداره میره ,بایدبالا رامرتب کنید وظرفها را بشورید ....
چشمکی به لیلا زدم اهسته وگفتم:شب برای نقشه ام,بهترین وقته....😊
لیلا هم راضی بلندشد ورفتیم بالا....ام عمر داشت میرفت رو به شوهرش:کوچکی را میخوای برای کنیزی نگهداری میتونی ,اما من چشم دیدن بزرگی را ندارم تا مابرمیگردیم از شرش خلاص شو.
این عفریته ی بی چشم ورو واقعا فکرمیکرد که ملکه ی دربار شده وماهم خادمان درگاهش ومرگ وزندگی ما دردستان اوست....با تنفر نگاهم را به او دوختم وارزو کردم که اوهم طعم اسیری رابچشد.
بکیر از داخل ماشین مدام بوق میزد,بالاخره همه شان رفتند.
اووف ,اتاقها بهم ریخته بود واشپزخانه هم مملواز ظرفهای نشسته...:
ابوعمر:لیلا..قلیان من را اتیش کن وبیاور, خودتم بیا اون اتاق,سلما توهم به وضع اشپزخانه رسیدگی کن,حق نداری تحت هیچ شرایطی از اشپزخانه بیرون بیای.
لیلا رنگش مثل زردچوبه ,زرد شده بود به طرف زیرزمین رفت تا زغال برای قلیان ابوعمربیاورد.
دلم مثل سیروسرکه میجوشید,این پیرمرد پست وحیوان صفت برای لیلا چه نقشه ای در سر داشت.
مشغول جم کردن اشپزخانه بودم که لیلا قلیان را اماده کرد وبه طرف اتاقی که ابوعمر بود رفت واشاره کرد که میترسد,میخواست من هم همراهیش کنم.
دلم رابه دریا زدم وبه خواسته لیلا تن دادم,البته قبلش چاقویی تیز را زیرلباسم پنهان نمودم ,هنوز به اتاق نرسیده بودیم که ابوعمراز درگاه اتاق سرک کشید وگفت:هی کنیزک چشم سفید..سلما توکجا؟؟
برگرد,لیلا...لیلای زیبا فقط بیاید.
بادستان چروکیده وشیطانی اش دست لیلا راگرفت وبه طرف خود کشید وبا هم داخل اتاق شدند...
در اتاق را بست تا باخیال راحت به هدف شیطانی اش برسد...
چند دقیقه ای نگذشته بود که....
#ادامه_دارد ..
─┅═༅𖣔💜𖣔༅═┅─
@Aramejan_LR
─┅═༅𖣔💜𖣔༅═┅─
💜
♥️🖇💜
💜🖇💜🖇💜
💜🖇♥️🖇💜🖇💜
هیئت خواهران خادم الزهراسپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی_همدان
💜🖇♥️🖇💜🖇💜 💜🖇💜🖇💜 ♥️🖇💜 💜 #پروانه ای دردام عنکبوت #نویسنده خانم ط_حسینی #قسمت۳۶ 🎬 ابوعمر:ببینم چی تو
💜🖇♥️🖇💜🖇💜
💜🖇💜🖇💜
♥️🖇💜
💜
#پروانه ای در دام عنکبوت
#نویسنده خانم ط_حسینی
#قسمت۳۷ 🎬
چنددقیقه از رفتن لیلا میگذشت که صدای ابوعمر راشنیدم که ازقدوبالای لیلا تعریف میکرد واورا باعناوینی میخواند که ازشنیدنش چندشم میشد...خدایا چه کنم؟؟نمیدانستم این پیرمردهرزه اینقدرحیوان صفت است که تا زن وبچه هایش در راپشت سرشان بستند او برای التیام هوسهایش دست به کارشود,انگار لحظه شماری میکرد تا خانواده اش بروند وانوقت به هدف پلیدش برسدواین صدای لیلا بود اری صدای التماس وخواهشش بلند شد:نه نه عمو ,جان بچه هایت عمو به من دست نزن....
ابوعمر:لیلای زیبا....توکنیز منی دخترک...من عموی تونیستم....تو باید تسلیم من شوی..وظیفه ات این است.
دوباره اشکهایم جاری شد اخربه چه گناهی؟؟به خدا لیلا کشش اینهمه بلا راندارد...خدااااا
وکم کم صدای التماسهای لیلا, تبدیل به فریادهای دلخراش شد و فریاد ابوعمروناسزا گفتن های این حیوان پست وخبیث کل خانه راگرفته بود.
نمیدانستم چه کنم؟درقفل بود ,باید کاری میکردم...خدایا چه کنم؟؟دست پاچه بودم,فکرم کارنمیکرد...
دوباره صدای گریه...و صدای مشت ولگد ابوعمر که حتما بربدن نحیف ورنجورلیلا فرود میامد واینبار لیلا مرا صدا میزد وکمک میخواست...سلماااا.....سلماااا..
خدایا چه کنم؟؟
آهان ,یافتم....باید ازاول همین کار رامیکردم.
باسرعت خودم را به حیاط رساندم.
پایم به جاکفشی جلوی در گرفت وبا سربه زمین خوردم.
اه چه وقت زمین خوردن بود,دست به دیوار گرفتم بی توجه به درد پایم ,بلندشدم,وای من چرا زودتر به فکرم نرسید...لعنت به من.....اگر ابوعمر اسیبی به لیلایم بزند....
#ادامه_دارد ..
─┅═༅𖣔💜𖣔༅═┅─
@Aramejan_LR
─┅═༅𖣔💜𖣔༅═┅─
💜
♥️🖇💜
💜🖇💜🖇💜
💜🖇♥️🖇💜🖇💜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#Story 🌱
قمر نیمه ماهه
پسره ارشد شاهه
بهونه ی کرم آل اللهِ
#دوروزتاولادتسیدالکریم 💚
#دوشنبههایامامحسنی ✨
〰❁🍃❁🌸❁🍃❁〰
#کلام_بزرگان
وقتےکسےمومنومذهبےباشد،
ولےبهصورتپنهــانتابـعهواےنفس
باشـد،"ازاوشدیدترینجنایتهاسـرخواهدداد"
ابلیس،قابیل،خوارج،ابن ملجم،
شمـــر،داعشازایننمونهاند...
#استاد_پناهیان🌱
⏺ #استوری
⏪ #صوت_مذهبی
◀️ پادڪست مذهبی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 دکتر ناصر رفیعی
💥 راز شادی در قیامت
💥 آنهایی که اهل محاسبه و دقت هستند، از رزقهای معنویِ ماه رمضان بهرهمند میشوند.
«در ماه رمضان، رزقهایی تقسیم میشود که همه دوستان و محبین اهل بیت(ع) حتماً از آن بهرهمند هستند، منتها آنهایی که اهل محاسبه و دقت هستند و هر روز داراییهای خودشان را حساب و کتاب میکنند، میفهمند که چه چیزی به آنها اضافه و یا از آنها کم شده است.
در حالی که آنهایی که اهل محاسبه سود و زیان نیستند مثل کاسبی میباشند که ماهی یک بار هم دخلش را حساب نمیکند، نمیفهمند که سود کردهاند یا زیان دیدهاند.»
#استاد_میرباقری
1_974687300.mp3
5.22M
⏯ #شور احساسی
🍃این که از غم تو پیرم
🍃این که دورم و دلگیرم
🎤 #سید_مجید_بنی_فاطمه
👌بسیار دلنشین
🔶❤️🔶❤️
🌱🌼🌱 اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً»🌱🌼🌱
وقتیکهگدا ،شاهِکرَمداشتهباشد
توفیر نداردکهچهکمداشتهباشد
واللهعطشناکترینواژهسلاماست
وقتیکهدلیتنگِحرم داشتهباشد
#السلامعلیکیااباعبدالله
#عمرتون_حسینی❤️