هیئت خواهران خادم الزهراسپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی_همدان
قسمت ۷۹♡ از کتاب #دلتنگنباش♡ #شهیدروحالله_قربانے ♡ بودند.چون تعدادشان کم بود،دوره را شروع نکردن
قسمت ۸۰
از کتاب #دلتنگنباش ♡
#شهید_روحالله_قربانے ♡♡
|
- آره بابا! یه چیزایی سرم میشه، دو ترم دانشجوی هنر بودم.
- پس چرا از طرف امور فرهنگی دانشکده اومدن گفتن کی خطاطی و طراحی بلده، صدات درنیومد؟
- این چیزایی که گفتم رو حق نداری به کسی بگی ها! نمی خوام کسی بدونه من از هنر سردرمی آرم
- آخه چرا؟
- چون دلم نمیخواد از قسمت نظامی بیام بیرون. میترسم اگه بفهمن
طراحی و خطاطی بلدم، من رو ببرن تو قسمت فرهنگی. من آدم نظامی ام. دوست دارم تو همین قسمت بمونم. اصلا فکر می کنی برای چی هنر رورها کردم؟ در صورتی که واقعا درسم خوب بود. چون حس می کردم دانشگاه هنر من رو از امام حسین دور می کنه، اما سپاه نه. سپاه داره من رو به اون چیزی که دوست دارم میرسونه.
راه سپاه راه امام حسینه.
- این جوری که میگی به هنر علاقه داشتی، پس برات سخت بوده که بخوای رهاش کنی، نه؟
- آره سخت بود. اما یه روز تو نماز خونه دانشگاه هنر که بودم، نشستم با خودم فکر کردم. گفتم الآن این جایی که من وایسادم چقدر با امام حسین فاصله داره؟ دیدم خیلی فاصله دارم. این فاصله به جایی رسیده بود که انگار لبه ی پرتگاه بودم .
کافی بود فقط یک قدم فقط یک قدم بردار م تا همه چیز نابود بشه.
موقعیت همه چیز برام فراهم بود ،اما من راه امام حسین رو انتخاب کردم .
دل کندم از اونجا .
دیگه تو همین گیرودار ،سپاه هم پذیرفته شدم .با سر اومدم بیرون...
#ادامهدارد..
#هرروزبا #شهید_روحالله_قربانے