عشق و ارادات شهدا به حضرت زهرا (س)
در سال ۱۳۷۲ در ارتفاعات ۱۱۲ فکه مشغول تفحص بودیم. اما چند وقت بود که هیچ شهیدی پیدا نمی کردیم.
به حدی ناراحت بودیم که وقتی شب به مقر می آمدیم حتی حال صحبت کردن با همدیگر را هم نداشتیم. تنها کاری که از دستمان برمی آمد نوار روضه حضرت زهرا (س) را می گذاشتیم و اشک می ریختیم.
با خودم می گفتم: «یا زهرا؛ من به عشق مفقودین اینجا آمده ام. اگر ما را لایق می دانید مددی کنید تا شهدا به ما نظر کنند و اگر لایق نمی دانید که برگردیم تهران».
روز بعد هم بچه ها با توسل به حضرت زهرا (س) مشغول تفحص شدند. در حین کار روبروی پاسگاه بند انگشتی نظرم را جلب کرد. با احتیاط لازم اطراف آن را خالی کردیم و به بدن شهید رسیدیم.
در کنار آن شهید، شهیدی دیگر را نیز پیدا کردیم که جمجمه هایشان روبروی هم بود.
قمقمه آبی هم داشتند که برای تبرک همه از آن نوشیدیم.
وقتی که از داشتن پلاک مطمئن شدیم، با ذکر صلوات پیکرها را از روی زمین برداشتیم. متوجه شدیم که هر دو شهید پشت پیراهن شان نوشته بودند: «می روم تا انتقام سیلی زهرا بگیرم».
راوی: مرتضی شادکام
کتاب تفحص؛ نوشته حمید داود آبادی.
#ایام_فاطمیه
#فاطمیه
🌱|@Khakriz_mediaa
🌷 مراسم تشییع شهدای گمنام
🏴همزمان با سالروز شهادت حضرت زهرا(س)
▪️زمان: یکشنبه ۲۶ آذرماه ۱۴۰۲
ساعت ۸
▪️مکان: شیراز - میدان ارم به سمت میدان امام حسین (ع)
🔘 ستاد استقبال،تشییع و خاکسپاری شهدای گمنام استان فارس
#ایام_فاطمیه #فاطمیه
🌱|@Khakriz_mediaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥نوحهخوانی رزمندهها در محضر امام بهمناسبت شهادت حضرت فاطمه(س)
یا فاطمه من عقدهی دل وا نکردم
گشتم ولی قبر تو را پیدا نکردم
چشم انتظارم، مهدی بیاید ..
پیغام سربازان ما در جبهه این است
یا فاطمه دریای خون این سرزمین است..
#ایام_فاطمیه
#فاطمیه
#امام_زمان
🌱|@Khakriz_mediaa
May 11
YEKNET.IR - roze 2 - fatemie 2 - 1401 - narimani.mp3
3.66M
بد زدنت...
جلو چشای حَسنت...
روضھ...🌿
+باتوجهگوشکنیدحقشاداشہ...
#ایام_فاطمیه #فاطمیه
🌱|@Khakriz_mediaa
7.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روضه - خدا مادرم را کجا میبرند...؟
"التماس دعا "
️ 🎙 حاج مهدی رسولی
#فاطمیه
#ایام_فاطمیه
🌱|@khakriz_mediaa
برای خالقِ لبخندهای علی (ع)
.
آرام و دل شکسته خاک را زیر و رو میکرد. آرام، با دیدگان تار.
قلبِ خاک را برای قلبش میشکافت و با دانههای اشک آن حفرهی غم را پر میکرد.
همچنان با وسواس خاک را کنار میزد و نغمهی عاشقانهاش دل خاک را آب میکرد...
_ ای خاک، امشب دردانهی خاتم الانبیا مهمان توست.
بهارِ جهان و محبوب خدا مهمان.
همراه کلمهها، قطرههای اشک به خاک آمیخته میشد و زمین را میسوزاند.
_ ای خاک، عزیزترینِ علی را برایت آوردم.
با عزیزِ علی مهربان باش که مردم این شهر نبودند.
ای خاک، بانوی من خسته و استخوان شکسته به دیدارت آمده. بر او سخت مگیر.
تمام شد شکافتن گمنامترین گوشهی زمین.
_ مراقب جانِ علی باش!
چشمهای تنهایش سمت تابوت رفت. نااستوار و بیرمق قدم برمیداشت خیبرشکن!
زهرایش را روی دو دست بلند کرد.
قدمهایش آهسته آهسته به حفرهی غم نزدیک میشد.
شاید زیر لب میخواند: مِنها خَلَقناکُم
شما را از زمین آفریدیم.
نزدیکتر شد: وَ فیها نُعیدُکُم...
و به آن بازمیگردانیم.
سایهاش در حفره افتاد: وَ مِنها نُخرِجُکَم تارَةً أخرَی...
و بار دیگر از آن بیرونتان میآوریم!
قصد کرد برای پا گذاشتن به خانهی همیشگی فاطمه (س). دستهایی آشنا از قبر بیرون آمد و زهرا (س) را طلب کرد.
شرمگین شد چشمهای علی (ع). سر خم کرد و پریشان خالقِ لبخندهایش را به دستهای منتظر که دلتنگ امانتش بود، سپرد.
و کوثر در دلِ خاک مدینه جاری شد...
زانو زد و سرش را داخل قبر برد تا خوب بشنود شریکِ غربتش، شهیدِ حقانیتش.
_ مِنها خَلَقناکُم وَ فیها نُعیدُکُم وَ مِنها نُخرِجُکُم تارَةً أخرَی زهرای من.
شما را از زمین آفریدیم و به آن باز میگردانیم و بار دیگر از آن بیرونتان میآوریم.
لبخند زد به روی نیلیِ جهانش. محزون و مهربان!
_ آسوده بخواب همدم و بهارم.
ما دوباره به هم برمیگردیم حیاتِ علی...
.
✍🏻 لیلی سلطانی
🌱|@Khakriz_mediaa