6.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#روایت_شهید
🎥 شهیدِ نُخبهای که امامخامنهای فرمود: شهادتش دلِ ما را سوزاند...
روایتی کوتاه از زندگیِ آقا مصطفی
🔸۲۱دیماه؛ سالروز شهادت دانشمند شهید مصطفی احمدیروشن گرامیباد
____________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#شهید_احمدیروشن #دانشمند_شهید #شهدای_همدان #نخبه #تحریم #انرژی_هستهای #ظهور #امام_زمان #اسرائیل
#خاکریزخاطرات ۱۱۶
🔸خوابهای عجیبِ آقا مصطفی...
#متن_خاطره|مصطفی خوابهای خوب زیاد میدید. یه روز صبح بلند شد و دیدم چهرهاش برافروختهست.گفتم: چی شده؟ اولش چیزی نمیگفت. اما وقتی اصرار کردم، گفت: امام زمان(عج) رو توی خواب دیدم؛ آقا بهم فرمود: من از شما راضیام... بعد از مدتی خواب دید تویِ صحرایِ کربلا، پشتِ سرِ امام حسین(ع) نماز صبح میخونده... یه بار هم تعریف کرد که: خواب دیدم پیامبر(ص) قبری رو بهم نشون داده و فرمودند: جایگاه تو اینجاست...
👤خاطرهای از زندگی دانشمند شهید مصطفی احمدیروشن
📚منبع: کتاب “من مادر مصطفی” صفحه ۵۹ و ۶۰ به نقل از همسرشهید
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] باکیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
__________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#شهید_احمدیروشن #رویای_صادقه #امام_زمان #امام_حسین #خاکریز_خاطرات #پیامبراکرم #شهدای_همدان
#خاطره_شهید
🔸عصبانیت شهید؛ بخاطر ثبتنامِ خانه...
#متنخاطره|با سه تا بچه مستاجر بودیم. یادمه سپاه اعلام کرده بود: کسانی که خونه ندارند، بیایند ثبتنام کنند تا توی نوبت قرار بگیرند... من از طریق دوستش خبردار شدم، اما هر چه به حسن آقا اصرار کردم که برو ثبتنام کن، ما سه تا بچه داریم و مستأجری برامون سخته، زیر بار نرفت. میگفت: کسانی هستند که ۴ یا ۵ بچه دارند، اونا از من واجبترند...
گذشت و یه مرتبه که حسنآقا رفته بود جبهه؛ مجدداً یکی از دوستاش باهام صحبت کرد و گفت: شما توی اولویت هستید... من هم ماشینمون رو فروختم و پولش رو برای ثبتنام خونه واریز کردم... وقتی حسن آقا از جبهه برگشت و قضیه رو براش تعریف کردم، خیلی عصبانی شد، میگفت: از من واجبتر هستند، خونه میخواهید چکار؟
یه مدت بعد از این قضیه هم توی شلمچه به شهادت رسید
👤خاطرهای از زندگی سردار شهید حسن انفرادی
📚منبع: ایثارنامه ۶۹؛ خاطرات شهید انفرادی؛ صفحه ۵۳ به نقل از همسرشهید
🔸۲۲دی؛ سالگرد شهادت سردار شهید حسن انفرادی گرامیباد
_______________________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#شهیدانفرادی #تقوا #بیتفاوت_نبودن #کمک_به_دیگران #دنیاگریزی #شهدای_خراسانرضوی
#خاکریزخاطرات ۱۱۷
🔸استهلاکش رو چیکار میکنی؟!!!
#متن_خاطره|دامادمون مریض بود و حسن میخواست قبل از رفتن به جبهه، بهش سر بزنه. با هم رفتیـم و بینِ راه حسن آقا ماشین سپاه روگذاشت و خودروی خودش رو سوار شد. بهش گفتم: ماشین شما توی برف گیر میکنه. گفت: خب چاره چیه؟ گفتم: با همون ماشینِ سپاه میرفتیم، من پول بنزینش رو میدادم. حسنآقا گفت: به فرض که پـول بنزینش رو میدادی، استهلاکِ خودرو رو چیکار میکردی؟ اون شب وقتی به مقصد رسیدیم، حسن نتونست ماشین رو خاموش کنه، چون میترسید توی برف و کولاک یخ بزنه و روشن نشه؛ اما حاضر نشد از بیتالمال استفاده کنه.
👤خاطرهای از زندگی سردار شهید حسن انفرادی حسنآباد
📚منبع: مجموعه ایثارنامه ۶۹ “کتاب خاطرات شهید انفرادی” صفحه ۲۲
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] باکیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
__________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#شهید_انفرادی #بیتالمال #مراقبه #خاکریز_خاطرات #تقوا #شهدای_خراسانرضوی
#خاطره_شهید
🔸خوندنِ این خاطره برا فعالان فرهنگی و بچههای انقلابی، از نونِ شب واجبتره...
#متن_خاطره|حاجسعید اشتیاق عجیبی برا کار فرهنگی داشت، اونم توی مناطقی که دغدغهی اینکار بینِ مسئولین تقریباً مُرده بود.
شنیدم اومده آبادان و میخواد جشنوارهی دفاعمقدس برا دانشآموزها برگزار کنه. بهش گفتم: حاجی! جشنوارهی دفاع مقدس، اونم برا دانشآموزها، و از همه مهمتر، توی مناطق محروم چطور به ذهنت رسید؟ لبخندی زد و گفت:
"ما سالهاست داریم بین خودمون این مراسمها رو برگزار میکنیم، مخاطبش هم خودمون هستیم و چیزی بهمون اضافه نمیشه. ماها دیدنیها رو دیدیم، شنیدنیها رو هم شنیدیم؛ در حالیکه این نسل جوان، این مردم عادی که دور از جنگ و حماسهها بودند، باید این حماسهها رو #به_شکلی_تازه دریافت کنند. این نسلهای #دبستانی تا #دبیرستانی باید بدونند که دفاعمقدس همهش جنگ و خونریزی نبوده. بدونند شوخی و خنده و نمایش فیلم و ... هم بوده؛ برا همین تصمیم گرفتیم این برنامه رو به شکل جشنوارهای شاد، با حضور هنرمندان برگزار کنیم."
حاج سعید محکم پای اینکار ایستاد. هنرمندای معروف رو هم به جشنوارهها میآورد. میگفت: همهی بچههای محروم منطقه باید بیان...
حتی وقتی فهمید توی روستایی بالای کوه، سه دانشآموز هست، گفت: اونا هم باید بیان. گفتیم: اونجا صعبالعبوره؛ امکان آوردنشون نیست. اما حاجی قبول نکرد و خودش رفت آوردشون به جشنواره...
📚منبع:کتاب"به شرط عاشقی" صفحات ۲۰۰ تا ۲۰۲
🔸۲۳دیماه؛ سالروز شهادت سردار سعید سیاحطاهری گرامیباد
@khakriz1_ir
#شهید_سیاحطاهری #شهدای_خورستان #شهید_مدافعحرم #کار_فرهنگی #نوجوان
#خاکریزخاطرات ۱۱۸
🔸برخورد جالب شهید سیّاحطاهری با نوجوانی که به او توهین کرد...
#متن_خاطره|پیرمردِ فقیری نشسته بود سرِ مزارش و گریه میکرد. میگفت: تا حالا انسانی به شریفیِ ایشون ندیده بودم... ظاهراً یه روز حاجسعید با ماشین از جایی که آب بارون جمع شده بود، عبور میکرده و آبِ جمع شده میپاشه به سر تا پایِ پسرِ نوجوونِ این پیرمرد. پسر هم شروع میکنه به اهانت... اما حاجی جایِ دلخوری، سریع از ماشین پیاده میشه و بعد از عذرخواهی از پسر بچه؛ ایشون رو میرسونه خونهشون. اونجا میفهمه که وضعِ مالی خوبی ندارند. برا همین میره یه شلوار واسه نوجوون میخره؛ و فردای اون روز براش میبره... پیرمرد با گریه میگفت: وقتی شنیدم ایشون شهید شده، خیلی ناراحت شدم...
👤خاطرهای از زندگی سردار شهید حاج سعید سیّاح طاهری
📚 منبع: کتاب “به وقت عاشقی” ، صفحه ۱۶۲
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] باکیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
_______________________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#شهید_سیاحطاهری #حقالناس #اخلاق_نیکو #خاکریز_خاطرات #کظم_غیظ #کمک_به_فقرا #خوش_خلقی #شهدای_خوزستان