🔴 داستانی زیبا از اثر دعا در حق امام زمان علیه السلام
🌺 در اصفهان مردي شيعه به نام عبدالرحمان بود، از او سئوال کردند: علت اينکه امامت امام علي النقي (عليه السلام) را پذيرفتي و دنبال فرد ديگري نرفتي چيست؟
گفت: جرياني از آن حضرت ديدم که قبول امامت آن حضرت را بر من لازم نمود. من مردي فقير اما زباندار وپر جرأت بودم به همين جهت در سالي از سالها اهل اصفهان من را برگزيدند تا با گروهي ديگر براي دادخواهي به دربار متوکل برويم. ما رفتيم تا به بغداد رسيديم هنگامي که در بيرون دربار بودم خبر به ما رسيد که دستور داده شده امام علي النّقي را احضار کنند،بعد حضرتش را آوردند.
♦️من به يکي از حاضرين گفتم: اين شخص که او را احضار کردند کيست؟ گفت: او مردي علوي وامام رافضي ها ست سپس گفت: به نظرم مي رسد که متوکل مي خواهد او را بکشد، گفتم: از جاي خود تکان نمي خورم تا اين مرد را بنگرم که چگونه شخصي است؟
🔷 او گفت: حضرت در حالي که سوار بر اسب بودند تشريف آوردند ومردم در دو طرف او صف کشيدند واو را نظاره مي کردند. چون چشمانم به جمالش افتاد محبت او در دلم جاي گرفت و در دل شروع کردم به دعا کردن براي او که خداوند شرّ متوکل را از حضرتش دور گرداند.
حضرت در ميان مردم حرکت مي کرد و به يال اسب خود مي نگريست نه به راست نگاه مي کرد ونه به چپ، من نيز دعا براي حضرتش را در دلم تکرار مي کردم.
چون در برابرم رسيد رو به من کرد وفرمود:
🔴 استجاب الله دعاک، وطوّل عمرک وکثّر مالک وولدک.
🔵 يعني: خداي دعاى تو را مستجاب کند. وعمر تو را طولاني ومال وفرزند تو را زياد گرداند.
از هيبت و وقار او بدنم لرزيد ودر ميان دوستانم به زمين افتادم.
دوستانم از من پرسيدند، چه شد؟
گفتم خير است وجريان را به کسي نگفتم.
🌹 پس از آن به اصفهان بازگشتيم. خداوند به سبب دعاى آن حضرت درهايي از مال وثروت را براي من باز کرد تا جايي که اگر همين امروز درب خانه ام را ببندم قيمت اموالي که در آن دارم معادل هزاران هزار درهم است واين غير از اموالي است که در خارج خانه دارم. خداوند به سبب دعاى آن حضرت ده فرزند به من عنايت فرمود.
🔴 ببينيد که چگونه مولاي ما امام علي نقي (عليه السلام) دعاى آن شخص را به خاطر نيکي او جبران وتلافي نمود. و براي او دعا فرمود با اينکه از مؤمنان نبود.
🌕 آيا گمان مي کنيد که اگر در حق مولاي ما صاحب الزمان ارواحنا فداه دعا کنيد شما را با دعاى خير ياد نمي کند با اينکه شما از مومنان هستید؟
📚 مکیال المکارم جلد ۱صفحه ۳۳۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹صحنههایی واقعی از نبرد با داعش و وحشت کودکان
🔹وقتی حاج قاسم در جنگ با خدا معامله کرد و خداوند ترس عجیبی به دل داعشیان انداخت
🍃🌷✨
یادمون نره کی بودیم...
یادمون نره کی هستیم...
یادمون نره چرا هستیم...
و یادمون نره که خیلی خونها ریخته شد، تا من و تو در آرامش باشیم...
#شهیدانه
#ممنونم_خدا 🙏
❄️ وقتی هوا سرد میشه؛
- عضلاتم رو منقبض میکنی که رگها تنگ بشن و حرارت کمتری به سطح بدنم بیاد تا دمای مرکزیِ بدنم حفظ بشه...
- فعالیت غدههای تولیدکنندهٔ عرق رو متوقف میکنی تا پوستم یخ نکنه..
- عضلههایی که به موهای ریز پوستم چسبیدن رو منقبض میکنی تا موهام راست بشن و دور بدنم یه لایه هوای ساکن و گرم رو به دام بندازن..
- بیشتر که سردم بشه، بدنم رو میلرزونی تا با اصطکاک و سوخت و ساز گرما تولید کنن..
✦ همهٔ این کارها رو، بدون اینکه من حواسم باشه، انجام میدی تا کمتر احساس سرما کنم، تا گرم بمونم..
ممنونم ازت خدا... 🙏
@Ostad_Shojae
🍃🌹🌿🕊
از دنيا نگو، از خلق نگو، از خودت هـم نگو، از خدا بگو. چند وقت ڪہ تنهـا از خدا بگويے اگر غير از او چيزے هـم وجود داشتہ باشد از يادت ميرود و غير او را فراموش ميڪني.
#حاج_اسماعیل_دولابی
•┈•✾•🍃🌹🍃•✾•┈•
هیئت خواهران خادم الزهراسپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی_همدان
#بشقابهای_سفره_پشت_باممان #قسمت41 📡 پیامدهای ماهواره در خانواده ⁉️چه شد که پای ماهواره به خانهها
#بشقابهای_سفره_پشت_باممان
#قسمت42
📡 پیامدهای ماهواره در خانواده
⁉️چه شد که پای ماهواره به خانههایمان باز شد؟
فصل3️⃣ : بهانه هایی شبیه دلیل (جمع بندی و نتیجه گیری)
☑️ در نتیجهگیری پایان این فصل به نکات زیر توجّه کنید:
1️⃣ در این که شبکههای ماهوارهای📡، برنامههای خوب☺️ و بد😱 دارند، تردیدی نیست.
2️⃣ در این که برخی از خانوادهها، تنها برنامههای خوب ماهواره را تماشا میکنند هم تردیدی نیست.
3️⃣ امّا در این هم تردیدی نیست که برنامههای منفی⛔️ ماهواره، بیش از برنامههای مثبت آن است.
4️⃣ در این هم تردیدی نیست که استفادۀ منفی از برنامههای ماهواره هم خیلی شایع است.
5️⃣ خطری هم که برنامههای منفی ماهواره دارند، خطری نیست که قابل چشمپوشی باشد؛ چرا که بنیان خانواده را از بین میبرَد.
6️⃣ وجود ماهواره 📡در خانه، مانند اینترنت یا تلفن، ضرورتی هم ندارد؛ یعنی با حذف ماهواره از خانه، اتّفاقی نمیافتد.
7️⃣ عقل🤔، حکم میکند انسان از چیزی که ضرر آن بیش از فایدهاش باشد، دوری کند.
👈قرآن📖، در کمال واقعبینی میفرماید که قمار و شراب، سودهایی دارند؛ امّا ضرر این دو، بیش از سودشان است. پس نباید به سراغ این دو رفت.
⚖️حالا منصفانه به این پرسش پاسخ دهید:
❓آیا سودی که شما از شبکههای ماهوارهای به دست میآورید، از خطرهایی که این شبکهها برای کیان خانواده دارند، بیشتر است؟
⁉️امّا چند پرسش از کسانی که معتقدند ماهواره، خوب و بد دارد. پس نباید این طور با آن برخورد کرد؟
1️⃣ شما چهقدر اطمینان دارید که همۀ اعضای خانواده، از ماهواره به خوبی استفاده میکنند؟ مگر کم داریم کودکان و نوجوانان و جوانانی که به دور از چشم والدینشان، به شبکههای مستهجن ماهوارهای آلوده شدهاند؟
2️⃣ شما چهقدر اطمینان دارید که با وجود این وسیله در خانه و امکان دسترسی به شبکههای مختلف، این مصونیتی که تا به حال داشتهاید، ادامه پیدا کند؟
3️⃣ خوبیهایی که شما از ماهواره به دست آوردهاید، چه اندازه ضرورت دارند که برای به دست آوردن آنها این وسیلۀ خطرناک را در خانه نگه دارید؟
4️⃣ چند درصد از خوبیها و استفادههای مفیدی که از ماهواره به دست آوردهاید، از راههای دیگری قابل دسترس نبودهاند؟
📚بشقابهای سفره پشت باممان، ص 168-172
#بشقابهای_سفره_پشت_باممان
#ماهواره
#محسن_عباسی_ولدی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری | روز امام رضا علیهالسلام
ما وصال تو به زاری و دعا میطلبیم
دردمندیم و ز لعل تو دوا میطلبیم...
چهارشنبه های امام رضایی
بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ
عهد می بندیم با مولایمان:
🔶💐❤️🌸🔶💐❤️🌸🔶💐❤️🌸
اللّٰهُمَّ إِنِّي أُجَدِّدُ لَهُ فِي صَبِيحَةِ يَوْمِي هٰذَا وَمَا عِشْتُ مِنْ أَيَّامِي عَهْداً وَعَقْداً وَبَيْعَةً لَهُ فِي عُنُقِي لَا أَحُولُ عَنْها وَلَا أَزُولُ أَبَداً، اللّٰهُمَّ اجْعَلْنِي مِنْ أَنْصارِهِ وَأَعْوانِهِ، وَالذَّابِّينَ عَنْهُ، والْمُسارِعِينَ إِلَيْهِ فِي قَضاءِ حَوَائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلِينَ لِأَوامِرِهِ ، وَالْمُحامِينَ عَنْهُ، وَالسَّابِقِينَ إِلىٰ إِرادَتِهِ،
وَالْمُسْتَشْهَدِينَ بَيْنَ يَدَيْهِ؛
خدایا در صبح این روز و تا زندگی کنم از روزهایم، برای آن حضرت بر عهدهام، عهد و پیمان و بیعت تجدید میکنم که از آن، رو نگردانم و هیچگاه دست برندارم. خدایا مرا، از یاران و مددکاران و دفاعکنندگان از او قرار ده و از شتابندگان به سویش، در برآوردن خواستههایش و اطاعتکنندگان اَوامرش و مدافعان حضرتش و پیشگیرندگان به سوی خواستهاش و کشتهشدگان در پیشگاهش ...
🍃🌸🌱🌼🍃🌸🌱🌼🍃🌸🌼🌱
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجِّل فَرَجَهم و العَنْ اعَدائهْم اجْمَعین بِه عَددِ ما احاطَ بِه عِلْمُک
#صبحتبخیرمولایمن
🏝چشم بهراهتان هستم ...
... بسان بیابان برای باران ...
بسان باغ برای نسیم ...
بسان یتیم برای پدر ...
بسان بیمار برای طبیب ...
بسان تنها برای انیس ...
بسان پرنده برای پرواز ...
... چشم بهراهتان هستم ....🏝
⚘اللَّهُمَّ وَ مُدَّ فِي عُمْرِهِ وَ زِدْ فِي أَجَلِهِ وَ أَعِنْهُ عَلَى مَا وَلَّيْتَهُ وَ اسْتَرْعَيْتَهُ وَ زِدْ فِي كَرَامَتِكَ لَهُ
خدایا عمرش را طولانى کن، و بر زندگى اش بیفزاى، و بر آنچه سرپرستیاش دادى، و رعایتش را از او خواستى یاریاش ده،
و در کرامتت بر او بیفزاى⚘
📚مفاتیح الجنان،دعای عصر غیبت
الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
#امام_زمان
#هفته_بسیج گرامیباد
تمام شبکههای دنیا مجازیست
و من در این هیاهوی مجازی
دلم را تنها به حقیقت
شبکههای #ضریح تو گره زدهام
اَللهُم ارزُقنى شفاعۃ الحسينﷺ
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع
دلیل دچار شدن
انسان به اندوه دنیا ؟!
زمانی که گناهان بنده زیاد شود ..
[کلام امام صادق (ع)]
#حدیث_روز
به شوخی به یکی از دوستانم گفتم:
من ٢٢ ساعت متوالی خوابیده ام!
گفت: بدون غذا؟!
همین سخن را به دوست دیگرم گفتم:
گفت: بدون نماز؟!
و این گونه خدای هرکدام آنان را شناختم...
#شهید_چمران🌱
نمازهایت را عاشقانه بخوان.
حتی اگر خسته ای یا حوصله نداری ، قبلش فکر کن چرا داری نماز می خوانی و با چه کسی قرار ملاقات داری.
آن وقت کم کم لذت میبری از کلماتی که در تمام عمر داری تکرارشان می کنی.
تکرار هیچ چیز جز نماز در این دنیا قشنگ نیست…
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ 🎬 #استاد_شجاعی
💥همهی ما، بعد از وفات، از جهنّم، عبور خواهیم کرد!
امــّـا بعضیها رد میشوند و میگویند؛
جُزْناها وَ هِیَ خامِدَةٌ / عبور کردیم درحالیکه خاموش بود ...
▫️این حدیث، از چه کسانی حرف میزند؟
آن آبی، که تمام جهنم را خاموش میکند، کدام است؟
📱 اینستاگرام
@Ostad_Shojae
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲💭
عصای موسی
صهیونیستها را رسوا کرد...
#عصای_موسی
🇮🇷
📝 #یادمون_باشه
✖️ گاهی وقتها، یه تشکر شما، میتونه یه جانِ لِه شده و خسته رو زنده کنه!
✖️گاهی وقتها، فقط نشون دادنِ شادیتون، از شادیِ کسی، میتونه بارِ شادیش رو چندین برابر کنه!
✖️ گاهی وقتها، فقط باید لبخند بزنی و همهی حرفهات رو به یه وقتِ دیگه موکول کنی؛ تا حالِ قشنگ عدهای رو، حفظ کنی!
گاهی وقتها از شما انتظار بیشتری میره که ؛
ـ تشکر کنید!
ـ یا شادیتون رو ابراز کنید!
🔺چون شما ممکنه برای طرفِ مقابلتون، با همه فرق داشته باشید.
@ostad_shojae
❖ڪمحرفمیزد
سهتاپسرششهیدشدهبودن
ازشپرسیدم:چندسالته ؟
گفت
هزارسال ...💔:)
هیئت خواهران خادم الزهراسپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی_همدان
#بشقابهای_سفره_پشت_باممان #قسمت42 📡 پیامدهای ماهواره در خانواده ⁉️چه شد که پای ماهواره به خانهها
#بشقابهای_سفره_پشت_باممان
#قسمت43
📡 پیامدهای ماهواره در خانواده
⁉️چه شد که پای ماهواره به خانههایمان باز شد؟
فصل4️⃣ : همرنگ جماعت شو؟! (جوزدگی)
🔰باید پذیرفت که برخی از مردم در زندگی خویش، فکر مستقلّی نداشتهاند و در اصل، جوّ جامعۀ اطراف 🗣آنهاست که برایشان تصمیم🚦میگیرد.
در نگاه این دسته، اصالت با همرنگ شدن با جماعت👥 است. اگر جماعت اطراف چنین فردی، ماهواره را قسمتی از زندگی بدانند، او هم به دنبال این جو رفته و ماهوارهای خواهد شد.
❌خدا نکند به این عدم استقلال فکری، چشم و همچشمی👀 هم اضافه شود! از کسی که در امور دنیایی با اطرافیان خود به رقابت برخاسته و اصلیترین دغدغۀ او هم عقب نیفتادن از جامعۀ اطراف خویش است، نمیتوان توقع چندانی داشت که در بارۀ مسائل اطراف خویش، از جمله خرید ماهواره، عاقلانه بیندیشد.
📚بشقابهای سفره پشت باممان، ص 173-175
#بشقابهای_سفره_پشت_باممان
#ماهواره
#محسن_عباسی_ولدی
هیئت خواهران خادم الزهراسپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی_همدان
#رمان_ضحی ❤️ #قسمت_سی_و_ششم باز چند ثانیه سکوت شد و بعد گفت: آخه من... چی باید به شما بگم... من و پ
#رمان_ضحی ❤️
#قسمت_سی_وهفتم
بلند شدم و کنارش روی دونفره نشستم
دستی به شونه ش کشیدم...
سر بلند کرد و با بغضی که سعی میکرد صداش رو نلرزونه و البته موفق هم نبود، گفت:
_من نمیتونم باور کنم
هیچ کدوم حرفاش رو نمیتونم باور کنم
چطور حرف کسی که بیست و پنج سال بزرگم کرده رو بزارم کنار و حرف کسی که هیچ وقت نبوده رو قبول کنم؟
_کاری با راست و دروغ حرفش ندارم ولی الان بالاخره یه چیز مهم برات روشن شد
تو فکر میکردی که مادرت تو رو گذاشته و رفته و اصلا هم براش مهم نبودی و هیچ وقت بهت فکر نکرده ولی الان دیدی که اینطور نیست و خیلی هم دوستت داره
این خودش کشف بزرگیه نیست؟
کمی با دقت نگاهم کرد و بعد سر تکون داد و تکیه داد به پشتی مبل...
فکرم پیش ژانت بود که لابد اونم الان داشت توی اتاقش نوحه میکرد
سه یتیم دور از مادر در یک قاب!
یکی باید به حال خود من گریه میکرد که وضعم از همه شون بدتر بود و به روی خودم نمی آوردم!
صدای کتایون از فکر بیرونم کشید: تو اگر جای من بودی چکار میکردی؟
_خب معلومه باهاش حرف میزدم ازش توضیح میخواستم میگشتم دنبال حقیقت خیلی هم کار سختی نیست همونطور که مادرتو تونستی پیدا کنی راست و دروغ ماجرا رو هم میتونی پیدا کنی!
فقط اگر منطقی باشی و خوب بگردی
اولین قدمش هم حرف زدن با مادرته...
تازه فقط این نیست تو وظیفه ی اخلاقی داری نمیتونی زنگ بزنی زندگی اونو زیر و رو کنی و بعد قایم شی اون دلتنگته! مادرته...
_نه الان نمیتونم... فعلا نه... اینهمه سال من سختی دیدم و انتظار کشیدم یکمم اون تجربه کنه
_اینهمه سال اونم پا به پای تو انتظار کشیده دیدی که اگر براش مهم نبود حالش اونطور عوض نمیشد
بعدم تو اصلا حق نداری خودتو با اون مقایسه کنی اون...
صدای پیام گوشیم بلند شد
پیام رو باز کردم
یه عکس از یه خانم میانسال که... به شدت شبیه کتایون بود...
بالبخند بین عکس و کتایون چشم چرخوندم
کلافه گفت: کی بود؟
گفتم: اگه مشتلق میدی بگم
_اذیت نکن تو ام حوصله ندارم...
_باشه پس هیچی
_باشه بگو... مشتلق چی میخوای؟
دلم سوخت: نخواستم بابا... مامانت عکسشو فرستاده
گوشی رو از دستم قاپید و به عکس چشم دوخت...
دوباره اشکهاش راه باز کردن
بعد از چند ثانیه سرش رو تکون داد که اشکها از جلوی چشمش کنار برن و همزمان لبخندی زد: چقدر شبیه منه...
خندیدم: تو شبیه اونی دیوونه نه اون شبیه تو...
لبخندش عمیقتر شد: خب همون...
زدم روی شونه ش: تا تو مشغولی من یه سر به ژانت بزنم...
بلند شدم و رفتم سمت اتاق ژانت
پشت در ایستادم و در زدم
بعد از چند ثانیه گفت: بله؟!
در رو باز کردم:اجازه هست؟
_بیا تو
چشمهاش کاملا سرخ بود ولی دیگه خبری از اشک نبود
پرسیدم: تو دیگه چت شد آخه؟
_کتایون... حداقل میتونه صدای مادرش رو بشنوه
ولی من دیگه نمیتونم...
خیلی دلم براش تنگ شده!
کاش یه معجزه اتفاق می افتاد و میتونستم یه بار دیگه صداش رو بشنوم!
دستش رو گرفتم و کمرش رو نوازش کردم:
_زندگی توی این دنیا با از دست دادن عجین شده...
با رنج!
ذات ماده همینه
بهتره دلخوشی اصلی آدم چیزی باشه که هیچ وقت از بین نره!
از جام بلند شدم:
یکم استراحت کن منم نمازمو بخونم ولی بعدش باهاتون کاردارم!
ضمنا یادت نره امشب شام با توئه اونم شام فرانسوی
راستی اسمش چی بود؟
لبخندی زد: کسوله!
هیئت خواهران خادم الزهراسپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی_همدان
#رمان_ضحی ❤️ #قسمت_سی_وهفتم بلند شدم و کنارش روی دونفره نشستم دستی به شونه ش کشیدم... سر بلند کرد و
#رمان_ضحی ❤️
#قسمت_سی_وهشتم
♡﷽♡
#رمان_ضحی♥️
✍بہ قلمِ #شین_الف🍃
#11
بعد از نماز دو ساعتی به کارهام رسیدم تا کمی خلوت کنن
وقتی برگشتم هر دو توی پذیرایی بودن
نشستم و پرسیدم:
_خب بهترید؟
کتایون انگار دنبال فرار از فکر و خیالاتش بود که فوری گفت:
_آره...
تو حرفت رو بزن
من هم ادامه ندادم:
_خب فکر میکنم دیگه میتونیم درباره #اسلام حرف بزنیم
لبخند خسته ای روی لبهاش نشست: خبر خوبی بود!
بفرمایید
بسم الله الرحمن الرحیم رو زیر لب گفتم
و شروع کردم:
_خب حالا که ما میخوایم درباره اسلام صحبت کنیم، اول میخوام چند تا سوال ازت بپرسم به عنوان کسی که اسلام رو به عنوان دین قبول نداره
با اعتماد به نفس گفت: بپرس
_خب میدونی که محمد بن عبدالله از قبیله قریش از اعراب موزری حجاز که گره نسبی با حضرت ابراهیم از شاخه ی اسماعیل دارن پیامبر این دینه
و یک کتاب به نام قرآن رو آورده
درسته؟
_بله
_پس حالا برای تویی که این شخص رو تکذیب و دینش رو نفی میکنی دو چیز باید بررسی بشه
اول شخصیت و حوادث زندگی این شخص و دوم کتابش که اثرشه و حی و حاضره
حالا که این دین الهی نیست و این شخص هم پیغمبر نیست پس این کتاب دست نوشته ی خودشه دیگه درسته؟
_بله معلومه
_خب ما دو کار میکنیم
یکی بحث تاریخی و مستدل درباره خود پیغمبر و یکی قرآن
اول اولی؛
درباره پیامبر اسلام چند تا سوال دارم...
اول اینکه یه آدم برای اینکه بی دلیل خودش رو پیغمبر معرفی کنه و از خودش دین و شریعت بیاره چه انگیزه هایی میتونه داشته باشه؟
_خیلی چیزا
ثروت، موقعیت اجتماعی، شهرت...
قدرت هم مهمترینش
این طور آدما دنبال برتری جویی بر دیگران هستن به نظر من
_درسته
حالا یکم درباره شرایط اجتماعی مکه و حجاز در اون سالها حرف بزنیم
حتما میدونید که ساختار اجتماعی اعراب قبیله ای و عشیره ایه و همینطور هم اداره میشه
گفتم که پیغمبر اسلام از قریشه
و قریش هم از واضحات تاریخیه که تنها قبیله متمدن و شهر نشین حجازه باقی قبایل بیابانگرد و صحرا نشین بودن اصطلاحا میگفتن عرب بادیه
یعنی برای عربهایی که کلا نژاد و عشیره یکی از امتیازات فردی و ملاک تفاخرشون بود از قریش بودن خودش بزرگترین ملاک تفاخره
تازه خاندان بنی هاشم در بین قریش هم باز محبوبیت اجتماعی عجیب غریبی داشت
حالا به دلایل مختلفی یکی سفره داری این خاندان بود که آدمای سخاوت مند و غریب نوازی بودن یکی جوانمردی و سلحشوری و...
که همه جزء ملاک های مهم شخصیت عربیه الانم همینطورن مهمان نوازی سلحشوری شجاعت براشون خیلی اهمیت داره...
مثلا همین "هاشم" جد بنی هاشم اسمش این نبود هاشم اصلا کلمه عربی نیست عبریه
و اصلا اسم نیست لقبه
ها+شم به معنای خورد کننده چون خودش نانی که تهیه میکرد و به فقرا میداد رو با دست خودش براشون خورد میکرد و توی کاسه هاشون میریخت این لقب رو بهش دادن
یعنی نه که فقط کمک کنه با فقرا قرین بود...
پس این پیغمبر به لحاظ نسبی در خانواده و قبیله ای به دنیا اومده که خود به خود در اون جامعه کلی عزت و احترام داشته
یعنی اینطور نبوده که عطش دیده شدن داشته باشه و سرکوب شده باشه برعکس بسیار هم مورد توجه بود
تواریخ میگه چون ظاهر زیبا و شخصیت کاریزماتیکی هم داشت خیلی بیشتر هم بهش توجه میکردن
اصلا پدربزرگش عبدالمطلب کلیددار کعبه بود که جایگاه خیلی خاصیه
و عضو دارالندوه که شورای شهر مکه محسوب میشد هم بوده
یعنی واقعا به اندازه ای که در اون اجتماع قبیله ای نیاز بود توی چشم بود و جایگاه اجتماعی داشت و اصلا نمیصرفید خودش رو توی چنین دردسری بندازه
چون تاریخ گواهی میده بعدا همه اینا به سبب ادعای پیامبری زایل شد و از شهر خودش بیرونش کردن
که قطعا هم قابل پیش بینی بود...
_خب بیشتر از چیزی که داشته میخواسته آدم بلند پروازی بوده نقشه های بزرگی داشته ریسکش رو هم پذیرفته
_هرچند منطقی نیست ولی اصلا فرض رو بر همین میگذاریم
اصلا میگیم برای ثروت و قدرت اینکارو کرده و این شهرت و موقعیت اجتماعیش رو هم دست مایه همین کار کرده
یعنی دیده مردم خودش و خانواده ش رو قبول دارن گفته بذار شانسمو امتحان کنم خوبه؟ _خب؟
_خب حالا تو داری راجع به یک آدمی حرف میزنی که خیلی زیرکه نشسته نقشه کشیده که چطور با این سرمایه اجتماعی که داره میتونه قدرت یک شهر یا حتی یک پهنه رو به دست بگیره. درسته؟
_خب آره...
_خب حالا تو اگر جای این آدم زیرک باشی، برای راه انداختن این دین جدیدت که میخوای به واسطه ی اون آدما رو دور و برت جمع کنی چیکار میکی؟
_چه بدونم تابحال تجربشو نداشتم!!
خندیدم:
_ خب معلومه باید اول با قشر متنفذ و مَلّاک قومت ببندی و هرطوری که هست اونا رو بکشونی سمت خودت
_خب سلیقه ایه سیاست پیامبرا همیشه سرمایه گذاری روی جمعیت بوده!
_خب مگه به توافق رسیدن با بزرگان قوم تضادی داره با جذب طبقات پایین اجتماع؟
تازه اعراب که عشیره گران شیخ عشیره بیعت کنه کل عشیره بیعت میکنن!
یعنی رشد تساعدی!
_خب
هیئت خواهران خادم الزهراسپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی_همدان
#رمان_ضحی ❤️ #قسمت_سی_وهفتم بلند شدم و کنارش روی دونفره نشستم دستی به شونه ش کشیدم... سر بلند کرد و
#رمان_ضحی♥️
#قسمت_سی_وهشتم
بعد از نماز دو ساعتی به کارهام رسیدم تا کمی خلوت کنن
وقتی برگشتم هر دو توی پذیرایی بودن
نشستم و پرسیدم:
_خب بهترید؟
کتایون انگار دنبال فرار از فکر و خیالاتش بود که فوری گفت:
_آره...
تو حرفت رو بزن
من هم ادامه ندادم:
_خب فکر میکنم دیگه میتونیم درباره #اسلام حرف بزنیم
لبخند خسته ای روی لبهاش نشست: خبر خوبی بود!
بفرمایید
بسم الله الرحمن الرحیم رو زیر لب گفتم
و شروع کردم:
_خب حالا که ما میخوایم درباره اسلام صحبت کنیم، اول میخوام چند تا سوال ازت بپرسم به عنوان کسی که اسلام رو به عنوان دین قبول نداره
با اعتماد به نفس گفت: بپرس
_خب میدونی که محمد بن عبدالله از قبیله قریش از اعراب موزری حجاز که گره نسبی با حضرت ابراهیم از شاخه ی اسماعیل دارن پیامبر این دینه
و یک کتاب به نام قرآن رو آورده
درسته؟
_بله
_پس حالا برای تویی که این شخص رو تکذیب و دینش رو نفی میکنی دو چیز باید بررسی بشه
اول شخصیت و حوادث زندگی این شخص و دوم کتابش که اثرشه و حی و حاضره
حالا که این دین الهی نیست و این شخص هم پیغمبر نیست پس این کتاب دست نوشته ی خودشه دیگه درسته؟
_بله معلومه
_خب ما دو کار میکنیم
یکی بحث تاریخی و مستدل درباره خود پیغمبر و یکی قرآن
اول اولی؛
درباره پیامبر اسلام چند تا سوال دارم...
اول اینکه یه آدم برای اینکه بی دلیل خودش رو پیغمبر معرفی کنه و از خودش دین و شریعت بیاره چه انگیزه هایی میتونه داشته باشه؟
_خیلی چیزا
ثروت، موقعیت اجتماعی، شهرت...
قدرت هم مهمترینش
این طور آدما دنبال برتری جویی بر دیگران هستن به نظر من
_درسته
حالا یکم درباره شرایط اجتماعی مکه و حجاز در اون سالها حرف بزنیم
حتما میدونید که ساختار اجتماعی اعراب قبیله ای و عشیره ایه و همینطور هم اداره میشه
گفتم که پیغمبر اسلام از قریشه
و قریش هم از واضحات تاریخیه که تنها قبیله متمدن و شهر نشین حجازه باقی قبایل بیابانگرد و صحرا نشین بودن اصطلاحا میگفتن عرب بادیه
یعنی برای عربهایی که کلا نژاد و عشیره یکی از امتیازات فردی و ملاک تفاخرشون بود از قریش بودن خودش بزرگترین ملاک تفاخره
تازه خاندان بنی هاشم در بین قریش هم باز محبوبیت اجتماعی عجیب غریبی داشت
حالا به دلایل مختلفی یکی سفره داری این خاندان بود که آدمای سخاوت مند و غریب نوازی بودن یکی جوانمردی و سلحشوری و...
که همه جزء ملاک های مهم شخصیت عربیه الانم همینطورن مهمان نوازی سلحشوری شجاعت براشون خیلی اهمیت داره...
مثلا همین "هاشم" جد بنی هاشم اسمش این نبود هاشم اصلا کلمه عربی نیست عبریه
و اصلا اسم نیست لقبه
ها+شم به معنای خورد کننده چون خودش نانی که تهیه میکرد و به فقرا میداد رو با دست خودش براشون خورد میکرد و توی کاسه هاشون میریخت این لقب رو بهش دادن
یعنی نه که فقط کمک کنه با فقرا قرین بود...
پس این پیغمبر به لحاظ نسبی در خانواده و قبیله ای به دنیا اومده که خود به خود در اون جامعه کلی عزت و احترام داشته
یعنی اینطور نبوده که عطش دیده شدن داشته باشه و سرکوب شده باشه برعکس بسیار هم مورد توجه بود
تواریخ میگه چون ظاهر زیبا و شخصیت کاریزماتیکی هم داشت خیلی بیشتر هم بهش توجه میکردن
اصلا پدربزرگش عبدالمطلب کلیددار کعبه بود که جایگاه خیلی خاصیه
و عضو دارالندوه که شورای شهر مکه محسوب میشد هم بوده
یعنی واقعا به اندازه ای که در اون اجتماع قبیله ای نیاز بود توی چشم بود و جایگاه اجتماعی داشت و اصلا نمیصرفید خودش رو توی چنین دردسری بندازه
چون تاریخ گواهی میده بعدا همه اینا به سبب ادعای پیامبری زایل شد و از شهر خودش بیرونش کردن
که قطعا هم قابل پیش بینی بود...
_خب بیشتر از چیزی که داشته میخواسته آدم بلند پروازی بوده نقشه های بزرگی داشته ریسکش رو هم پذیرفته
_هرچند منطقی نیست ولی اصلا فرض رو بر همین میگذاریم
اصلا میگیم برای ثروت و قدرت اینکارو کرده و این شهرت و موقعیت اجتماعیش رو هم دست مایه همین کار کرده
یعنی دیده مردم خودش و خانواده ش رو قبول دارن گفته بذار شانسمو امتحان کنم خوبه؟ _خب؟
_خب حالا تو داری راجع به یک آدمی حرف میزنی که خیلی زیرکه نشسته نقشه کشیده که چطور با این سرمایه اجتماعی که داره میتونه قدرت یک شهر یا حتی یک پهنه رو به دست بگیره. درسته؟
_خب آره...
_خب حالا تو اگر جای این آدم زیرک باشی، برای راه انداختن این دین جدیدت که میخوای به واسطه ی اون آدما رو دور و برت جمع کنی چیکار میکی؟
_چه بدونم تابحال تجربشو نداشتم!!
خندیدم:
_ خب معلومه باید اول با قشر متنفذ و مَلّاک قومت ببندی و هرطوری که هست اونا رو بکشونی سمت خودت
_خب سلیقه ایه سیاست پیامبرا همیشه سرمایه گذاری روی جمعیت بوده!
_خب مگه به توافق رسیدن با بزرگان قوم تضادی داره با جذب طبقات پایین اجتماع؟
تازه اعراب که عشیره گران شیخ عشیره بیعت کنه کل عشیره بیعت میکنن!
یعنی رشد تساعدی!
_خب اونا باهاش توافق نمیکردن
ادامه دارد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲💭
مافوقِ من امامه...
(برشی از فیلم سینمایی منصور)
#هفته_بسیج
#منصور
🇮🇷
خـــداوند مے فرماید :
هرچه دیدے هیچ مگو !
من هم هرچه دیدم هیچے نمیگم ...
یعنے تو در مصائب صبور باش و چیزے نگو،
منم در خطاهایت چیزے نمیگم !
هرچه درد را آشکارتر کنے، دوا دیرتر پیدا میشود...
اگر با ادب بودے و چیزے نگفتے راه را نشانت میدهد ...
باید زبانت را کنترل کنے ولو اینکه به تو سخت بگذرد ؛ چون با بیانش مشکلاتت رو چند برابر میکنے !
#صـــــبورباش_راه_باز_میشود ...
" حـــاج اسماعیــل دولابــے "
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏝جایگاهیادامامزماندرمیاناذکار🏝
🎥استاد پناهیان
💎ذکر #امام_زمان و ظهور اگر مسئلهٔ اصلی کسی شد، منجر به رشد عقلی او خواهد شد...
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
#شب_جمعه
🏝#اهمیّتشبجمعه🏝
🔻 قسمت 5⃣
🔸از امام صادق(علیهالسلام):
هنگامی که شب جمعه فرا رسد ملائکهای به تعداد مورچهگان[حاکی از کثرت آنهاست] از آسمان فرود میآیند و در دستانشان قلمهایی از طلا و کاغذهایی از نقره است و تا شب شنبه چیزی نمینویسند جز صلوات بر محمد و آل محمد.
پس زیاد صلوات بفرست.
📚 شیخ کلینی، الکافی، ج۳، ص ۴۱۶
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج