eitaa logo
خلوت دل...
6هزار دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
3.2هزار ویدیو
15 فایل
••°زخمی شده از خلوت تنهایی خویشم! •┈••✾••┈• ❁↜ برای پیدا کردن مطالبی که توی کانال گذاشته میشه وقت می ذاریم و دلی کار می کنیم گفتگو و تبلیغ : @moselz
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کویر یزد توام‌، اصفهان کاشی‌هات تمام آبی شعرم‌، از آن کاشی‌هات بغل بگیر مرا‌، گر‌چه هیچ زیبا نیست حضور سنگ سیاهی‌، میان کاشی‌هات...
Reza Malek Zadeh - Faryad.mp3
9.26M
#رضا_ملک_زاده 🎼 فریاد...💔 #یاس_فاطمی ...♡
دلتنگی بی سابقه ای برده امانم سخت است که سمت تو تنم را بکشانم ماندم که کجای بدن خستهء راهت دلتنگی در پیرهنم را بتکانم حالا بغلم کن که به اندازهء یک عمر در گوش تو از بی کسی ام شعر بخوانم ما مثل دو تا قمری دلباخته بودیم ما مثل دو تا رود موازی به گمانم با این همه سالی که گذشته است، همانی! با این همه سالی که گذشته است همانم؟ ای دیر به دست آمدهء داغ کشیده از اینکه نباشی، نگرانم، نگرانم..
از وسعت تنهاییم آنقدر بگویم تنها کس من بودی و من هیچکس تو حسنا محمد زاده
یک روز می آیی که من دیگر دچارت نیستم از صبر لبریزم ولی چشم انتظارت نیستم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بی تفاوت می نشینم از سر اجبارها مثل از نو دیدن صد باره ی اخبارها خانه هم از سردی دل های ما یخ میزند در سکوت ما، صدا می آید از دیوارها هر شبم بی تابی و بی خوابی و بی حاصلی حال و روزم را نمیفهمند جز شب کارها دوستت دارم ولی دیگر نخواهم گفت چون دوستت دارم شده قربانی تکرارها خنده های زورکی را خوب یادم داده ای مهربان بودی ولیکن مثل مهماندارها گفت تا امروز دیدی من دلی را بشکنم بغض کردم، خودخوری کردم، نگفتم بارها
بیا ای تک‌سوار سبز! ای پایان این پاییز! بیا ای صبح پیدا در شب چشم انتظار ایل و «سبحان الذی اسری» بخوان تا «مسجد الاقصی» بخوان! ای خواندنت شیرین‌تر از تنزیل جبرائیل بیا ای منتقم! با ذوالفقار بی‌قرارت تا نماند روی نقشه لکه‌ای بین فرات و نیل
خلوت دل...
بی تفاوت می نشینم از سر اجبارها مثل از نو دیدن صد باره ی اخبارها خانه هم از سردی دل های ما یخ میزند
هر شبم بی خوابی و بی‌تابی و بی حاصلی .... حال و روزم را نمی‌فهمند جز شب کار ها
خلوت دل...
الکی نگو😐
شب کار نیستی درک نمیکنی☹️😉 بی خوابی نکشیدی نمیفهمی
خلوت دل...
به خاطر تو به گریه نشستم بگو چه کنم ؟!
هوشنگ ابتهاج، در مثنویِ شریفی فرموده اند: " چشمه ای در کوه می جوشد، منم! " اینجا شعری ناب که توسط حسین جنتی سروده شده است : بیشه ای سوخته در قلبِ کویری ست، منم! وندر آن بیشه ی آتش زده شیری ست، منم! ای فلک! خیره به روئین تنی ات چشم مدوز، راست در ترکشِ رستم پَرِ تیری ست منم! تا قفس هست مرا لذت آزادی نیست، هرکجا در همه آفاق اسیری ست منم! زندگی سنگ عظیمی ست، ولی می شکند که روان زیرِ پِی اش جوی حقیری ست، منم! در پِی آبِ حیاتی؟ به خرابات برو - خسته از عُمر - در آن زاویه پیری ست، منم! گرچه دور است ولی زود عیان خواهد شد آنچه کوه است در آن دامنه، دیری ست منم!
دلواپسم مثل اناری که مبادا ... نرسد به دستان تو در این شب یلدا 👤حمیدرضا عبدالهی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در همین حسرت که یک شب راکنارت، مانده ام در همان پس کوچه ها در انتظارت مانده ام کوچه اما انتهایش بی کسی بن بست اوست کوچه ای از بی کسی را بیقرارت مانده ام مثل دردی مبهم از بیدار بودن خسته ام در بلنداهای یلدا خسته، زارت مانده ام در همان یلدا مرا تا صبح،دل زد فال عشق فال آمد خسته ای از این که یارت مانده ام فــــــــال تا آمد مرا گفتی که دیگر،مرده دل وز همان جا تا به امشب، داغدارت مانده ام خوب می دانم قماری بیش این دنیا نـبود من ولی در حسرت بُردی،خمارت مانده ام سرد می آید به چشم مست من چشمت و باز از همین یلدا به عشق آن بهارت مانده ام