eitaa logo
نکات ناب در مورد خمسه طیبه
202 دنبال‌کننده
248 عکس
298 ویدیو
77 فایل
در این گروه فقط مطالب در موضوع اهل بیت و نکات مربوط به آن است ارتباط با ادمین👇 @valiyeasr12
مشاهده در ایتا
دانلود
◾️ تطوّرات فدك بعد غصبها 👈🏼👈🏼 إن فدك ما دامت في يد فاطمة (عليهاالسلام) كانت روضة مصفّاة وجنة نعيم، و لما غصبوها عن صاحبها و أخذوها عنها قهرا و لم يسمعوا تظلّمها واحتجاجها صارت قطعة أرض تبكى من أجلها عيون المحبين لفاطمة (عليهاالسلام). وبعد فاجعة السقيفة وغصبها عن الزهراء (عليهاالسلام) و بعد ما تصرّف فيها الأيادي الخبيثة و بعد ما أحرقوا من أجلها قلب فاطمة (عليهاالسلام)، لم يأخذها المعصومون (عليهم‌السلام) و لم يتصرّفوا فيها تكريما لأمهم المظلومة الشهيدة. ➖ وأعطاها الخلفاء الثلاثة والخلفاء الأموي والعباسي واحدا بعد واحد إلى الذي بعده وفعلوا بفدك ما شاءوا. فصارت فدك مظلومة كصاحبها في يد الفجار والطلقاء، وصرفوا غلّاتها وحاصلها في الملاهي وابتاعوا بها الخمور وصرفوها إلى المضحكين والساخرين! فدك بعد غصب أبي‌بكر وعمر عن صاحبها وقع في تطوّرات التاريخ: ۱- ردّها عمر- على قول- إلى ورثة رسول‌الله (صلّى الله عليه وآله) على أن يصرفوها فيما صرفها فيه أبوبكر وعمر. ۲- أخذ عثمان بعد موت عمر من ورثة النبي (صلّى الله عليه وآله) و أقطعها لمروان بن الحكم. ۳- قسّمها معاوية بعد موت عثمان وشهادة الإمام الحسن (عليه‌السلام) أثلاثا؛ أقطع ثلثها لمروان وثلثها لعمرو بن عثمان وثلثها لابنه يزيد، وبعد ما عزل مروان أخذ عنه، وبعد جعله حكما مرة ثانية أقطعها فدكا وأعطاها حاصلاتها الماضية أيضا. ۴- تصرّف مروان في حكومته كل فدك، ثم أعطى نصفها لابنه عبدالملك ونصفها لابنه عبدالعزيز. ۵- أعطى عبدالعزيز سهمه لابنه عمر بن عبد العزيز و بعد موت عبد الملك صارت كلها في تصرّف عمر بن عبد العزيز. ۶-ثم أعلن عمر بن عبد العزيز في خلافته أنه أخرج فدكا عن ملكه الشخصي وجعله في بيت المال على أن يصرف فيه بتصدي بني فاطمة؛ قالوا له: إنك أطعنت واستهجنت بفدك هذا على أبي‌بكر وعمر. قال: إنهما طعنا أنفسهما طعنا بغصب فدك. ۷- أخذها يزيد بن عبد الملك من بني فاطمة وجعلها في تصرفه. ⭕️ وفي حكومة العباسيين: ۸- ردّها السفّاح و جعلها في يد الحسن بن الحسن بن علي بن أبي‌طالب. ۹- أخرجها المنصور الدوانيقي من يد بني فاطمة. ۱۰- أعطاها مهدي العباسي لبني فاطمة. ۱۱- أخذها الهادي العباسي منهم. ۱۲- أعطاها المأمون لبني فاطمة. ۱۳- أخذ المتوكل فدك عن بني فاطمة وجعلها في تصرف مازيار وأرسل هو رجلا من بصرة لقطع إحدى عشرة نخلة غرسها رسول الله (صلّى الله عليه وآله) بيده المباركة فكان بنو فاطمة يأخذون ثمرها وأقطعها ورجع إلى البصرة ففلج. ۱۴- اعطاء المنتصر بن المتوكل لبنى فاطمة (عليهاالسلام) 🔥كل هذه تضادّ ما جاء به الخليفة أبي بكر وصاحبه عمر وجماعته الأوباش من خبره الشاذ معرضا عن كتاب الله وسنة رسوله الأكرم محمد (صلّى الله عليه وآله). 👈 انتهى تاريخ فدك بعد مدّ وجزر وبعد أخذ وردّ، حتى صارت قاعا صفصفا و قطع آخر غرس فيها، ومعلوم أن الأرض غير المستقرة لا يعتنى بتعميرها ولا تشجيرها. وقد صارت لفدك أهمية كبيرة في تاريخ المسلمين، فهي تتمشي مع الخلافة الإسلامية جنبا إلى جنب، وكتاب فدك مفتوح من يوم غصبها إلى زماننا هذا، وهي صارت عيار الحب والبغض بين المسلمين إلى ظهور صاحبنا وقائمنا المهدي (عليه السلام)، حتى يخرج الجبت والطاغوت ويحرقهما و يأخذ الانتقام لأمه المظلومة (عليهاالسلام). 📚 الموسوعة الکبری عن فاطمة الزهراء، ج۱۲، ص۴۸۷ @khamse5
◼️ فضیلت طواف از جانب فاطمۀ زهرا علیهاالسلام 👈🏼 «أَبُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْكُوفِيِّ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ، قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ الثَّانِي قَدْ أَرَدْتُ أَنْ أَطُوفَ عَنْكَ وَعَنْ أَبِيكَ، فَقِيلَ لِي إِنَّ الْأَوْصِيَاءَ لَا يُطَافُ عَنْهُمْ. فَقَالَ لِي: بَلْ طُفْ مَا أَمْكَنَكَ فَإِنَّهُ جَائِزٌ. ثُمَّ قُلْتُ لَهُ بَعْدَ ذَلِكَ بِثَلَاثِ سِنِينَ: إِنِّي كُنْتُ اسْتَأْذَنْتُكَ فِي الطَّوَافِ عَنْكَ وَعَنْ أَبِيكَ فَأَذِنْتَ لِي فِي ذَلِكَ فَطُفْتُ عَنْكُمَا مَا شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ وَقَعَ فِي قَلْبِي شَيْ‏ءٌ فَعَمِلْتُ بِهِ. قَالَ: وَمَا هُوَ؟ قُلْتُ: طُفْتُ يَوْماً عَنْ رَسُولِ اللَّه. فَقَالَ: ثَلَاثَ مَرَّاتٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ. ثُمَّ الْيَوْمَ الثَّانِيَ عَنْ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ ثُمَّ طُفْتُ الْيَوْمَ الثَّالِثَ عَنِ الْحَسَنِ وَالرَّابِعَ عَنِ الْحُسَيْنِ وَالْخَامِسَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَالسَّادِسَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ وَالْيَوْمَ السَّابِعَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَالْيَوْمَ الثَّامِنَ عَنْ أَبِيكَ مُوسَى وَالْيَوْمَ التَّاسِعَ عَنْ أَبِيكَ عَلِيٍّ وَالْيَوْمَ الْعَاشِرَ عَنْكَ يَا سَيِّدِي. وَهَؤُلَاءِ الَّذِينَ أَدِينُ اللَّهَ بِوَلَايَتِهِمْ. فَقَالَ: إِذَنْ وَاللَّهِ تَدِينَ اللَّهَ بِالدِّينِ الَّذِي لَا يَقْبَلُ مِنَ الْعِبَادِ غَيْرَهُ. قُلْتُ: وَرُبَّمَا طُفْتُ‏ عَنْ‏ أُمِّكَ‏ فَاطِمَةَ وَرُبَّمَا لَمْ أَطُفْ. فَقَالَ: اسْتَكْثِرْ مِنْ هَذَا فَإِنَّهُ أَفْضَلُ مَا أَنْتَ عَامِلُهُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ.» 📝 موسی بن قاسم گوید: به امام جواد(علیه السلام) عرض کردم: من مى‏خواستم به نيابت از شما و نيابت از پدرت ابو الحسن الرضا(علیه السلام) طواف كنم. مردم گفتند كه اوصيا نيازى به طواف ندارند. آيا درست است؟ ابو جعفر(علیه السلام) گفت: نه، هر چند كه ممكن باشد به نيابت از اوصيا طواف كن كه نيابت از اوصيا جايز است. چند سال بعد به امام جواد(علیه السلام) گفتم: من سه سال پيش از شما اجازه گرفتم كه‏ به نيابت از شما و پدرت ابو الحسن(علیه السلام) طواف كنم و مدتها طواف كردم. بعد، فكرى در خاطرم گذشت كه به آن عمل كردم. حضرت(علیه السلام) فرمود: چه فكرى؟ من گفتم: یک روز به نيابت از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) طواف كردم. حضرت(علیه السلام) بلافاصله فرمود: «صلوات خدا بر رسول خدا(صلی الله علیه و آله) باد» و این را سه مرتبه فرمود. گفتم: روز دوم به نيابت از امير المؤمنين(علیه السلام) طواف كردم و روز سوم به نيابت از امام حسن مجتبى(علیه السلام) و روز چهارم به نيابت از سيد الشهدا(علیه السلام) و روز پنجم به نيابت از على بن الحسين امام سجاد(علیه السلام) و روز ششم به نيابت از ابو جعفر محمد بن على امام باقر(علیه السلام) و روز هفتم به نيابت از ابو عبد اللَّه امام صادق(علیه السلام) و روز هشتم به نيابت از جدّت موسى بن جعفر(علیه السلام) و روز نهم به نيابت از پدرت على بن موسى(علیه السلام) و روز دهم به نيابت از طرف شما، اى سرور من اين اوصيا همان رهبرانى هستند كه من با ولايت آنان خدا را بندگى مى‏كنم. ابو جعفر(علیه السلام) فرمود: در اين صورت خدا را با دين و آئينى بندگى مى‏كنى كه خداوند، غير آن را نمى‏پذيرد. من گفتم: گاه مى‏شود كه به نيابت از طرف مادرت فاطمه(علیها السلام) طواف مى‏كنم و گاه مى‏شود كه طواف نمى‏كنم. حضرت(علیه السلام) فرمود: هر چه بيشتر به نيابت از مادرم فاطمه(علیها السلام) طواف كن كه این طواف، افضل است از هر آنچه تو انجام می‌دهی إن‌شاءاللَّه. 📚 منابع: كافی، شيخ كلينی، ج۴، ص۳۱۴؛ تهذيب الأحكام، شيخ طوسی، ج۵، ص۴۵۰؛ وسائل الشيعه، حر عاملی، ج۱۱، ص۲۰۱؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج۵۰، ص۱۰۲. @khamse5
می رسد نان شب ما از نوای فاطمه آمدیم اصلا در این دنیا برای فاطمه . مدح او را باید از پیغمبر و حیدر شنید ما کجا و گفتن از حال و هوای فاطمه . حک شده با خط حیدر روی درهای بهشت اولویت هست اینجا با گدای فاطمه . اشهد انَّ علی ... را هر که گوید در اذان می شود وارد به جمع بچه‌های فاطمه . هر چه نعمت می‌رسد بر ما یکی از این دوتاست: یا دعای فاطمه یا که وفای فاطمه . قبل ابراز نیازم حاجتم را می‌دهد تا که می‌خوانم خدایم را : خدای فاطمه! . حق او با گریه تنها نمی‌گردد ادا پیر کن ما را خدایا در عزای فاطمه . می زنم بوسه به دست آن که در روز الست زلف من را زد گره با سرجدای فاطمه @khamse5
1_2343294409.mp3
4.17M
🍃 ماجرای انار بهشتی 👈🏼 درخواست انار حضرت زهرا از امیرالمؤمنین علیهماالسلام 📚 احقاق الحق، ج۱۸، ص۴۶ ریاحین الشریعة، ج۱، ص۱۴۲ 🔘 مرحوم حجت‌الاسلام 🆔 @khamse5
◾️ ؟! 👈🏼👈🏼 صاحب کتاب "موسوعة الکبری عن فاطمة الزهرا علیهاالسلام" ، مرحوم در کتاب دیگرشان، به‌نام: ، می‌نویسد: ➖ در سال ۱۴۲۹ قمری یکی از دوستان من خاطره را نقل کرد: چند سال قبل در مشهد کتابی به نام تعریف مودودی پاکستانی به دستم رسید. به نظرم کتاب ارزنده آمد. از یکی از دوستانم خواهش کردم روزی یک ساعت بیاید و کتاب را برای من ترجمه کند تا آن را به فارسی برگرداند. چند روز آمد و تا ۴۰ صفحه از کتاب را به فارسی ترجمه کردم. هنگام پاکنویس کتاب، به فرازهایی برخوردم که برای طعن عثمان و معاویه، به فضائل ابوبکر و عمر اشاره کرده و به خیال خود خلافت خلیفه اول و دوم را ثابت کرده بود!! ➖ به خودم آمدم و متوجه شدم کتابی که مخالف عقیده ما باشد حضرت زهرا و اهل بیت علیهم‌السلام به ترجمه آن راضی نیستند. بنابراین بدون شک ترجمه این کتاب خوشایند حضرت زهرا علیهاالسلام نیست. تصمیم گرفتم این کار را کنار بگذارم و وقتی دوستم آمد از او تشکر کنم و بگویم به‌خاطر مطالبی که برخلاف عقیده ما صلاح نشد این کتاب در جامعه پخش بشود. ➖ فردا صبح که ایشان آمد قبل از اینکه او شروع به سخن کند، به او گفتم: با عرض معذرت از امروز ترجمه این کتاب را به کلی تعطیل می‌کنم چرا که صلاح نیست این کتاب ترجمه شود. ایشان گفت: اتفاقاً من هم همین قصد را داشتم. امروز برای ترجمه نیامدم بلکه آمدم بگویم از امروز از ترجمه این کتاب معذورم و دیگر یک کلمه از آن را ترجمه نمی‌کنم. ➖ به او گفتم: شما که از قصد من خبر نداشتی، من مطالبی دیدم به خاطر آن منصرف شدم. شما برای چه منصرف شدی؟! ایشان گفت: دیشب خواب دیدم به‌خاطر آن ترجمه این کتاب را بر خود حرام کردم. سپس خوابش را چنین تعریف کرد: دیشب در عالم رویا دیدم: قصد زیارت امام هشتم علی بن موسی الرضا علیه‌السلام را دارم وقتی به صحن سقاخانه رسیدم، دیدم آن صحن مملو از بانوان باحجاب و به‌گونه‌ای که راه عبور مسدود شد و فقط یک راه باریک از وسط بانوان به اندازه عبور یک نفر باز بود. من خواستم از همانجا عبور کنم و به زیارت مشرف شوم، ولی یکی از آن بانوان جلو آمد و آن راه را باریک را هم بست!! من به او گفتم: خانم! قدری کنار برو من می‌خواهم به زیارت امام رضا علیه‌السلام بروم. او در جواب به من گفت: حضرت زهرا علیهاالسلام فرمودند راه را بر تو ببنددم و تو را به زیارت امام رضا علیه‌السلام راه ندهم چرا که تو کتاب دشمن ما را ترجمه می‌کنی. ➖ گفتم: توبه کردم و دیگر ترجمه نمی‌کنم. آنگاه را را باز کرد و زیارت امام رضا علیه‌السلام مشرف شدم. ➖ آنگاه گفت من به زیرا حضرت زهرا علیهاالسلام قول داده‌ام که دیگر این کتاب را ترجمه نکنم. در آنجا هر دو از ترجمه این کتاب منصرف شدیم. 📚 خاطرات زهرایی، شیخ اسماعیل انصاری زنجانی (انتشارات طوبی محبت، قم، تابستان ۹۳شمسی)، ص۱۵ @valiyeasr313
بریز آب روان اسما ، ولی آهسته آهسته به جسم اطهر زهرا ولی آهسته آهسته . بریز آب روان تا من ، بشویم مخفی از دشمن تنش از زیر پیراهن ، ولی آهسته آهسته . ببین بشکسته پهلویش ، سیه گردیده بازویش تو خود ریز آب بر رویش ، ولی آهسته آهسته . همه خواب و علی بیدار ، سرش بنهاده بر دیوار بگرید از فراق یار ، ولی آهسته آهسته . حسن ای نور چشمانم حسین ای راحت جانم بنالید ای عزیزانم ، ولی آهسته آهسته . بیا ای دخترم زینب به پیش مادرت امشب بخوان او را به تاب و تب ، ولی آهسته آهسته . روم شب ها سراغ او ، به قبر بی چراغ او کنم زاری ز داغ او ، ولی آهسته آهسته @khamse5
امروز هستی آفرین، هستی به پیغمبر دهد امروز جبرئیل از شَعَف، بر باد بال و پر دهد امروز از جام ولا، حق خلق را ساغر دهد امروز ختم الا نبیاء گل بوسه بر کوثر دهد امروز گلزار جهان، بوی خوش دیگر دهد امروز عیسی بر فلک آوای شادی سر دهد امروز یاسین جلوه گر، امروز طاها آمده والشمس خوان و اللیل گو، زهرا به دنیا آمده امروز در بزم نبی یزدان ثنا خوانی کند یزدان ثنا خوانی کند، رضوان گُل افشانی کند میکال بوسد آستان، جبرئیل در بانی کند گردون بهر سو گردد و خورشید گردانی کند جنت زند جام جنون، دوزخ گلستانی کند زیبد که هر پیغمبری فرزند قربانی کند زیرا که با حُسن خدا فرزند احمد آمده اُم الائمه فاطمه دُخت محمد آمده ممدوحه ختم رَسُل، محبوبه یکتاست این توحید از پا تا به سر قرآن سر تا پاست این با یک جهان نور و ضیاء خورشید نا پیداست این از فکر ما از وهم ما، از وصف ما بالاست این مریم مگو، مادر بگو، بر یازده عیسی است این چونش نبوسد مصطفی زهراست این زهراست این مریم به اِبْریق جنان لبخند زن می شویدش ختم رسل از جان و دل می بوسد و می بویدش باید خدا فرمان دهد ز آغاز بر پیغمبرش یک اربعین دوری کند از همسر نیک اخترش در این چهل شب لحظه ای نبود جدا از داورش باشد بهر حال و هوا حال و هوای دیگرش بر لعل لب دُرّ دعا در دیده غلطان گوهرش تنها محمد باشد و ذات خدای اکبرش بعد از چهل شب حق بر او اِنسیة الحورا دهد اِنسیة الحورا دهد، زهرا دهد، زهرا دهد ای تربت گم گشته ات بیت الحرام انبیا صَحن بقیعت خوشتر از دار السلام انبیا تعریف تو، اوصاف تو، روح کلام انبیا نام تو در موج بلا ذکر کلام انبیا از کوثر احسان تو، پُر گشته جام انبیا تنها نه مام احمدی، مام تمام انبیا حُبت تمام دین من، مهرت تمام هست من ای وای اگر از مرحمت فردا نگیری دست من 🆔 @khamse5
محمد بحر بی‌پایان رحمت گوهرش زهرا علی فلک نجات آفرینش لنگرش زهرا رسول الله می نازد که دارد دختری چون او کتاب الله می نازد که باشد کوثرش زهرا به معراج نبوت گر بگیری اوج می بینی که گردون هاست در این راه و باشد محورش زهرا خلایق راست قرآن داور و، قرآن از آن بالد که در تفسیر و در تعبیر باشد داورش زهرا علی در غزوه ها یار محمد بود و می بودی در امواج غم و اندوه تنها یاورش زهرا همای قله قاف ولایت، ملک هستی را گرفته زیر پر زیرا بود بال و پرش زهرا درست ام ابیهاگر شود تفسیر می بینی که هر پیغمبری بود از نخستین مادرش زهرا سلام حق سلام انبیا بر شخص پیغمبر سلام شخص پیغمبر به تنها دخترش زهرا عبور ناقه اش چون روز محشر افتد از محشر کند محشر به پا محشر که گردد محشرش زهرا گریزد از قیامت تیره گی تا مرز تاریکی چو گردد با خدایی نور خود روشنگرش زهرا ولایت چیست بشنو آسمان کل خوبی ها که با شد مهر و ماه و آفتاب و اخترش زهرا محمد جان جان عالم است و هیچ می دانی؟ که باشد جان شیرین در درون پیکرش زهرا خدا در دیده ی ظاهر نمی گنجد اگر گنجد به چشم خواجه لولاک باشد مظهرش زهرا رسول الله را باشد دو قرآن، صامت و ناطق کتاب صامتش قرآن، کتاب دیگرش زهرا درود هر زن آزاده و هر مرد آزاده بر آن بانو که باشد در ولایت رهبرش زهرا ولایت همچو قرآن محمد جاودانی شد به یمن همت دخت ولایت پرورش زهرا محمد حی سرمد را بود پیغمبر خاتم که در هر عصر و هر نسلاست پیغام آورش زهرا عبادت سنگرش زهرا نبوت محورش زهرا ولایت همسرش زهرا امامت مصدرش زهرا محمد شهر علم و در علی ابن ابیطالب زهی شهری که باشد زینت بام درش زهرا درخت سبز توحید و نبوت کیست؟ پیغمبر امامان شاخه ها و شیعیان برگ و برش زهرا جز اینم، گر بود ایمان نداردم بهره از ایمان که دین، هم اولش زهرا بود هم آخرش زهرا بیا حج ولایت کن، که این حج تا ابد باشد صفا و مروه و سعی و منی و مشعرش زهرا علی سنگر نشین جنگ ها بود و عجب دارم که شد بعد از پیمبر حامی بی سنگرش زهرا تک تنها کنار آستان خانه پشت در خدا داند خدا داند چه آمد بر سرش زهرا غلاف تیغ خصم دون زکار انداخت دستش را بلی این بود پاداش جهاد اکبرش زهرا برای یاری حیدر فشاری دید پشت در که رفت از دست آنجا هم صدف هم گوهرش زهرا دریغا کز جفای اهل دوزخ پایمال آمد بهشت وحی و پرپر شد گل نیلو فرش زهرا گل لبخند روید ز آفتاب حشر ای میثم اگر بر خلق افتد سایه ای از چادرش زهرا 🆔 @khamse5
# کیستم من فاطمــه محبـوبۀ جان‌آفرینـم جنــه الاعـلای قــربِ رحمـۀ للعـالمینم لیله القدری که کس غیر از خدا قدرش نداند معنــی «انا فتحنـــا»ی امیــرالمؤمنینم مادر پیغمبران از شخص آدم تا محمّد بانــوی مـلک خـدا در آسمان‌ها و زمینم از ازل پیشانــی توحیــد را بــودم ستاره تا ابـد انگشـتر ختــم رســالت را نگینم ذات حق کرده اراده تا که باشد یک حسینش ور نه ریزد تا صف محشـر، حسین از آستینم آن جناب مریـم عـذرا و این یکتـا مسیحش این مـن و ایـن یـازده عیسـای عیساآفرینم راستـی رکـن همه ارکان عالم کیست؟ حیدر در حقیقـت مـن همـان رکـن امـام راستینـم ایـن عجب نبْوَد چو پا در عرصۀ محشر گـذارم عفـو جوشــد از یسـار و رحمـت آید از یمینم سجـده و والشمس و واللیـل و دخـان و عادیاتم کوثر و تطهیر و قـدر و فجـر و نور و یا و سینم هم به سیرت مصطفی فرموده در شأنم «فداها» هم به صــورت گفتــه صــورت‌آفرینم، آفرینم در حقیقت عبد حق خوانده، سپس گویید مدحم گرچــه فــوق مــدح خلــقِ اوّلیـن و آخرینم گاه مـی‌خوانند حــورم، گــاه مـی‌گویند انسان هر چه باشم بهتر از آن، هر چه هستم فوق اینم عصمتـم، زهـدم، عفافم، کعبه‌ام، رکنم، طوافم مـام نفس مطمئنـه، قـلب تقـوا، جـان دینـم نی عجب گر چشم حق در من ببیند روی حق را نیستـم هرگـز خـدا امـا خـدا را جانشینم مرتضی در من خدا را دید با چشم خدایی مـن خدا را دیده‌ام هر گاه حیدر را ببینم شب که همچون کوکب دُرّی جمالم می‌درخشد تــا فــلک انــوار ثــارالله خیــزد از جبینم هـم نبــوت را یگانــه چشمــۀ عین‌الحیاتم هـم ولایـت را فـروزان آیــت حــق الیقینم بهتریـن ســادات عالــم: چـار بانوی بهشتی مـن میـان چـار سـادات بهشتــی، برترینـم ایستـادم روی پـا چـون کوه، بر حفظ ولایت سیل اگر سیلی زنـد، آن نیستم کز پا نشینم بستـه دست حـق زمام آسمان را در کمندم کوردل دشمن که پشت در ستاده در کمینم این حمایت از علی، این ضربه‌های دست دشمن آن شــرار آتــش و ایـن خطبه‌های آتشینم بـا وجـود آنکــه در راه علــی اولْ شهیـدم پیش‌تـر از مـن فــدا گردیــد طفـلِ نازنینم یـک مدینـه دشمـن و یـک خانۀ آتش‌گرفته کس نبود آنجا به جز دیوار و در یار و معینم من که پیغمبر «فداها» گفت در حقم، همانا اولیــن یـــار فـــداکار امیـــرالمؤمنینم دست دادم لیک بند از دست مولایم گشودم تا بداننــد اهــل علـم من حامی حبل المتینم من شدم نقش زمین، بردند مولا را به مسجد؛ آه یـارب تــا قیــامت از امـامم شـرمگینم من بـه یـاری علی «میثم» مقـاوم ایستـادم شد خجـل مسمـار آهن، پیشِ عزمِ آهنینم @khamse5
👈🏼 پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمودند: حُبُ‏ فَاطِمَةَ يَنْفَعُ فِي مِائَةٍ مِنَ الْمَوَاطِنِ أَيْسَرُهَا الْمَوْتُ وَالْقَبْرُ وَالْمِيزَانُ‏ وَالْمَحْشَرُ وَالصِّرَاطُ وَالْعَرْضُ وَالْحِسَابُ. 📝 دوست داشتن فاطمه سلام الله علیها صد جا بکار می‌آید كه ساده‌ترینش این‌هاست: هنگام مرگ و قبر و میزان و محشر و صراط و هنگام عرضه اعمال و هنگام حساب. 📚 مائة منقبة، منقبت۶۰ 🆔 @khamse5
🔴 👈🏼 قالَت فاطِمَةُ عليهاالسلام لِرَجُلٍ لَمّا سَئَلَها وَهِىَ عَلى قَبرِ عَمِّها حَمزَة عليه‌السلام: اَما وَالله لَوْ تَرَكُوا الْحَقَّ عَلى اَهْلِهِ وَاتَّبَعُوا عِتْرَةَ نَبِيِّهِ لَمَااخْتَلَفَ فِى الله تَعالى اثْنانِ. 📝 مولاتنا فاطمة الزهراء (عليهاالسلام) بر سر مزار حضرت حمزه سيدالشهدا (عليه‌السلام) در پاسخ شخصى ( ) فرمودند: به خدا سوگند اگر حق را به اهلش واگذار مى‌نمودند و از عترت پيامبر (صلی‌الله‌عليه‌وآله) پيروى مى‌كردند، حتى دو نفر درباره خدا اختلاف نمى‌نمودند (و اسلام حقیقی همه عالم را فرا مى‌گرفت). 📚 كفاية الأثر، ص۳۰۴ 👈🏼 😂😜😉 🆔 @khamse5
🎴 👈🏼 مرحوم آیت الله العظمی : این دعا را که از امام عسکری علیه‌السلام وارد شده، بعد از هر نماز واجب بخوانید که آثار بسیار عجیبی دارد: ➖ أللّهُمَّ صَلِّ عَلَى الصِّدّيقَةِ فاطِمَةَ الزَّكِيَّةِ حَبيبَةِ حَبيبِكَ وَنَبِيِّكَ، ➖ وَاُمِّ أحِبّآئِكَ وَأصْفِيآئِكَ، ➖ الَّتِى انْتَجَبْتَها وَفَضَّلْتَها وَاخْتَرْتَها عَلى نِسآءِ الْعالَمينَ. ➖ أللّهُمَّ كُنِ الطّالِبَ لَها مِمَّنْ ظَلَمَها وَاسْتَخَفَّ بِحَقِّها، ➖ وَكُنِ الثّائِرَ أللّهُمَّ بِدَمِ أوْلادِها ➖ أللّهُمَّ وَكَما جَعَلْتَها أُمَّ أئِمَّةِ الْهُدى، ➖ وَحَليلَةَ صاحِبِ اللِّوآءِ، ➖ وَالْكَريمَةَ عِنْدَ الْمَلاَءِ الأعْلى، ➖ فَصَلِّ عَلَيْها وَعَلى اُمِّها صَلوةً تُكْرِمُ بِها وَجْهَ أبيها مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، ➖ وَتُقِرُّ بِها أعْيُنَ ذُرِّيَّتِها، ➖ وَأبْلِغْهُمْ عَنّى فى هذِهِ السّاعَةِ أفْضَلَ التَّحِيَّةِ وَالسَّلامِ. 🆔 @khamse5
اشكي بُود مرا كه به دنيا نمی‌دهم اين است گوهری كه به دريا نمی‌دهم گر لحظه اي وصال حبیبم شود نصيب آن لحظه را به عمر گوارا نمی‌دهم عمری بود كه گوشه‌نشين محبتم اين گـوشه را به وسعت دنيا نمی‌دهم در سينه‌ام جمال علي نقش بسته است اين سینه را به سینه‌ی سینا نمی‌دهم تا زنده ام ز درگه او پا نمی‌كشم دامان او ز دست تمنّا نمی‌دهم سرمایه‌ی محبت زهراست دين من من دين خويش را به دو دنيا نمی‌دهم گر مهر و ماه را به دو دستم نهد قضا يك ذره از محبّت زهرا نمی‌دهم امروز بزم ماتم زهرا بهشت ماست اين نقد را به نسیه‌ی فردا نمی‌دهم در سایه‌ی رضایم و همسایه‌ی رضا اين سایه را به سایه‌ی طوبی نمی‌دهم 🆔 @khamse5
روزی که از تجسم امکان خبر نبود روزی نبود و گردش شمس و قمر نبود حتی مجال لحظه برای گذر نبود جز نور احمد از دم خالق اثر نبود در ظلمتی که صبر ملک را ربوده بود شد نور پاک فاطمه روشنگر وجود زهرا رسید و نور جهان را فرا گرفت در آسمان تجلی توحید پا گرفت ظلمت کنار رفت و جهان روشنا گرفت این نور محض را به بغل مصطفی گرفت احمد که بوده نور رخش روح کائنات کامل نبود بی گل او گلشن حیات عالم در انتظار هبوط فرشته بود حوریه ای که نور، گِلش را سرشته بود خاکی که از شعاع الهی برشته بود دست قضا به نامه ی این گُل نوشته بود این آفتاب جلوه ای از نور سرمد است این نسترن ملیکه ی باغ محمد است کوثر، یکی از آن همه الطاف داوری است او مریم است و لایق شأن پیمبری است چون آفتاب، سُنت او ذره پروری است قرآن ناطق است که از هر بدی، بری است قدیسه هست و بانوی ملک قداست است قدرش فراتر از شب قدرِ فِراست است دختر که بود ام ابیها لقب گرفت همسر که شد حبیبه ی یکتا لقب گرفت مادر که گشت سرور زن ها لقب گرفت در زندگی یگانه ی دنیا لقب گرفت با آنکه درک شوکت او کار خاتم است فرصت برای شرح مقامات او کم است دنیا مجال نیست که او بی نهایت است هر نکته از کرامت او صد حکایت است این شاعرانگی سندش در روایت است روز ظهور فاطمه، صبح قیامت است آن روز قدر فاطمه فهمیده می شود با حکم او بساط جزا چیده می شود روزی که چشم ها همه حیران رحمت اند یک مشت دل‌سپرده به دنبال فرصت اند حتی پیمبران که بزرگان امت اند چشم انتظار شافع روز قیامت اند زهراست آنکه کار شفاعت به دست اوست آری که اختیار قیامت به دست اوست ای سیب دلربا که نصیب علی شدی محبوب مصطفی و حبیب علی شدی با گوشه ی نگاه طبیب علی شدی در شورش زمانه، شکیب علی شدی نامت کنار نام خداوند خورده است جان علی به جان تو پیوند خورده است در مردمی که جهل به آن ها سوار شد دختر به گور کردنشان افتخار شد تو آمدی و عزت زن آشکار شد این روح غرق عاطفه، صاحب وقار شد در مکتبی که نام تو در صدر نام هاست یک زن، تجلی صفت رحمت خداست خورشید سر گذاشته بر پای شوکتت جبریل پر کشیده به بام ارادتت سجاده چهره سوده به درگاه طاعتت ایاک نعبد است گواه عبادتت مادر ندیده ایم به این اوج بندگی در بندگی نمونه و در کار زندگی تیغ علی که شهره به هر کارزار شد خم شد به پای بوسی تو، ذوالفقار شد برخواست موج و در قدمت آبشار شد پاییز سمت خانه ات آمد بهار شد در هر چمن طراوت گل ها به بوی توست حتی صفای جنت الاعلی به بوی توست تو آن ملیکه ای که سراپا وقار بود حوریه ای که چادر او وصله دار بود همسایه با دعای شبت برقرار بود آل عبا به محور تو استوار بود قرآن ناطقی تو و قرآن داورت بوده است همچون آینه ای در برابرت ای رشک ساکنین جنان بیت ساده ات دست قضا و پای قدر در اراده ات زرین رکاب چرخ غلام پیاده ات صبر وحیا دو ویژگی فوق العاده ات صبر تو در مسیر خدا بی نظیر بود سعی تو داد خواه امیر غدیر بود روزی که خطبه خواندی و قرآن زبان گرفت جان دادی و به سعی تو اسلام جان گرفت آهی کشیدی و نفس آسمان گرفت آهت رسید و دامن طاغوتیان گرفت این ننگ بر حکومت شان ماند تا ابد باید که شرح داغ تو را خواند تا ابد می سوختی هرآینه، پروانه شاهد است دستاس گریه کرد به تو، شانه شاهد است بر غربت تو گریه ی مردانه شاهد است از چاه آب آوری و خانه شاهد است وقتی به سمت چاه می افتاد راه تو بالا می آمد آب، به شوق نگاه تو روزی که کارنامه ی اسلام دود شد سکان دین اسیر هوای یهود شد بی حرمتی، جوابِ سلام و درود شد دستت به دستگیری امت کبود شد راه علی گرفتی و گشتی فدای او بودی در اوج غربت او آشنای او 🆔 @khamse5