eitaa logo
خاکریز خاطرات شهیدان
6.9هزار دنبال‌کننده
875 عکس
387 ویدیو
13 فایل
✅️ان‌شاءالله هر روز خاطراتی از شهدا [بصورت عکس‌نوشته‌های گرافیکی و...] تقدیمتون میشه 💢هرگونه استفاده #غیرتجاری از عکس‌نوشته‌ها به نیت ترویج فرهنگ شهدا،موجب خشنودی و رضایت ماست ♻️با تبلیغ کانال؛در ثواب نشر فرهنگ شهدا شریک شوید ا🆔️پشتیبان: @gomnam65i
مشاهده در ایتا
دانلود
▫️دریافت فایل‌های صوتی و تصویری روایتگری‌های برگزار شده در ضاحیه‌ی جنوبی لبنان با کلیک روی لینک‌ مورد نظر به محتوای مربوطه منتقل خواهید شد 🔸روایتگری‌ها: ▫️ حجت‌الاسلام وکیل‌پور| 🎥 فیلم | 🔊 صوت ▪️ حجت‌الاسلام محمدی|🎥 فیلم |🔊 صوت ▫️ حجت‌الاسلام دهقان|🎥 فیلم |🔊 صوت ▪️ حجت‌الاسلام امامی |🎥 فیلم |🔊 صوت ▫️ حجت‌الاسلام موسوی‌زاده|🎥 فیلم|🔊 صوت ▪️ حجت‌الاسلام قدیری |🎥 فیلم |🔊 صوت ▫️ حجت‌الاسلام شکری|🎥 فیلم |🔊 صوت ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
3.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ما از دوران دفاع‌مقدس تاکنون دنبال فتح قدس هستیم... تحلیلی کوتاه و جالب از شهید حاج‌حسین همدانی ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸خاطراتی که نشون میده آقامجید پازوکی از همون اول بهشتی بود... 🌼 |بدونِ وضو دست به هیچ کاری نمی‌زد. معتقد بود: اگه توی کاری خلل وارد میشه، یا بخاطرِ بی‌وضو بودنه، یا بخاطر صدقه ندادن برا امام‌زمان عج... 🌼 |خیلی به سادات احترام میذاشت. یادمه یه بار تلفن منزل زنگ خورد، آقامجید روی زمین نشسته بود و تلفن رو جواب داد. یه دفعه دیدم بلند شد و سلام علیک کرد و بعد نشست. تلفن رو که قطع کرد؛ ازش پرسیدم: چرا ایستادی؟ گفت: یه سید پشتِ خط بود... 🌼 |بعد از شهادت علی محمودوند؛ آقا مجید فرمانده تفحص لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله (ص) شده بود؛ اما حتی همسر و فرزندانش از مسئولیت و درجه‌ش بی‌اطلاع بودند، در این حد اخلاص داشت... 🌼 |می‌گفت: توی هرکاری سه نکته ویژه رو در نظر داشته باشید. اول اینکه به خدا توکل داشته باشید، دوم توسل به ائمه‌ی اطهار؛ و در نهایت اینکه با همه‌ی وجود تلاش کنید؛ می‌گفت: مهم نیست چقدر موفق باشی، مهم اینه که همه انرژیت رو بذاری. 🌼 |اینطور نبود که هر شب نماز شب یا مرتب قرآن بخونه. اگه می‌تونست گاهی مستحبات رو انجام می‌داد، اما به انجام واجبات خیلی مقید بود و هر کجا که بود در جاده یا خیابان، از ماشین پیاده می شد و نماز اول وقت می‌خوند. می‌گفت: سعی می‌کنم واجباتی که خدا معین کرده رو خیلی دقیق و درست انجام بدم. 🌼 |رهبر را مثل خورشید می‌دانست و همیشه می‌گفت: اگر کسی ولایت نداشته باشه، چراغ راهبر نداره. ولایت مثل خورشیدِ؛ و نمیذاره گم بشید ‌‌‌ @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۸۶ 🔸 همسرداریِ جانبازِ مُخلص و دوست‌داشتی |همیشه دوست داشتم همسرِ جانباز بشم. شاید با اینکار می‌تونستم دِینم رو ادا کنم. مجید هم جانباز بود و می‌خواستم بهش خدمت کنم، اما این آرزو رو به دلم گذاشت. حتی نذاشت یه لیوان آب دستش بدم. هرچه می‌خواست خودش بلند می‌شد و می‌آورد... روی کارت شناسایی‌اش نوشته بود: “سرهنگ پاسدار مجید پازوکی” اما هیچکس این کارت رو ندید. هر جا هم ازش کارتِ شناسایی می‌خواستند ،کارتِ بسیجی لشکر رو نشون می‌داد. بس که مُخلص بود... 👤خاطره‌ای از زندگی جانباز شهید مجید پازوکی 📚منبع: یادگاران ۲۹ “ شهید پازوکی” صفحات ۱۵ و ۱۶ 🔰دانلود کنید:دریافت قاب‌نوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی __________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸ارتباط خاصِ شهید مجید پازوکی با امام رضا علیه‌السلام 🌼 |مجید خیلی امام رضایی بود. صحن گوهرشاد رو هم خیلی دوست داشت و همیشه از اونجا وارد حرم میشد. می‌گفت: اینجا صحن امام‌زمانه(عج)؛ اگه بهشت هم اینقدر زیبا باشه، دوستش دارم. 🌼 |آقا مجید شب‌های حرم امام رضا(ع) رو هم خیلی دوست داشت. می‌گفت: من شب تا صبح خیلی با امام رضا (ع) صفا می‌کنم... هر وقت مشهد می‌رفتیم ما رو روز به حرم می‌برد؛ اما خودش شبها تا نماز صبح توی حرم می‌موند و می‌گفت: امام هر حاجتی می‌خواد بده، شب میده... 🌼 |آقا مجید بارها توی جبهه مجروح شد. توی عملیات والفجر۸ هم هشت‌تا تیر مستقیم به شکمش اصابت کرد و رفت کما... مادرش مجید رو نذر امام رضا(ع) کرد و گفت: خدا بچه‌ام رو بهم برگردون... بعد توی عالم خواب دید که بچه‌اش می میره و امام رضا(ع) یک بچه میارند و بهش می دهند... جالبه که مجید رو منتقل کردند به یکی از بیمارستان‌های شیراز. اونجا فکر می‌کنند مجید شهید شده. برا همین بُردنش سردخونه... اما کیسه‌ای که دورش کشیده بودند بخاطر نفس کشیدنش بخار می‌کنه و متوجه میشن زنده‌ست، در واقع آقا مجید به لطف امام رضا (ع) جزو شهدای دوباره زنده شده بود... 🌼 |چند شب قبل از شهادت همسرم خواب دیدم که چادرم به گنبد امام‌رضا(ع) گره خورده... به یکی از بزرگان گفتم، که گفت: یکی از خانواده‌ی شما به امام رضا(ع) وصل میشه... چند روز بعد از این خواب آقا مجید شهید شد... ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب: