eitaa logo
هیئت خواهران خادم الزهراسپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی_همدان
2.5هزار دنبال‌کننده
12.9هزار عکس
6.5هزار ویدیو
158 فایل
ارتباط با ادمین @Yassekaboood هیئت خواهران خادم الزهرا سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی همدان بلاخره خون شهید محمد حسین عزیز می‌جوشد و حاج قاسم هست #حدادیان #گلستان هفتم #شهید جمهور #تنها هیات مذهبی به نام #حاج قاسم در کشور @khaharankhademozahra
مشاهده در ایتا
دانلود
امام باقر علیه السلام : •°لا فَضيلَةَ كالجِهادِ ، ولا جِهادَ كمُجاهَدَةِ اَلهَوي🦋 {فضيلتي چون جهاد نيست ، و جهادي چون مبارزه با هواي نفس نيست} •°🌱
گمان نكنيد كه محبّت شما، دشمنان كينه‌توز را نسبت به شما مهربان مى‌كند. «تُحِبُّونَهُمْ ... عَضُّوا عَلَيْكُمُ الْأَنامِلَ مِنَ الْغَيْظِ» 👆۱۱۹ آل عمران جرعه ای نور
نجواۍ‌دݪ³¹³: ذڪرروزدوشـنبہ: 🌻یاقـاضی الحاجـات🌻 اۍبرآورنده ۍحاجت هـا •﴿۱۰۰مرتبه﴾• [ ذڪرروز دوشنبہ بہ اسم امام حسن وامام‌ حسین﴿ع﴾اسـت روایت شـده دراین روز زیارت آن دو بزرگوار خوانده شـود کہ خواندن آن موجـب ڪثرت مـال مۍشــــود.] 💠زیارت امام حــــسن﴿ع﴾ السّلامُ عَلَیڪ یابنَ رَسـولِ رَبِّ العالَمین،السَّلامُ عَلَیڪ یابنَ اَمیرالمومِنین،السَّلامُ عَلَیڪ یابنَ فاطِمَةَ الزَّهرآءِ،السَّلامُ عَلَیڪ یاحَبیبَ اللهِ،السَّلامُ عَلَیڪ یاصـَفوةَ اللهِ،السَّلامُ عَلَیڪ یااَمینَ اللهِ،السَّلامُ عَلَیڪ یاحُجَةُ اللهِ،السَّلامُ عَلَیڪ یانوراللهِ،السّلامُ عَلَیڪ یاصِراطَ اللهِ،السَّلامُ عَلَیڪ یابیانَ حُکمِ اللهِ،السَّلامُ عَلَیڪ یاناصِرَدِینِ اللهِ،السَّلامُ عَلَیڪ اَیُّهاالسَّیِدُالزَّکِیُّ،السَّلامُ عَلَیڪ اَیُّها البرُّاالوَفِیُّ،السَّلامُ عَلَیڪ اَیُّهاالقائِمُ الاَمینَ،السَّلامُ عَلَیڪ اَیُّهاالعالِمُ بِالتَّاویل،السَّلامُ عَلَیڪ اَیُّهاالهادی المَهدی،السَّلامُ علَیڪ ایُّهاالطاهرُالزکی،السَّلامُ عَلَیڪ ایُّهاالتَّقِیُّ النَّقی،السَّلامُ عَلَیڪ اَیُّهاالحَقُّ الحَقیقَ،السَّلامُ عَلَیڪ ایُّهاالشَهیدُالصِدّیق،السَّلامُ عَلَیڪ یاابامُحَمَّدِِالحَسَنَ ابنَ عَلیِِ وَرَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُه. 💠زیارت امام حسیـن﴿ع﴾ السَّلامُ عَلَیڪ یابن رَسول اللهِ،السَّلامُ عَلَیڪ یابنَ امیرالمومنین،السَّلامُ عَلیڪ یابنَ سَیِّدَةِ نِسـاءِ العالَمین،اَشهَدُاَنَّڪَ اَقَمتَ الصَّلوةَ وَاتَیتَ الزَکوةَ وَاَمَرتَ بالمَعروفِ وَنَهیتَ عَنِ المُنکَر،وَعَبَدتَ اللهَ مُخلِصاََ،وَجاهَدتَ فی اللهِ حَقَّ جِهادِهِ حَتّ اَتَیک الیَقینُ،فَعَلیک السَّلامُ مِنِّی ما بَقیتُ وَبَقِیَ الَّیلُ وَالنَّهار،وَعلی الِ بَیتِکَ الطیِّبینَ الطّاهِرین،اَنایامَولایَ مَولاََ لَڪَ وَ لِالِ بَیتِک،سِلمُ لِمَن سالَمَکُم وَحَربُ لِمَن حاربَکُم مومِنُ بِسِرِّکُم وَجَهرَکُم وَ ظاهِرِکُم وَباطِنَکُم،لَعَنَ اللهُ اَعدائِکُم مِنَ الَاوَلینَ وَالاخِرین،وَاَنااَبرءُ اِلَی اللهِ تَعالی مِنهُم،یامَولایَ یاابامُحَمَّدِِ یامَولایَ یااَباعَبداللهِ،هذایَومُ الاِثنَینِ،وَهوَ مَعَکُماوَباسمِکُما،وَاَنافیهِ ضَیفُکُمافَاَضفانی وَاَحسِناضِیافَتی فَنِعمَ مَنِ استُضیفُ بِهِ اَنتُما،وَاَنافِیهِ مِن جِوارِکُما،فَاَجیرانی فَاِنَّکُمامامُورانِ بالضِّیافَةِ وَ الاِجارَةِ،فَصَلَّی اللهُ عَلَیڪما والِکُما الطلبین. [جــوانـان‌نسل‌ظهوریم اگربرخیزیم✊]
می‌گفت هر کاری می‌خواهم بكنم اول نگاه می‌کنم ببينم امام زمان از اين کار راضيه.. می‌گفت اگر میبينيد امام زمان از کاری ناراحت می‌شود انجام ندهيد. 🍃
💞👶🏻 یکی از وظایف مهم زن، عبارت از این است که فرزند را با عواطف، با تربیت صحیح، با دل دادن و رعایت و دقّت، آن چنان بار بیاورد که این موجود انسانی - چه دختر و چه پسر - وقتی که بزرگ شد، از لحاظ روحی، یک انسان سالم، بدون عقده، بدون گرفتاری، بدون احساس ذلّت و بدون بدبختیها و فلاکتها و بلایایی که امروز نسلهای جوان و نوجوان غربی در اروپا و امریکا به آن گرفتارند، بار آمده باشد. رهبر انقلاب؛ ۷۵/۱۲/۲۰
8.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 سخنرانی استاد عالی 🔰 راهکاری برای برکت در کار و زندگی
7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚠️ بجزء اونایی که دلشون رو واقعا به خیمه ی امام زمان برسونن... شاید همین فردا من کلا تو دام شیاطین بیفتم... شاید تو همین فردا تو چنگ شیطان بیفتی... هر کسی رو یجوری از دین جدا میکنن... چقدر باید گریه کنیم تا خدا مارو از دین برنگردونه... امام صادق (علیه السلام)، درباره شدت ‌های زمان غیبت فرمود؛ ♦️و اللَّهِ لَتُمَحَّصُن؛ ♦️و اللَّهِ لَتُمَیَّزُنَّ؛ ♦️و اللَّهِ لَتُغَرْبَلُنَّ؛. . ♦️حتَّى لَا یَبْقَى مِنْکُمْ إِلَّا الْأَنْدَر . ◀️به خدا سوگند شما خالص می شوید. . ◀️به خدا سوگند شما از یکدیگر جدا می‌شوید. . ◀️به خدا سوگند شما غربال خواهید شد. . ◀️تا اینکه از شما شیعیان باقی نمی‌ماندجز گروه بسیار کم و نادر.. . ...
بسم الله الرحمن الرحیم 🔹قسمت صد و ششم .آن وقت همه چیز تغییر می کرد،آقا را می دیدم که گل می چید و مادرم را که کریم و رحیم و فاطمه رحمان و سلمان و محمد و احمد و علی و حمید و مریم را با بوی دمپختکش دور سفره ی پارچه ای جمع می کرد.صدای فیدوس پالایشگاه را می شنیدم که از هر صدایی دلنشین تر بود.چند خانه آن طرف تر ،خاله توران را می دیدم که از انجیر های باغ حیاطش سهم همسایه ها را می داد و دور ترها پسر بچه ها بودند که نوبتی دوچرخه بازی می کردند و مشت می انداختند. تنها خواب بود که یادآور همه گذشته ها بود تا خاطرات باقی بمانند .خوشحال بودیم که در خواب روز های بهتری را می بینیم.خواب هایمان شبیه خاطراتمان شده بود.دیگر مرز خواب و بیداری برایمان روشن نبود.نمی دانستیم آنچه را میگوییم در خواب دیده ایم یا در بیداری! یک روزملکه می شدیم ،یک روز در آسمان راه می رفتیم ،یک روز با خواهران اسیرم به دیدار همدیگر می رفتیم .ما فریب خواب هایمان را می خوردیم.مریم خواب گذار اعظم شده بود.دایما در حال تعبیر خواب بود. البته در بسیاری موارد سردی و سختی سنگ های زندان بدون زیر انداز و رو انداز ،اجازه نمی داد این خواب های شیرین و رویا ها دوامی داشته باشند اما از شدت سرما ،گرما یا استخوان درد بی خواب می شدیم. بعد آن شب؛همه ی خواب هایم به کابوس تبدیل شده بود.همان قدری که در بیداری می ترسیدم در خواب هم میترسیدم. حالا دیگر نکبت و گروهبان قراضه و سعدون و ده ها چهره ی خبیث دیگر را هم در خواب می دیدم و دائما از آن ها فرار می کردم.در انتظار بلاهای نیامده انتظار مرگ می کشیدم.یک مرگ انتخابی،یک مرگ افتخار آمیز و آگاهانه در اسارتی که آنرا ثانیه به ثانیه می شمردم و می ترسیدم که آن بی ناموس ها... "سلام بر تو ای زینب که صبر و شکیبایی با تو معنا شد." چه خوب بود اگر هیچ وقت اسیر شدنم را در خواب نمی دیدم با نکبت و گروهبان های قراضه و یا هرکدام از آن نگهبان های خبیث به خواب هایم قدم نمی گذاشتند. بعد از دیدن آن صحنه های سخیف و چندش آور و بلاهایی که بر سر مجاهدین عراقی آوردند که همه نشان از رذالت و مرگ انسانیت بود،مفهوم خواب و خواب دیدن هم تغییر کرد.یک هفته پلک هایم اصلا بر هم ننشست،خواب به معنای عدم توانایی در باز نگه داشتن پلک هایم بود.به سختی به خواب می رفتم و با کوچکترین صدا و حرکتی همان خواب های سبک بریده بریده می شد.تازه فهمیدم چرا آدم بزرگ ها جیب هایشان پر از چرت های تکه پاره است.تصویر ها و صداها و به خصوص ناله و التماس بچه های کوچک ک شاهد شکنجه و بی حرمتی به پدران و مادرانشان بودند لحظه ای از برابر چشمانم دور نمی شد. برای رهایی از ترس و رنجی که با دیدن آن صحنه ها بر ما مستولی شده بود،باهم عهد بستیم.قرار شد اگر با خطری مواجه شدیم خودمان را نابود کنیم اما چون هیچ وسیله ای نداشتیم؛تصمیم گرفتیم همدیگر را خفه کنیم.مردن به مراتب بهتر و زیباتر از بودن در دنیای کثیفی بود که این ناجوانمردان بی ناموس ساخته بودند. شب هایی که به سختی با خواب کلنجار می رفتم با آقا حرف می زدم.یادم می آمد که می گفت:شما خوب بندگی کنید،خدا هم خوب خدایی می کند. وقتی به خدا توکل کردید،نگران نباشید،تا لب پرتگاه می روید اما پرت نمی شوید،تا اعماق دریا می روید اما غرق نمی شوید،در شعله های آتش می افتید اما نمی سوزید.فقط به راه رفته تان یقین داشته باشید. گاهی برای اینکه از خشم نگهبان ها و سردی دیوار ها و سوزش زخم های روح و تنمان کم کنیم،دور هم می نشستیم و از خانواده هایمان می گفتیم.از گذشته ها ویژگی های تک تک خواهرها،برادر ها و پدر و مادرهایمان.گاهی تمام جزئیات حوادث و خصوصیات و خاطرات کودکی را چندین بار می شنیدیم و مرور می کردیم اما باز هم مشتاق تکرار و شنیدن بودیم.باهمه ی بستگان و خویشاوندان دور و همسایه های یکدیگر آشنا شده بودیم.حتی یواشکی قرار بله برون وخواستگاری برای هم ردیف می کردیم و با هم خویشاوند می شدیم.وقتی فاطمه مرا برای برادرش علیرضا خواستگاری کرد با مهریه ی یک جلد کلام الله مجید به او بله گفتم و وقتی مرا زن داداش صدا می کرد خوشحال می شدم. پایان قسمت صد و ششم
-عَظُمَ الْبَلاءُ ؛ ؛ ببینه بخاطر رهایی از بلا ؛ در حقِّ هم میکنیم ؛ وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَالرَّخاءِ ...(: