eitaa logo
خاکریز خاطرات شهیدان
5.7هزار دنبال‌کننده
507 عکس
133 ویدیو
11 فایل
سلام ✅️ان‌شاءالله هر روز خاطراتی از شهدا [بصورت عکس‌نوشته‌های گرافیکی] تقدیمتون میشه 💢هرگونه استفاده غیرتجاری از عکس‌نوشته‌ها به نیت ترویج فرهنگ شهدا،موجب خوشنودی و رضایت ماست ♻️با تبلیغ کانال؛در ثواب نشر فرهنگ شهدا شریک شوید ا🆔️پشتیبان: @gomnam65i
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸شهیدی که کتاب به دست؛ در سنگر آتش گرفت شهید غلامرضا گرزین به روایت مادر 🌼 |دوران کودکی غلامرضا، ما توی روستا زندگی می‌کردیم. یه روز که کنار رودخونه مشغول بازی بود، یهو می‌افته داخل آب و جریانِ پرسرعت رودخونه اونو با خودش می‌بره. از قضا من کمی پایین‌تر مشغول شستشو بودم. تا چشمم خورد به غلامرضا که غلطان توی آب به خودش می‌پیچید؛ سریع وارد رودخونه شدم و پسرم رو در حالیکه نفس نمی‌کشید، از آب کشیدم بیرون. بلافاصله از پا آویزونش کردم و به پشتش زدم تا راه نفَسش باز بشه. بعد از چند لحظه پسرم شروع به نفس کشیدن کرد. 🌼 |غلامرضا قبل از انقلاب روی دیوارها شعار مرگ بر شاه می‌نوشت. اون زمان همسایه‌ای داشتیم که مخالف این کارها بود. هر وقت هم غلامرضا رو می‌دید می‌افتاد دنبالش، اما نمی‌تونست بگیردش. میومد سراغ من و با تهدید می‌گفت: سرِ پسرت رو می‌بُرم و میذارم جلوت... اما غلامرضای من جیگردارتر از این بود که با این تهدیدها پا پس بکشه. 🌼 |یه روز غلامرضا بهم گفت: مادرجان! می‌خوام برم جبهه... بهش گفتم: پسرم! تو کتابهای سال آخر دبیرستانت رو گرفتی؛ پس دَرسِت رو ادامه بده... غلامرضای نوجوونم رو به من کرد و گفت: مگه ما دین نداریم؟ قرآن نمی‌خونیم؟ اسلام رو نمی‌شناسیم؟ من باید برم جبهه... خلاصه ثبت نام کرد و بعد از پانزده روز از حضورش در جبهه؛ خبر شهادتش رو آوردند. ظاهراً توی سنگر در حالیکه کتابی در دست داشته، می‌سوزه. 📚منبع: معاونت فرهنگی و آموزشی بنیاد شهید گلستان 🔸۲۵ آذر؛ سالروز شهادت غلامرضا گرزین گرامی‌باد @khakriz1_ir