eitaa logo
خاکریز خاطرات شهدا
97 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
1.2هزار ویدیو
10 فایل
امام خامنہ‌ای روحی فداه : انگیزہ های بسیار شدیدی وجود دارد برای فراموشی شهــدا.. نگذارید یاد شهـدا فراموش شود •✾🌻🍂🌻✾• خاکریز خاطرات شهدا https://eitaa.com/khakrizshohadair ╭━━⊰❀🔻🔸🔻❀⊱━━╮ کپی با ذکر صلوات آزاد ارتباط با مدیر @abasiniah
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 طلبه ای که درس طلبگی را رها کرد و کاسب شد!😳 روزی طلبه جوانی كه در زمان شاه عباس در اصفهان درس می خواند، نزد شیخ بهایی آمد و گفت: من دیگر از درس خواندن خسته شده ام و می خواهم دنبال تجارت و كار و كاسبی بروم چون درس خواندن برای آدم، آب و نان نمی شود و كسی از طلبگی به جایی نمی رسد و به جز بی پولی و حسرت، عایدی ندارد. شیخ گفت: بسیار خب! حالا كه می روی حرفی نیست. فعلا این قطعه سنگ را بگیر و به نانوایی برو چند عدد نان بیاور با هم غذایی بخوریم و بعد هر كجا می خواهی برو، من مانع كسب و كار و تجارتت نمی شوم. جوان با حیرت و تردید، سنگ را گرفت و به نانوایی رفت و سنگ را به نانوا داد تا نان بگیرد ولی نانوا او را مسخره نمود و از مغازه بیرون كرد. پسر جوان با ناراحتی پیش شیخ بهایی برگشت و گفت: مرا مسخره كرده ای؟ نانوا نان را نداد هیچ، جلوی مردم مرا مسخره كرد و به ریش من هم خندید. ✅ شیخ گفت: اشكالی ندارد . پس به بازار علوفه فروشان برو و بگو این سنگ خیلی با ارزش است سعی كن با آن قدری علوفه و كاه و جو برای اسب هایمان بخری. او دوباره به بازار رفت تا علوفه بخرد ولی آن ها نیز چیزی به او ندادند و به او خندیدند. جوان كه دیگر خیلی ناراحت شده بود نزد شیخ آمد و ماجرا را تعریف كرد. ✅ شیخ بهایی گفت: خیلی ناراحت نباش. حالا این سنگ را بردار و به بازار صرافان و زرگران ببر و به فلان دكان برو و بگو این سنگ را گرو بردار و در ازای آن، صد سكه به من قرض بده كه اكنون نیاز دارم. طلبه جوان گفت: با این سنگ، نان و علوفه ندادند، چگونه زرگران بابت آن پول می دهند؟ ✅ شیخ گفت: امتحان آن كه ضرر ندارد. طلبه جوان با این ناراحت بود، ولی با بی میلی و به احترام شیخ به بازار صرافان و جواهرفروشان رفت و به همان دكانی كه شیخ گفته بود و گفت: این سنگ را در مقابل سد سكه به امانت نزد تو می سپارم. مرد زرگر نگاهی به سنگ كرد و با تعجب، نگاهی به پسر جوان انداخت و به او گفت: قدری بنشین تا پولت را حاضر كنم. سپس شاگرد خود را صدا زد و در گوش او چیزی گفت و شاگرد از مغازه بیرون رفت. پس از مدتی كمی شاگرد با دو مامور به دكان بازگشت. ✅ماموران پسرجوان را گرفتند و می خواستند او را با خود ببرد. او با تعجب گفت: مگر من چه كرده ام؟ مرد زرگر گفت: می دانی این سنگ چیست و چقدر می ارزد؟ پسر گفت: نه، مگر چقدر می ارزد؟ زرگر گفت: ارزش این گوهر، بیش از ده هزار سكه است. راستش را بگو، تو در تمام عمر خود حتی هزار سكه را یك جا ندیده ای، چنین سنگ گران قیمتی را از كجا آورده ای؟ 🙊 پسر جوان كه از تعجب زبانش بند آمده بود و فكر نمی كرد سنگی كه به نانوا با آن نان هم نداده بود این مقدار ارزش هم داشته باشد با من و من و لكنت زبان گفت: به خدا من دزدی نكرده ام. من با شیخ بهایی نشسته بودم كه او این سنگ را به من داد تا برای وام گرفتن به این جا بیاورم. اگر باور نمی كنید با من به مدرسه بیایید تا به نزد شیخ برویم. ✅ ماموران پسر جوان را با ناباوری گرفتند و نزد شیخ بهایی آوردند. ماموران پس از ادای احترام به شیخ بهایی، قضیه مرد جوان را به او گفتند. او ماموران را مرخص كرد و گفت: آری این مرد راست می گوید. من این سنگ قیمتی را به او داده بودم تا گرو گذاشته، برایم قدری پول نقد بگیرد. ✅ پس از رفتن ماموران، طلبه جوان با شگفتی و خنده گفت: ای شیخ! قضیه چیست؟ امروز با این سنگ، عجب بلاهایی سر من آمده است! مگر این سنگ چیست كه با آن كاه و جو ندادند ولی مرد صراف بابت آن ده هزار سكه می پردازد. ✅ شیخ بهایی گفت: مرد جوان! این سنگ قیمتی كه می بینی، گوهر شب چراغ است و این گوهر كمیاب، در شب تاریك چون چراغ می درخشد و نور می دهد. همان طور كه دیدی، قدر زر را زرگر می شناسد و قدر گوهر را گوهری می داند. نانوا و قصاب، تفاوت بین سنگ و گوهر را تشخیص نمی دهند و همگان ارزش آن را نمی دانند. وضع ما هم همین طور است. ✅ ارزش علم و عالم را انسان های عاقل و فرزانه می دانند و هر بقال و عطاری نمی داند ارزش طلب علم و گوهر دانش چقدر است و فایده آن چیست. حال خود دانی خواهی پی تجارت برو و خواهی به تحصیل علم بپرداز. پسر جوان از این كه می خواست از طلب علم دست بكشد، پشیمان شد و به آموزش علم ادامه داد تا به مقام استادی بزرگ رسید. آری قدر خدا و رضای خدا را جز «اهل الله» كسی نمی داند. اهل خدا باش تا بفهمی چه داری. موفق باشی. 🌐 منبع : وبلاگ اخلاق پرسیمانی 📩 داستان خیلی خواندنی و عبرت انگیز
اگر امروز با شنیدن خبر انتقام، شیرین کام می‌شویم بخاطر این مرد و همرزمانش می باشد با ختم صلواتی یاد سردار عزیز و همرزمان شهیدش را گرامی بداریم❤️🌱
⭕️ماجرای دستگیری عیدوک از اشرار مشهور جنوب شرق کشور توسط حاج قاسم و آزادی وی با تذکر رهبر انقلاب اسلامی سرلشکر غلامعلی رشید، فرمانده قرارگاه مرکزی حضرت خاتم‌الانبیاء(ص): 🔹 سردار سلیمانی در دهه‌ی ۷۰ و در هفت سال اول بعد از جنگ در جنوب شرق کشور، یک قرارگاهی بنام قدس ایجاد کرد و افتاد به جان اشرار و ضدانقلاب و آنها را خلع سلاح کرد. 🔹 در آن دوران یک فردی را هم به نام عیدوک که اول به او پناهندگی داد می‌خواست یک کاری بکند و او را تحویل قوه قضائیه بدهد برای محاکمه، مقام معظم رهبری به ایشان تذکر داد که وقتی به او امان داده‌ای، دیگر نمی‌توانی او را به محاکم قضایی برای محاکمه بسپارید، سردار سلیمانی هم او را آزاد کرد. به امید اینکه برود و رفتارش را تصحیح کند. 🔹 می‌توان گفت در این دوره‌ی هفت، هشت ساله در جنوب شرق در سطح عملیات فعالیت کرد که خیلی خوش درخشید.
شده دل زار و مزار است اشک دل و نجوای شب بنده خوار است ما هیچ نخواهیم به جز دو طلب نیک یک: دیدن کربلا و دو: حضرت یار است 🤲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️سرود زیبای جوانان پاکستانی برای مقام‌معظم رهبری در حضور نماینده ایشان
🔻از برادر شھید مغنیه‌ پرسیدند، مستحب‌ترین‌ توصیه‌ شھید‌ چه‌ بوده‌است؟ 🔹جواب‌ داد: همیشه‌ از ارتباط‌ ما با امام‌ زمانمان‌ (عج) و لزوم تقویت این‌ ارتباط‌ و‌ حضور‌ امام‌ مھدی‌ (عج) در ھمه‌ اعمال‌ و همیشه‌ در ذهن ما، صحبت‌ می‌کرد، هميشه‌ در تمام سطوح‌ و نيز بر ديگران‌ در‌ خودسازی کار می‌کرد تا مردمی‌ باشند که‌ کشور را برای‌‌ امام‌ عصر و زمان‌ آماده‌ کنند و همه‌ اعمال‌ خود‌ را به‌ او و خداوند متعال‌ پيوند دھند. 🌷به‌مناسبت سالروز شهادت ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🍃🌸 🇮🇷 🌸🍃 🇮🇷 🇮🇷 ◀️ قسمت ۱۳۳م فصل دهم نبرد فاو ۲۴. دو کیلومتر فین می‌زدیم با آب شور و سرد و موّاج می‌جنگیدیم پای‌مان به گِل‌های لب ساحل نرسیده؛ می‌گفت: "برگردید جای اول!" باید از کت‌وکول می‌افتادیم و دو کیلومتر دیگر فین می‌زدیم ترس از کوسه‌ها هم نگران‌مان می‌کرد هر لحظه انتظار داشتیم از زیر پا کوسه‌ای بالا بیاید و دندان‌هایش را داخل پاهای‌مان بفشارد کار مخاطرات هم داشت آب تا حلق می‌رفت و خفگی دست می‌داد داخل آب اُق می‌زدیم و بالا می‌آوردیم توپخانه عراقی‌ها هم بیکار نبود به شکل کور داخل آب را می‌زد یک‌بار هم پره قایق پای یکی از بچه‌ها را برید با این همه، زنگ تفریح خوبی بعد از بازگشتن از خط بود گاهی هم شدت سرمای داخل آب فک و دندان‌ها را قفل می‌کرد عضله پاها می‌گرفت در عین حال ادرار کردن توی لباس غواصی مثل یک کمپرس آب گرم گرفتگی عضلات را رفع می‌کرد این هم شده بود جوک بچه‌ها در اوج غواصی وقتی برمی‌گشتیم و از آب بیرون می‌آمدیم تمام بدن‌مان را آب می‌کشیدیم و یاد می‌کردیم حماسه‌ی غواصانی را که دو ماه گذشته از این آب، در زمستان، در شب تاریک عبور کردند و خط را شکستند آن موقع بود که مجلس روضه زنده‌مان می‌کرد بیست روز از آموزش غواصی در اروندرود گذشت حالا این‌قدر مهارت پیدا کرده بودیم که اروند وحشی برای ما مثل یک رودخانه آرام و رام شده بود علی‌آقا لب ساحل به خط‌مان می‌کرد مسابقه شنا می‌گذاشت من در هر دو مسیر رفت و برگشت از بقیه جلوتر بودم داخل آب هم چیزی می‌خوردم، مثل جزیره جنگی یا شکلات‌های قهوه‌ای رنگ و پرانرژی زیر لباس غواصی زیر بغل گذاشته بودم آنجا زیپ را می کشیدم و شکلات‌ها را می‌جویدم بچه‌ها می‌گفتند: "خوش خوراک"! اینجا هم می‌خوری!؟ می‌خندیدیم و گاهی به آن‌ها که هم‌پای من می‌آمدند تکه‌های شکلات می‌دادم یک روز در مقر واحد استراحت می‌کردیم که چشمم به "گل‌محمدی" افتاد باز شیطنتم گل کرد او به شدت قلقلکی بود تا جایی که اگر دست‌هایت را مقابلش باز و بسته می‌کردی بدنش تکان می‌خورد چه برسد به قلقلک واقعی که در این صورت نصف‌جان می‌شد بنده خدا راحت و آرام زیر آفتاب و روی یک تخت باریک خوابیده بود تخت از زمین بالا بود و من می‌توانستم با چند فانسقه که آماده کرده بودم از پا تا سینه او را به تخت ببندم با چهار فانسقه او را به تخت بستم آنقدر خوابش سنگین بود که نفهمید و بیدار نشد تا آنجا که جوراب‌هایش را هم از پا کندم اینجا بود که از خواب پرید؛ اما دیر شده بود اول از دور پنجه دست‌هایم را باز و بسته کردم خندید و جنبید التماس می‌کرد که نکن بعد با ناخن افتادم به کف پاهایش انگار نه قلقلک که شلاق می‌خورد بالا و پایین می‌شد چند نفری هم که شاهد این شیطنت بودند می‌خندیدند 🔗 ادامه دارد ... 🔸🌺🔸---------
🔹️🦋🔹️ 🦋 حقیقت دعا و مناجات 🔹️از امام سجاد(ع) ادعيه لطيفی مانند مناجات شعبانيه و صلوات شعبانيه نقل شد که معارف بلندی است؛ تداوم در خواندن اين صلوات و مناجات حتي در غير ماه شعبان هم آثار عجيبي دارد. حقيقت اين دعا مانند حقيقت قرآن است. 🔹️حقيقت قرآن در منزلت بالايي است كه قلب بشر ظرف دريافت تجليات آن نيست، حقيقت اين دعا، حالي است كه تنها بين امام(ع) و خداي متعال است؛ حالي كه در دسترس و قابل دريافت براي بشر نيست؛ امام(ع) اين حال را تنزّل داده و آن را قابل دريافت و درك كرده‌اند. 🔹️🦋🔹️ 🔹️دعا در حقيقت حال استكانت، تضرّع، بندگي، فقر، احساس نياز و تمام حالات بين امام (ع) و خداي متعال است؛ اگر امام(ع) اين حال را در عالم تنزل نمي‌دادند دست كسي به حقيقت آن نمي‌رسيد. 🔹️از كارهاي امام سجاد(ع) كه در صحيفه سجاديه ظهور دارد، تنزل آن حقايق در عالم است. حضرت از طريق اين ادعيه عالم را وارد فضاي درك آن حقايق كرده‌اند. 🔹️🦋🔹️ 🔹️همچنان که اگر حقايق قرآن، نازل نمي‌شد هميشه در پرده حجاب باقي بود و نبي اكرم(ص) واسطه تنزل حقيقت قرآن به عالم انساني شدند، به همين ترتيب، حقيقت دعا نيز به واسطه حال امام سجاد (ع) در عالم انساني تنزل يافته است. 🔹️دعا از خزاين غيب الهي _كه در محضر خداي متعال است_ از نيازها و ظرفيت هاي انسان، از ضعف‌ها و عقوبت‌هايي كه در انتظار انسان است و از جمال و جلال الهي و افتقار انسان به اين جلال و جمال الهي سخن می‌گويد.
نکته فردی نماز نمی‌خواند ، به او گفتند: چرا نماز نمی‌خوانی؟ جواب داد: مگر قرآن نمی‌خوانید؟ قرآن می‌فرماید: لا تقرَبو الصَّلاة ؛ نزدیک نماز نشوید 😄 اما واقعیت آیه يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَ أَنْتُمْ سُكارى‌ حَتَّى تَعْلَمُوا ما تَقُولُونَ اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! در حال مستى به نماز نزديك نشويد، يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَ أَنْتُمْ سُكارى‌ حَتَّى تَعْلَمُوا ما تَقُولُونَ وَ لا جُنُباً إِلَّا عابِرِي سَبِيلٍ حَتَّى‌ تَغْتَسِلُوا وَ إِنْ كُنْتُمْ مَرْضى‌ أَوْ عَلى‌ سَفَرٍ أَوْ جاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغائِطِ أَوْ لامَسْتُمُ النِّساءَ فَلَمْ تَجِدُوا ماءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيداً طَيِّباً فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَ أَيْدِيكُمْ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَفُوًّا غَفُوراً «43» اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! در حال مستى به نماز نزديك نشويد، تا آنكه بدانيد چه مى‌گوييد. و نيز در حال جنابت نزديك (مكان) نماز، (مسجد) نشويد، مگر به طور عبورى (و بى‌توقّف) تا اينكه غسل كنيد. و اگر بيمار يا در سفر بوديد، يا يكى‌ «1». انعام، 23. نکته ها چون تحريم شراب، در صدر اسلام به صورت تدريجى انجام گرفت. ابتدا شراب به عنوان نوشابه نامطلوب معرّفى شد؛ «وَ مِنْ ثَمَراتِ النَّخِيلِ وَ الْأَعْنابِ تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَكَراً وَ رِزْقاً حَسَناً» «1» سپس اين آيه نازل شد «2» ونماز در حال مستى را نهى كرد، آنگاه زيان آن را بيش از منافعش دانست، «يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ قُلْ فِيهِما إِثْمٌ كَبِيرٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُما أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما» «3» سپس از مصرف آن به عنوان عنصرى پليد و شيطانى نهى شد. إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَيْسِرُ ... رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطانِ‌ «4» نیز در روايات آمده كه از نماز خواندن در حالت خواب آلودگى و كسالت و سنگينى پرهيز كنيد.
🌙لیله الرغائب، این شب آرزوها بر همه شما پر از برکت و نیکی باشه🌺 💫امشب با طبقی پر از آرزوهای نیک و بزرگ در پیشگاه معبودمان، آرزوهای یکدیگر را دعا خواهیم کرد... 🍃بخواهیم از حی لایموت که ببخشد ما را بخاطر عصیان و نافرمانی هایمان... 🍃بخواهد برایمان آنچه در دلهایمان است 🍀و مقدور بدارد ناممکن ها را... دعا برای بیماران فراموش نشود...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
7.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شب آرزوها همین آرزومه ببینم ضریح حسین روبرومه.... 🎙 کربلایی حسین طاهری لیلة الرغائب و شب زیارتی ارباب هوایت نکنم میمیرم حسین جان •┈┈••••✾•❄️🌹❄️•✾•••┈┈•