eitaa logo
هیئت خواهران خادم الزهراسپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی_همدان
2.4هزار دنبال‌کننده
12.4هزار عکس
6.1هزار ویدیو
150 فایل
ارتباط با ادمین @Yassekaboood هیئت خواهران خادم الزهرا سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی همدان بلاخره خون شهید محمد حسین عزیز می‌جوشد و حاج قاسم هست #حدادیان #گلستان هفتم #شهید جمهور #تنها هیات مذهبی به نام #حاج قاسم در کشور @khaharankhademozahra
مشاهده در ایتا
دانلود
🍀حضرت علی (ع): 💫✨تمام خیرها در سه چیز جمع شده است: نگاه، سکوت، کلام 🔹هر نگاهی که سودی در آن نیست خطاست. 🔸هر سکوتی که تفکر در آن نباشد بی‌فایده است. 🔹و هر کلامی که ذکر در آن نباشد لغو است. 🌷پس خوشا به حال کسی که نگاهش عبرت، سکوتش تفکر و کلامش ذکر خدا باشد. 📚الامالی شیخ‌صدوق
✋🏻 صبحگاهان ڪه خیالٺ بہ سرم مے‌آید دســت بر سیـنہ دلـم سمٺ حــرم مے‌آیـد... بعد هر ذڪرسلامے ڪه بہ تو مےگویم عطرسیــب اسٺ ڪه از دور وبرم مے‌آید... ❣سلام ارباب خوبم❣ |🌿 ... ✨
✨﷽✨ 🔴 کتک‌ خوردن از همسر ✍مرحوم کاشف الغطاء از بزرگترین فقیهان عالَم تشیّع بود. اصحاب خاصّش فهمیدند که این مرد بزرگ الهى، گاهى که به داخل خانه می‌رود، همسرش حسابى او را کتک می‌زند. یک روز چهار پنج نفر جمع شدند و خدمتش آمدند گفتند: آقا آیا همسر شما گاهى شما را می‌زند؟! فرمود: بله، عرب است، قدرتمند هم هست، گاهى که عصبانى می‌شود، حسابى مرا می‌زند. من هم زورم به او نمی‌رسد. گفتند: او را طلاق بدهید. گفت: نمی‌دهم.گفتند: اجازه بدهید ما زنهایمان را بفرستیم، ادبش کنند. گفت: این کار را هم اجازه نمی‌دهم.گفتند: چرا؟ فرمود: این زن در این خانه براى من از اعظم نعمتهاى خداست، چون وقتى بیرون می‌آیم و در صحن امیرالمومنین علیه‌السلام می‌ایستم و تمام صحن، پشت سر من نماز می‌خوانند، مردم در برابر من تعظیم می‌کنند، گاهى در برابر این مقاماتى که خدا به من داده، یک ذرّه هوا مرا برمی‌دارد، (کمی مغرور می‌شوم) همان وقت می‌آیم در خانه، کتک می‌خورم، هوایم بیرون می‌رود. این چوب الهى است، این باید باشد. 📚کتاب‌نفس؛ انصاریان،ص 328
گذشت جمعه ای ولی دعای ما نگرفت دعای ما نه، بگو ادعای ما نگرفت اگر به یاد تو بودم چرا دلم نشکست چرا غروب رسید و صدای ما نگرفت ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨ ویژه میلاد پیامبر مهربانی‌ها ص ✦ همه‌ی امتها پیامبران بزرگی داشتند، اما ما باید خیلی احساس خوشبختی کنیم که کاملترین پیامبر و مخلوق اول و تجلی اعظم خداوند ، پیامبر ماست! ✧ همین عزّت ما را بس که؛ پیامبر ما، همان قرآن است که بعثت تمام رسولان الهی، مقدمه‌ی مبعث ایشان است! استاد شجاعی
بسم الله الرحمن الرحیم 🔹قسمت پنجاه و چهارم یکی از زنان عرب برای ما توضیح داد که قبلاً شیر این گاوها با دستگاه‌های پیشرفته ی مدرن دوشیده می شده، حالا آنجا برق ندارد و گاوها پرشیر شده‌اند و ما می‌خواهیم شیرشان را بدوشیم. هر کدام از اینها روزانه پنجاه تا هشتاد لیتر شیر می‌دهند. گاوهای درشت هیکلی که هر کدام از ما زیر یک لنگشان جا می‌شدیم، منتظر بودند که آنها را بدوشیم. با راهنمایی زنان عرب که دامداران سنتی بودند تا غروب آنروز توانستیم با ده بشکه شیر و انگشتان زخم و زیلی به مسجد برگردیم و برای فردای رزمندگان شیربرنج درست کنیم. شیر ها آنقدر چرب بود که تا چند روز از آنها سر شیر می‌گرفتیم. هیچ نقطه‌ای از شهر امن نبود. بعضی از گاوها باردار و نزدیک به وضع حمل بودند. برادر جعفر مدنی زادگان آنها را از آغل درآورد و به گاراژی نزدیک ایستگاه دوازده انتقال داد. دستگاه شیردوش را هم تعمیر کردند و با برق ژنراتور به کار انداختند. جالب اینکه گاوهایی که موقع دوشیدن شیر از ما رم می کردند دستگاه صدای دستگاه مکانیزه شیردوش را که شنیدند همگی به صف شدند. بعد از اینکه ایستگاه دوازده مورد هجوم بعثی های عراقی قرار گرفت آنها را به زمین چمن ورزشگاه منتقل کردند. یک روز دیگر گذشته بود. حال آبادان روز به روز بدتر می شد. دود غلیظ ناشی از سوختن تانکرهای عظیم نفتی، این سرمایه ی ملی، تمام شهر را فرا گرفته بود. هر کس که در مسجد کار می کرد عزیزی هم در جبهه داشت که از حال و روزش بی خبر بود. آژیر حمله ی هوایی که موزیک متن روزهای زندگی ما شده بود هر روز شدیدتر می شد و ریتم یکنواخت و طولانی اش آزارم می‌داد. اضطراب و دلواپسی احساسی دائمی بود که از ما جدا نمی شد. خواهران متاهل با دیدن برادر هایی که از جبهه برای بردن غذا می‌آمدند سراسیمه و مضطرب حال همسرانشان را جویا می‌شدند و بعضی وقت‌ها به جای خبر سلامتی، خبر شهادت همسرانشان به آنها می رسید. صحنه ها بسیار غم انگیز و ناراحت کننده بود اما بردباری خواهران در برابر حوادث و اخباری که از جبهه می‌آمد ستودنی بود. باورم نمی شد ظرفیت آدمی تا به این حد باشد که خبر مرگ عزیزش را بشنود و دم نزند و ضجه نکند. جنگ، تلخ و طاقت فرسا بود. در مسجد با خواهر دشتی مشغول گفت و گو بودم. به او گفتم: از وقتی به اردوی منظریه ی تهران رفتم خیلی وزن کم کردم. فکر کنم وزنم به زیر چهل کیلو رسیده. شلوارم توی دست و پام گیر می کنه، دنبال یه سنجاق قفلی به این در و اون در می زنم. زندگی خصوصی تعطیل شده و همه چیز از روال طبیعی اش خارج شده بود. به ندرت می توانستم به خانه بروم و خبر بگیرم. منتظر فرصتی بودم که به خانه بروم و سر و گوشی آپ بدهم و احوال آقا و بچه‌ها را بگیرم و یک سنجاق قفلی هم بردارم و به قولی که به سلمان و آقا داده بودم عمل کنم. روی یک تکه کاغذ نوشتم "من زنده‌ام" و راهی خانه شدم. آقا هر چند وقت یک بار به خانه سر می‌زد. چندتا مرغ داشتیم که تخم دو زرده می‌گذاشتند. تخم مرغها را جمع می‌کرد و بیمارستان O.P.D که محل کارش بود می برد و به مجروحان شیر و تخم مرغ دوزرده می‌داد که تقویت شوند و زودتر بهبود پیدا کنند. بین راه بودم که از رادیو ی جیبی که همیشه به گوشم چسبیده بود آژیر وضعیت قرمز اعلام شد و به دنبال آن صدایی نزدیک تر و مهیب تر از همیشه زمین را شکافت. همه در حالی که فرش زمین شده بودیم گوش ها را گرفته و سر ها را توی سینه جمع کرده بودیم. بعد از قطع صدای ضدهوایی و فرار میگ ها، دودی سفید رنگ در مسیر کوچه ی ما به هوا برخاست. شتابان و سراسیمه به سمت خانه دویدم. هر چه می دویدم خانه دورتر می شد. پاهایم کرخت شده بود. چشم‌هایم را فشار می دادم تا خانه را ببینم اما دیگر خانه ای در کار نبود... پایان قسمت پنجاه و چهارم
⠀⠀ ‌ ﴿آدم‌تااین‌عقل‌حسابگرومعاملہ‌گر‌‌را ازخانہ‌تنش‌بیرون‌نڪند، عشق‌خدابہ‌خانه‌ےدلـش‌قدم‌نگذارد... ﴾ -شهیدبهشتے-🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌😍رو نمایی و اجرای اثر جدید گروه همخوانی و تواشیح محمد رسول الله(ص)درمقابل سفارت فرانسه👌
به همان میزانی که خدا را می‌بینید، زندگی میکنید!💜
⚘﷽⚘ ⭕️ 🔅 خدا صلى الله عليه وآله: ✍️ منِ استَشارَهُ أخُوهُ المؤمنُ فلَم يَمحَضْهُ النَّصيحَةَ سَلَبَهُ اللّهُ لُبَّهُ 🔴 هركه برادر مؤمنش با او مشورت كند و او صادقانه راهنماييش نكند، خداوند عقلش را از او بگيرد. 📚 بحار الأنوار، جلد۷۵، صفحه۲۷۱
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ 🎬 درباره شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها و توییت های اخیر؛ بین حامد کاشانی و حسین دهباشی که روز پنجشنبه 8 آبان 99 برگزار گردید در لینک https://aparat.com/v/Nk2Kr بارگذاری شد. 🆔 ble.ir/kashani1395/ 🆔 rubika.ir/kashani1395/ 🆔 eitaa.com/kashani1395/ 🆔 telegram.me/kashani1395/ 🆔 instagram.com/hkashani_com/ 🌐 www.hkashani.com
Kashani-Goftogoo-Dehbashi-13990808~1.mp3
30.06M
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ 🔈 درباره شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها و توییت های اخیر؛ بین حامد کاشانی و حسین دهباشی پنجشنبه ۸ آبان ۹۹ 🆔 ble.ir/kashani1395/ 🆔 rubika.ir/kashani1395/ 🆔 eitaa.com/kashani1395/ 🆔 telegram.me/kashani1395/ 🆔 instagram.com/hkashani_com/ 🌐 www.hkashani.com
تذکر روزانه قَالَ رَبِّ إِنِّي وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّي وَاشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَيْبًا وَلَمْ أَكُنْ بِدُعَائِكَ رَبِّ شَقِيًّا  گفت: پروردگارا! به راستی استخوانم سست شده و [مویِ] سرم از پیری سپید گشته، و پروردگارا! هیچ گاه درباره دعا به پیشگاهت [از اجابت] محروم و بی بهره نبودم. وَإِنِّي خِفْتُ الْمَوَالِيَ مِنْ وَرَائِي وَكَانَتِ امْرَأَتِي عَاقِرًا فَهَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا  و همانا من پس از خود از خویشاوندانم بیمناکم، و همسرم [از شروع زندگی] نازا بوده است، پس مرا از سوی خود فرزندی عطا کن. يَرِثُنِي وَيَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ ۖ وَاجْعَلْهُ رَبِّ رَضِيًّا  که از من و خاندان یعقوب ارث ببرد، و او را پروردگارا! [از هر جهت] مورد رضایت [خود] قرار ده. مریم ۴،۵،۶ 🌹
پیامبر اکرم حضرت محمد (ص) : «به راستی نوزادى كه در امّت من متولّد شود، براى من از آنچه خورشيد بر آن می تابد، محبوب تر است» (وسائل الشیعه،ج17،ص137)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹ویژه هفته وحدت 📹ببینید| رهبرمعظم انقلاب: آن تشیّعی که ارتباط به ام‌آی‌شش انگلیس داشته باشد، آن تسنّنی که مزدور سی‌آی‌ای آمریکا باشد، نه آن شیعه است، نه آن سنّی است؛ هر دو ضدّ اسلامند.
بسم الله الرحمن الرحیم 🔹قسمت پنجاه و پنجم چشم هایم را فشار می دادم تا خانه را ببینم اما دیگر خانه ای در کار نبود. نه در داشت و نه دیوار. حیات خانه به گودالی بزرگ تبدیل شده بود. بوی مرگ تمام کوچه را پر کرده بود. دهنم گس شده بود. حتی آب دهانم را به زور قورت می دادم. خانه ی زری هم کاملا ویران شده بود. صدای آقا مرا از آن وضع نجات داد. آقا در گوشه ای از آشپزخانه سنگر گرفته بود. باور نمی کردم. او را بغل کردم و گفتم : آقا تو سالمی، جاییت ترکش نخورده؟ خودش هم باورش نمی شد. فکر می کرد حتما ترکش خورده اما بدنش داغ است و متوجه نیست. تمام در و دیوار و کمد و یخچال سوراخ سوراخ شده بود. دیوار حیاط ریخته بود. به سرش دست زدم. خیس بود. با نگرانی به دست هایم نگاه کردم؛ خوشبختانه کف صابون بود. سر و صورتش را که پر از گرد و خاک و کف صابون بود می بوسیدم و خدا را شکر می کردم. با عصبانیت گفت: خدا خیرداده ها هواپیماها می آن و بمباران می کنن و برمی گردن، تازه صدای آژیر قرمزشون بلند می شه! حمام بودم، شامپو به سرم زدم و رفتم زیر دوش که دیدم آب تانکر تموم شد. لباس پوشیدم و یه قابلمه برداشتم که از باغ آب بگیرم و سرم رو بشورم که صدای هواپیماها رو شنیدم. قابلمه رو گذاشتم رو سرم گوشه ای نشستم. دو ترکش جانانه به ته قابلمه اصابت کرده و مانع از این شده بود که ترکش ها به سر آقا بخورند.ترکش از یک قابلمه وارد و از طرف دیگر آن خارج شده بود. ضربه به حدی بود که قابلمه را به گوشه ای پرتاب کرده بود. آقا قابلمه را برداشت و نگاهی به دور و برش کرد و گفت: جل الخالق! راست می گن که مرگ دست خداس. نگاه کن! فلک در آسمان سنگ می تراشد ندانم شیشه ی عمر که باشد حمام کاملا تخریب شده بود. داخل باغ کنار فلکه ی آب هم که محل اصلی بمباران بود، ویران شده بود. هراسان دست مرا گرفت و گفت: باید فورا از اینجا دور بشیم چون همیشه به هوای اینکه مردم در اینجا جمع می شن، عراقی ها دوباره اینجا رو می زنن. آسمان شهر از میگ های عراقی خالی نمی شد. آن ها تاسیسات صنعتی و مخازن نفتی و مراکز نظامی را همزمان زیر آتش گرفته بودند. با میگ جنگی، مردم بی دفاع را دنبال می کردند. آقا دستم را توی دستش گرفت و با سرعت از این کوچه به آن کوچه می دویدیم اما نمی دانستیم به کدام کوچه و خیابان پناه ببریم و سنگر بگیریم. حتی سنگر ملکه ی بابا ناامن شده بود... پایان قسمت پنجاه و پنجم
هدایت شده از علیرضا پناهیان
🔸تمسخرکنندگان پیامبران، همان تولیدکنندگان تروریست‌ها هستند 🔸 کسی که برای شخصیت مورد احترام جمع کثیری از انسانها، احترام قائل نشود، برای خود انسان‌ها هم احترام قائل نیست 🔸 هیچ انسان فرهیخته‌ای هرچند بی‌دین باشد، نمی‌تواند بی‌احترامی به یک پیامبر را تحمل کند 🔻 من به سهم خودم به مردم فرانسه عرض می‌کنم؛ شما که به حضرت مسیح معتقد هستید، حتی یهودیانی که به حضرت موسی معتقد هستید، بدانید که بی‌احترامی به پیامبر اسلام، بی‌اثر نیست در بی‌احترامی به پیامبر ادیان دیگری مثل یهودیت و مسیحیت. 🔻 هیچ انسان دین‌داری در عالم نمی‌تواند بی‌احترامی به یک پیامبر را تحمل کند. اگر کسانی در جهان هستند که دین‌دار نیستند، اما آدم‌های فرهنگی و فرهیخته‌ای هستند، اینها هم نمی‌توانند بی‌احترامی به رسول‌خدا(ص) را تحمل کنند. 🔻 شخصیت‌های فرهنگی کشور خودمان، که وقتی به یک امر باستانی بی‌احترامی بشود، یا مثلاً به یک شخصیت شاهنامه بی‌احترامی بشود، برآشفته می‌شوند، به اینها هم عرض می‌کنم که اگر به رسول‌خدا(ص) بی‌احترامی بشود، فکر نکنید که فرهنگ باقی می‌ماند و سنت‌های بشری، محترمانه باقی خواهند ماند! 🔻 اهل فرهنگ و هنر، طبیعتاً نباید بتوانند بی‌احترامی به رسول‌خدا(ص) را تحمل کنند. خداوند متعال، استهزاءکنندگان به رسول خود را تحمل نمی‌کرد. 🔻 هرکس که احترام قائل نمی‌شود برای آن شخصیتی که عزیز و مورد احترام جمع کثیری از انسانهاست، برای خود انسان‌ها هم احترام قائل نمی‌شود. تمسخرکنندگان پیامبران، همان تولید کنندگان تروریست‌ها هستند. 👤علیرضا پناهیان 🚩دعای ندبه جمکران - ۹۹.۸.۹ @Panahian_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌🎥 خلاصه مناظره حجت الاسلام و آقای در ۱۵ دقیقه دهباشی در توییتی مدعی شده بود خانه های حجاز در زمان حضرت زهرا (س) در نداشتند و صرفا از پارچه برای ورودی خانه ها استفاده میکردند..