حمیده اصلی:
✨﷽✨
✅چرا اماکن مقدس در سرزمینهای بد آب و هوا قرار دارند؟
✍امیرالمؤمنین علی(ع) در خطبه قاصعه، نکاتی را راجع به موقعیت مکانی خانه خدا در شهر مکه ذکر میکنند. ایشان در این خطبه میفرمایند خداوند متعال یک مکان مقدس را در مکانی قرار میدهد که آبادانی نداشته باشد و اتفاقاً به لحاظ آب و هوا و شرایط اقلیمی نامساعد باشد تا بندگان خدا را امتحان کند. تا نشان دهد که اگر مردم در این مکان تجمعی دارند به خاطر یک امر مقدس است.
این اتفاق دقیقاً دارد در موضوع حماسه پیاده روی اربعین هم رخمیدهد. این مردم یقیناً برای سیاحت و استفاده از طبیعت و هوای خوش و خرم این سرزمین به اینجا نیامده اند، آمدهاند برای زیارت حضرت اباعبدالله و طبیعی است که آب و هوای نامساعد و گرما و گرد و غبار که هیچ، که اگر از آسمان سنگ هم ببارد باز خللی در این عزم راسخ مردم به وجود نمیآورد و این مردم هستند که در یک سفر معنوی و به دور از هوای نفس، به سوی حضرت حسین در حرکتاند.
📚بیانات استاد پناهیان
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عاشقم
گرچه نشسته برف پیری برسرم
اجرای حاج صادق آهنگران
🕌
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عده ای از دانشجویان اروپایی واقعه کربلا رو بازسازی و به صورت چند بعدی دراوردن و هرکسی میبینه از دستگاه نمیتونه تحمل کنه🖤🖤
❅ঊঈ✿☀️✿ঈঊ❅
@BaSELEBRTY
خ اردوباری:
#داستان_مذهبی
🔴ریاکاری و از بین رفتن تمام اعمال!
🌻مرحوم قطب راوندی (رضوان اللّه تعالی ) روایت کرده است که :
🍂در بنی اسرائیل عابدی بود که سالها حق تعالی را عبادت می کرد . روزی دعا کرد که :
💚خدایا می خواهم حال خودم را نزد تو بدانم ، کدامین عمل هایم را پسندیدی، تا همیشه آن عمل را انجام دهم،واِلاّ پیش از مرگم توبه کنم ؟!
🌸حضرت حق تعالی ، ملکی را نزد آن عابد فرستاد و فرمود :
تو پیش خدا هیچ عمل خیری نداری!
🌻گفت : خدایا، پس عبادتهای من چه شد؟!
🌹ملک فرمود :
هر وقت عمل خیری انجام میدادی به مردم خبر میدادی ، و می خواستی مردم به تو بگویند چه آدم خوبی هستی و به نیکی از تو یاد کنند...
🌿خُب،پاداشت را گرفتی!آیا برای عملت راضی شدی؟
🍂این حرف برای عابد خیلی گران آمد و محزون و ناراحت شد ، و صدایش به ناله بلند گردید .
🌻ملک بار دیگر آمد و فرمود :
💚حق تعالی می فرماید :
🌹الحال خود را از من بخر ، و هر روز به تعداد رگهای بدنت صدقه بده .
🌿عابد گفت:خدایا چطوری؟!من که چیزی ندارم..
🌹فرمود : هر روز سیصد و شصت مرتبه، به تعداد رگهای بدنت بگو :
🍂سُبْحانَ اللّهِ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ وَ لااِلهَ اِلا اللّهُ وَ اللّهُ اَکْبَر وَ لاحَوْلَ وَ لاقُوَهَ اِلاّ بِااللّهِ🍂
🌿عابد گفت : خدایا اگر این طور است ، زیادتر بفرما ؟ !
🌹فرمود :
اگر زیادتر بگویی ثوابت بیشتر است...
📚 داستانهايي از اذکار و ختوم و ادعيه مجرب, ج1/ علي مير خلف زاده
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥حالا دیدن داره👆
⭕️روح الله زم، مدیر آمد نیوز: ما خواستیم روحانی رئیس جمهور بشه تا ضعف مدیریتیش باعث نارضایتی و خیزش مردم بشه!
👈چشم و دلتون روشن
🔺و بالاخره رییس ستاد حسن روحانی در تلگرام و فضای مجازی به دام افتاد...آیا حسن روحانی از کسی که زحمات فراوانی برایش کشید تا رای بیاورد حمایت میکند؟
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
❒✨ نقل است که روزی «معاویه» برای نماز در مسجد آماده میشد. به خیل عظیم جمعیتی که آماده اقتدا به او بودند نگاهی از سر غرور انداخت.
❒✨ عمروعاص» که در نزدیکی او ایستاده بود، در گوشش نجوا کرد که: بیدلیل مغرور نشو! اینها اگر عقل داشتند به جماعت تو نمیآمدند و «علی» را انتخاب میکردند. معاویه» برافروخت. «عمروعاص» قول داد که حماقت نمازگزاران را ثابت میکند.
پس از نماز، بر منبر رفت و در پایان سخنرانی گفت: از رسول خدا شنیدم که هر کس نوک زبان خود را به نوک بینیاش برساند، خدا بهشت را بر او واجب مینماید و بلافاصله مشاهدهکرد که همه تلاش میکنند نوک زبانِشان را به نوک بینیِشان برسانند تا ببینند بهشتیاند یا جهنمی؟
عمروعاص» خواست در کنار منبر حماقت جمعیت را به «معاویه» نشان دهد، دید معاویه عبایش را بر سر کشیده و دارد خود را آزمایش میکند و سعی میکند کسی متوجه تلاش ناموفقش برای رساندن نوک زبان به نوک بینی نشود.
✨ از منبر پایین آمد در گوش «معاویه» نجوا کرد: این جماعت احمق خلیفه احمقی چون تو میخواهند. ""علی""برای این جماعت حیف است...
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تو این ویدئو که با روش Equatorial Tracking و تنظیم کردن دوربین با ستارهها ضبط شده حرکت زمین را میبینید.
سبحان الله
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
دختر کوچولو وارد بقالی شد و کاغذی را بهطرف بقال دراز کرد و گفت: «مامانم گفته چیزایی که در این لیست نوشته را لطفاً بهم بدین، اینم پولش.»
بقال کاغذ را گرفت و لیست نوشته شده در کاغذ را فراهم کرد و به دست دختر بچه داد. بعد لبخندی زد و گفت: «چون دختر خوبی هستی و به حرف مامانت گوش میدی، میتونی یک مشت شکلات بهعنوان جایزه برداری.»
ولی دختر کوچولو از جای خودش تکان نخورد!
مرد بقال که احساس کرد دختر بچه برای برداشتن شکلاتها خجالت میکشد، گفت: «دخترم! خجالت نکش، بیا جلو خودت شکلاتهاتو بردار.»
دخترک پاسخ داد: «عمو! نمیخوام خودم شکلاتها را بردارم، میشه شما بهم بدین؟»
بقال با تعجب پرسید: «چرا دخترم؟ مگه چه فرقی میکنه؟»
دخترک با خندهای کودکانه گفت: «آخه مشت شما از مشت من بزرگتره!»
خیلی از ما آدم بزرگها، حواسمان به اندازهی یک بچه کوچک هم جمع نیست که بدانیم و مطمئن باشیم که مشت خدا از مشت آدمها و وابستگیهای اطرافشان بزرگتر است.
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎦 خواهران و برادران عراقی من، الحق که دست ایرانیها رو تو مهماننوازی از پشت بستین و میدونم که جبران محبت شما خیلی سخته.
#شكرا_للعراق
#حب_الحسین_یجمعنا
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
🔥🔥🔥موضوع داغه دآاااغ🔥🔥🔥
گریم های جالب و خارق العاده 😳😳
#جلوه های ویژه خیلی جالب😵😵
http://eitaa.com/joinchat/10289168Cbe4b57f340
خانومی با گریم شبیه همه بازیگران میشه😧
پیر کردن ستایش 👏😳
خانومی با گریم نامرئی میشه😰
موضوع امروز تا شب گریم و جلوه های ویژه سینماست
31.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸 بدون تعارف با مداح نوحه معروف "منم باید برم..."
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
🔴زاهد پیر شیخ صنعان
چند شب پیاپی در خواب می بیند که از مکه به روم رفته و بر بتی، مدام سجده می کند. پس از تكرار این خواب در شبهای متوالی، او پی می برد که مانعی در سر راه سلوكش پیش آمده و زمان سختی و دشواری فرا رسیده است. و لذا تصمیم می گیرد تا به ندای درون گوش داده و به دیار روم سفر كند. جمع کثیری از مریدان وی(به روایت عطار،400 مرید)، نیز همراه وی راهی دیار روم می شوند.
در آن دیار، شیخ روزها بر گرد شهر می گشته تا سرانجام روزی نظرش بر دختری ترسا، و بسیار زیبا افتاده و عاشق او می شود. عشق دختر ترسا، عقل شیخ را می برد؛ شیخ، ایمان می دهد و ترسایی می خرد.
شیخ مقیم كوی یار می شود و همنشین سگان ِكوی؛ و پند و نصیحت یاران را نیز به هیچ می گیرد.
دختر ترسا از عشق شیخ آگاه می شود و پس از آنكه در مقام معشوق، ناز كرده و شیخ را به سبب عشقش سرزنش و تحقیر می كند، سرانجام در برابر نیاز شیخ، 4 شرط برای وصال قرار می دهد: سجده بر بت، خمر نوشی، ترك مسلمانی و سوزاندن قرآن.
شیخ عاشق، نوشیدن خمر را می پذیرد و آن سه دیگر را ،نه. اما پس از نوشیدن خمر و در حال مستی، سه شرط دیگر را نیز اجابت می كند و زنار می بندد.
كابین ِدختر گران است و شیخ مفلس از پس آن بر نمی آید؛ ولی دل دختر به حالش سوخته و به جای سیم و زر، یك سال خوكبانی را بر شیخ وظیفه می كند و شیخ به مدت یكسال خوكبانی دختر را اختیار می كند.
یاران كه تحمل این خفت و رسوایی را نداشتند، سرانجام شیخ خود را رها می كنند و به حجاز برمی گردند و گزارش اعمال او را به مریدی (از یاران خاص شیخ) که هنگام سفر روم غایب بود می دهند. او آنها را سرزنش می کند که چرا شیخ خود را در چنان حالی رها کرده اند و به همراه سایر مریدان به روم باز می گردند و معتكف می شوند و 40 شب به دعا پرداخته و با تضرع و زاری از خدا طلب نجات شیخ را می كنند. در شب چهلم، سرانجام مرید باوفای شیخ، پیامبر اسلام (ص) را در خواب می بیند که به او بشارت رهایی شیخ را می دهد.
او همراه با مریدان عازم دیدار شیخ می شوند و شیخ را می بینند که زنـّار بریده و از نو مسلمان شده و توبه كرده است. و همراه با شیخ به سوی حجاز باز می گردند.
اما دختر ترسا که زمانی ایمان شیخ را زائل كرده بود، شب هنگام در خواب می بیند كه او را به سوی شیخ می خوانند كه دین او اختیار كند. احوالش دگرگون می شود و دلداده و سرگشته، دیوانه وار، سر به بیابان، در پی شیخ می گذارد.
شیخ باز می گردد و دختر را آشفته و مشتاق می یابد؛ دختر به دست او اسلام می آورد و چون طاقت فراق از حق را نداشته، در دامان شیخ، جان بر سر ایمان خود می نهد.
📚حکایات عطارنیشابوری
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
✍#تلنگر
مي گويند ؛
خداوند داستان ابليس را تعريف کرد ،
تا بداني که نمي شود به عبادتت ،
به تقربت و به جايگاهت اطمينان کني!
خدا هيچ تعهدي براي آنکه
تو هماني که هستي بماني ، نداده است
شايد به همين دليل است که
سفارش شده وقتي حال خوبي داري
و مي خواهي دعا کني ،
يادت نرود عافيت و عاقبت بخيري بطلبی
پس به خوب بودنت مغرور نشو
که شيطان روزي مقرّب درگاه الهی بود
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
دوستانی که فرزند کوچک دارن میتونن ذکر ایام هفته وبعضی سوره های کوچیک رو با این شعر یادشون بدن ... امیدوارم مفید باشه
.
.
.
.
شنبه شروع هفته خدا یادم نرفته
خالق این جهانه خدای آسمانه
ذکر لبم همینه یارب العالمینه
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
یکشنبه یادت باشه خدابا بنده هاشه
بازم دلت رو شادکن بخشندگی شو یادکن
بگوهمین رو والسلام یاذالجلال والاکرام
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
بعداز روز یکشنبه رسید روز دوشنبه
از ته دل میخونم خدای مهربونم
توقلبای ما جاته یا قاضی الحاجاته
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
سه شنبه هم یه روزه نذار دلت بسوزه
بازم خداخدا کن نعمتاشو نگاه کن
بگو فقط تو همین یا ارحم الراحمین
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
توی تموم روزا مثل چهارشنبه ها
خدارو میشه یادکرد شادی هارو زیاد کرد
ذکر خدا معلومه یاحی ویاقیومه
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
هست ذکرپنج شنبه ها شکوه ولطف خدا
لااله الاالله خدایی نیست جز خدا
ملک الحق المبین لطفهای او را ببین
🌹🌹🌹🌹🌹
جمعه ها باصلوات تو میرسی به حاجات
دعا دعا دعاکن خدارو توصداکن
خدا ظهور آقا نزدیکتر بفرما
آمین
⚽ به جای یه توپ دارم قلقلیه این شعر و به بچه ها یاد بدید ⚽⚽
یه دل دارم حیدریه ⚽
عاشقه مولا علیه ⚽
من این دل ونداشتم ⚽
از تو بهشت برداشتم ⚽
خدا بهم عیدی داد. ⚽
عشق مولا علی داد. ⚽
علی وجود و هستیه ⚽
دشمن ظلمو پستیه. ⚽
علی ندای بینواس ⚽⚽
علی تجلی خداس ⚽⚽
علی قرآن ناطقه ⚽⚽
جد امام صادقه ⚽⚽
علی که شمشیر خداس ⚽
دست علی همراه ماس. ⚽
رو دلامون نوشته ⚽⚽
مولا علیو عشقه ⚽⚽⚽
💜ﺷﻌﺮ ﺯﻳﺒﺎ ﺑﺮاى ﻛﻮﺩﻛﺎﻥ💚
کوچولو بچرخ می چرخم
دور علی می چرخم 💕
قبله ی دل همینه
امام اولینه💕
کوچولو بشین می شینم
عشق علیه دینم 💕
دشمنی با دشمنات
حک شده رویه سینم 💕
کوچولو پاشو پامی شم
فدای مولا می شم💕
نوکر عاشقای
حضرت زهرا می شم💕
کوچولو بایست می ایستم
بدون که تنها نیستم 💕
دست علی یارمه
خودش نگه دارمه💖💕
💗💗💗💗💗💗💗💗💗
برای کودکان خود از این شعر برای تشویق به نماز استفاده کنید. 👇
اتل متل پروانه💕
نشسته روی شانه💕
صدا میاد چه نازه 💕
میگه وقت نمازه💕
به این صدا چی میگن💕
میگن اذان اقامه💕
شیطونه ناراحته 💕
دنبال یه فرصته💕
میگه آهای مسلمون 💕
نماز رو بعدا بخون💕
✏ ترجمه سوره حمد با شعر کودکانه:
بسم الله الرحمن الرحیم
سپاس برای خداست / خدایی که بی همتاست /
بخشنده و مهربان / خالق هر دو جهان /
ما او را می پرستیم / از او یاری می گیریم /
به ما عنایت نما / ما را هدایت فرما /
راهی که راه خوبهاست / نه بد راه گمراهان /
ما بنده ی او هستیم / وقتی تو غم اسیریم /
نشون بده راه راست / نه راه زشت شیطان
💝 🌺 💝 🌺 💝 🌺 💝
🌺✏🌺✏🌺✏🌺
ترجمه سوره مسد بصورت شعر کودکان:
بسم الله الرحمن الرحیم
تبت یدا ابی لهب / جهنمیست ابی لهب /
دشمن پیغمبر ماست / بد جنس و پست و بی حیاست /
لنگه ی او همسرشه / اون زنی که بار می کشه /
خار بیابون بار اوست / آزار خوبا کار اوست /
طنابی داره از مسد / سینه ی او پر از حسد.
🌺 💝 🌺 💝 🌺 💝 🌺
✏ سوره فیل:
کی بود کی بود ابرهه - چیکار می کرد تو مکه -
اون آدم خیلی بد - سوی مکه حمله کرد -
یک لشگر فیل داشت - یک سپاه عظیم داشت -
می رفت به سوی مکه - تا که بکوبه کعبه -
چی شد چی شد یکباره - بارون سنگ می باره -
یه عالمه ابابیل - اومد رو لشگر فیل -
تو پاهاشون سنگ داره - با دشمنا می جنگه -
چی شد چی شد نتیجه - دشمنا نابود شدن -
خاکستر و دود شدن - سوره ی فیل نازل شد -
قصه ی ما کامل شد.
🌺 💝 🌺 💝 🌺 💝 🌺 ?
🌺✏🌺✏🌺✏🌺
✏ سوره کوثر:
بسم الله الرحمن الرحیم؛
یک روزی روزگاری / آدم های خیلی بد / رسول را اذیت کردن / گفتن که ای محمد / بی پسر و بی یاور / تویی تنها و ابتر / خدا جوابشون داد / این آیه را نشان داد / هر کس که گفته ابتر / خودش شده بی یاور / ما به تو هدیه دادیم / زهرا رو بخشیده ایم / جایزه ی تو باشه / زهرا که بهترینه
🌺 💝 🌺 💝 🌺 💝 🌺
🌺✏🌺✏🌺✏🌺
✏ سوره عصر:
بسم الله الرحمن الرحیم؛
به عصر قسم خورد خدا / تو این سوره ، بچه ها /
می کنه آدم زیان / اگه نباشه ایمان /
کارهای خوب که باشه / خدا هم راضی می شه /
توکل کن بر خدا / صبور باشید تو کارها /
همیشه و هر کجا / باشید یه یاد خدا
🌺 💝 🌺 💝 🌺 💝 🌺
🌺✏🌺✏🌺✏🌺
✏ سوره ناس:
بسم الله الرحمن الرحیم؛
بگو که ای خدایا / پناه من تو هستی / تویی که راه خود را / به روی من نبستی / پروردگار انسان / ای خدای مهربان / پناه می آرم به تو / از حمله های شیطان
🌺 💝 🌺 💝 🌺 💝 🌺
💝 ✏ 💝 ✏برای کوچولو دار ها لطفا کپی کنید . 💐
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
📚اصطلاح ؛ "حرف_مفت زدن"
👌داستانی داره که خالی از لطف نیست!
در زمان ناصرالدین شاه اولین تلگرافخانه تأسیس شد اما مردم استقبالی نکردند و کسی باور نداشت پیامش با سیم به شهر دیگری برود.
به ناصرالدین شاه گفتند تلگرافخانه بیمشتری مانده و کارمندانش آنجا بیکار نشسته اند.
ناصرالدین شاه دستور داد به مدت یک ماه مردم بیایند مجانی هر چه میخواهند تلگراف بزنند و چون مفت شد همه هجوم آوردند و بعد از مدتی دیدند پیامهایشان به مقصد میرسد و به همین خاطر هجوم مردم روز به روز زیادتر شد در حدی که دیگر کارمندان قادر به پاسخگویی نبودند!
سرانجام ناصرالدین شاه که مطمئن شده بود مردم ارزش تلگراف را فهمیدهاند، دستور داد سر در تلگراف خانه تابلویی بزنند بدین مضمون: «بفرموده شاه از امروز حرف مفت زدن ممنوع!» و اصطلاح حرف مفت زدن از آن زمان به یادگار مانده است...
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ ببینبد | همراهی #حاجمیثممطیعی با زائرین در قدردانی و تشکّر از خدّام موکبهای اربعین/سورنا
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خوشحالی ترابی بعد از گل👌
تنها راه نجات کشور = اطاعت از رهبری
❅ঊঈ✿☀️✿ঈঊ❅
@BaSELEBRTY
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
توضیحات مهدی ترابی درباره کار قشنگش
❅ঊঈ✿☀️✿ঈঊ❅
@BaSELEBRTY
🔴 #سبک_زندگی_شهدا
💠 وقتی نبود، وقتی منطقه بود و مدتها میشد که من و بچّهها نمیدیدمش، دلم میگرفت. توی #خیابان زنها و مردها را میدیدم که دست در دست هم راه میروند، غصّهام میشد. زن، شوهر میخواهد بالای سرش باشد. میگفتم: «تو اصلاً میخواستی این کاره بشوی چرا آمدی مرا گرفتی؟» میگفت: «پس ما باید بیزن میماندیم؟» میگفتم: «اگر سر تو نخواهم نق بزنم پس باید سر چه کسی بزنم؟» میگفت: «اشکال ندارد ولی کاری نکن #اجر زحمتهایت را کم کنی، اصلاً پشت پردهی همهی این کارهای من، بودن توست که قدمهایم را محکمتر میکند.» نمیگذاشت اخمم باقی بماند. کاری میکرد که #بخندم و آن وقت همهی مشکلاتم تمام میشد.
🔴 #شهید_عباس_بابایی
🆔 @zanashooi_amoozesh
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
4_750708911236972625.mp3
4.52M
🎙موفقیت در امتحانات بزرگ الهی
💠مواظب تله های #شیطان باشید!
🔴 #استاد_عالی
.
#نشر_صدقه_جاریست🌸
http://eitaa.com/joinchat/2238513161C70e8a50686
•┈••✾🍃🍁🍃✾••┈•
#حكايت
قوز بالا قوز:
شبى مهتابی مردی صاحب قوز از خواب برخواست. گمان كرد سحر شده، بلند شد و به حمام رفت. از سر آتشدان حمام كه گذشت صدای ساز و آواز به گوشش خورد. اعتنا نكرد و به داخل رفت.
وارد گرمخانه كه شد جماعتی را ديد در حال رقص و بزنم و پايكوبى. او نيز بنا كرد به آواز خواندن و رقص و شادى.
در حال رقص چشمش به پاهاى جماعت رقصنده افتاد و متوجه سم آن ها شد و پى برد كه اين جماعت از اجنه هستند. گرچه بسيار ترسید اما خود را به خدا سپرد و به روی آنها نيز نیاورد.
از ما بهتران نيز كه در شادى و بزم بودند از رفتار قوزی خوششان آمد و قوزش را برداشتند.
فردای آن روز رفیق قوزى خوشبخت كه او نيز قوزی بر پشت داشت، از او پرسید: چه كردی كه قوزت صاف شد؟
او هم ماوقع آن شب را شرح داد.
چند شب گذشت و رفیق به حمام رفت.
گرمخانه را دید كه اجنه آنجا جمع شدهاند. گمان كرد همین كه برقصد از اجنه نيز شاد شده و قوزش را برميدارند. پس شروع به خواندن و رقصیدن کرد، جنيان كه آن شب عزادار بودند اوقاتشان تلخ شد و قوزى بالاى قوز اين بينوا افزودند.
آن وقت بود كه فهمید چه خطا و قياس بى موردى كرد و كارى نابجا انجام داده و گفت:
ای وای دیدی چه به روزم شد، قوزی بالای قوزم شد...
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
🍂🍂🍂🍂🍂🍂
❣شوهر چشم چران و زن باهوش
🌼🍃چند وقت پیش شوهرم تو کارش ترفیع گرفت و یه سری کارمند خانم هم زیر دستش شدن.
یواش یواش بهونه گیری هاش به من شروع شد، میگفت هیکلت بد شده.
بدنت دلچسب من نیست، رنگ پوستت زیادی تیرست و هزار تا بهونه که هیچوقت به زبون نمی آورد.
انقدر زن هزار رنگ دور و ورش چرخ میخوردن که من به چشمش نمی اومدم.
🌼🍃یه شب که اومد خونه بهش گفتم میخوام با خوشگل ترین و خوش هیکلترین خانم کارمندت رابطه دوستانه داشته باشی و بعد ازدواج کنی ... یکی که رنگ پوستش و هیکلش رو دوست داشته باشی.
🌼🍃وقتی شنید یکم تعجب کرد و چشماش برق زد، ولی طوری رفتار کرد که من نفهمم که خوشحاله از پیشنهاد من.
گفت واقعا این جوری میخوای، گفتم آره .
اونم قبول کرد و گفت پس خودت برام خواستگاری برو.
قبول کردم، شوهرم مثل بچه ها شده بود، نمی تونست خوشحالیش را پنهان کنه ... مثل اینکه فقط منتظر حرف من بود.
🌼🍃یکی را بهم معرفی کرد و گفت ایشون زن لایقیه و بنظرم همه مواردی که من میخوام را داره.
گفتم باشه مشکلی ندارم ، فقط قبل از اینکه برم جلو یه شرطی دارم.
سریع گفت چه شرطی..!؟
گفتم ما دو تا بچه داریم یه دختر و یه پسر که خودت میدونی تربیت این بچه ها با منه.
گفت آره خب ... گفتم من شرطم را میزارم قبول کردی همین الان می رم و با خانم مورد پسند شما صحبت میکنم.
شوهرم قبول کرد
🌼🍃بهش گفتم: پسرت را جوری تربیت میکنم که چشمش دنبال همه دخترهای توی خیابون باشه.
و دخترت رو جوری تربیت میکنم که وقتی بزرگ شد خودش را هزار رنگ کنه و توجه همه مردها را به سمت خودش جلب کنه.
🌼🍃وقتی شرط های منو شنید صورتش سرخ شد، خجالت کشید و سرش را به زیر انداخت.
گفتم قبوله ؟ هیچی نگفت.
سرش هنوز پایین بود، وقتی سرش را آورد بالا گفت شرمندتم ... منو ببخش. حواسم نبود دارم چکار میکنم. منو به خودم آوردی.
❣ دیگه هیچ وقت ندیدم شوهرم از من ایراد بگیره.
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 "چوب الهی"
💠داستان #کتک خوردن عالم بزرگ کاشفالغطاء از دست همسرش
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
این تصویر اندازه صد کتاب حرف دارد! حتما متن را بخوانید که خیلی آموزنده است!
آن مرد از وجود مار درون غار بیخبر است! آن زن هم از وجود سنگ روی مرد بیخبر است! زن با خودش فکر می کند که من در حال سقوط هستم، نمی توانم بالا بروم چون مار دست مرا نیش زده است! چرا مرد کمی بیشتر از قدرت خود استفاده نمی کند و مرا بالا نمی کشد!؟ مرد با خود فکر می کند که من درد زیادی را تحمل می کنم، با این وجود با تمام توان دست زن را گرفته ام، چرا زن کمی تلاش نمی کند و خود را بالا نمی کشد!؟
حقیقت این است که شما فشاری که بر روی دیگران است را نمی بینید، دیگران هم فشاری که بر روی شما هست را نمی بینند! زندگی اینگونه است! سر کار، در خانواده، فامیل، دوستان و آشنایان! ما باید سعی کنیم یکدیگر را بفهمیم و درک متقابل از هم داشته باشیم! یاد بگیریم متفاوت از قبل فکر کنیم، شاید کمی عمیق تر، واضح تر و در تعامل بیشتر با دیگران باشیم! اندکی فکر کردن و صبور بودن نتایج بزرگی را در پی خواهد داشت! با یکدیگر مهربان باشیم! هر کسی را که در اطراف خود می بینید در حال جنگیدن در زمین جنگ زندگی خود است!
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆