فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌻 توصیههای کاربردی به بانوان علاقهمند به ادبیات دفاع مقدس
🗣 میزگرد ریحانه درباره نقش زنان در ادبیات دفاع مقدس با حضور خانمها فتاحی، ضرابیزاده و سپهری (قسمت سوم)
🌷 خانم سپهری: میتوانند در برخی از خبرگزاریها مطلب و گفتوگو و گزارشهایی را بنویسند. ما از چه چیزی شروع کردیم؟ من خودم از پیاده کردن نوارها شروع کردم.
❣️ماجرای فرنگیس
☘️روایت مراسم تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب فرنگیس و دیدار ایشان با راوی و نویسندهی کتاب
✅قسمت آخر
🌟مسئولان اجرای مراسم کمکم ما را به بیرون اتاق هدایت کردند، یعنی دیگر ساعت دیدار به اتمام نزدیک میشد و باید میرفتیم توی حیاط.
🌟میخواستم مطمئن شوم که آیا باز هم بحثی بین رهبر انقلاب و خانم فرنگیس رد و بدل نشود که از دستم در رفته باشد. روی طاقچه توی یک سینی مستطیل استیل، یک تنگ آب یخ بود و چند لیوان شیشهای. برگشتم برای آب خوردن یکی از لیوانها را پر از آب کردم. زیر چشمی حواسم به آقا بود و خانم فتاحی و فرنگیس که از جلوی من رد شدند و از اتاق بیرون رفتند. همه آب لیوان را یکجا سر کشیدم و زود از اتاق زدم بیرون.
🌟خانم فرنگیس و خانم فتاحی گوشهای از حیاط زیر سایه درختها ایستاده بودند و بچههای دفتر نشر مشغول مصاحبه با آنها بودند. فرنگیس کردی حرف میزد و خانم فتاحی فارسیاش را برای ما میگفت. هر دو گفتند: از تشکر آقا شرمنده شدهاند و آنکه باید تشکر کند خود آنها هستند که آقا به کتابشان توجه کردهاند. فرنگیس آخرین حرفش این بود که هنوز آماده دفاع است. همچنان میتواند بجنگد و با همان زبان و لهجه شیرین و خاص کردیاش تأکید کرد که همه باید از آب و خاکمان دفاع کنیم و جلوی دشمنان داخلی و خارجی متحد شویم و بایستیم.
🌟خانم ضرابیزاده و همسر شهید چیتسازیان هم آن طرفتر مشغول جواب دادن به سؤالهای گفتوگوکنندهها بودند.
🌟فرنگیس و خانم فتاحی از هم جدا نمیشدند. خانم ضرابیزاده و همسر شهید قهرمان داستانش نیز. انگار راویان داستانهای واقعی و عجیب دفاعمقدس با نویسنده قصههایشان دوستی عمیقی دارند. شاید از این بابت که دردها را باهم تجربه میکنند. یکی میگوید و آن یکی به کلمهها جان میدهد. حتماً از این بابت که برای تکتک داستانها که آن یکی گفته و دیگری نوشته، اشک ریختهاند. کنار هم بغض کردهاند و سر به شانه هم گریه سردادهاند، اما باز هم باهمه دردها دست روی زانو از جا بلند شدهاند و برای نسل فردای سرزمینمان از مردان و زنانی گفتهاند که تا پای جان پای دین و ایمان و وطنشان ماندهاند.
🖊روایت این دیدار به قلم فاطمه خوشنما در روزنامه جوان به چاپ رسیده است
❣️ @khamenei_Reyhaneh
🏴 سوگنامهی ایام اسارت آل الله
🌸 تقدیم به حضرت رقیه سلاماللهعلیها
نمیدیدم نوک آن نیزه که رویش تو بودی را
نمیبیند نگاهم بیشتر از یک حدودی را
برایم جای تو تنها سرت را هدیه آوردند
ولی حس میکنم آغوش گرمی که گشودی را
به جای خواهرت من موبهمو تعریف خواهم کرد
تمام روز و شبها که کنار ما نبودی را
هجوم سیلی و خار مغیلان و غل و زنجیر
لگدهایی که میخوردیم و معجرهای دودی را
برایم شب به شب میخواند عمه جای لالایی
همان "کهف الرقیمی" که ز روی نی سرودی را
به ما که وارثان دین پیغمبر پس از اوییم
زدند از بام سنگ آنسان که بدکیش یهودی را
تمام راه یک سو، دختران شام هم یک سو
بدون گوشواره بودم و دیدم حسودی را
خدا را شکر چشمان تو را بستهست ردّ خون
نمیبینی به روی صورتم جای کبودی را
به اهل شام گفتم زود می آیی به دنبالم
مرا با خود ببر، تعبیر کن قیدِ "به زودی" را
📝 شعر از خانم #نفيسه_سادات_موسوی
❣ @khamenei_reyhaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ببینید| شعر كودكانهی فرزند یک جانباز درباره حادثه كربلا و دختر سه ساله حضرت سيدالشهداء در حضور رهبر انقلاب
🏴 @KHAMENEI_Reyhaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 آقا گفتند «اگر خواندم و دلم را لرزاند، برایتان مینویسم...»
🎞 آنچه در این ویدیو میبینید:
⁉️ از بانوان نویسنده دفاع مقدس خواستیم که شرح دیدارهایشان با رهبر انقلاب و جملات ایشان دربارهی کتابها را برای ما تعریف کنند:
🌷 خانم فتاحی: حضرت آفا به من فرمودند :«کتاب خیلی خوب نوشته شده و برای من خیلی ارزشمند بود»
🔬 نخبگان در تخصصشان غرق نشوند
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح دیروز (چهارشنبه) با بیش از دو هزار نفر از نخبگان جوان و استعدادهای برتر علمی از سراسر ایران دیدار کردند.
رهبر انقلاب در #دیدار_نخبگان علمی:
🔹 بار سنگینی بر دوش شما نخبگان است. این مسئولیت مایهی شرف و افتخار و عزت دنیا و آخرت شماست.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 نماهنگی کوتاه از دیدار روز گذشته نخبگان
❇️ پاسخ رهبرانقلاب به جوانی که درخواست داشت خطبهی عقدش را ایشان بخوانند
❣️ @khamenei_Reyhaneh
🍃 وسایل مورد نیاز برای راهپیمایی اربعین
📕 اولین وسیله مهم گذرنامهتان است. بدون داشتن گذرنامه معتبر امکان خروج از کشور را نخواهید داشت.یک کیف کوچک گردنی بردارید و گذرنامهتان را درون آن بگذارید تا دسترسی به آن سریعتر باشد. در طول سفر میتوانید پول یا موبایل که بهتر است جای امنتر و دردسترستری داشته باشند، درون آن بگذارید.
✅ بهترین ساک برای این سفر، کولهپشتی است. اگر کولهتان پیشسینه داشته باشد که بتواند آن را به بدنتان ببندید و فیکس کنید، بهتر است. سعی کنید تاجایی که میتوانید کمترین بار و سبکترین وسیلهها را بردارید. اگر ساکتان سنگین شد، میتوانید یک سبد خرید چرخدار یا کالسکه بچه ببرید و ساک و وسایلتان را روی آن قرار دهید.
👟 در انتخاب پاپوش دقت کنید و کفشی را بپوشید که پایتان در آن راحت است؛ اکثر زائران عراقی برای از دمپایی استفاده میکنند که باعث جریان داشتن هوا بین انگشتان میشود. میتوانید قبل از سفر، برای امتحان کنید با دمپایی راحت هستید یا نه.
🍎 در این سفر مهمان موکبها و هیاتها هستید پس لازم نیست هیچ خوراکی با خودتان بردارید.اگر مزاج حساسی دارید میتوانید کمی انجیرخشک یا آلو و عناب بردارید یا مقداری از مغزها و کشمش برای نیرو گرفتن هنگام پیادهروی.
💊 در طول مسیر موکبهایی هستند که انواع قرص و دارو را به زائران ارائه میدهند. ولی اگر قرص یا داروی خاصی استفاده میکنید حتما آن دارو را باخود بردارید. میتوانید کرم پیروکسیکام، قرص متاکاربامول برای عوارض احتمالی پیاده روی طولانی حتما همراه خودتان بردارید.
📱 بردن موبایل به اماکن مقدسه عراق امکانپذیر نیست و نمیتوانید از قران و مفاتیح درون آنها استفاده کنید، پس یک کتاب اعمال و زیارات این سفر حتما همراه خود داشته باشید.
🔌 در حسینیه های بین راه، پریز برق کمتر از تعداد زائرین ساکن در آن است، اگر میتوانید یک سه راهی با خودتان ببرید تا از یک پریز چند نفر بتوانند استفاده کنند. با اینکار هم وسیله خودتان شارژ میشود هم دیگران برایتان دعا میکنند.
🌱 #مهارتهای_زندگی
❣️ @khamenei_Reyhaneh
🏞 در مسیر پیادهروی این نكتههای مربوط به تغذیه را مد نظر داشته باشید
#مهارتهای_اربعینی
🍎 در ایام پیادهروی در تمام طول مسیر و ساعات شبانهروز موکبها از زائرین پذیرایی میكنند و موکبداران با خوشرویی از شما خواهش میکنند به موکب آنها بروید. زمان صبحانه، ناهار و شام در تمامی ساعات شما با میوهها، شیرینیها و مواد غذایی مختلف پذیرایی میشوید.
⚠️ با این وجود اصرار به خوردن همه آنچه به شما تعارف میشود یا در مسیر توزیع میشود نداشته باشید. خوردن اغذیه متفاوت، ممکن است وضعیت مزاجی بدنتان را به هم بریزد و بعد از چند ساعت دلدرد بگیرید. پزشکان نیز درهم خوری و رویهم خوری در این سفر را به شدت نهی میکنند. علاوه بر این، در اکثر مواقع که گرسنه نیستید، مقدار زیادی از نذریای که گرفتهاید نخورده، باقی میماند و اسراف میشود. فراموش نکنید اسراف حرام است و صورت خوبی ندارد که در مسیر زیارت، کار حرامی انجام دهید.
♨️ بعضی از نذریهایی که داده میشود ممکن است به ذائقه و طبع شما سازگار نباشد، قرار نیست همهی نذریها و خوراکیهای مسیر را امتحان کنید و بخورید، پس سراغ آنها نروید تا هم دستگاه گوارشتان سالم بماند و هم اسراف نکرده باشید.
✅ غذاهای خیلی چرب و خیلی سرخ شده را نخورید.
✅ آب یا نوشیدنیهای خیلی سرد را کمتر بیاشامید.
✅ هر روز حتما میوه بخورید تا مزاجتان به هم نخورد.
📝 شما هم اگر تجربه و نظری دارید در بخش نظرات بنویسید.
🌱 #مهارتهای_زندگی
❣ @Khamenei_Reyhaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 سخنان مهم رهبر انقلاب درباره عملکرد استکبار در مقابل نخبگان یک کشور
🌺 رهبر انقلاب: من نمیخواهم شماها را بترسانم؛ میخواهم شماها توجه داشته باشید که دستگاه استکبار و نظام سلطه با وجود نخبه در یک کشور مخالف است...
❣️ @khamenei_Reyhaneh
📸 عکسی از والدین شهید عماد مغنیه با رهبر انقلاب اسلامی. ۹۱/۱۲/۲
👈 در پی رحلت مادر گرامی شهید حاج عماد مغنیه فرمانده ارشد حزب الله لبنان، نمایندهی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله خامنهای با حضور در منزل این مرحومه در بیروت، ضمن عرض تسلیت و آرزوی علو درجات برای این مادر شهید، تصویر یادگاری از دیدار پدر و مادر شهید مغنیه با رهبر انقلاب -که در تاریخ ۹۱/۲/۱۲ برگزار شده بود
برای رعایت بهداشت چه نكاتی را رعایت كنیم؟
🔅 #مهارتهای_اربعینی
✅ بهداشت فردی را رعایت کنید تا دچار مشکل نشوید ولی در رعایت نکات بهداشتی وسواس نداشته باشید. بدانید در این سفر ممکن است خیلی از ایدهآلهای بهداشتی شما محقق نشود پس خود و همسفرانتان را اذیت نکنید.
🔸 بهتر است تعدادی وسایل بهداشتی ضروری با خودتان ببرید. مانند یک دمپایی پلاستیکی که زمان استفاده از سرویس بهداشتی میتوانید آن را بپوشید تا هم براحتی وضو بگیرید و هم بتوانید پاهایتان را با آب و صابون بشویید تا خستگیتان کم شود و پاهایتان تاول نزند.
🔹 اغلب سرویسهای بهداشتی صابون ندارند. میتوانید صابون کاغذی یا مایع با خودتان ببرید و به بقیه افراد نیز بدهید.
🔸 دستمال مرطوب برای تمیز کردن دست بعد از خوردن غذا یا پاک کردنِ گردوغبار از صورت میتواند مفید باشد. اگر امکان استحمام نداشتید نیز میتوانید از آنها استفاده کنید.
🔹 یک شال یا کمربند طبی با خودتان ببرید و در طول مسیر کمرتان را با آن محکم ببندید اینکار باعث میشود به کمرتان کمتر فشار بیاید و قدمهایتان را راحت تر بردارید.
🔸 جنس لباس زیرهایتان از الیاف نخی باشد تا بر اثر پیاده روی و گرمای هوا، کمتر دچار مشکل شوید. اگر لباسهای قدیمی دارید، میتوانید آنها را با خودتان ببرید و بعد از مصرف، آنها را دور بریزید تا دیگر احتیاجی به شستشو و حمل کردن آنها نداشته باشید.
🔹 چند عدد شامپوی کوچک که اکثرا در هتلها استفاده میشوند با خود داشته باشید تا هم برای استحمام خود استفاده کنید و هم اگر کسی شامپو همراه نیاورده بود، به او ببخشید. مسواک و خمیردندان را فراموش نکنید. میتواندی چند عدد خمیردندان کوچک به همراه داشته باشید و برای استفاده به باقی زوار بدهید یا میتوانید چند خمیر دندان بزرگ با خود ببرید و روی آنها بنویسید «برای استفاده عموم»، «وقف عام» و در دستشوییها قرار دهید.
🔸 ماسک نیز قطعا در این سفر چه برای جلوگیری از شیوع سرماخوردگی، چه برای گردوخاک مورد استفاده زائران قرار میگیرد. تعدادی ماسک بهداشتی (اگر تهویهدار باشند بهتر است) از داروخانه تهیه کنید و بین زوار تقسیم کنید.
🔹 چند چسب زخم نیز با خودتان بردارید، ممکن است اتفاقی برای خودتان یا اطرافیانتان بیفتد و فاصلهتان تا مراکز بهداشتی و هلال احمر زیاد باشد، این چسب زخم ها کمک میکند تا رسیدن به آن مراکز از خونریزی یا آلودگی محل زخم، جلوگیری کنید.
🚿 امکان هرروز استحمام کردن در روزهای پیادهروی ممکن نیست، پس سعی کنید از مام یا اسپری استفاده کنید. لباسهایتان را تعویض کنید و با رعایت مسائل بهداشتی هم نظافت و سلامت خودتان را تضمین کنید هم باعث آزار دیگران نشوید.
📝 شما هم اگر تجربه و نظری دارید در بخش نظرات بنویسید.
🌱 #مهارتهای_زندگی
❣️ @Khamenei_Reyhaneh
🌼 دیدار مهر و دانش
📝 حاشیهنگاری دیدار نخبگان با رهبرانقلاب (بخش اول)
🌸 آسمان تا صبح باریده و هوای تهران را لطیف کرده بود. ساعت هفتونیم صبح دم در حسینیه امام خمینی (ره) زمین هنوز خیس بود. پرندهها لای دار و درختها میخواندند و نسیم خنکی میوزید. جمعیت آرام آرام کارتهایشان را نشان میدادند و میرفتند داخل. هوا سرد نبود ولی کاپشنها و کتهای ضخیمی که تن بعضیها بود نشان میداد از جاهای سردسیر آمده باشند، مثلا از تبریز، شهرکرد، ایلام و جاهایی که هوای الآن میطلبد این طور لباس بپوشند.
📿 از خانه تا بیت رهبری را صلوات فرستاده بودم که دم در زیاد معطل نشوم و مشکلی در هماهنگیها برای ورودم پیش نیاید. راحت رفتم داخل ولی خودکار و کاغذهایم را گرفتند؛ انگار یا صلواتهایم را درستودرمان نفرستاده بودم یا هماهنگکننده فراموش کرده بود دوتا تکه کاغذ و یک خودکارم را هم هماهنگ کند.
🍪 از آنها اصرار که وسیله اضافی نمیشود ببری و از من هم پافشاری که بدون اینها کارم لنگ میماند. هرچه عجله کرده بودم که زودتر بروم داخل و جلو بنشینم هدر رفت. گفتند برو یک جایی بنشین تا خودمان برایت بیاوریم. قبل از ورود پذیرایی شدیم. یک میز که رویش شربت آبلیمو توی لیوانهای یکبار مصرف معمولی چیده شده بود با چند تا جعبه شیرینی، شیرینیهایی شبیه کیکیزدی.
🖍 نگران کاغذ و قلمم بودم و فقط لیوان شربت را سر کشیدم. شکر و آبلیمویش به اندازه بود. رفتم داخل حسینیه. از آخرین باری که آنجا را دیده بودم پانزده سالی میگذشت، افطارهای ماه رمضان تشکلهای دانشجویی. زیلوهای آبی با لوزیهای سفید نخستین چیزی بود که به چشمم آمد. هنوز از پانزده سال پیش تغییری نکرده بود. مانده بودم این همه سال با این حجم از دیدارها پوسیده نشده یا اگر تعویض شده چرا دوباره همین شکلی؟ چرا نرمتر یا مرغوبتر نشده؟
☀️ حسینیه جماران هم زیلوهایی با همین سر و شکل داشت و امام هم مخالف تعویضشان بود. هنوز نیم ساعتی تا شروع مراسم مانده بود. دانشجوها کم کم داشتند وارد میشدند و فرهیختهطور مینشستند. کسی، کسی را هل نمیداد و به زور خودش را توی یک وجب جا نمیچپاند.
🎓 هرکدامشان را برانداز میکردم که چطور وارد میشود. تیپش چطوری است، کجا مینشیند و توی چه حال و هوایی است. حدود یک سوم جمعیت مانتویی بودند، مانتوهای نسبتاً بلند و مقنعههایی با رنگ تیره. بعضیها موهایشان بیرون بود و نمیدانم چرا هرلحظه فکر میکردم الان است که یکی از محافظها مثل خدام امام رضا (ع) میآید و با همان پرهای رنگیرنگی بهشان تذکر میدهد. تعداد شهرستانیها زیاد بود، این را هم از روی لهجههایشان میشد فهمید و هم از نماز شکستهای که آخرش به امامت آقا خواندیم.
🔸 حدود دو سوم حسینیه را پارتیشن کشیده بودند که جمعیت توی همان قسمت جلویی بنشینند و پراکنده نشوند. دو ردیف کنار حسینیه هم صندلی چیده شده بود، یک ردیف برای آقایان، یکی هم خانمها. اولش فکر کردم صندلیها برای نشستن خواص است ولی بعدش دیدم که هرکس بخواهد میتواند بنشیند که البته زود پر شد. بعضیها تکیه میدادند به دیوارهای عقبی، ستونها یا پارتیشنها. چون باید منتظر کاغذ و قلم میماندم آخرین ردیف کنار دست یکی از محافظها نشستم تا من را ببیند و یادش نرود که برای چه آمدهام و دنبال کارم باشد.
🔵 یک پرده بزرگ سرمهایرنگ بالای سر جایگاه زده بودند با این حدیث از نهجالبلاغه امیرالمؤمنین (ع) که : کلُّ وِعَاءٍ یضِیقُ بِمَا جُعِلَ فِیهِ إِلاَّ وِعَاءُ اَلْعِلْمِ فَإِنَّهُ یتَّسِعُ . زیرش هم ترجمهاش را نوشته بود: «هر ظرفی به آنچه در درون آن قرار میدهند پر میشود، جز ظرف دانش که از آن وسعت مییابد.»
🎙 مداح رفت پشت تریبون. آقای مهدی رسولی بود. به مناسبت شهادت امام حسن مجتبی (ع) اشعاری حماسی خواند و بعد هم شعرها را وصل کرد به ماجرای پیادهروی اربعین. آنقدر از نداشتن کاغذ و قلم پریشان بودم و در رفتوآمد بین حسینیه و بازرسی که درست نفهمیدم چی خواند و کی تمام کرد. ساعت پنج دقیقه به 9 آقا توی حسینیه بود. هجوم زیادی به سمت جلو وجود نداشت و شعارها مثل همیشه بود: «ای رهبر آزاده آمادهایم آماده.»
♨️ برای آخرینبار رفتم توی بازرسی، این بار با توپ پرتر. خواستم کاغذ و قلمم را چک کنند و بدهند که یکی از محافظها گفت که رفت و آمد من هم تمرکز محافظها را به هم میزند و هم نظم جلسه را؛ خدا ببخشد! صورتم گر گرفته بود و حرص میخوردم. یکی از مسوولان اجرایی به آرامش دعوتم کرد و وعده داد که پیگیر گرفتن وسیله برایم خواهد بود. برگشتم توی حسینیه.
ادامه دارد...
📝 نوشتهی خانم افروز مهدیان، منتشر شده در روزنامه صبح نو
❣️ @Khamenei_Reyhaneh
💝 خاطرهای از همسر شهید ستاری
📝 حاشیهنگاری دیدار نخبگان با رهبرانقلاب (بخش دوم)
🔹قاری قرآن را تمام کرد و مجری رفت پشت تریبون که درست در سمت چپ آقا و پشت به خانمها بود. با خودم فکر کردم اگر تریبون را در خلاف این جایی که بود میگذاشتند چطور میشد. خانمها سخنران را میدیدند و مسوولینی را که در سمت راست جایگاه نشسته بودند، نمیدیدند!
🔸مجری از آقای سورنا ستاری دعوت کرد تا پشت تریبون بیاید. یادم آمد خاطرات پدر شهیدش منصور ستاری را که میخواندم، نقش همسرش یا همان مادر سورنا برایم پررنگ و جالب بود. مادری که فردای شهادت همسرش خواهر سورنا را بهزور راهی مدرسه کرده بود؛ نکند از درس و مشق عقب بیفتد. یا وقتی خود سورنا توی آزمون کارشناسیارشد نفر اول کنکور میشود با بیتفاوتی میگوید کار خاصی نکرده است. خیال میکنم مثل ماجرای سورنا قسمت عمدهای از ماجرای نخبگی نخبهها به مادرهایشان ربط دارد و مدیون آنهاست.
🔹بعد از آن مجری یکی یکی دانشجوها را معرفی میکرد و آنها هم بهترتیب میرفتند پشت تریبون و متن سخنرانیشان را میخواندند. سخنرانها یکیدرمیان خانم و آقا بودند و جالب این که خانمها هم یکی درمیان چادری و مانتویی. سخنرانها بعد از صحبتهایشان که از روی نوشته و کاملاً رسمی و گاهی تخصصی بود میرفتند روی جایگاه، دوزانو مینشستند جلوی آقا. متن سخنرانیشان را میدادند و بعد از خوشوبشی میآمدند پایین.
🔸 از بین تمام سخنرانها خانم منصوره نادریپور چفیه آقا را خواست و پشتبندش یک چفیه دیگر انداختند روی دوش آقا. یکی از دخترها که پشت سرم نشسته بود هر بار با بالارفتن سخنرانها به حسرت میگفت: «خوش به حالش. چه کیفی میکنه آقا را از این فاصله میبینه.»
🔹 خانمها الهام حیدری، سارا محمدی، منصوره نادریپور و زینب اکبری به ترتیب دغدغهها و خواستههای علمی خودشان را گفتند. همهشان رسا، محکم و بدون تپق. انگار نه انگار که جلوی شخص اول مملکت ایستادهاند.
🔸سارا محمدی بیشتر از همه توی ذهنم ماند. دانش آموز استعداد درخشان و برنده المپیاد زیست که مانتو و مقنعه سبز پوشیده بود و بعد از حرفهایش برگشت صف اول و نشست سرجایش.
🔹جلسه طولانی شده بود و معلوم بود برای بچههای شهرستانی که شب گذشته را در راه و توی اتوبوس گذرانده بودند خستهکننده شده. رفتوآمد به بیرون حسینیه زیاد شده بود. میرفتند یک شیرینی و شربتی میخوردند و برمیگشتند. بعضیها از قبل دوست بودند، بعضیها آنجا با هم رفیق شده بودند. مثل دو تا دختری که در ردیف من نشسته بودند و از اول مراسم تا اینجایش را یکسره داشتند حرف میزدند و ریزریز میخندیدند. خودم را کشاندم کنارشان. نفرات اول برد پزشکی بودند. پرسیدم چرا آمدید و اینقدر حرف میزنید؟ یکیشان گفت: ما اومدیم اصل کاری رو ببینیم نه این که حرفهای اینها را گوش بدیم. گفتم: خب اینها هم نمایندههای شما هستند. خندید و گفت: نه بابا. توی جمعیت چشمم خورد به یک دختربچه. از جایم بلند شدم و خودم را کنارشان جا دادم. پرسیدم: «ایشون هم دانشجو هستن؟» مادرش که داشت چادر دختر را مرتب میکرد گفت: «دختر دانشجو هستن.» اسمش ریحانه بود و 9ساله؛ از ساری آمده بودند...
📝 نوشتهی خانم افروز مهدیان، منتشر شده در روزنامه صبح نو
❣️ @Khamenei_Reyhaneh
💝 نذریهای کوچک
🔅 #مهارتهای_اربعینی
✅ در سفر زیارتی اربعین میتوانیم فداکاری و به فکر دیگران بودن را تمرین کنیم. همچنین بهانهی خوبی است تا این مفاهیم را هم به کودکان منتقل کنیم. در این مطلب به شما پیشنهادهایی داریم برای آنکه با خودتان هدایای کوچکی برای پخش کردن بین خادمین و زوار دیگر کشورها، ببرید 👇
💝 نذریهای کوچک
🔅 #مهارتهای_اربعینی
📿 زیارت عاشورا و اربعین و ادعیه دیگر در برگههای کوچک تک ورقی است. میتوانید تعدادی از این ادعیه تهیه کنید و هنگام نماز یا هر زمان مناسب دیگر، بین زوار تقسیم کنید. صلواتشمار و تسبیح نیز وسیلههای پرکاربردی برای این سفر است.
💎 نوجوانان عراقی علاقه خاصی به زدن سربند با شعارهایی حماسی دارند. سربندهایی با شعارهایی حماسی و تهیه کنید که اختلافبرانگیز هم نباشد.
🔸 تعدادی کیسه فریزر همراه داشته باشید، هم به درد خودتان میخورد، هم در مواقع مختلفی میتوانید به باقی زائران بدهید. مثلا زمان توزیع میوهای که بعدا میخواهید بخورید یا برای گذاشتن لباسهای کثیف. دستکش پلاستیکی یکبار مصرف هم در زمان خوردن غذا و میوه که امکان شستن دستها وجود ندارد، یا برای ماساژ یا زدن پماد و موارد بهداشتی، حتما بهکار زائران میآید.
🚿 در سرویسهای بهداشتی، صابون و مایع دستشویی کم است؛ میتوانید صابونهای کوچک تهیه کنید و در سرویسهای بهداشتی قرار دهید یا صابون تیوپی یا کاغذی همراه خود ببرید و موقع استفاده خودتان، به بقیه زواری که اطرافتان هستند هم بدهید.
🛡 ماسک نیز قطعا در این سفر چه برای جلوگیری از شیوع سرماخوردگی، چه برای گردوخاک مورد استفاده زائران قرار میگیرد. تعدادی ماسک بهداشتی (اگر تهویهدار باشند بهتر است) از داروخانه تهیه کنید و بین زوار تقسیم کنید.
🎎 برای کودکان میتوانید عروسکهای کوچک نمدی درست کنید و به همراه ببرید و شبها در موکبی که اسکان دارید، به بچهها بدهید.
🚗 برای پسربچهها میتوانید ماشینبازیهای کوچک تهیه کنید و همراه خود داشته باشید. بادکنک هم از آن وسیلههایی است که بچهها را خیلی خوشحال میکند.
👧 برای دختربچهها میتوانید تعدادی گلسر، تل، دستبند و گوشواره تزئینی و دستساز تهیه کنید؛ هم سبک و کوچک هستند و به راحتی میتوانید با خودتان حملشان کنید و هم برایتان روضهای مجسم میشود؛ یادآوری دختران کوچک کاروان حسینی
🖼 پیکسلها یا مگنتهایی با عکس ضریح و حرم امام رضا (ع) یا پوستر و عکسهای کوچک از حرم نیز سوغات و هدیه مناسبی از طرف زائران ایرانی به شیعیان کشورهای دیگر میتواند باشد.
🎀 گیره روسری، گزینه بسیار خوبی است برای هدیه و نذری دادن به خانمها، چون وسیله کوچکی است و خیلیوقتها گم میشود و بستن روسری و حفظ حجاب بدون آن، برای خانمها سخت است.
🔹 جوراب هم گزینه مناسبی برای پخش کردن بین خانمهاست. حواستان باشد جورابها نازک نباشد تا بهخاطر ثواب نذری دادن، گناهی به گردنتان نیفتد.
🌱 #مهارتهای_زندگی
❣️ @Khamenei_Reyhaneh
⚠️ سخننگاشت| «اَلا وَ اِنَّ لَکُم عِندِی اَن لَا اَحتَجِبَنَّ دُونَکُم سِرّاً اِلّا فی حَرب»
👈 شفافیت؛ موضوعی که برای خودمان است، نه غربیها!
🔻 رهبرانقلاب، در ابتدای جلسه درس خارج فقه:
🔹️ این شفّافیّتی که حالا سر زبانها است که «آقا شفّاف، شفّاف»، در کلام امیرالمؤمنین است. بعضیها عادت کردهاند هر چیز خوبی که در جامعهی اسلامی است را نسبت بدهند به غربیها.
🌺 فرق سفرهی آقایون با خانمها
📝 حاشیهنگاری دیدار نخبگان با رهبرانقلاب (بخش سوم و آخر)
🔹 ساعت 11 شده بود و حدود دو ساعت از وقت جلسه به صحبتهای دانشجوها اختصاص داده شده بود. بالاخره نوبت به آقا رسید. آقا که شروع کردند دیگر کسی برای تجدید قوا بیرون نرفت. برگشتم و به آن دو تا دختر که مرتب میخندیدند نگاه کردم. ساکت نشسته بودند؛ به قول خودشان داشتند به حرفهای اصل کاری گوش میدادند.
🔸 به اذان نزدیک میشدیم. آقا گفت: «یک سری حرف هم راجع به مسائل جاری مملکت داشتم که بماند برای بعد.» یکی از دانشجوها گفت: «ان شاالله بعد از نماز.» آقا خندید و گفت: «بعد از نماز، ناهاره.»
🔹 آقا که بلند شد و پشتبندش جمعیت، خودم را بهدو رساندم به صفهای جلو. مکبر، پیرمردی شیرین و خواستنی بود. عرقچین مشکی روی سرش بود و کت بلند تیره شبیه به خدام امام رضا (ع) و یک مگنت روی یقه سمت چپش.
🔸 آقا قبل از نماز ظهر و عصر نافله خواندند و بعد از نماز برای تسبیحات نشستند روی صندلی. وسطهای نماز بوی مرغ پیچید توی حسینیه. خوشحال شدم. دلم ضعف کرده بود. نماز که تمام شد مسئولان اجرایی دعوتمان کردند برویم طبقه بالا برای غذا. سمجبازی درآوردم و تا آخرین لحظه ماندم که آقا را ببینم. مردها دور و برش را گرفته بودند. سارا اکبری انگار که تازه یادش افتاده باشد بعد از سخنرانیاش روی جایگاه نرفته، رفت پیش آقا خوشوبشی کرد و چفیهشان را گرفت. یکی از خانمهای دانشجو صدا زد آقا التماس دعا. آقا برگشت؛ به رویمان لبخندی زد و برایمان دستی تکان داد و رفت.
🔹 ما ناهار را طبقه بالا خوردیم و آقایان پایین. فرق بزرگمان هم در حضور یک همسفره بود؛ بعدتر شنیدیم که آقا غذا را طبقه پایین کنار آقایان بودهاند. ناهار زرشک پلو با مرغ در ظرفهای یکبار مصرف. لیموی تازه هم بود که یکی درمیان یادشان رفته برشش بدهند. شاید هم ترفندی بوده برای اینکه اگر لیمو دستنخورده ماند، اسراف نشود.
🔸 روبهرویم خانمی نشسته بود با چفیهای بر گردن. از کاغذهای کنار دستش فهمیدم یکی از سخنرانهاست و از چفیه توی گردنش متوجه شدم منصوره نادریپور است. پرسیدم: «متنتان را خودتان نوشتید؟» گفت: «با کمک اساتیدم.» پرسیدم: «قبل از این مراسم برای بیت هم فرستاده بودین؟» سرش را تکان داد که نه. گفتم: «یعنی بیت متنها و حرفهای دانشجوها را قبل از برنامه چک نکرده؟» گفت «مال من را که اصلاً.»
🔹 غذایم را گرفتم دستم و زدم بیرون. تا کیف و بندوبساطم را از امانات و بازرسی و کفشداری گرفتم نشستم لب جدول خیابان تا هرچیز یادم مانده بود را تندتند بنویسم. بالای برگه نوشتم دیدار نخبگان علمی با رهبر انقلاب، ۲۵مهر۱۳۹۷.
📝 نوشتهی خانم افروز مهدیان، منتشر شده در روزنامه صبح نو
❣️ @Khamenei_Reyhaneh
⚠️ بازخوانی| با سوءظن به جریان رسانهای دشمن نگاه کنید
🔻 رهبرانقلاب: سوءظنّ به جریان رسانهای دشمن؛ یکی از چیزهایی که خیلی لازم است، سوءظنّ به جریان رسانهای دشمن است. امروز یکی از بخشهای پُرخرج دشمنان ما عبارت است از بخش رسانه؛ خیلی پُرخرج است برایشان، یعنی هزینه میکنند، پول میگذارند، آدمهای متخصّص میآورند؛ خیلی خرج دارد برایشان؛ علیه چه کسی؟