#پای_درس_استاد
✨ ویژه میلاد پیامبر مهربانیها ص
✦ همهی امتها پیامبران بزرگی داشتند، اما ما باید خیلی احساس خوشبختی کنیم که کاملترین پیامبر و مخلوق اول و تجلی اعظم خداوند ، پیامبر ماست!
✧ همین عزّت ما را بس که؛ پیامبر ما، همان #رحمة_للعالمين قرآن است
که بعثت تمام رسولان الهی، مقدمهی مبعث ایشان است!
#MuhammadForAll
#رحمة_للعالمين
استاد شجاعی
بسم الله الرحمن الرحیم
#من_زنده_ام
🔹قسمت پنجاه و چهارم
یکی از زنان عرب برای ما توضیح داد که قبلاً شیر این گاوها با دستگاههای پیشرفته ی مدرن دوشیده می شده، حالا آنجا برق ندارد و گاوها پرشیر شدهاند و ما میخواهیم شیرشان را بدوشیم. هر کدام از اینها روزانه پنجاه تا هشتاد لیتر شیر میدهند.
گاوهای درشت هیکلی که هر کدام از ما زیر یک لنگشان جا میشدیم، منتظر بودند که آنها را بدوشیم.
با راهنمایی زنان عرب که دامداران سنتی بودند تا غروب آنروز توانستیم با ده بشکه شیر و انگشتان زخم و زیلی به مسجد برگردیم و برای فردای رزمندگان شیربرنج درست کنیم.
شیر ها آنقدر چرب بود که تا چند روز از آنها سر شیر میگرفتیم. هیچ نقطهای از شهر امن نبود. بعضی از گاوها باردار و نزدیک به وضع حمل بودند.
برادر جعفر مدنی زادگان آنها را از آغل درآورد و به گاراژی نزدیک ایستگاه دوازده انتقال داد.
دستگاه شیردوش را هم تعمیر کردند و با برق ژنراتور به کار انداختند. جالب اینکه گاوهایی که موقع دوشیدن شیر از ما رم می کردند دستگاه صدای دستگاه مکانیزه شیردوش را که شنیدند همگی به صف شدند.
بعد از اینکه ایستگاه دوازده مورد هجوم بعثی های عراقی قرار گرفت آنها را به زمین چمن ورزشگاه منتقل کردند.
یک روز دیگر گذشته بود. حال آبادان روز به روز بدتر می شد. دود غلیظ ناشی از سوختن تانکرهای عظیم نفتی، این سرمایه ی ملی، تمام شهر را فرا گرفته بود.
هر کس که در مسجد کار می کرد عزیزی هم در جبهه داشت که از حال و روزش بی خبر بود.
آژیر حمله ی هوایی که موزیک متن روزهای زندگی ما شده بود هر روز شدیدتر می شد و ریتم یکنواخت و طولانی اش آزارم میداد.
اضطراب و دلواپسی احساسی دائمی بود که از ما جدا نمی شد.
خواهران متاهل با دیدن برادر هایی که از جبهه برای بردن غذا میآمدند سراسیمه و مضطرب حال همسرانشان را جویا میشدند و بعضی وقتها به جای خبر سلامتی، خبر شهادت همسرانشان به آنها می رسید.
صحنه ها بسیار غم انگیز و ناراحت کننده بود اما بردباری خواهران در برابر حوادث و اخباری که از جبهه میآمد ستودنی بود. باورم نمی شد ظرفیت آدمی تا به این حد باشد که خبر مرگ عزیزش را بشنود و دم نزند و ضجه نکند. جنگ، تلخ و طاقت فرسا بود.
در مسجد با خواهر دشتی مشغول گفت و گو بودم. به او گفتم:
از وقتی به اردوی منظریه ی تهران رفتم خیلی وزن کم کردم. فکر کنم وزنم به زیر چهل کیلو رسیده. شلوارم توی دست و پام گیر می کنه، دنبال یه سنجاق قفلی به این در و اون در می زنم.
زندگی خصوصی تعطیل شده و همه چیز از روال طبیعی اش خارج شده بود. به ندرت می توانستم به خانه بروم و خبر بگیرم. منتظر فرصتی بودم که به خانه بروم و سر و گوشی آپ بدهم و احوال آقا و بچهها را بگیرم و یک سنجاق قفلی هم بردارم و به قولی که به سلمان و آقا داده بودم عمل کنم.
روی یک تکه کاغذ نوشتم "من زندهام" و راهی خانه شدم.
آقا هر چند وقت یک بار به خانه سر میزد. چندتا مرغ داشتیم که تخم دو زرده میگذاشتند. تخم مرغها را جمع میکرد و بیمارستان O.P.D که محل کارش بود می برد و به مجروحان شیر و تخم مرغ دوزرده میداد که تقویت شوند و زودتر بهبود پیدا کنند.
بین راه بودم که از رادیو ی جیبی که همیشه به گوشم چسبیده بود آژیر وضعیت قرمز اعلام شد و به دنبال آن صدایی نزدیک تر و مهیب تر از همیشه زمین را شکافت. همه در حالی که فرش زمین شده بودیم گوش ها را گرفته و سر ها را توی سینه جمع کرده بودیم.
بعد از قطع صدای ضدهوایی و فرار میگ ها، دودی سفید رنگ در مسیر کوچه ی ما به هوا برخاست.
شتابان و سراسیمه به سمت خانه دویدم. هر چه می دویدم خانه دورتر می شد. پاهایم کرخت شده بود. چشمهایم را فشار می دادم تا خانه را ببینم اما دیگر خانه ای در کار نبود...
پایان قسمت پنجاه و چهارم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹مقام صابرین در قیامت کجاست؟
🔸ایستگاه های قیامت چند است؟
#حجه_الاسلام_فرحزاد
⠀⠀
﴿آدمتااینعقلحسابگرومعاملہگررا
ازخانہتنشبیروننڪند،
عشقخدابہخانهےدلـشقدمنگذارد... ﴾
-شهیدبهشتے-🌱
13.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👌😍رو نمایی و اجرای اثر جدید گروه همخوانی و تواشیح محمد رسول الله(ص)درمقابل سفارت فرانسه👌
به همان میزانی که خدا را میبینید،
زندگی میکنید!💜
#آیت_الله_فروغی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای محمد!
اگر تو نبودی،
هستی را نمیآفریدم...🌎❤️
#پیامبر_رحمت
#ابلیس_پاریس
#لبیك_یا_رسول_الله
#من_محمد_را_دوست_دارم
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
🎬 #فیلم #گفتگو درباره شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها و توییت های اخیر؛ بین حامد کاشانی و حسین دهباشی که روز پنجشنبه 8 آبان 99 برگزار گردید
در لینک https://aparat.com/v/Nk2Kr بارگذاری شد.
#حسین_دهباشی
#دهباشی
#حامد_کاشانی
#کاشانی
🆔 ble.ir/kashani1395/
🆔 rubika.ir/kashani1395/
🆔 eitaa.com/kashani1395/
🆔 telegram.me/kashani1395/
🆔 instagram.com/hkashani_com/
🌐 www.hkashani.com
Kashani-Goftogoo-Dehbashi-13990808~1.mp3
30.06M
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
🔈 #صوت #گفتگو درباره شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها و توییت های اخیر؛ بین حامد کاشانی و حسین دهباشی
پنجشنبه ۸ آبان ۹۹
#حسین_دهباشی
#دهباشی
#حامد_کاشانی
#کاشانی
🆔 ble.ir/kashani1395/
🆔 rubika.ir/kashani1395/
🆔 eitaa.com/kashani1395/
🆔 telegram.me/kashani1395/
🆔 instagram.com/hkashani_com/
🌐 www.hkashani.com
تذکر روزانه
قَالَ رَبِّ إِنِّي وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّي وَاشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَيْبًا وَلَمْ أَكُنْ بِدُعَائِكَ رَبِّ شَقِيًّا
گفت: پروردگارا! به راستی استخوانم سست شده و [مویِ] سرم از پیری سپید گشته، و پروردگارا! هیچ گاه درباره دعا به پیشگاهت [از اجابت] محروم و بی بهره نبودم.
وَإِنِّي خِفْتُ الْمَوَالِيَ مِنْ وَرَائِي وَكَانَتِ امْرَأَتِي عَاقِرًا فَهَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا
و همانا من پس از خود از خویشاوندانم بیمناکم، و همسرم [از شروع زندگی] نازا بوده است، پس مرا از سوی خود فرزندی عطا کن.
يَرِثُنِي وَيَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ ۖ وَاجْعَلْهُ رَبِّ رَضِيًّا
که از من و خاندان یعقوب ارث ببرد، و او را پروردگارا! [از هر جهت] مورد رضایت [خود] قرار ده.
مریم ۴،۵،۶
🌹