eitaa logo
هیئت خواهران خادم الزهراسپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی_همدان
2.4هزار دنبال‌کننده
12.3هزار عکس
6.1هزار ویدیو
145 فایل
ارتباط با ادمین @Yassekaboood هیئت خواهران خادم الزهرا سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی همدان بلاخره خون شهید محمد حسین عزیز می‌جوشد و حاج قاسم هست #حدادیان #گلستان هفتم #شهید جمهور #تنها هیات مذهبی به نام #حاج قاسم در کشور @khaharankhademozahra
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️ (ص) فرمودند: 🍀 أنا و علیٌّ مِن شَجَرةٍ واحدةٍ وَالنّاسُ مِن أشجارٍ شَتّی. 🍃 ریشه من و علی از یک درخت است، و دیگر مردم از درختان گوناگون هستند. 📖 کنزالعمال، ج١١، ص٦٠٨ اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋
🔶 استاد شیخ جعفر ناصری حفظه الله تعالی
شهدا واقعا بند ناف تعلقات دنیا را قیچی کرده‌اند و یادمان دادند که باید از آن دنیا به آسانی بگذریم.
💚🌹💚 ....🌹 جانت را که بدهے‌ در راه خدا "شهیـد" مے‌نامند تو را به گمانم اگر روحت را هم بدهے‌شاید... و من احساس مے‌کنم اینجا در این سرزمین دختران زیادے ‌هستند که هر روز، پشتِ سنگر ِسیاه ِساده ے‌سنگینِ خود دفاع مے‌کنند از نجابتشان و هر لحظه شهید مے‌شوند انگار... پس" " حواست به حجابت باشد...♡
هیئت خواهران خادم الزهراسپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی_همدان
🏝فرازی از #عطردل‌آرای‌غدیر (۳۱) ⚘بخشی‌از‌خطبه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در روز غدیر⚘ 💎مَ
🏝فرازی از (۳۲) ⚘بخشی‌از‌خطبه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در روز غدیر⚘ 💎وَلاشَهِدَ الله بِالْجَنَّةِ فی (هَلْ أَتی عَلَی الْاِنْسانِ) إِلاّلَهُ، وَلا أَنْزَلَها فی سِواهُ وَلامَدَحَ بِها غَیْرَهُ. 💠و خداوند در سوره ی «هل أتی علی الإنسان» گواهی بر بهشت [رفتن ] نداده مگر برای او(علی)، و آن را در حق غیر او نازل نکرده و به آن جز او را نستوده است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هیئت خواهران خادم الزهراسپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی_همدان
ادامه قسمت۱۳۹ از کتاب #دلتنگ‌نباش #شهید_روح‌الله_قربانے روح الله قرآن برداشته بود و زینب کتاب دعا.
ادامه قسمت۱۴۰ از کتاب به یاد حرفش افتاد که می گفت: «زینب تو زندگیت خیلی یکدست و آرومه، ولی من زندگیم خیلی بالا پایین داشته. مخصوصاً بعد از فوت مامانم.» با خودش فکر می کرد: روح الله راست میگه. اما حکمتش چیه منی که اینقدر زندگیم آرومه، با روح اللهی که اینقدر زندگیش بالا و پایین داشته، به هم رسیدیم؟ ته این ماجرا به کجا میخواد برسه؟ به شهادت روح الله که فکر کرد، رعشه به جانش افتاد. هنوز چشم به گنبد داشت که اشک هایش جاری شد. از امام رضا علیه السلام خواست کمکش کند و برای زندگی‌اش دعا کند. بعد از اینکه نماز ظهر و عصر را خواند، به هتل برگشت. از روح الله و علی خبری نبود. کمی استراحت کرد و برای نماز مغرب و عشا هم به حرم رفت. نمازش را که خواند، پدرشوهر و همسرش را دید. با هم به هتل برگشتند. پدر روح الله گفت:« بچه ها هنوز نیومدن. خبری ازشون نیست. زنگ بزن ببین کجان.» _ چند بار زنگ زدم، جواب ندادن. نگران نباشید. دیر نکردن میان حالا. ساعت حدود ۱۰ شب بود که آمدند. از بالا پایین پریدن های علی و تعریف هایش معلوم بود که حسابی بهش خوش گذشته. زینب گفت: «چطور بود روح الله؟ خوش گذشت؟» _ نه بابا، اصلاً هیجان نداشت. زینب با تعجب گفت:« هیجان نداشت؟ تو تلویزیون که نشون میده خیلی ترسناکه. سقوط آزادش رو نرفتی؟» _ چرا رفتم. هیچم ترسناک نبود. از اون بالا می افتادی پایین. خیلی مسخره بود بابا. زینب خندید و گفت:« وقتی تو میری مأموریت تو شرایط سخت زندگی می کنی همینه دیگه، اینا برات هیجان نداره.» صبح فردا حرم بودند که از محل کارش با روح‌الله تماس گرفتند و گفتند که برگردد. هنوز دو روز از مرخصی اش مانده بود اما باید برمی‌گشت. همان لحظه برگشتند هتل و وسایلشان را جمع کردند و رفتند ترمینال. اتوبوس تا تهران نداشت. مجبور شدن شهر به شهر برگردند. ظهر فردایش بود که به تهران رسیدند. صبح روز بعد روح‌الله وسایلش را جمع کرد و رفت ماموریت. زینب هم رفت خانه ی پدرش. [هر روز با
هیئت خواهران خادم الزهراسپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی_همدان
ادامه قسمت۱۴۰ از کتاب #دلتنگ‌نباش #شهید_روح‌الله_قربانے به یاد حرفش افتاد که می گفت: «زینب تو زندگ
ادامه قسمت۱۴۱ از کتاب یک هفته ای مأموریتشان طول کشید و روح الله نفر اول دوره شان شد. آن هم به دلیل ابداع جان پناهی که در نوع خودش بی دلیل بود و شناسائی در شب که روح‌الله تنها کسی بود که بدون کمترین مشکل به هدف رسید. شناسایی در شب، کار بسیار مشکلی بود که روح الله به خاطر تمرین و مطالعات گسترده ای که داشت، توانست با موفقیت آن را انجام دهد. خودش را به آب و آتش می زد که حتماً نفر اول شود. برایش خیلی مهم بود. مهران که شاهد تلاش های شبانه روزی او بود، بعد از اینکه فهمید نفر اول شده، گفت:« خوب خدا رو شکر. خیلی خوبه که دوست داری نفر اول بشی، اما نمیفهمم چرا اینقدر خودت رو تو زحمت می‌ندازی؟ حالا نفر اول نشو، بشو نفر دوم . مگه چی میشه؟! آسمون خدا که زمین نمیاد.» _ خوب نه دیگه، من از این کارم هدف دارم. بابام حالش رو به راه نیست. به روحیه نیاز داره. اگه من بشم نفر اول دوره، توی دانشکده می پیچه پسر حاج داوود شده نفر اول. خبرش که به بابام برسه، روحیه میگیره و حالش خوب میشه. برام مهمه که بابام بهم افتخار کنه. مهران کمی فکر کرد. بارها دیده بود که روح الله خیلی به فکر پدرش است. تا جایی که می توانست هر روز پدرش زنگ میزد و احوالش را می‌پرسید. برایش جالب بود روح الله این همه تلاش و سختی می‌کشد، فقط برای اینکه پدرش را خوشحال کند. بعد از پایان ماموریت، زمزمه های تقسیم شان به گوش می رسید. دو راه پیش رو داشتند: هم می‌توانستند وارد کار اصلی‌شان بشوند و هم می‌توانستند بمانند و درس شان را ادامه بدهند. فکر مهران خیلی مشغول بود. نمی‌دانست کدام راه را انتخاب کند. می خواست با روح الله مشورت کند و نظرش را بپرسد. پاتوق شان شب‌ها بعد از ساعت خاموشی، در بالای ساختمان ممنوعه بود. یک ساختمان بلندی در دانشکده بود که ورود دانشجو به آن ممنوع بود و اصلاً همین که اسمش ممنوعه بود، دوست داشتند روی پشت بام آن بنشینند. یک فلاکس‌چای بر می داشتند و به سمت ساختمان راه می افتادند، پوتین های شان را در می آوردند و پاورچین پاورچین از ساختمان بالا می‌رفتند. به پشت‌بام که می رسیدند، می‌نشستند و ساعت‌ها در دل شب با هم حرف می زدند و چایی می خوردند. آن شب هم نزدیک در ورودی ساختمان با هم قرار گذاشتند. مثل همیشه، با هزار مکافات رسیدند به پشت بام ساختمان. از آن بالا شهر کاملا معلوم بود، چراغ خانه هایی که از دور سوسو میزدند و ماشین‌هایی که در رفت و آمد بودند. مهران دوتا لیوان چایی ریخت و گفت: «دانشکده مونم داره تموم می شه، چقدر دلم برای اینجا تنگ میشه.» [هر روز با
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏝 🏝 موضوع⬅️ کاسبان 👈قسمت چهارم👉 ⚘سلسله برنامه های نصرت،در چند جلسه ،به بررسی تنوع و گوناگونی نصرت امیرمومنان علیه السلام می پردازد. آن‌که دانشجوست،یا بانوی خانه دار،یا حاکم جامعه یا پدر و یا دانش آموز،چه بکند نصرت مولا علی کرده است،در این کلیپ‌های کوتاه بحث می شود.⚘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ما و دعای جامعه و دستِ التماس آقا ! شما و جامعۀ ما که مبتلاست ... یا القلوبِ همه رو سیاه‌ها امشب، هدایتِ دلِ ما، آرزوی ماست 🏝ولادت دهمین گلبرگ آسمانی، اسوه‏‌ی مجد و شرافت، ناخدای کشتی هدایت، امام هادی (ع)، بر ساحت مقدس امام زمان (عج) و عموم شیعیان و پیروان ولایت خجسته باد🏝
🖊 ره: عارف وارسته، مرحوم حاج سید رضا (رضوان الله علیه) نمونه و مجسمه آرامش بود. بیش از چهل سال كه من ایشان را می‏شناختم، به یاد نمی‌آورم كه از ایشان حالت اضطراب، حیرت و ناامیدی دیده باشم. همیشه آرام، و دل سپرده به حضرت باری تعالی بود؛ آسوده خاطر و بی‌اضطراب! خدا چنین بندگانی نیز دارد. 🔸️از سویی، بعضی‏ها نیز هستند كه به اندك حادثه‌ای مضطرب و هراسان می‌شوند. اگر انسان اختیار خود را به دست خدا سپرد، خدا نیز او را حمایت می‏كند. اما اگر در برابر دعوت و محبت و مهربانی خدا، از او رو گردانید، مقدمات تسلط شیطان فراهم می‌شود.
1_1111603110.mp3
9.27M
🌺مژده بدید شب شادی شد 🌼ابن الرضا اَبَالهادی شد 🎤کربلایی سیدرضا_نریمانی 👏 علیه السلام🎉💐🌼💐🌼💐
🌼ز آیه ها بشارتى ز سوره ها اشارتى 🌹مدینه شد زیارتى که شمس نازل آمده 🌼خدا على دیگرى به شیعه مى دهد نشان 🌹سلام ما درود ما به جد صاحب الزمان 🌸ولادت باسعادت امام هادی(ع) مبارکباد🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_1097429165.mp3
11.19M
۴۱ ⚡️جرّ و بحث و قیل و قال (مِراء)، برای اثبات خود، قلب انسان را از محبت دیگران خالی می‌کند! ـ کسانی که اهل اظهار نظر در هر موضوع و هر مکانی هستند، ـ کسانی که اهل جر و بحث برای اثبات نظر خود هستند، ـ کسانی که باور دارند فقط خودشان درست فکر می‌کنند و حتما نظر بقیه اشتباه است، ✘ دایره‌ی جذب‌شان، بشدت محدود و کوچک است! 🎤 @Ostad_Shojae
▫️بعد از عهدی که در غدیر با پیامبرمان بستیم ساعتم را به وقت آمدنت کوک کرده‌ام. اینکه دیدارمان کی و کجا رقم بخورد را به دست روزگار سپردم اما دل اسیر توست، ❤️ هرجا بروی، هرکجا که باشی، سوی تو کشان‌کشان می‌آید. از کنار همان برکه‌ی خم تا همین امروز.